در ترکیه مولویت هم آزاد نیست - ۳۰ آذر ۹۱
صوفی و تصوف معانی و اصطلاحات پیچیدهای هستندکه بازخوانی و بررسی آنها در حوصله گفتو گو های عادی و کوتاه نیست. اما آنچه از این مفاهیم در بین عموم و شرکت کنندگان عادی در مراسم مولانا وجود دارد موضوع جالبی است، در همین خصوص عمر طغرل ایننچ از سخنرانان مراسم بزرگداشت مولانا در قونیه توضیحات کوتاهی داده که در ادامه میآید: وقتی که تمام طریقتهای دیگر در اینجا قدغن هستند، چرا طریقت مولانا آزاد است؟
راستش را بخواهید نمیدانم. توضیحی ندارد. در ترکیه از سال ۱۹۲۵ به بعد موسسهای که بتواند این را مشخص کند وجود ندارد.
راستش را بخواهید نمیدانم. توضیحی ندارد. در ترکیه از سال ۱۹۲۵ به بعد موسسهای که بتواند این را مشخص کند وجود ندارد.
صوفی و تصوف معانی و اصطلاحات پیچیدهای هستندکه بازخوانی و بررسی آنها در حوصله گفتو گو های عادی و کوتاه نیست. اما آنچه از این مفاهیم در بین عموم و شرکت کنندگان عادی در مراسم مولانا وجود دارد موضوع جالبی است، در همین خصوص عمر طغرل ایننچ از سخنرانان مراسم بزرگداشت مولانا در قونیه توضیحات کوتاهی داده که در ادامه میآید: وقتی که تمام طریقتهای دیگر در اینجا قدغن هستند، چرا طریقت مولانا آزاد است؟
راستش را بخواهید نمیدانم. توضیحی ندارد. در ترکیه از سال ۱۹۲۵ به بعد موسسهای که بتواند این را مشخص کند وجود ندارد. در اینجا این مساله مثل شترمرغ میماند. شترمرغ کلهاش را در خاک میکند و کل بدنش بیرون است، این بهخاطر آن است که مغز کوچکی دارد فکر میکند که پنهان شده است.
در اصل مولویت هم آزاد نیست، فقط آیین آن آزاد است هر آئینی در واقع بعد از نماز آغاز میشود. آیا آئینی که بدون نماز باشد میشناسید؟
آیا این آیین مولویت که هماکنون انجام میشود مانند قدیم انجام نمیشوند؟
خیر. نه نماز هست نه مثنوی شریف. تنها مراسم چرخش وجود دارد، اما مولویت تنها همین چرخش نیست. طولانیترین سماع تنها ۲.۳۰ ساعت به طول میانجامد، در تکیهها هفتهای یک روز این مراسم انجام میشود. خوب پس یک درویش ۲۱.۳۰ ساعت دیگر از آن روز و باقی روزهای آن هفته را چه میکند؟ آیا کسیکه در مورد این فکر کند هست؟ مولویت در واقع فقط همان چرخش کردن و سماع کردن نیست.
حضرت مولانا چرا سماع میکرد؟
یک تصویر از حضرت مولانا وجود دارد و مینیاتوری است که یک آلمانی کشیده است مولانا در آن نشسته است و در دستش نیز یک تسبیح دیده میشود حضرت مولانا یک ذات کاملا عصبی داشته است و آن عصبانیتش را به کمک چرخیدن و سماع کردن سرکوب میکرده است؛ در واقع منظور از عصبانیت خشمگینی نیست. آیا میدانید مولانا چقدر گریه میکرد وی تمام ناراحتیهای خود را به صورت اشک از چشم خود خارج میکرد. بعضی وقتها با یک آه و بعضی وقتها با اشک چشم این حساسیت بیرون میزند.
آیا تصوف در این اواخر به صورت یک مد درآمده است؟
این تصوف نیست که درون دانشگاههای مولویت به صورت مد به نظر میرسد، چه حیف که تنها از همین وجه زیبایی آن استفاده میشود. البته این قبیل افراد فقط این جنبه از سماع را میبینند و فلسفه آن را درک نمیکنند و به چیزهای دیگر از قبیل خوردن و نوشیدن فکر نمیکنند. یک فقیه تا وقتی که در علوم دینی به درجه بالایی نرسیده باشد، در تصوف هم نمیتواند به درجه بالا برسد. تمام کارهایی که حضرت مولانا انجام میداده از فقه خارج نیست.
راستش را بخواهید نمیدانم. توضیحی ندارد. در ترکیه از سال ۱۹۲۵ به بعد موسسهای که بتواند این را مشخص کند وجود ندارد. در اینجا این مساله مثل شترمرغ میماند. شترمرغ کلهاش را در خاک میکند و کل بدنش بیرون است، این بهخاطر آن است که مغز کوچکی دارد فکر میکند که پنهان شده است.
در اصل مولویت هم آزاد نیست، فقط آیین آن آزاد است هر آئینی در واقع بعد از نماز آغاز میشود. آیا آئینی که بدون نماز باشد میشناسید؟
آیا این آیین مولویت که هماکنون انجام میشود مانند قدیم انجام نمیشوند؟
خیر. نه نماز هست نه مثنوی شریف. تنها مراسم چرخش وجود دارد، اما مولویت تنها همین چرخش نیست. طولانیترین سماع تنها ۲.۳۰ ساعت به طول میانجامد، در تکیهها هفتهای یک روز این مراسم انجام میشود. خوب پس یک درویش ۲۱.۳۰ ساعت دیگر از آن روز و باقی روزهای آن هفته را چه میکند؟ آیا کسیکه در مورد این فکر کند هست؟ مولویت در واقع فقط همان چرخش کردن و سماع کردن نیست.
حضرت مولانا چرا سماع میکرد؟
یک تصویر از حضرت مولانا وجود دارد و مینیاتوری است که یک آلمانی کشیده است مولانا در آن نشسته است و در دستش نیز یک تسبیح دیده میشود حضرت مولانا یک ذات کاملا عصبی داشته است و آن عصبانیتش را به کمک چرخیدن و سماع کردن سرکوب میکرده است؛ در واقع منظور از عصبانیت خشمگینی نیست. آیا میدانید مولانا چقدر گریه میکرد وی تمام ناراحتیهای خود را به صورت اشک از چشم خود خارج میکرد. بعضی وقتها با یک آه و بعضی وقتها با اشک چشم این حساسیت بیرون میزند.
آیا تصوف در این اواخر به صورت یک مد درآمده است؟
این تصوف نیست که درون دانشگاههای مولویت به صورت مد به نظر میرسد، چه حیف که تنها از همین وجه زیبایی آن استفاده میشود. البته این قبیل افراد فقط این جنبه از سماع را میبینند و فلسفه آن را درک نمیکنند و به چیزهای دیگر از قبیل خوردن و نوشیدن فکر نمیکنند. یک فقیه تا وقتی که در علوم دینی به درجه بالایی نرسیده باشد، در تصوف هم نمیتواند به درجه بالا برسد. تمام کارهایی که حضرت مولانا انجام میداده از فقه خارج نیست.
ارسال نظر