تاملی کوتاه در هزینه‌های تولد فرزند - ۲۱ دی ۹۱
الناز انصاری
همین امروز که همراه با هزاران شهروند تهرانی با صدای زنگ ساعت، سر ساعتی همیشگی بیدار شدیم تا زندگی روزمره را شروع کنیم، اقلا ۵۰۰ نفر از چرخه این نظم نامرئی خارج شدند. آنها مادر و پدر شدند و تا چند سال بعد به حلقه نامرئی ما باز نمی‌گردند.

آخرین آمار ثبت شده مربوط به تولد نوزادان در سایت رسمی سازمان ثبت احوال کشور، مربوط به مرداد ماه سال‌جاری است. این آمار نشان می‌دهد ۱۲۵ هزار و ۱۷۳ کودک در این ماه در ایران متولد شدند. سهم تهران از این جمعیت ۱۶ هزار و ۵۵۸ نفر است. آمار ماه‌های گذشته نیز نشان می‌دهد، به طور میانگین در هر روز دست‌کم ۵۰۰ نوزاد در پایتخت ایران متولد شده‌اند. در هیچ یک از ادوار تاریخ ایران ذهن مسوولان ایرانی تا این حد متوجه زایشگاه‌ها نبوده و حساب اولین جیغ نوزادان در چرتکه نمی‌افتاد. ابزارهای تنبیهی مثل ندادن کوپن به فرزند چهارم حالا بعد از بیست سال به انواع وعده‌های تشویقی برای فرزندآوری تبدیل شده است. پرداخت نقدی یک میلیون تومانی برای تولد نوزاد جزو معدود وعده‌هایی بود که دولت رسما اعلام کرد توان پرداخت آن را ندارد. با جدی‌تر شدن بحث پیر شدن جمعیت ایران، این وعده‌ها پشتوانه بیشتری پیدا کردند، سیاست‌های تشویقی جدی‌تر شد و لابد همه منتظرند که از سال بعد هر زوج ایرانی متعهدانه در ۶-۵ سال اول زندگی مشترک‌شان اقلا ۴ نفر به آمار جمعیت کشور اضافه کنند.


نوزاد 12 میلیون تومانی
در اتاق یکی از بیمارستان‌های خصوصی، مادری با لباس بی‌شکل صورتی رنگ، روی یک تخت تمیز دراز کشیده است. نوزادش تازه شیر خورده و او را برده‌اند کنار ۳ نوزاد دیگری که همان روز متولد شده‌اند. هر دو مادربزرگ‌ نوزاد در اتاق هستند. پدر نوزاد مشغول کاغذبازی‌های ترخیص است. هنوز ۲۴ ساعت از تولد نوزاد نگذشته است. تا یک ساعت دیگر این نوزاد خوش‌شانس برای اولین بار هوای سرد اما پاکیزه تهران پاییزی را به ریه می‌کشد. پدر برگه‌های ترخیص در دست، وارد اتاق می‌شود. ۵ میلیون تومان بهایی است که برای تولد فرزندش در یکی از بیمارستان‌های خصوصی مرکز شهر پرداخته است.
این زوج هر دو در آزمایشگاه کار می‌کنند. مادر تا 6 ماه بعد سر کارش باز نمی‌گردد. او حقوق پایه را بعد از 6 ماه از بیمه خواهد گرفت و پدر کار دومی برای خودش دست و پا کرده است. خودش می‌گوید احتمالا با مخارج کودک‌شان این کار را بعد از بازگشت همسرش به کار هم ادامه خواهد داد.
از مادر می‌پرسم چرا بیمارستان دولتی را برای زایمان انتخاب نکرده است . او می‌گوید: حدود دو سال برای این بارداری تحت درمان بوده و نمی‌خواستند در آخرین مرحله ریسک کنند و ادامه می‌دهد: حدود ۳میلیون در این دو سال هزینه کردیم، حدود ۵ میلیون هزینه‌ای بود که برای بازسازی و اضافه کردن یک اتاق در خانه کردیم و خب در مقابل این هزینه‌هایی که تا اینجا صرف کردیم، واقعا این ریسک را نمی‌خواستیم بکنیم، ضمن اینکه پزشک من در این بیمارستان عمل می‌کند.
این زوج خود را برای ماهیانه 300 هزار تومان هزینه اضافه در 6 ماه اول آماده کرده‌اند. بعد از 6 ماه هزینه‌ای در همین حدود صرفا باید برای مهدکودک کنار گذاشته شود.
از مادربزرگ نوزاد هزینه خرید سیسمونی را می‌پرسم. می‌گوید به خاطر مشارکتی که در هزینه‌های تولد نوزاد کرده‌اند، جز خریدهای ضروری چیزی نخریده‌اند و خرید بخشی از وسایل مثل روروک یا لباس‌های تابستانه را به بعد موکول کرده‌اند، با این‌حال حدود ۴ میلیون هزینه وسایل نوزاد شده است. نوزاد را می‌آورند. پرستار می‌گوید خوب بپوشانند و ماشین را کمی گرم کنند. پدر راهی می‌شود. مادربزرگ بسته پلاستیکی که پتو و رختخواب صورتی نوزاد در آن است نشانم می‌دهد: همین چند تکه را ۸۰ هزار تومن خریده‌ام و حداکثر تا یک سالگی بچه جواب می‌دهد. البته مبارکش باشد.
یک بچه برای دو خانواده
اتاق بعدی شلوغ است. صورت زائو از بین جمعیت دیده نمی‌شود. خودم را که معرفی می‌کنم نیمی از جمعیت شروع به حرف زدن می‌کنند. عمه نوزاد دو سال پیش در همین بیمارستان زایمان کرده است. اسم هزینه را که می‌برم می‌گوید هر ماه فقط ۵۰ هزار تومان هزینه پوشک فرزندش است. شیر خشک کمیاب و گران شده و چند ماه است کودکش را با شیر پاستوریزه تغذیه می‌کند.
می‌پرسم چرا هیچ کدام از زنان این خانواده بیمارستان دولتی را برای زایمان انتخاب نمی‌کنند. پاسخ دسته‌جمعی قاطع و کوتاه است: شلوغ است و به زائو نمی‌رسند.
زایمان زن صبح بوده و امشب را در بیمارستان خواهد ماند. هزینه ترخیص را هنوز نمی‌دانند، اما خودشان را برای ۴ تا ۵ میلیون تومان آماده کرده‌اند.
این زوج یک‌سال بعد از ازدواج بچه‌دار شده‌اند. 6 سال نامزدی فرصت کافی را به آنها داد که خانه‌ای با یک اتاق اضافه برای بچه تهیه کنند. از هزینه سیسمونی می‌پرسم. خاله نوزاد می‌گوید: هر چقدر هم که بخواهی صرفه‌جویی کنی غیرممکن است با کمتر از 3 میلیون تومان بتوانید سیسمونی تهیه کنید. ما حدود 8 میلیون هزینه کرده‌ایم. همه خریدها را از بازار و جاهای ارزان تهیه کردیم، بخشی از خرده‌ریزها را از چند ماه قبل تهیه کردیم. اگر امروز با همین پول بخواهید یک سیسمونی کامل تهیه کنید، نصف این وسایل را هم نمی‌توانید بخرید. به غیر از تخت و کمد و کریر و ... هزینه هر تکه لباس بچه زیر 30 هزار تومان نیست. هر کدام از این لباس‌ها هم فقط چند ماه استفاده می‌شود، اما چاره‌ای هم نیست و باید تهیه کرد.
زنی که در ابتدای ورود از هزینه‌های کودک دو ساله‌اش حرف زد، بحث را ادامه می‌دهد: دولت فکر می‌کند هزینه بچه یک میلیون و دو میلیون تومان است و مردم با این پول‌ها دیگر نگران بچه نخواهند بود. اسم یارانه را آوردند شیرخشک غیبش زد و ما مدت‌ها از ناصرخسرو و با آشنایی که در داروخانه داشتیم، شیر خریدیم. همه چیز گران شده. قیمت همین شیر پاستوریزه در چند ماه دو برابر شده، بچه لباس می‌خواهد، خانه‌ای که بچه دارد نمی‌تواند در گوشت و میوه صرفه‌جویی کند. همه اینها مال وقتی است که مادر و بچه هم سالم باشند، هر مریضی هزار جور خرج دارد و واقعا در مقابل این مخارج یک سکه و یک میلیون تومان دردی را دوا نمی‌کند. با این هزینه‌ها یک بچه برای دو خانواده کافی است.
از ورامین تا تهران بچه خرج دارد
اینجا مطب یکی از متخصصان زنان و زایمان است. وقتی حرف از آمار بالای عمل سزارین در ایران می‌شود، این گروه از پزشکان در سیل اتهام قرار می‌گیرند. هزینه عمل سزارین توسط یک متخصص ۲ تا ۲ و نیم میلیون تومان است. مادران می‌گویند حتی اگر تمایل به زایمان طبیعی داشته باشند، پزشک آنها سزارین را توصیه می‌کند.
دکتر شیوا محمدی اگرچه در محله گرانی در شهر تهران بیمارانش را ویزیت می‌کند، اما دو روز در هفته را در منطقه‌ای محروم در ورامین کار می‌کند. او در یک مرکز بهداشت در وارمین کار می‌کند که خدمات مربوط به بارداری در آن رایگان است و مادران هم معمولا با هزینه‌ای حدود 200 هزار تومان (در صورت داشتن بیمه) زایمان می‌کنند.
او معتقد است وضعیت اقتصادی خانواده‌های جوان امروز فرزندآوری را به تاخیر می‌اندازد و معمولا خانواده‌ها بیش از یک فرزند را ترجیح نمی‌دهند. او ادامه می‌دهد: سیاست‌های تشویقی دولت فقط طبقه‌ای را تحت تاثیر قرار می‌دهد که یا فرهنگ‌شان همچنان پر جمعیت است یا از کودک مثلا به عنوان ابزار کار استفاده می‌کنند. برای خانواده‌ای که بچه ۴ ساله را سر کار می‌فرستد، مثلا یک میلیون کمک دولتی برای چند سال نگهداری بی‌کیفیت از بچه خوب است. بچه هم قرار است سر کار برود که خرج خود و خانواده‌اش را درآورد.
این متخصص زنان که تجربه کار را با طبقات مختلف جامعه دارد، معتقد است که فرزندآوری در هر شرایطی پرهزینه است و تاکید می‌کند: اگر حتی فقرا خدمات رایگان دولتی دریافت کنند، باز هزینه‌هایی وجود دارد که دولت باید در دوران بارداری و بعد از زایمان بدهد. زنان ایرانی حتی در طبقات مرفه، معمولا کمبود آهن دارند، داروهای مکمل باید دریافت کنند که بسیاری از آنها شامل بیمه نمی‌شود. به دلیل بالا رفتن سن ازدواج و عوامل دیگری مثل تغذیه، ناباروری اختلالی شایع است که رفع آن پیش از بارداری خود هزینه بالایی می‌طلبد. همه ویتامین‌ها و مکمل‌های دوران بارداری و بعد از آن برای مادر و نوزاد در کمتر از 6 ماه سه برابر شده است که شامل بیمه نمی‌شود و ارز دارویی هم برای واردات آن دیده نشده است.
هزینه ویزیت بارداری در این مطب ۱۸ هزار تومان است که هر ماه انجام می‌شود و بعد از ۶ ماهگی در شرایطی که مشکلی وجود نداشته باشد، این ویزیت در دو نوبت انجام می‌شود؛ انجام آزمایش اولیه ۶۰ هزار تومان و هر سونوگرافی ۲۵ هزار تومان هزینه دارد. این پزشک برای هر سزارین ۲و نیم میلیون تومان از بیمارستان‌های خصوصی که در آن کار می‌کند می‌گیرد. او در آخر می‌گوید این سیاست‌ها اگر همراه با حمایت همه‌جانبه مادر و خانواده نباشد، فقط به فقیرتر شدن فقرا منجر می‌شود.
قبل از نوزاد از مادر حمایت کنید
هزینه زایمان در بیمارستان‌های شلوغ و پرمراجع دولتی ۱۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان برآورد می‌شود. اما زایمان چه زایمان طبیعی و چه سزارین و چه شیوه‌هایی مثل زایمان در آب، یکی از هزینه‌های تولد است. پیش از تولد هزینه‌هایی برای تهیه سلامت مادر، تامین مایحتاج نوزاد و احیانا تغییراتی در منزل مسکونی و سبک زندگی صرف می‌شود. بعد از زایمان چرخه هزینه‌ها با شتاب غیرقابل پیش‌بینی می‌چرخد و خرج‌های تازه‌ای می‌تراشد.
مهسا مادر یک پسر سه ساله است. او بعد از تولد فرزندش به زندگی مشترک 10 ساله‌اش پایان داد و دو نفر را به آمار رو به رشد طلاق اضافه کرد. محل سکونت خود را تغییر داد و امسال کودکش را در یک مهدکودک دو زبانه در شرق تهران ثبت نام کرد. این دومین مهد کودکی است که مانی کوچک روزهایش را در آن می‌گذراند. این مهد طبق تعرفه سازمان بهزیستی 300 هزار تومان در ماه شهریه می‌گیرد. این مبلغ نصف درآمد ماهیانه او از اشتغال در یک دارالترجمه است. او حداقل هزینه نگهداری از یک کودک را در شهر تهران و با امکانات متوسط 600 هزار تومان برآورد می‌کند. هزینه پوشاک، بهداشت و درمان و آموزش کودک به نظر این مادر جوان هزینه‌های ضروری است که حداکثر صرفه‌جویی هم نمی‌تواند این رقم را در تهران به زیر 400 هزار تومان برساند. او امکانات دولتی رایگان و ارزان برای دوران بارداری و بعد از تولد را اندک و بی‌کیفیت می‌داند و می‌گوید: حتی اگر کیفیت این امکانات مثل مهدکودک‌های محلات افزایش پیدا کند، بودن یک بچه در خانه مخارج زیادی را تحمیل می‌کند و با این افزایش قیمت‌ها، داشتن یک بچه هم واقعا برای خانواده‌ها هولناک است. انسان بالغ می‌تواند چند ماه هم میوه، گوشت و مرغ نخورد، شیر نخورد یا لباس نو نخرد. این چیزها را نمی‌شود از بچه‌ها دریغ کرد و آدم به هر دری می‌زند تا نیازهای اولیه بچه را با بهترین کیفیت تامین کند. او هم معتقد است شرایط واقعی اقتصادی مردم نمی‌تواند مغلوب سیاست‌های تشویقی دولت برای بچه‌دار شدن باشد و ادامه می‌دهد: این سیاست‌ها با سیاست‌ سال‌های اخیر در قبال اشتغال زنان تناقض دارد. در سال‌های اخیر، اشتغال زنان مدام محدود شده است. نتیجه خانه‌نشین شدن زنان کم شدن درآمد خانواده است. دولت باید از اشتغال و درآمدزایی زنان حمایت کند. آنها را حمایت کند و قبل از نوزاد به فکر تامین مالی و امنیت اقتصادی آنان باشد و بعد از آنها انتظار داشته باشد که نقش ماشین تولید کودک را بازی کنند.


نسل میلیونی
فردا 500 نوزاد دیگر در تهران متولد می‌شوند. اگر دریافت‌های غیرقانونی مثل دستمزد جداگانه پزشکان را در نظر نگیریم، اولین گریه آن‌ها در هر کدام از بیمارستان‌های تهران هزینه نسبتا بالایی دارد. زایمان طبیعی در یک بیمارستان دولتی بدون بیمه 900 هزار تومان و سزارین یک میلیون و 300 هزار تومان است. با داشتن دفترچه بیمه خدمات اجتماعی، این هزینه به ترتیب 200 تا 300 و در سزارین، به 400 تا 500 هزار تومان می‌رسد. زایمان طبیعی در بیمارستان خصوصی یک و نیم میلیون تومان است و سزارین (بدون دستمزد 2 تا 2 و نیم میلیونی پزشک) 2 میلیون و 800 تا 3 و نیم میلیون تومان است.
این هزینه با ساپورت بیمه مکمل به ۶۰۰ هزارتومان تقلیل می‌یابد. این فقط بهای پیچیدن صدای گریه این نوزاد در اتاق زایمان است.
ماجرای تولد و هزینه‌های آن اما ادامه دارد. هنوز پرونده‌های قطور بالا رفتن سن ازدواج و موانع اقتصادی تشکیل خانواده، آمار بالای طلاق و شاخص بیکاری روی میزها باز مانده که پرونده تازه‌ای در دستور کار قرار گرفته است. آیا تشویق‌های دولتی برای جوان کردن ایران و محدود کردن سیاست‌های کنترل جمعیت این پرونده را با موفقیت خواهد بست؟