از گاری تا اتومبیل‌های مدرن - ۱۶ شهریور ۹۱
مهرداد شاکری
وضع رانندگی و رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی در ایران از نظر غلام عباس توسلی استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران، مثل بسیاری دیگر از امور در ایران یک حالت «حد وسطی» است. وی تاکید دارد که جامعه ایران در حال گذار است. بین سنت و مدرنیته گرفتار آمده است. رانندگی در این جامعه هم تابع همین قانون کلی است. از نظر وی در جامعه‌ای که تا چند وقت پیش اکثریتش در روستا‌ها و عشایر زندگی می‌کردند و نیازی به استفاده از اتومبیل نمی‌دیدند، انتظار باید داشت که زمان بگذرد، چند نسل بیایند و بروند تا رفتار‌های رانندگی متناسب شود. وی بر مساله آموزش از کودکی بسیار تاکید دارد و راه حل بهتر شدن وضع رانندگی را آموزش و وضع قوانین می‌داند. گفت‌وگویی را که در این زمینه با این استاد جامعه شناسی داشته‌ایم، در ادامه می‌خوانید...


خودرو شخصی اکنون به یکی از پر کاربردترین وسایل در زندگی رومزه شهروندان ایرانی تبدیل شده است. از نظر شما به عنوان یک جامعه شناس نقش این پدیده یعنی استفاده همه گیر از خودرو در زندگی این روز‌های مردم چقدر پر رنگ است و چه جایگاهی دارد؟
هر تکنولوژی که به وجود می‌آید به همراه خود فرهنگ خاص مصرفش را هم می‌آورد. در واقع اگر یک تکنولوژی در یک محیط دیگر و جامعه دیگری ساخته و آماده شود و به جامعه مقصد منتقل شود، باید فرهنگ خاص خودش را هم از همان جامعه مبدا بیارود. البته این فرهنگ باید با فرهنگ آنجایی که وارد می‌شود به نوعی انطباق پذیرهم باشد. در مورد استفاده از خودرو و اتومبیل هم به همین نحو است. اکنون این پدیده در ایران به عنوان یک امر فراگیر مطرح است و نقش پر رنگی پیدا کرده است. البته اتومبیل نزدیک به یک قرن است که در زندگی بشر نقش دارد و در نیم قرن اخیر هم بسیار این نقش پر رنگ شده است. این روز‌ها در شهر‌های بزرگ ما شاهد استفاده روز افزون از این دست آورد بشری هستیم. اما نباید این واقعیت را از ذهن دور داشت که فرهنگ جامعه ما با فرهنگ جوامع غربی که اتومبیل اولین بار در آن جا اختراع شده و مورد استفاده قرار گرفته است، متفاوت است. تا همین ۳ یا ۴ دهه گذشته بر اساس سرشماری‌های موجود ۷۰ درصد جامعه ایرانی در روستا‌ها و در میان عشایر زندگی می‌کردند. در نتیجه فرهنگ استفاده از وسایل نقلیه مدرن برای آنان مطرح نبود. چون وسیله نقلیه برای آنان وسایل ابتدایی از جمله چارپا و گاری بوده است. در واقع بر اساس سبک زندگی و فرهنگ خاص خودشان که مبتنی بر زندگی فلاحتی و کشاورزی بوده است، نیازی به استفاده از اتومبیل نمی‌دیده‌اند. الان تازه چندین سال است که این روند برعکس شده است و شهرنشینی و سبک زندگی مدرن و ماشینی جایگزین آن شده است. در نتیجه به نظر می‌رسد باید اندکی اجازه بدهیم زمان بیشتری بگذرد تا خودرو و فرهنگ درست استفاده از خودرو در زندگی روزمره جامعه ایران جا بیفتد.
به نظر شما ریشه برخی از رفتار‌های غیرقانونی و خارج از عرف و مغایر با فرهنگ متناسب، در میان رانندگان ما چیست؟ چرا این قبیل رفتار‌های غیرمدنی از طرف آنان رخ می‌دهد؟
به نظر می‌رسد اولین و اصلی‌ترین دلیل این قبیل رفتار‌های غیرمدنی آن است که تعلیم و تربیت درستی چه از زمان کودکی در خانواده و چه در مدارس برای کودکان صورت نگرفته است. در کنار آن درواقع جامعه ما درگیر گذار به جامعه مدنی است. در واقع هنوز درگیری داریم برای شکل گرفتن جامعه مدنی تا این قبیل مشکلات هم در دل آن حل شود. در این جا تنها مساله رانندگی نیست. ما حتی در مصرف، در خرید کردن، در ارتباط با همسایگان در آپارتمان‌ها و.. مسائلی از این دست هم دچار مشکل هستیم. در واقع مساله این است که دو فرهنگ متضاد سنتی و مدرن هنوز با هم درگیر هستند. این دوگانگی در رویکرد به نحوه استفاده از خودرو مشکلات زیادی را به وجود آورده است. به نظر می‌رسد برای رفع این قبیل مشکلات باید فکری اساسی و بنیادین کرد و باید لااقل چند نسل بگذرد تا فرهنگ اتومبیل سواری و استفاده از آن یک مقدار بیشتر از الان جا بیفتد. البته در این میان اتخاذ قوانین متناسب و مناسب نیز ضروری است اما مساله ریشه‌ای‌تر فرهنگ جامعه می‌باشد.
تحلیل شما از برخی رفتار‌های خطر آفرین در رانندگی ایرانیان که موجب بروز برخی حوادث دردناک می‌شود چیست؟ به چه دلیل این قبیل رفتار‌های غیرقانونی بروز می‌یابد؟
بعضی رفتارها مربوط به یک گروه خاص است و برخی از رفتار‌ها تبدیل به یک فرهنگ کلی شده است و در واقع می‌توان به آن یک گرفتاری‌های کلی گفت که کلیت جامعه از جمله گروه‌های مختلف با آن درگیر هستند. من برای شما مثال می‌زنم. معروف است که تمام ایرانیان میهمان نواز هستند، یا از آن طرف مثال منفی‌اش هم هست معروف است که ایرانیان به خوبی کار‌ها و وظایف خود را انجام نمی‌دهند. اما در واقع این قبیل سخنان را باید با سنجش‌های علمی و آماری به همگان تعمیم داد. اما خوب ذهنیت کلی در مورد آن وجود دارد. در مورد رانندگی هم متاسفانه بسیار چشم‌گیر است که رانندگان ما رفتار عقلانی ندارند. نمی‌توانند واکنش‌های خود را کنترل کنند و زود عصبی می‌شوند و برخورد احساسی می‌کنند. در واقع به نوعی دچار بی‌صبری و بی‌قراری هستند. در همه جا عجله دارند. در کنار آن شاهد بروز برخی رفتارهای خشونت‌آمیز چه در حوزه عملی چه در حوزه کلامی در نزد رانندگان هستیم. متاسفانه رانندگان ما در خیابان‌های شلوغ شهر‌های بزرگ بر اعصاب خود کنترل ندارند و با کوچک‌ترین اتفاقی سریع شروع به فحاشی و پرخاشگری و بعضا زد و خورد می‌کنند. به واقع این‌ها عاداتی هستند که ملت ما در یک تاریخ طولانی با آن دست به گریبان بوده است. برای تغییر آن نیاز به زمان است، باید زمان بگذرد تا تغییر کند. این تبدیل به یک فرهنگ عمومی هرچند ناپسند شده است که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. نمی‌توان انتظار داشت این معضل یک شبه و به صورت یکباره رفع شود. بلکه نیاز به آن داریم که یک کار بلندمدت فرهنگی و جامعه شناختی در مورد آن صورت بگیرد. در واقع این جزیی از خصلت و ناسیونال ملت ما شده است، باید در طول زمان با تعلیم و تربیت درست آن را اصلاح کرد. در کنار آن باید کار فرهنگی کرد. باید در داستان‌ها و فیلم‌ها این آموزش را به صورت غیرمستقیم بدهیم. باید رفتار‌ها و اخلاق‌های نادرست را نکوهش کنیم و سعی کنیم رفتار و اخلاق درست را پررنگ‌تر کنیم، تبلیغ کنیم تا آن را تبدیل به یک الگو سازیم و برجسته‌اش بکنیم. در واقع این یک اخلاق دسته جمعی است که باید به صورت دسته جمعی هم حل شود.
ما شاهد آن هستیم که همین شهروند ایرانی، همین راننده ایرانی که در شهرهای ایران چندان خوب رانندگی نمی‌کند و به قوانین راهنمایی و رانندگی احترام لازم را نمی‌گذارد، وقتی به یک کشور خارجی و توسعه یافته می‌رود ناگهان به خوبی رانندگی می‌کند، به قوانین آنجا احترام می‌گذرد؛ دلیل این تعارض رفتاری چیست؟ چرا در ایران به قوانین احترام نمی‌گذارند اما در یک کشور خارجی و توسعه یافته‌تر این رفتار را انجام می‌دهند؟
یکی از عوامل مهم این قبیل رفتارها این است که در کشور‌های توسعه‌یافته‌تر قوانین بسیار جدی اجرا می‌شود و سختگیری‌های لازم در این زمینه صورت می‌گیرد. به شکلی که کوچک‌ترین عمل خلاف قانونی سریعا مورد تذکر و برخورد قرار می‌گیرد. در این چنین فضایی همگان خودشان به قوانین احترام خواهند گذاشت. قدرت قانون و اجرای آن بسیار بالا است. در کنار آن خود مردم آن جوامع خود شهروندان به صورت نهادینه شده به قوانین احترام می‌گذارند و اگر یک نفر هم از خارج بیاید مجبور است در آن جامعه همان‌گونه عمل کند، اگر کار غلطی بکند از طرف خود شهروندان مورد شماتت قرار می‌گیرد. در کنار آن مساله فرهنگی را هم باید در نظر بگیریم. در واقع وقتی فضا به شکلی باشد که همه به قانون احترام می‌گذارند همه به نوعی رفتار‌های مناسب و متناسب در رانندگی انجام می‌دهند، به صورت خود به خود شهروند ایرانی هم در آن فضا قرار می‌گیرد و متناسب با آن رفتار می‌کند. اکثریت مردم یک رفتار ناپسند را قبول نمی‌کنند. رعایت نکردن اصول رانندگی و قوانین مربوط به آن را تحمل نمی‌کنند پس فرد نیز مجبور است به این قوانین تن بدهد. اگر این کار را نکند ایزوله و طرد می‌شود. در واقع در آن جوامع به شکلی است که اگر کسی قانون را رعایت نکند مردم خودشان به وی تذکر می‌دهند وقتی این گونه باشد که اکثریت مردم یک رفتار معین را می‌کنند اقلیت هم به تبع آن باید رفتار کند. اما نکته جالب در این میان آن است که وقتی همین فرد که در جوامع پیشرفته خوب رانندگی کردن را یاد می‌گیرد و رعایت می‌کند، بار دیگر به فضای ایران باز می‌گردد تحت تاثیر فضا دوباره شاید رفتار مناسبی در رانندگی نداشته باشد؛ چون در ایران ما فکر می‌کنیم زودتر رسیدن مهم است. انگار یک مسابقه داریم در رانندگی. برای اینکه چند دقیقه زودتر به مقصد برسیم، برخی قوانین را رعایت نمی‌کنیم، حقوق دیگران را رعایت نمی‌کنیم و این نقیصه بزرگی است.البته در انتها باید این نکته مهم را هم یاد آوری کنم که در شرایط کنونی وضع جامعه ما به بدی گذشته نیست. واقع بینانه اگر بخواهم بگویم ما یک حد وسط داریم و در حال گذار هستیم. در برخی از موارد نیز خوشبختانه اکثریت مردم سعی دارند که قوانین را رعایت کنند. پیشرفت‌های خوبی را شاهد هستیم. شاید همین قوانین جدید و سختگیری‌های مربوط به این خودش باعث شده باشد که اندکی شرایط بهتر از گذشته بشود. در کنار آن تبادلات فرهنگی که با کشور‌های پیشرفته داشته‌ایم، بی‌تاثیر نبوده است. همچنین سطح سوادو تحصیلات جامعه به نسبت چند دهه قبل بسیار بالا رفته است، همین امور امیدوار کننده است. در کنار آن اما باید هم قوانین متناسب را تنظیم کنیم، هم برای اجرای آن راهکار‌های عملی را در نظر بگیریم. به تعلیم و تربیت کودکان از همان سنین پایین اهمیت بدهیم تا بتوانیم امیدوار باشیم که در آینده وضع بسیار بهتر از امروز باشد.