رمز و راز سماع از زبان پیر سماعزن قونیه - ۳۰ آذر ۹۱
حسین نقوی الحسینی؛ قونیه: روز تولد مولانا شب آرزو نام گرفته است و در هفته شب آرزو نمایش سماعی که انجام میشود اهمیت زیادی دارد. هزاران نفر هر سال ۱۷ دسامبر برای اینکه بتوانند مراسم سماع را ببینند از ماهها پیش بلیت تهیه کردهاند. «سماع زن» اصطلاحی است که آنها برای رقصندگان سماع بهکار میبرند.
مدیریت فرهنگ و توریسم و موزیک تصوف قونیه، آقای فخری ازچکل، برای مخاطبان «دنیای اقتصاد» توضیح میدهد که درواقع سماع چیست و برای اینکه یک نفر بتواند سماع کند چه کارهایی باید انجام دهد و مفهوم حرکتهایی را که سماعکنندگان انجام میدهند چیست.
مدیریت فرهنگ و توریسم و موزیک تصوف قونیه، آقای فخری ازچکل، برای مخاطبان «دنیای اقتصاد» توضیح میدهد که درواقع سماع چیست و برای اینکه یک نفر بتواند سماع کند چه کارهایی باید انجام دهد و مفهوم حرکتهایی را که سماعکنندگان انجام میدهند چیست.
حسین نقوی الحسینی؛ قونیه: روز تولد مولانا شب آرزو نام گرفته است و در هفته شب آرزو نمایش سماعی که انجام میشود اهمیت زیادی دارد. هزاران نفر هر سال ۱۷ دسامبر برای اینکه بتوانند مراسم سماع را ببینند از ماهها پیش بلیت تهیه کردهاند. «سماع زن» اصطلاحی است که آنها برای رقصندگان سماع بهکار میبرند.
مدیریت فرهنگ و توریسم و موزیک تصوف قونیه، آقای فخری ازچکل، برای مخاطبان «دنیای اقتصاد» توضیح میدهد که درواقع سماع چیست و برای اینکه یک نفر بتواند سماع کند چه کارهایی باید انجام دهد و مفهوم حرکتهایی را که سماعکنندگان انجام میدهند چیست.
آقای ازچکل شما چه زمانی تصمیم گرفتید که «سماع زن» شوید و از چه مراتبی گذشتید که به مرحله رییس سماعکنندگان رسیدید؟
در سال ۱۹۶۱ در قونیه به دنیا آمدم. پدرم نیز سماعزن بود، بهخاطر همین در سال ۱۹۷۳ شروع کردم به رفتن به کلاسهای آشنایی با سماع کردن. در سال ۱۹۹۱ که سرپرستی فرهنگ و توریسم و تصوّف قونیه تاسیس شد، توانستم در امتحانات قبول شوم و بهعنوان یک سماعزن در اینجا شروع به کار کردم. سالها بعد دوستانم مرا بهعنوان سردسته سماعکنندگان انتخاب کردند. این مسوولیت قبلا متعلق به برادرم، مصطفی هولت، بود که بعد از بازنشستهشدنش این وظیفه به من محول شد تا این وظیفه را انجام دهم.
بهخاطر اینکه یک نفر بتواند سماعزن شود، چه تالیماتی را باید بگذراند و سماعکنندگان هنگامیکه میچرخند چگونه از گیج خوردن سرشان جلوگیری میکنند ؟
این کار یک سیستم کاری معلوم دارد، بعد از اینکه دوره یادگیری را گذراندند، سماعکنندگان روی تخت چرخان تمرین سماع میکنند و انگشت بزرگ پای چپشان را بر روی آن تخت قرار میدهند و در حالیکه روی تخت نمک میریزند، به چرخش ادامه میدهند به این صورت این آموزش ۳ تا ۵ ماه ادامه دارد و این سرگیجه خواهناخواه به وجود میآید. وقتی که حرکت چرخیدن تمام میشود، ما نیز حرکت سماع را هر جلسه تندتر میکنیم و در نهایت این سرگیجه در آنها کمتر میشود. سماع با دست و سر حرکتی است که در واقع خودش را نشان میدهد و به این صورت سریعتر و بسیار زیباتر به حقیقت میپیوندد. سماعی که حضرت مولانا در آن زمان انجام میداده است با سماع این روزها متفاوت است، ولی هدف هردوی آنها یکسان است.
وقتی که سماع کنندگان آئین سماع را انجام میدهند چه حس و حال درونی دارند؟
سماعکنندگان را فقط در حرکتی که شامل چرخیدن است نباید دید، بلکه در نگاه معنوی که در آن قرار دارند باید مدنظر داشت. از نظر اخلاقی، سماع کردن را یک کار قلبی میدانم و نباید در برابر آن انتظار مالی داشت. وقتی که سماعکننده این کار را انجام میدهد، فکر اینکه من در محضر خداوند هستم و همت و فکر اینکه ذکر مولانا میگویم باید در تمام ذهن و فکرش باشد. درواقع این موضوع را تماشاچیان متوجه نمیشوند که سماعکننده یک مسیر معنوی را سپری میکند.
در طول سماع حرکتهای زیادی انجام میشود این حرکتها چه معنایی دارند؟
حضرت مولانا ما را به شریعت اسلام پیوند داده است. درواقع حرکت سماع پای چپ را به شکل محکم و راسخ قرار میدهد که این نیز از شریعت ما نشات گرفته است و پای راست را نیز با ۳۶۰ درجه چرخش به معنای اینکه ۷۲ ملت را میگردیم نشان میدهد. از حرکتهایی که انجام میشود تا جاییکه دستها باز میشوند، هر چیز معنای خاصی دارد، درواقع، پای چپ حرکت نمیکند و دست چپ بر روی شانه راست و دست راست بر روی شانه چپ قرار دارد که این خود نشاندهنده توحید است. در زمان سماع وقتی که دست راست باز و دست چپ بسته است اشاره به لا دارد. باز بودن دست راست فیض بردنی را که از طرف خداوند شاملش شده است به دیگران منتقل میکند. لباسها نیز معنای جداگانه دارند؛ خرقه سیاه روی لباسشان نشاندهنده خاک است و در واقع سماع تمثیلی است از رفتن به عالم دیگر و برگشتن. وقتی که خرقه رویی را درمیآورند تمثیلی است از وارد شدن به سماع و لباس زیرین سفید نیز نشانهای است از کفن نفس سماعکننده، بعد از اینکه آیین سماع را تمام کردند و سماعکننده به کالبد اصلی خویش بازمیگردد.
در مراسم سماع پوست قرمزی که آورده میشود به چه منظور است و کسیکه بر روی آن مینشیند چه وظایفی دارد؟
بزرگ سماعکنندگان جایشپر روی پوست قرمز است و کسیکه بر روی آن مینشیند تمثیلی است از راهی که مولانا به سوی حق طی کرده است و دلیل اینکه قرمز است این است که مولانا زمانی که به سمت حق طی میکرده است غروب بوده است. برای اینکه در زمان غروب از دنیا بریده و به آخرت گرویده است. بدین ترتیب پوست قرمزم وی را اینگونه تمثیل میکند. در مراسم سماع کسیکه را بر روی پوست قرمز مینشیند پوست نشین میگویند.
در مورد تصوف و ادب سماعکنندگان چه اطلاعاتی دارید؟
در حالیکه سماع میکنند چیزی که مهم است این است که باید این کار را با آداب خودش انجام دهند تصوف اولین مرحله و راه ادب است، بدین ترتیب ادب در مولویت بسیار مهم است. در تکیهها نیز مدام با کسانیکه یا هوو میگویند روبهرو میشویم و از تمام برادرانمان نیز زندگی صوفیانه و پر از ادب و اخلاق میخواهیم.
آیا شما به صورت جمعی در خارج از ترکیه نیز نمایش سماع را اجرا میکنید؟ واکنش آنها در برابر شما چیست؟
در خارج با علاقه و اشتیاق بزرگی روبهرو میشویم، خصوصا در کشورهای غربی درویشهایی را که از قونیه آمادهاند بهعنوان تمثیل گران مولانا با علاقه زیادی پذیرا هستند و ما در برابر این همه محبت بسیار سپاسگزاریم. کاش بتوانیم آنگونه رفتار کنیم که آنها در مورد ما فکر میکنند. مهم این است که انسانهای دیگر نیز مولانا را خوب بشناسند و درباره سماع تحقیق کنند و اشعار مولانا را مطالعه کنند و به آداب و رسوم آن اهمیت فراوان دهند و تمام تلاش ما نیز در همین مسیر است.
مدیریت فرهنگ و توریسم و موزیک تصوف قونیه، آقای فخری ازچکل، برای مخاطبان «دنیای اقتصاد» توضیح میدهد که درواقع سماع چیست و برای اینکه یک نفر بتواند سماع کند چه کارهایی باید انجام دهد و مفهوم حرکتهایی را که سماعکنندگان انجام میدهند چیست.
آقای ازچکل شما چه زمانی تصمیم گرفتید که «سماع زن» شوید و از چه مراتبی گذشتید که به مرحله رییس سماعکنندگان رسیدید؟
در سال ۱۹۶۱ در قونیه به دنیا آمدم. پدرم نیز سماعزن بود، بهخاطر همین در سال ۱۹۷۳ شروع کردم به رفتن به کلاسهای آشنایی با سماع کردن. در سال ۱۹۹۱ که سرپرستی فرهنگ و توریسم و تصوّف قونیه تاسیس شد، توانستم در امتحانات قبول شوم و بهعنوان یک سماعزن در اینجا شروع به کار کردم. سالها بعد دوستانم مرا بهعنوان سردسته سماعکنندگان انتخاب کردند. این مسوولیت قبلا متعلق به برادرم، مصطفی هولت، بود که بعد از بازنشستهشدنش این وظیفه به من محول شد تا این وظیفه را انجام دهم.
بهخاطر اینکه یک نفر بتواند سماعزن شود، چه تالیماتی را باید بگذراند و سماعکنندگان هنگامیکه میچرخند چگونه از گیج خوردن سرشان جلوگیری میکنند ؟
این کار یک سیستم کاری معلوم دارد، بعد از اینکه دوره یادگیری را گذراندند، سماعکنندگان روی تخت چرخان تمرین سماع میکنند و انگشت بزرگ پای چپشان را بر روی آن تخت قرار میدهند و در حالیکه روی تخت نمک میریزند، به چرخش ادامه میدهند به این صورت این آموزش ۳ تا ۵ ماه ادامه دارد و این سرگیجه خواهناخواه به وجود میآید. وقتی که حرکت چرخیدن تمام میشود، ما نیز حرکت سماع را هر جلسه تندتر میکنیم و در نهایت این سرگیجه در آنها کمتر میشود. سماع با دست و سر حرکتی است که در واقع خودش را نشان میدهد و به این صورت سریعتر و بسیار زیباتر به حقیقت میپیوندد. سماعی که حضرت مولانا در آن زمان انجام میداده است با سماع این روزها متفاوت است، ولی هدف هردوی آنها یکسان است.
وقتی که سماع کنندگان آئین سماع را انجام میدهند چه حس و حال درونی دارند؟
سماعکنندگان را فقط در حرکتی که شامل چرخیدن است نباید دید، بلکه در نگاه معنوی که در آن قرار دارند باید مدنظر داشت. از نظر اخلاقی، سماع کردن را یک کار قلبی میدانم و نباید در برابر آن انتظار مالی داشت. وقتی که سماعکننده این کار را انجام میدهد، فکر اینکه من در محضر خداوند هستم و همت و فکر اینکه ذکر مولانا میگویم باید در تمام ذهن و فکرش باشد. درواقع این موضوع را تماشاچیان متوجه نمیشوند که سماعکننده یک مسیر معنوی را سپری میکند.
در طول سماع حرکتهای زیادی انجام میشود این حرکتها چه معنایی دارند؟
حضرت مولانا ما را به شریعت اسلام پیوند داده است. درواقع حرکت سماع پای چپ را به شکل محکم و راسخ قرار میدهد که این نیز از شریعت ما نشات گرفته است و پای راست را نیز با ۳۶۰ درجه چرخش به معنای اینکه ۷۲ ملت را میگردیم نشان میدهد. از حرکتهایی که انجام میشود تا جاییکه دستها باز میشوند، هر چیز معنای خاصی دارد، درواقع، پای چپ حرکت نمیکند و دست چپ بر روی شانه راست و دست راست بر روی شانه چپ قرار دارد که این خود نشاندهنده توحید است. در زمان سماع وقتی که دست راست باز و دست چپ بسته است اشاره به لا دارد. باز بودن دست راست فیض بردنی را که از طرف خداوند شاملش شده است به دیگران منتقل میکند. لباسها نیز معنای جداگانه دارند؛ خرقه سیاه روی لباسشان نشاندهنده خاک است و در واقع سماع تمثیلی است از رفتن به عالم دیگر و برگشتن. وقتی که خرقه رویی را درمیآورند تمثیلی است از وارد شدن به سماع و لباس زیرین سفید نیز نشانهای است از کفن نفس سماعکننده، بعد از اینکه آیین سماع را تمام کردند و سماعکننده به کالبد اصلی خویش بازمیگردد.
در مراسم سماع پوست قرمزی که آورده میشود به چه منظور است و کسیکه بر روی آن مینشیند چه وظایفی دارد؟
بزرگ سماعکنندگان جایشپر روی پوست قرمز است و کسیکه بر روی آن مینشیند تمثیلی است از راهی که مولانا به سوی حق طی کرده است و دلیل اینکه قرمز است این است که مولانا زمانی که به سمت حق طی میکرده است غروب بوده است. برای اینکه در زمان غروب از دنیا بریده و به آخرت گرویده است. بدین ترتیب پوست قرمزم وی را اینگونه تمثیل میکند. در مراسم سماع کسیکه را بر روی پوست قرمز مینشیند پوست نشین میگویند.
در مورد تصوف و ادب سماعکنندگان چه اطلاعاتی دارید؟
در حالیکه سماع میکنند چیزی که مهم است این است که باید این کار را با آداب خودش انجام دهند تصوف اولین مرحله و راه ادب است، بدین ترتیب ادب در مولویت بسیار مهم است. در تکیهها نیز مدام با کسانیکه یا هوو میگویند روبهرو میشویم و از تمام برادرانمان نیز زندگی صوفیانه و پر از ادب و اخلاق میخواهیم.
آیا شما به صورت جمعی در خارج از ترکیه نیز نمایش سماع را اجرا میکنید؟ واکنش آنها در برابر شما چیست؟
در خارج با علاقه و اشتیاق بزرگی روبهرو میشویم، خصوصا در کشورهای غربی درویشهایی را که از قونیه آمادهاند بهعنوان تمثیل گران مولانا با علاقه زیادی پذیرا هستند و ما در برابر این همه محبت بسیار سپاسگزاریم. کاش بتوانیم آنگونه رفتار کنیم که آنها در مورد ما فکر میکنند. مهم این است که انسانهای دیگر نیز مولانا را خوب بشناسند و درباره سماع تحقیق کنند و اشعار مولانا را مطالعه کنند و به آداب و رسوم آن اهمیت فراوان دهند و تمام تلاش ما نیز در همین مسیر است.
ارسال نظر