محمد عبدالهی
بحث تیتراژخوانی در سریال‌های تلویزیونی، بحث همیشگی دنیای موسیقی در سال‌های اخیر بوده است. از آنجا که صدای خواننده باید برای خدمت به مجموعه باشد، بیشتر سریال است که به داد صدای خواننده می‌رسد.

تیتراژ مجموعه‌های تلویزیونی کمک می‌کند به اینکه خواننده شهرتی کسب کند و در میان مردمی که همه روزه به تماشای این سریال‌ها می‌نشینند، شناخته شود. در سال‌های اخیر، کمتر سریالی از تلویزیون پخش شده است که در تیتراژ و پایان‌بندی آن موسیقی باکلام نداشته باشد و در حقیقت، بیشتر مجموعه‌های تلویزیونی در تیتراژ آغازی یا پایانی با ترانه یا تصنیفی که موسیقی را همراهی می‌کنند، پخش می‌شود.

شاید پیش از این و درست در سریال‌های قبل از انقلاب، موسیقی باکلام در تیتراژ سریال‌ها و فیلم‌ها حائز اهمیت بود، اما بعد از انقلاب، این تب رو به خاموشی رفت تا در دهه 60 مجددا رونق خود را از سر گرفت، اما در اواخر همان دهه، دوباره رو به فراموشی رفت و به یکباره از رمق افتاد. در ابتدای سال‌های دهه 70 بود که بار دیگر ساخت موسیقی باکلام تیتراژ آغاز شد و خوانندگان جدیدی از دل همین تیتراژها به جامعه موسیقی معرفی شدند که از جمله آنها می‌توان از محمد اصفهانی به عنوان خواننده تیتراژ سریال «پهلوانان نمی‌میرند» به آهنگسازی مرحوم بابک بیات یاد کرد. در همان سال‌ها کم‌کم موسیقی پاپ هم در تیتراژها جایگاه ثابتی پیدا کرد. در بسیاری از موارد دیده شده است که نه‌تنها موسیقی در سریال‌ها نقش اساسی داشته، بلکه ترانه و کلام یک اثر موسیقی به قدری قوی و قدرتمند بوده که تا مدت‌ها ذهن مخاطبان را به تسخیر خود در آورده است. کامبیز روشن‌روان که خود از آهنگسازان معروف در این زمینه است می‌گوید: ذائقه شنیداری مردم در ایران به ذائقه آنها در گذشته برمی‌گردد. درست به زمان‌هایی که قصه‌ها و داستان‌هایی را از زبان دیگران می‌شنیدند و زمانی که این داستان‌سرایی‌ها با نوازندگی و صدای یک ساز همراه می‌شد، به همین دلیل با کلام ارتباط خوبی دارند. استفاده از کلام در موسیقی ایرانی با تاریخ ایرانیان رابطه مستقیم دارد. به کارگیری شعر، تصنیف و ترانه در تیتراژهای تلویزیونی، نیز بر همین اساس شکل گرفته است. مردم در ایران با کلام در موسیقی ارتباط بهتری برقرار می‌کنند و رابطه عمیق عاطفی با آن دارند. این به سلیقه عمومی جامعه و فرهنگ آن بازمی‌گردد و به همین دلیل تمام موسیقی‌های بازمانده از گذشتگانمان با کلام همراه بوده است.


پولی برای دیده شدن
از سویی به این دلیل که خواننده‌ها فرصت دیده شدن ندارند و رسانه‌ای برای این منظور برایشان در نظر گرفته نشده است، برای استفاده از این فرصت با یکدیگر رقابت تنگاتنگی دارند و از سوی دیگر عده‌ای ناخواننده با صرف هزینه‌های هنگفت امتیاز خوانندگی در سریال‌ها را خریده و خود را مطرح و مشهور می‌کنند، بی‌آنکه از خوانندگی و آواز خواندن چیزی بدانند.
این مساله تا جایی ادامه داشته که برخی از کارگردان‌ها به این موضوع اشاره کرده و یکی از آنها می‌گوید: یکی از مجموعه‌های تلویزیونی من در حال پخش از تلویزیون بود که خواننده‌های بسیاری با من تماس گرفته و از من خواستند تا تیتراژ آن را برای خوانندگی به آنها بسپارم. گویا همه آنها همزمان با هم تصمیم گرفته بودند که با من تماس بگیرند؛ اما این اتفاق واقعا افتاد.
شنیدن صدای خواننده عادت شده است
شنیدن یک موسیقی با کلام با صدای خواننده‌ای که مردم با او خاطره‌ها دارند، دیگر برای همه به یک عادت تبدیل شده است. هر وقت سریالی از تلویزیون پخش می‌شود، بی‌اختیار همه منتظر شنیدن صدای خواننده به‌خصوص در تیتراژ پایانی آن هستند.
مشتریان پروپا قرص سریال‌های تلویزیونی اگر سریالی را بدون تیتراژی با صدای خواننده ببینند، چندان روی خوشی به آن نشان نمی‌دهند. این نشان‌دهنده همان ذاتقه ایرانی است که موسیقی بی‌کلام در سبد شنیداری‌شان جایگاه ویژه‌ای ندارد. بییننده‌ها عادت ندارند سریالی را ببینند،که خواننده‌ای در تیتراژ پایانی آن نخواند و ترانه‌ای را به گوش آنها نرساند.
خواننده‌های سوگلی
تیتراژخوانی برای بسیاری از خواننده‌ها که از صدای خوبی نیز برخوردارند به آرزویی محال و دست‌نیافتنی تبدیل شده است. از این میان یک سری از خواننده‌ها هستند که صدای همیشگی سریال‌ها را تامین می‌کنند. خواننده‌هایی که فرصت دیده‌شدن در رسانه‌ای همچون تلویزیون را به دست نیاورده‌اند، بر این باورند که سریال‌ها به شکل خاصی بین دوستان دیگرشان که اتفاقا از اعضای ثابت گروه خاص هستند، تخس می‌شود. از میان خواننده‌های تیتراژ‌خوان سال‌های اخیرمی‌توان به این افراد اشاره کرد:



علیرضا قربانی


علیرضا قربانی از معدود خواننده‌های سنتی بود که توسط تیتراژهای تلویزیونی معروف شد، البته قربانی قبل از خواندن این تیتراژها هم به صورت حرفه‌ای در موسیقی فعالیت داشته است. صدای او در سریال‌های «مدار صفر درجه»، «شب دهم»، «کیف انگلیسی»، «سایه آفتاب» او را در میان مردمی که از بینندگان پروپا قرص سریال‌های تلویزیونی بودند مشهور کرد. او خواننده ثابت ارکستر ملی ایران بود که فرهاد فخرالدینی رهبری آن را برعهده داشت؛ کمترین حاشیه را در این زمینه دارد و شاید این بدین دلیل باشد که کسی نمی‌تواند به تکنیکی خواندن و صدای خوب او ایراد بگیرد. انتخاب‌های این خواننده در زمینه تیتراژخوانی نیز ستودنی است، چرا که تمامی کارهایی که به خواندن آنها اقدام کرده، از آثار خوب در زمینه مجموعه‌های تلویزیونی به شمار می‌آیند.


مازیار فلاحی


با آهنگ «مجنون لیلی» در این زمینه فعال شد، اما از آنجایی که موسیقی را به صورت حرفه‌ای دنبال کرده است، جای بحث برای کسی باقی نمی‌گذارد. با این همه شهرت خود را مدیون تیتراژ سریال «قلب یخی» است که برای پخش در شبکه خانگی ساخته شد. او همچنان برای سری دوم این مجموعه نیز قرار است همکاری داشته باشد. این سریال به قدری محبوب مردم شد و مورد توجه قرار گرفت که فلاحی آلبوم رسمی خود را با همین عنوان روانه بازار موسیقی کرد. او با «قلب یخی» توانست عنوان یکی از خواننده‌های خوب را در زمینه موسیقی سریال از آن خود کند.

احسان خواجه امیری


برخی بر این باورند که احسان خواجه امیری به واسطه شهرت پدرش، سوگلی این روزهای عرصه تلویزیون و در نهایت سریال‌خوانی است، اما او توانست طی این سال‌ها ثابت کند که خود حرف‌های بسیاری دارد که بزند. آشنایی مردم با او از طریق تیتراژ سریال‌های تلویزیونی شکل گرفت. «در مسیر زاینده‌رود» در واقع، اولین مجموعه تلویزیونی بود که او با آن به عرصه تیتراژخوانی وارد شد. سریال‌های «امشب شب مهتابه»، «مثل هیچکس»، «میوه ممنوعه»، «از نفس افتاده»، «لبه تاریکی» و «نابرده رنج» ازجمله سریال‌هایی است که تیتراژ آنها را احسان خوانده است.
اینکه تیتراژخوانی در شهرت احسان خواجه امیری بسیار موثر بوده، شکی در آن نیست، اما خود اعتقادی به این قضیه ندارد. این خواننده همچنان یکی از اولین گزیده‌های هر کارگردان برای تیتراژخوانی در سریال‌هاست.


علی لهراسبی


این خواننده به عنوان یکی از پاهای ثابت تیتراژخوانی، صدای همه خواننده‌ها را در آورده است. او نه تنها امسال، بلکه هر سال جزو پرخبرترین خواننده‌های تیتراژ است. خواندن او در سریال‌های پرمخاطبی همچون «دلنوازان» و «فاصله‌ها»، موجب شد شهرت بیشتری در این امر پیدا کند. او همیشه یکی از جنجال آفرین‌های این عرصه است. بسیاری از خواننده‌ها به او خرده می‌گیرند و او را جزو سفارش شده‌های تیتراژخوانی می‌دانند اما خود در این زمینه می‌گوید: برایم مهم نیست درباره من چه فکری می‌کنند. آنچه برایم مهم است این است که تهیه‌کننده، کارگردان و مردم استقبال خوبی از صدای من و آهنگ‌هایی که خوانده‌ام کرده‌اند و همین موجب می‌شود تا به سراغم بیایند. وی همچنین می‌گوید: من همیشه برای اینکه کارم در حد و اندازه‌های مخاطبان و انتظاراتشان باشد، بیشترین وسواس و سختگیری‌ها را دارم. دیگر در حال حاضر در جایگاهی نیستم که بخواهم ریسک کنم. باید حتما بهترین‌ها را برای مخاطبم بسازم. شعر این تیتراژها از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند. ضمن این که من باید تمرکزم روی این باشد که این قطعه هم به صورت تیتراژ برای این سریال بتواند خودش را نشان دهد و هم به صورت مجزا هویت داشته باشد؛ یعنی اگر این قطعه را کسی بدون اینکه سریال را هم ببیند، بشنود و بتواند با آن ارتباط برقرار کند. وی همچنین می‌گوید: آنها که همه موفقیت مرا به خاطر خواندن تیتراژهای تلویزیونی می‌دانند، بی‌انصافی می‌کنند، اما هرگز سهم تلویزیون را در موفقیتم انکار نمی‌کنم، چون رسانه‌ای است که کارم را با آن شروع کردم و مرا به مردم معرفی کرد. وی تاکید می‌کند: من برای هر تیتراژم اندازه یک آلبوم فکر کرده‌ام و از سال ۸۲ تاکنون، فقط ۸ تیتراژ فیلم داشته‌ام. برخی از دوستان در مقایسه با من تیتراژهای بیشتری خوانده‌اند، اما مردم نامشان و ترانه‌هایشان را به فراموشی سپرده‌اند.


مجتبی کبیری


در این میان، مجتبی کبیری دل پری از دست همکاران خود دارد. او بر این باور است که بسیاری از همکارانش بدون در نظر گرفتن اصول حرفه‌ای و اخلاقی، بابت خواندن در نازل‌ترین سریال‌های تلویزیونی هزینه می‌دهند تا بلکه به همت آن بتوانند چند شبی در خدمت مخاطبان خیالی خود باشند، البته من شخصا نظر قطعی در این زمینه ندارم و خیلی هم مطمئن نیستم. وی در این باره می‌گوید: قبل از هر چیز یک خواننده باید به کارش مسلط باشد و بتواند با آن ارتباط برقرار کند. او باید با آهنگساز و حال و هوای داستان آشنا ‌شود و پس از آن در فضای آن موسیقی قرار بگیرد. کبیری درباره حضور یک خواننده در تمامی سریال‌های تلویزیونی گفت: خوب نیست که تمامی سریال‌ها توسط یک خواننده اجرا شود، بلکه بهتر است در فیلم‌ها و سریال‌های مختلف از خوانندگان مختلفی استفاده شود. وی می‌افزاید: در دنیای امروز، فرهنگسازی هر جامعه‌ای از طریق رسانه‌ها انجام می‌شود. به نوعی که می‌توان گفت رسانه‌های هر جامعه‌ای حرف اول را می‌زنند. موسیقی هم از این قاعده مستثنی نیست و نیازمند وجود رسانه‌هایی است که آن را به مردم نزدیک‌تر کند و بتواند پیوندهای لازم میان جامعه و این هنر را برقرار کند. اگر شرایط موسیقی را در جامعه ایران بررسی کنیم، با این مساله روبه‌رو خواهیم شد که موسیقی ما رسانه ندارد. پس در این شرایط باید به دنبال ایجاد یک رسانه برای موسیقی بود. چه فضایی برای خواننده‌ها بهتر از سریال‌های تلویزیونی با مخاطبان زیادشان؟ در صورتی که بتوانیم این فضا را برای موسیقی فراهم کنیم، کارهایی که متناسب با فرهنگ کشورمان تولید شده، می‌تواند رسانه‌ای شود و محلی برای نمایش خود داشته باشد.

سالار عقیلی


اینکه تیتراژخوانی مختص خواننده‌های پاپ است، بیشتر به یک باور غلط می‌ماند تا یک سخن تثبیت شده. از زمانی که در سریال‌های «سال‌های مشروطه»، «تبریز در مه » و «دختری به نام آهو» صدای سنتی این خواننده شنیده شد، این باور غلط از بین رفت. اما سالار عقیلی خواننده‌ای نبود که به واسطه خواندن در یک یا دو سریال بخواهد برای خودش شهرتی دست و پا کند. او بسیار پیش از اینها شهرت خود را داشت و در واقع حضور او در سریال به کل مجموعه اعتبار می‌بخشد. نا گفته نماند که محبوبیت خود را در میان مردم می‌تواند مدیون حضورش در تلویزیون باشد. این خواننده در واقع با خواندن تیتراژ سریال شهریار، که بازخوانی اثری از غلامحسین بنان و شعری از استاد شهریار بود در این زمینه مشهور شد. وی که با وجود پیشنهادهای رسیده در این زمینه کم کار کرده است، در این‌باره می‌گوید: دوست ندارم در تیتراژخوانی یک خواننده دم دستی باشم. می‌خواهم کم‌کار و گزیده‌کار باشم. برای من مهم‌ترین عامل برای انتخاب، خود سریال است و بازیگرانی که در آن ایفای نقش می‌کنند. من همیشه ابتدا سوال می‌کنم چه کسانی در این سریال بازی می‌کنند. آهنگ را می‌شنوم و اگر اثر با روحیات و فضای کار من سازگار باشد، می‌خوانم. سومین مساله‌ای که از همه مهم‌تر است، دیدن بخشی از سریال است که حتماً از دوستان می‌خواهم برای من بفرستند تا با فضای کار آشنا شوم. من هم گاهی دیده‌ام که حتی گاه سریالی خیلی قوی است، ولی موسیقی چندان قوی و مؤثری ندارد و برعکس گاه می‌بینیم که سریالی بسیار ضعیف، اما از یک موسیقی بسیار خوب برخوردار است. این مساله به آهنگساز و کارگردان بستگی دارد که چگونه انتخاب می‌کنند و چه مبنایی برای انتخاب دارند.
این خواننده که فعالیت خود را با موسیقی سنتی آغاز کرده است با صدای ایرانی خود توانسته نظرات کارگردان‌ها، تهیه‌کننده‌ها و مردم را به سوی خود جلب کند، اما گویا این کار برای او جذابیت چندانی ندارد و هر چند سال یک بار به آن اقدام می‌کند.

یک اظهار نظر ساده
وحید تاج یک خواننده سنتی است. وی درباره حضور خواننده‌ها در تیتراژهای تلویزیونی می‌گوید: متاسفانه، موسیقی فیلم و تیتراژهای تلویزیونی در انحصار چند خواننده انگشت‌شمار است که به‌صورت مداوم صدایشان پخش می‌شود و این در موسیقی اتفاق ناخوشایندی است. ما جوانان خوش‌صدا و خوبی داریم که باید به آنها امکان معرفی داده شود. صدای بعضی از خواننده‌ها و باعث دلزدگی مخاطب از هرچه فیلم و سریال می‌شود.
در حالی این اتفاق می‌افتد که ما خواننده‌های جوان و خوش‌صدایی داریم که باید از آنها استفاده کنیم. اما این امکان فراهم نمی‌شود. از آنجایی که این جوان‌ها تریبون خوبی برای معرفی خود و کارهایشان ندارند، باید با این کار زمینه معرفی آنها را فراهم کنیم.

مجید اخشابی


مجید اخشابی را شاید بتوان معروف‌ترین تیتراژخوان سال‌های اخیر دانست. او در یک دوره‌ای پرکارترین خواننده صدا و سیما بود و مردم او را با تیتراژهای تلویزیونی می‌شناختند. تمام تیتراژهایی که او می‌خواند بعد از مدت‌ها در قالب یک آلبوم منتشر و روانه بازار موسیقی می‌شد. اخشابی را می‌توان رکورددار اجرای ترانه‌های تیتراژ دانست. او تیتراژهای معروفی از جمله «گم گشته»، «مهتاب»، «همراز»، «خانه به‌دوش»، «متهم گریخت»، «بوی خوش زندگی»، «محله بنده‌نواز» و... اشاره کرد. این خواننده خود درباره تیتراژهای این سریال‌ها معتقد است که خواننده‌ها به نفع تهیه کننده‌اند و برای جذب هرچه بیشتر تماشاچیان سریال‌ها، چند دقیقه از پایان سریال را می‌خوانند. وی می‌گوید: از کارهایی که تا کنون تیتراژخوانی کرده‌ام راضی هستم. این کارها همیشه مورد توجه و استقبال مردم قرار گرفته است. به همین دلیل فکر می‌کنم چنین چیزی اتفاق خوبی است و می‌تواند بسیار تاثیرگذار باشد، چرا که صدای خواننده و ترانه‌ای که متناسب با موضوع فیلم باشد، این امکان را به مخاطب می‌دهد که بتواند روی سریال تامل و تفکر کنند. وی درباره تاثیر این تیتراژخوانی‌ها بر روی خودش اظهار می‌کند: تیتراژخوانی نیاز به تجربه زیادی دارد و همچنین از خواندن این تیتراژها توانسته‌ام تجربه‌های خوبی کسب کنم.


محمد اصفهانی


با سریال «پهلوانان نمی‌میرند» پا به عرصه موسیقی و تیتراژ تلویزیونی گذاشت. پس از اجرای زیبای این خواننده در این سریال و استقبالی که از او از سوی مردم به عمل آمد، پیشنهادات بسیاری برای اجرای تیتراژهای مختلفی به او شد، اما او نیز گزیده کاری را ترجیح می‌داد.
او در میان تمامی پیشنهادتی که می‌شد نهایتا چندین کار را پذیرفت که معروف‌ترین آنها «تنهاترین سردار» بود. اصفهانی در طول سال‌های گذشته چندین بار دیگر هم در تیتراژهای سریال‌های تلویزیونی حضور داشته است. اگرچه اصفهانی با انتشار آلبوم‌هایش به خواننده‌ای مشهور و پرطرفدار تبدیل شد اما نقش سریال‌های تلویزیونی و تیتراژهایش را در شهرت این خواننده نباید نادیده گرفت .


فرزاد فرزین


فرزاد فرزین خواندن در تیتراژهای تلویزیونی را با خواندن تیتراژ برنامه «شب بخیر تهران» آغاز کرد. «کوله‌پشتی»، «صبح آمد»، «با ما اینجا» و بعدتر سریال «راز پنهان» از دیگر کارهای این خواننده در این زمینه هستند. او درباره حضور خود در تلویزیون و خواندن تیتراژها می‌گوید: همکاری من در این برنامه‌ها و سریال‌ها به این دلیل نیست که من در این زمینه پارتی دارم یا بابت این همکاری هزینه می‌کنم. من پیش از این نیز با شبکه‌های گوناگون سیما همکاری داشته‌ام، اما آنها همه مربوط به برنامه‌های تلویزیونی بوده‌اند. البته متاسفانه برخی انتخاب‌ها به واسطه روابطی خاص صورت می‌گیرد، حتی بعضی‌ها حاضرند به هر قیمتی به عنوان خواننده در این برنامه‌ها حضور داشته باشند و بابت حضور در این برنامه‌ها به عنوان خواننده پول هم می‌پردازند. وی همچنین می‌گوید: از سال ۸۹ تصمیم گرفتم تیتراژ هیچ برنامه یا سریال تلویزیونی را نخوانم، مگر آنکه پرمخاطب باشد. وقتی هم از من دعوت شد تا ترانه پایانی «راز پنهان» را بخوانم، به دلیل گروه سازنده‌اش و ایام مناسبی که روی آنتن می‌رفت، آن را قبول کردم. ‌‌‌ وی ادامه می‌دهد: حضور یک خواننده در تیتراژهایی با مخاطبان بالا لازم است. هر خواننده‌ای نیاز دارد که کارهایش شنیده شود. آهنگ‌ تیتراژهای سریال‌های تلویزیونی، بهتر از قطعات ارائه شده در آلبوم شنیده و دیده می‌شوند.