موز ارزی و موز فرهنگی - ۱۸ آبان ۹۱
یا چطور سیاستهای غلط اکونوم موز را کالایی فرهنگی کرد
به اینجا رسیدیم که بادمجانمحور با اکونوم ریخت روی هم و معامله موز جرم اعلام شد تا موز از محوریت جامعه خارج شود. . . و حالا ادامه ماجرا:
تحریم تاریخی موز
مردم ترسیده بودند و کسی جرات نداشت لب به موز بزند. بعد از غیرقانونیشدن موز، قیمتش روز به روز رفت بالاتر. هر چقدر هم اکونوم سعی کرد با دستوری کردن بازار، قیمت موز را پایین نگاه دارد نمیشد که نمیشد. اکونوم کاری کرده بود که اکونیها برای موز عطش و کشش عجیبی پیدا کرده بودند.
یا چطور سیاستهای غلط اکونوم موز را کالایی فرهنگی کرد
به اینجا رسیدیم که بادمجانمحور با اکونوم ریخت روی هم و معامله موز جرم اعلام شد تا موز از محوریت جامعه خارج شود... و حالا ادامه ماجرا:
تحریم تاریخی موز
مردم ترسیده بودند و کسی جرات نداشت لب به موز بزند. بعد از غیرقانونیشدن موز، قیمتش روز به روز رفت بالاتر. هر چقدر هم اکونوم سعی کرد با دستوری کردن بازار، قیمت موز را پایین نگاه دارد نمیشد که نمیشد. اکونوم کاری کرده بود که اکونیها برای موز عطش و کشش عجیبی پیدا کرده بودند. موز از یک کالای خوردنی به یک کالای ارزی و بعد به یک کالای فرهنگی تغییر ماهیت داده بود. چطوری؟ اینطوری که:
موز خوردنی
اول موز را میخوردند مثل بچه آدم و هیچ حرف و حدیثی هم در کار نبود. فوقش موز را تاخت میزدند، اما محل اختلاف اکونیها موز نبود.
موز ارزی
بعد موز ممنوع شد و قیمتدار شد، شد معیار بازار. مثلا هر دوتا هندوانه یک موز، هر سهتا سیب یک موز. کلا چیزی گرانتر از موز وجود خارجی نداشت. موز به عنوان ارز معیار بود. قیمتش بالا و پایین میرفت و با کمبودش در جامعه، جامعه میریخت به هم. اگر موز خون اکونیها پایین میآمد، ممکن بود اکونآباد شلوغ شود، برای همین همیشه سعی میکردند موز مورد نیاز جامعه تامین باشد.
موز فرهنگی
بعد که ممنوعیت موز رسما اعلام شد، موز برای اکونیها حالت عرفانی خاصی پیدا کرد و آن را به جای مهر و کابین انتخاب میکردند. مثلا یکی میرفت خواستگاری دیگری، باید مهریه دختر را پانصدتا موز تعیین میکرد و اگر دختر میخواست از شوهرش جدا شود، باید مهریه و موز را میگذاشت اجرا ... خلاصه موز خیلی سریع در زندگی روزمره اکونیها تنیده بود و جای خودش را باز کرده بود. موز کالایی فرهنگی شده بود که در زندگی در ادبیات عامه، در خانه، در یخچال، در کتابخانه، و خلاصه در همه جا،
دیده میشد.
موز ارزشمند
همین فشارهای اکونوم و بادمجانمحور بر اکونآباد برای بیارزش کردن موز بود که موز را ارزشمندتر کرد و ارزشی بالاتر از آنچه داشت در جامعه برایش ایجاد کرد. موز تبدیل به کالایی شده بود که برای مخالفت با اکونوم و بادمجانمحور استفاده میشد. موز چنان ارزشی پیدا کرده بود که اهالی اکونآباد به «باموز» و «بیموز» تقسیم میشدند. بیموزها طرفدار بادمجان بودند و باموزها طرفدار آزادی موز و آزادی بیان.
از آنطرف واکنش اکونی و اجتماعی اکونآباد به ارزشمند شدن موز در جامعه، این بود که روز به روز از ارزش بادمجان میافتاد. بادمجان جز در معاملات رسمی استفاده نمیشد و در بازار آزاد هر پنجاهتا بادمجان یک نصفه موز میارزید.
موزمحور موز را تحریم میکند
وقتی اکونوم با بادمجانمحور ریخت روی هم و موز را غیرقانونی اعلام کردند، سیر صعودی محبوبیت موز آنها را ترساند. اکونوم مامورهای شهرداری را میفرستاد تا موزها را از توی مغازهها جمع کنند. یا سر چهارراه میایستادند و جیبهای اکونآبادیها را میگشتند و اگر کسی موز داشت میبردندش شهرداری و جریمهاش میکردند. شبانه میریختند در مهمانیهای جشن تولد و اگر کیک موزی در مهمانی بود، مهمانی را به هم میزدند. اگر جوانهای اکونآباد موزپارتی راه میانداختند، دیگر حساب کارشان با
خودشان بود.
در این لحظه خاص تاریخی بود که موزمحور که محبوبیت عحیبی در اکونآباد پیدا کرده بود، اعلام کرد دیگر کسی نباید موز مصرف کند. برای همین بعد از ظهر فردای این اعلام تاریخی، قرار شد همه در میدان اصلی اکونآباد جمع شوند و موزهای خود را بیندازند دور.
با شنیدن این خبر بادمجانمحور خوشحال شد و خیال کرد بادمجان محور جامعه میشود، اما اکونوم زد توی سر بادمجانمحور و گفت: خاک تو سرت. بدبخت شدیم رفت...
بله. وضعیت اکونآباد بدجوری ریخته بود به هم و همه چیز معطوف به فردا بعد از ظهر شده بود. «بعد از ظهر تاریخی جنبش تحریم موز» که جریانش را هفته بعد برایتان تعریف میکنیم.
این قسمت چهاردهم بود. قسمت بعد را اگر نمردیم / نمردید، هفته بعد بخوانید.
طرح : سلمان طاهری
ارسال نظر