لذت دیدن افسانه‌های پیترجکسون - ۵ بهمن ۹۱
نیما فلاح
بازیگر
اگر به دنبال لذت بردن از دنیای تکنولوژی و تحیر از اوج به‌کارگیری جلوه‌های ویژه در فیلمی هستید، به شما پیشنهاد می‌کنم که تماشای فیلم هابیت را از دست ندهید. چون که حقیقتا در این فیلم با صحنه‌هایی مواجه می‌شوید که به مانند ادعای گروه سازنده در فیلم دیگری ندیده باشید. فیلمی با تکنولوژی سه‌بعدی که تماشای آن بر پرده سینما سهم عظیمی در جذاب‌تر نمودن آن خواهد داشت. فیلم هابیت در ادامه ماجراهای جذاب سه گانه پرفروش و تحسین شده ارباب حلقه‌ها و براساس رمانی به همین نام ساخته شده و قرار بوده که بیننده را به هیجانی فراتر از آن سه فیلم برساند. اما اینکه تا چه حد در این مرحله موفق بوده، جای بررسی و دقت بیشتری دارد. اولین چیزی که با تماشای فیلم بسیار خودنمایی می‌کند، این مساله جذاب است که چگونه می‌توان بدون حضور سوپر استار‌های سینما فیلمی جذاب و تماشاگرپسند ساخت؛ امری که می‌تواند درسی برای همه فیلم‌سازانی باشد که به‌رغم حضور انبوهی از ستارگان در فیلم‌هایشان باز راه به جایی نمی‌برند. در این فیلم ما واقعا با هیچ ستاره‌ای روبه‌رو نیستیم و حتی از حضور اکثر بازیگرانی که با همین سه‌گانه قبلی نیز به شهرتی رسیدند، خبری نیست. درواقع اگر حضور هنرپیشه ایفاگر نقش گاندالف، حضور کیت بلانشت در چند سکانس، کریستوفر لی و الیجا وود در یک سکانس و برخی دیگر را در همین اندازه نادیده بگیریم، فیلم دیگر از هیچ هنرپیشه مطرحی بهره نبرده و حتی از اورلاندو بلوم نیز خبری نیست. پس تکلیف ما با فیلم روشن است و با فیلم ستاره‌محوری روبه‌رو نیستیم و قرار است فیلم به شیوه‌های دیگری بیننده را با خود همراه نموده و خاطره آن سه‌گانه افسانه‌ای و فروشش را تکرار کند؛ پس تنها می‌ماند سهم قصه و فیلمنامه و حضور جلوه‌های ویژه. شاید کارگردان باهوشی چون پیتر جکسن بنا داشته فیلم را با داستان پر پیچ و خم و جذابی که قصد روایتش را داشته به پیش برده و فرصت پلک زدنی را هم به تماشاچی ندهد. اما به واقع جدای از لحظاتی که به تماشای فیلم نشسته‌ایم، در بررسی دوباره داستان فیلم و بعد از پایان فیلم نیز به پاسخی دقیق برای این مساله نمی‌رسیم. «هابیت: یک سفر غیرمنتظره»، روایتی شبیه به آنچه در سری «ارباب حلقه‌ها» شاهدش بودیم، دارد اما نه با آن کیفیت و وسواسی که از پیتر جکسون انتظار می‌رفت. «ارباب حلقه‌ها» کتابی قطور بود که به‌راحتی می‌شد آن را تبدیل به چند فیلم سینمایی دنباله‌دار کرد و جزییات فراوانش را در بهترین فرم سینمایی، به مخاطب ارائه داد. اما کتاب «هابیت» به هیچ وجه پتانسیل تبدیل شدن به یک اثر سه‌گانه را ندارد و از این رو متاسفانه «هابیت: یک سفر غیرمنتظره» در اواسط داستان، تا حدودی خسته‌کننده می‌شود. پیتر جکسون در ساخت «هابیت» تلاش کرده عناصر موفق سری «ارباب حلقه‌ها» را بار دیگر در این فیلم احیاء کند و مواردی را هم شخصا به «هابیت» اضافه کرده، اما نتیجه کار کند بودن ریتم فیلم و ملال‌آور شدن آن در ادامه داستان بوده است. ظاهرا این فیلم با عنوان کلی هابیت: یک سفر غیرمنتظره بخش اول از سه‌گانه جدیدی است که در پایان فیلم، باز شدن چشم اژدهایی نوید از ماجراهایی در نسخه بعد را می‌دهد. شاید هم لحن کشدار فیلم ناشی از همین کمبود مصالح رمان اصلی و بسته بودن دست گروه سازنده در ساختن سه فیلم بر اساس این رمان باشد. باید به انتظار نشست و دید که نسخه‌های بعدی تا چه حد می‌تواند سطح توقع بینندگانی را که سالیان طولانی است با دنیای فیلم‌های پیتر جکسن خو گرفته‌اند، راضی کند.