رکاب‌زدن در بیابان‌های ایران - ۱۸ آبان ۹۱
علی موقر
صبح پادگان می‌رفتم که در میدان رسالت مردانی با لباس بلوچی دیدم، لحظه‌ای برای دیدنشان سر برگرداندم و ناگهان بهمن را کنارشان دیدم، جلو رفتم برای احوالپرسی، گویا در آخرین سفرش با آنها آشنا شده بود و قرار بود در این شهر هزارتو راهنمایشان باشد. محمد عظیمی که با نام بهمن در میان اصحاب محیط‌زیست شناخته شده است، به همراه محمدجواد محسن‌پور چند سالی است رکاب زدن در بیابان‌های ایران را به عنوان یک فعالیت جدی دنبال کرده‌اند. تمام طول روز و در هوایی نزدیک به ۵۰ درجه رکاب زدن در میان صحرای تفتیده، شب را در دمای صفر به صبح رساندن، اینها همه از روحیه‌ای ماجراجو و عاشق طبیعت برمی‌آید چیزی که محمد عظیمی، مرد نام‌آشنای محیط زیست ایران و محمد‌جواد محسن‌پور از آن بهره برده‌اند. با آنها درباره سفرهایشان به گفت‌و‌گو نشستیم. بهمن با صمیمیت همیشگی از سفرهایش گفت و یاد سفرهایی را که با او رفته‌ایم در دلمان زنده کرد. مردی که استوار راه می‌رود و آرام، از نگاه او طبیعت جایی است برای دیدن و لختی رها شدن از هر چیزی که در شهر تو را می‌آزارد. متن زیر خلاصه گفت‌وگویی صمیمانه است با محمدجواد محسن‌پور و محمد عظیمی که بیش از دو هزار و پانصد کیلومتر را در بیابان‌های ایران رکاب زده‌اند.

فعالیت‌های ورزشی و زیست محیطی شما به طور جدی از چه زمانی و چطور شروع شد؟
عظیمی: علاقه شخصی یا حتی پیگیری حرفه‌ای ورزش در دوران دانشجویی وجود داشت، اما از سال 84، فعالیت‌های مرتبط با محیط زیست را در دانشگاه شهید رجایی با همکاری دوستان شروع کردیم. با تشکیل کانون کوهنوردی دانشگاه و همین طور کانون دوستداران محیط زیست به طور جدی شروع شد. سال 87، با محوریت موضوع گرمایش جهانی و سال بعد با موضوع تنوع زیستی در قالب همایش‌ها و کارگاه‌ها و بسته‌های آموزشی.
اولین سفری که با دوچرخه انجام دادید کدام بود؟
محسن‌پور: فروردین 87 بود این سفر از تهران شروع شد و از سمت ورامین وارد بیابان شدیم و تا آران و بیدگل کاشان را با امکاناتی ابتدایی رکاب زدیم.
این امکانات کم؛ یعنی چه جور امکاناتی؟
محسن‌پور: یعنی از دوچرخه‌هایی استفاده کردیم که خیلی معمولی بودند. کمک فنر نداشتند. حتی باربندی را که داشتم خودم ساخته بودم. فقط وزن باربندم به تنهایی ده کیلو بود!
عظیمی: دوچرخه من هم یک دوچرخه دماوند بود. کلاه دوچرخه‌سواری هم نداشتم و از کلاه سنگنوردی استفاده کردم! تقریبا همه چیز را خودمان ساخته بودیم. پایه جی پی اس که روی دسته نصب می‌شد، باکس‌هایی که داشتیم و خیلی از تجهیزات دیگر را.
از همان سال 87 دوچرخه‌سواری به طور جدی پی گرفته شد؟
محسن‌پور: بله. سال ۸۷ سال خوبی بود. ما اول فروردین برنامه تهران - کاشان را اجرا کردیم. پاییز از تهران به گرمسار رفتیم. بهمن برای اینکه برای برنامه لوت تستی داشته باشیم از تهران تا چرم‌شهر و از آنجا تا قم رکاب زدیم. اسفندماه آن سال برنامه لوت را اجرا کردیم که از شهداد تا نهبندان رکاب زدیم.
در مجموع تا به حال چند برنامه اجرا کرده‌اید و چند کیلومتر در بیابان رکاب زده‌اید؟
محسن‌پور: از ۸۷ تا ۹۰، نه برنامه اجرا کردیم که در این نه برنامه تقریبا ۲۶۵۰ کیلومتر مسافت پیموده شده و در مجموع هم بیست و هفت روز را در بیابان رکاب زده‌ایم.
این برنامه‌ها چه مسیرهایی بودند؟
محسن‌پور: تهران - کاشان، تهران - گرمسار، تهران - قم، شهداد - نهبندان، گرمسار - بادرود، ورامین - انارک، گرمسار - زواره، خوسف بیرجند - شهداد کرمان، مبارکیه ورامین - بادرود اصفهان.
در خلال این برنامه‌ها فعالیت‌های زیست محیطی هم دنبال می‌شد؟
عظیمی: بله. اولین برنامه‌ای که برای آن شعار انتخاب کردیم سفر لوت از شهداد تا نهبندان بود که با شعار «گردشگری پایدار» اجرا شد. در این برنامه در مورد مفهوم گردشگری پایدار بسته‌های آموزشی را برای گردشگران منطقه آماده کرده بودیم و با مسوولان شهر هم جلساتی داشتیم. سفر دوم گرمسار - بادرود در کویر مرکزی بود که با عنوان «پارک ملی کویر، زیستگاه به یغما رفته یوز ایرانی» اجرا شد. یکی از دستاوردهای این سفر آشنایی و همکاری جدی با انجمن حافظان محیط زیست بادرود بود. برنامه دوم لوت به مناسبت سال جهانی جنگل‌ها بود که با عنوان «جنگل‌ها را بیابان نکنیم» اجرا شد.
در این برنامه‌ها حامی مالی هم داشتید؟
عظیمی: نه. حامی مالی نداشتیم. حامیان ما حامیان معنوی بودند، به خاطر فعالیت‌های زیست محیطی و ارتباطاتی که با دوستان و انجمن‌های دیگر داشتیم.
شما گفتید که شروع سفرهایتان با تجهیزات کم بوده است. برای آنهایی که دوست دارند تجربه‌ای مشابه شما داشته باشند چه توصیه‌ای دارید؟
عظیمی: بخش عمده‌ای از این سفرها ماجراجویانه بوده است. ببینید دوچرخه‌سوار حرفه‌ای بودن یا نبودن یا توانایی بدنی داشتن یا نداشتن آنقدر مهم نیست که روحیه ماجراجویانه داشتن اهمیت دارد. راستش این سفرها خیلی قابل توصیه کردن نیست! خطرات طبیعی در بیابان وجود دارد. اصلا همین آب که اینجا خیلی راحت در دسترس است در این سفرها زندگی شما به آن بستگی دارد. شما در بیابان سه یا چهار روز با هیچ کجا تماس ندارید. رفتن در مسیرهایی که سی سال است هیچ ترددی در آنها انجام نشده است. خطرات و ناامنی و پیشامدهای غیر‌قابل‌پیش‌بینی هم وجود دارد. توصیه‌ای که می‌توانم کنم این است که از مسیرهای شناخته‌شده‌ای شروع کنند که امکان امداد و دسترسی به آنها وجود دارد.
محسن‌پور: چیزی که بیشتر از تجهیزات در بیابان به کار می‌آید روحیه است. نیاز روحی چیزی است که باعث می‌شود شما برای این سفرها برنامه‌ریزی کنید و توانایی روحی چیزی است که باعث می‌شود این سفرها را به پایان برسانید. تجهیزات هم باید تا حد امکان سبک باشد. دوچرخه‌های سبک‌تر توصیه می‌شوند. ما از برند مریدا استفاده می‌کنیم که در ایران پشتیبانی فنی خوبی هم دارد.
ویژگی‌های مسافرت در بیابان چیست؟
محسن‌پور: معمولا برنامه‌ها در فصل‌هایی اجرا می‌شوند که طول روز کوتاه است. سعی می‌کنیم از تمام روشنایی روز استفاده کنیم. 10 ساعت رکاب می‌زنیم. ناهار را هم روی دوچرخه با ریزه‌خواری باید صرف کنیم. گاه بستر زمین رکاب زدن را بسیار دشوار می‌کند.
دوچرخه‌سواری در بیابان چه جذابیت‌هایی دارد؟
محسن‌پور: ما در برنامه یک روز کامل رکاب می‌زنیم، بدون اینکه با آقای عظیمی حتی یک کلمه صحبت کنیم! شما مجذوب اطراف می‌شوید. سرعت شما از پیاده روی بیشتر است، پس می‌توانید برنامه‌ریزی بهتری برای سفر داشته باشید. سرعت از اتومبیل کمتر است و شما می‌توانید مناظر را بهتر ببینید. سکوت بیابان هم هست. صدایی که می‌شنوید صدای خوردن لاستیک به شن‌ها و ماسه‌هاست. تمرکز عجیبی به انسان می‌دهد. مثل فرو رفتن در یک خلسه عارفانه است. اینکه آلودگی صوتی ندارید باعث می‌شود که به حیات وحش هم نزدیک شوید.
چیزی که من درباره بیابان لوت خوانده‌ام این است که قسمت‌هایی از آن با بیابان گبی قابل مقایسه است. از لوت بیشتر بگویید.
عظیمی: به نظر من بیابان لوت منحصر به فرد است و با هیچ کجا قابل مقایسه نیست. در لوت شما با هیچ نوع نشانه‌ای از حیات برخورد نمی‌کنید!
محسن‌پور: هیچ نشانه حیات یعنی اینکه پوشش گیاهی هم ندارد. من در برنامه لوت، کنار رود شور یک سوسک پیدا کردم که از آن عکس گرفتم و محل آن را روی جی پی اس پوینت کردم! اختلاف دما خیلی زیاد بود. ظهر به ۴۳ درجه می‌رسید و شب به صفر درجه. این تغییرات دمایی خیلی سخت است. شما در یک شبانه روز یک تابستان سخت و یک زمستان را تجربه می‌کنید.
چه چیز باعث شد که با آگاهی از این سختی‌ها برای دومین بار برنامه لوت را اجرا کنید؟
محسن‌پور: زیبایی مفتون‌کننده بیابان. منطقه گندم بریان، اگر اشتباه نکنم، در سال ۲۰۰۸ به گزارش ناسا، به عنوان گرم‌ترین نقطه زمین معرفی شد. گندم بریان یک مساحت خیلی بزرگ است که از شمال به سمت جنوب کشیده می‌شود، به دلیل شیبی که دارد به دیواره‌ای ۱۵۰ متری منتهی می‌شود. اصلا نمی‌توانم توضیح بدهم، وقتی ما وارد این منطقه شدیم با چه منظره‌ای مواجه شدم. من دیدن این منظره را با هیچ چیز عوض نمی‌کنم.
عظیمی: سفر بیابان سفری زیبا و پرماجرا است. وقتی که از لوت در آمدیم، به جاده‌ای رسیدیم که شهداد را به نهبندان وصل می‌کند. بودن ما در آن جاده برای محلی‌ها هم غیر عادی بود. بومیان منطقه واقعا نمی‌پذیرفتند که ما از بیرجند و از راه بیابان آمده‌ باشیم. نهایتا هم کسی از آنها باور نکرد، ولی ما واقعا از بیرجند آمده بودیم!