افـزایش تـعطیلات هفتـگی توجه به برنامهریزی - ۲۹ تیر ۹۱
یاسر میرزایی
این شعر ساده دوره کودکی را به خاطر دارید؟ در حالی که این پا و آن پا میکردیم، میخواندیم: شنبه، یکشنبه، دوشنبه، سهشنبه، چهارشنبه، پنجشنبه. . . جمعه تعطیله. اما چرا تنها جمعهها تعطیل است؟ این سوالی است که یک کودک کنجکاو میتواند از والدیناش بپرسد. سوالی که برای چند وقتی به خوبی مطرح شد، اما مثل بسیاری از ایدههای خوب که مطرح میشود و به دلایل متعدد پیگیری علمی نمیشود، به محاق رفت. اما به راستی چرا ما تعطیلاتی چنین کوتاه(یک روز) در هفته داریم؟ مدافعین وضع موجود و مخالفان افزایش تعطیلات نظاممند هفتگی عموما از کاهش تولید کل کشور سخن به میان میآورند.
این شعر ساده دوره کودکی را به خاطر دارید؟ در حالی که این پا و آن پا میکردیم، میخواندیم: شنبه، یکشنبه، دوشنبه، سهشنبه، چهارشنبه، پنجشنبه. . . جمعه تعطیله. اما چرا تنها جمعهها تعطیل است؟ این سوالی است که یک کودک کنجکاو میتواند از والدیناش بپرسد. سوالی که برای چند وقتی به خوبی مطرح شد، اما مثل بسیاری از ایدههای خوب که مطرح میشود و به دلایل متعدد پیگیری علمی نمیشود، به محاق رفت. اما به راستی چرا ما تعطیلاتی چنین کوتاه(یک روز) در هفته داریم؟ مدافعین وضع موجود و مخالفان افزایش تعطیلات نظاممند هفتگی عموما از کاهش تولید کل کشور سخن به میان میآورند.
یاسر میرزایی
این شعر ساده دوره کودکی را به خاطر دارید؟ در حالی که این پا و آن پا میکردیم، میخواندیم: شنبه، یکشنبه، دوشنبه، سهشنبه، چهارشنبه، پنجشنبه... جمعه تعطیله. اما چرا تنها جمعهها تعطیل است؟ این سوالی است که یک کودک کنجکاو میتواند از والدیناش بپرسد. سوالی که برای چند وقتی به خوبی مطرح شد، اما مثل بسیاری از ایدههای خوب که مطرح میشود و به دلایل متعدد پیگیری علمی نمیشود، به محاق رفت. اما به راستی چرا ما تعطیلاتی چنین کوتاه(یک روز) در هفته داریم؟ مدافعین وضع موجود و مخالفان افزایش تعطیلات نظاممند هفتگی عموما از کاهش تولید کل کشور سخن به میان میآورند. ادعایی که پشتش چندان به تحقیقات علمی و استدلالهای اقتصادی گرم نیست. تنها کافی است به این شاهد که هیچ کشور توسعهیافته یا در حال توسعهای نیست که کمتر از دو روز تعطیلات هفتگی داشته باشد اتکا کنیم تا ادعای مخالفان زیر سوال برود. ادعای دیگر مخالفان، زیاد بودن کل تعطیلات سالانه در ایران است. ادعایی که باز هم متکی به آمار نیست(ایران حتی با محاسبه تعطیلات هفتگیاش در کل سال، تعداد روز تعطیل کمتری نسبت به اکثر کشورهای دنیا دارد). علاوه بر این، موضوع تعطیلات نظاممند هفتگی را به طور کلی باید موضوعی متمایز از تعطیلات مربوط به مناسبات خاص دانست. بررسی اقتصادی این دو به طور کلی متفاوت است. اما بیاییم و در یک بررسی ساده که نیازمند امکانات و بودجه یک تحقیق تجربی بزرگ نیست و هر صاحب خردی میتواند استدلالهای آن را ارزیابی کند، موضوع را بازبینی کنیم.
وقتی به تاریخچه تعطیلات هفتگی کشورهای دیگر رجوع میکنیم، نکتههای جالبی دستگیرمان میشود. دیگر کشورها نیز تا همین نیمقرن یا یک قرن پیش تنها همان تعطیلات مطابق با سنتهای دینی را داشتهاند. اما اولین پیشنهادها برای افزایش تعطیلات هفتگی اتفاقا برای تقویت سنتهای دینی و اجتماعی ارائه شده بود. در واقع دلیل افزایش تعطیلات هفتگی، ایجاد فراغت بیشتر برای اقامه سنتها همراه با آرامش بیشتر بوده است. تجربه همه ما در زندگی روزمره به خوبی تاییدکننده این ادعا است که یک روز تعطیلی در هفته ما را ناتوان از برنامهریزی برای استفاده از این روز تعطیل کرده است. روزی که در میمانیم که آن را به کدام یک از موارد پاکیزگی، صله رحم، شرکت در اجتماعات دینی، سفری کوتاه، خواب یا هر چیزی از این قبیل اختصاص دهیم. روزی که بیشتر به تصمیمگیری نافرجام برای چگونه گذراندنش میگذرد و نه به استفاده مطلوب و بهرهور از آن. باید به این نکته ظریف اما اغلب فراموش شده نیز توجه کنیم که مهمترین نکته تعطیلات هفتگی، نظاممند بودن آن است. استمرار و قابلپیشبینی بودن، پیششرطهای برنامهریزی است و برنامهریزی از اصلهای اساسی یک نظام اقتصادی بهرهور است. در واقع افزودن تعطیلات هفتگی یعنی تبدیل کردن زمانهایی که عمدتا در برزخ میان کار کردن و نکردن میگذرد، به زمانهایی که اولا آنقدر زیاد هست که برنامه ریختن برایش مطلوب باشد و دوما آنقدر قابل پیشبینی هست که بتوان بدون ریسک برایش برنامه ریخت. نکته آخر، نکتهای طنزآمیز است. چه کسانی پنجشنبهها تعطیل نیستند؟ قرار است همگی مدارس از سال تحصیلی آتی، پنجشنبهها را تعطیل باشند؛ دانشگاهها دیروقتی است که پنچشنبهها را تعطیلاند؛ بسیاری از مقامات ارشد کشور، فعالیتهای جدی را به روزهای قبل از پنجشنبه محدود میکنند! بنابراین گویا تنها و تنها قشری از شاغلان کشور که هفته کاری شش روزه دارند، کارمندان اداری هستند(توجه کنید که صنایع بزرگ، فروشگاهها و بانکها را استثنا کردهام. تعطیلات این بخشها به خاطر نوع کارشان تقریبا همیشه مستقل از تعطیلات رسمی کشور بوده است). بیش از این توضیح نمیخواهد که وضعیت به شترسواری دولادولا میماند. استقبال از طرح افزایش تعطیلات هفتگی با در نظر گرفتن ملاحظات ذکر شده و بسیاری جزئیات دیگر که نیاز به کار کارشناسی دقیقتر دارد، استقبال از اقتصادی تمیزتر، آرامتر، پویاتر، باطراوتتر و پایبندتر به سنتهای خوب اجتماعی است.
این شعر ساده دوره کودکی را به خاطر دارید؟ در حالی که این پا و آن پا میکردیم، میخواندیم: شنبه، یکشنبه، دوشنبه، سهشنبه، چهارشنبه، پنجشنبه... جمعه تعطیله. اما چرا تنها جمعهها تعطیل است؟ این سوالی است که یک کودک کنجکاو میتواند از والدیناش بپرسد. سوالی که برای چند وقتی به خوبی مطرح شد، اما مثل بسیاری از ایدههای خوب که مطرح میشود و به دلایل متعدد پیگیری علمی نمیشود، به محاق رفت. اما به راستی چرا ما تعطیلاتی چنین کوتاه(یک روز) در هفته داریم؟ مدافعین وضع موجود و مخالفان افزایش تعطیلات نظاممند هفتگی عموما از کاهش تولید کل کشور سخن به میان میآورند. ادعایی که پشتش چندان به تحقیقات علمی و استدلالهای اقتصادی گرم نیست. تنها کافی است به این شاهد که هیچ کشور توسعهیافته یا در حال توسعهای نیست که کمتر از دو روز تعطیلات هفتگی داشته باشد اتکا کنیم تا ادعای مخالفان زیر سوال برود. ادعای دیگر مخالفان، زیاد بودن کل تعطیلات سالانه در ایران است. ادعایی که باز هم متکی به آمار نیست(ایران حتی با محاسبه تعطیلات هفتگیاش در کل سال، تعداد روز تعطیل کمتری نسبت به اکثر کشورهای دنیا دارد). علاوه بر این، موضوع تعطیلات نظاممند هفتگی را به طور کلی باید موضوعی متمایز از تعطیلات مربوط به مناسبات خاص دانست. بررسی اقتصادی این دو به طور کلی متفاوت است. اما بیاییم و در یک بررسی ساده که نیازمند امکانات و بودجه یک تحقیق تجربی بزرگ نیست و هر صاحب خردی میتواند استدلالهای آن را ارزیابی کند، موضوع را بازبینی کنیم.
وقتی به تاریخچه تعطیلات هفتگی کشورهای دیگر رجوع میکنیم، نکتههای جالبی دستگیرمان میشود. دیگر کشورها نیز تا همین نیمقرن یا یک قرن پیش تنها همان تعطیلات مطابق با سنتهای دینی را داشتهاند. اما اولین پیشنهادها برای افزایش تعطیلات هفتگی اتفاقا برای تقویت سنتهای دینی و اجتماعی ارائه شده بود. در واقع دلیل افزایش تعطیلات هفتگی، ایجاد فراغت بیشتر برای اقامه سنتها همراه با آرامش بیشتر بوده است. تجربه همه ما در زندگی روزمره به خوبی تاییدکننده این ادعا است که یک روز تعطیلی در هفته ما را ناتوان از برنامهریزی برای استفاده از این روز تعطیل کرده است. روزی که در میمانیم که آن را به کدام یک از موارد پاکیزگی، صله رحم، شرکت در اجتماعات دینی، سفری کوتاه، خواب یا هر چیزی از این قبیل اختصاص دهیم. روزی که بیشتر به تصمیمگیری نافرجام برای چگونه گذراندنش میگذرد و نه به استفاده مطلوب و بهرهور از آن. باید به این نکته ظریف اما اغلب فراموش شده نیز توجه کنیم که مهمترین نکته تعطیلات هفتگی، نظاممند بودن آن است. استمرار و قابلپیشبینی بودن، پیششرطهای برنامهریزی است و برنامهریزی از اصلهای اساسی یک نظام اقتصادی بهرهور است. در واقع افزودن تعطیلات هفتگی یعنی تبدیل کردن زمانهایی که عمدتا در برزخ میان کار کردن و نکردن میگذرد، به زمانهایی که اولا آنقدر زیاد هست که برنامه ریختن برایش مطلوب باشد و دوما آنقدر قابل پیشبینی هست که بتوان بدون ریسک برایش برنامه ریخت. نکته آخر، نکتهای طنزآمیز است. چه کسانی پنجشنبهها تعطیل نیستند؟ قرار است همگی مدارس از سال تحصیلی آتی، پنجشنبهها را تعطیل باشند؛ دانشگاهها دیروقتی است که پنچشنبهها را تعطیلاند؛ بسیاری از مقامات ارشد کشور، فعالیتهای جدی را به روزهای قبل از پنجشنبه محدود میکنند! بنابراین گویا تنها و تنها قشری از شاغلان کشور که هفته کاری شش روزه دارند، کارمندان اداری هستند(توجه کنید که صنایع بزرگ، فروشگاهها و بانکها را استثنا کردهام. تعطیلات این بخشها به خاطر نوع کارشان تقریبا همیشه مستقل از تعطیلات رسمی کشور بوده است). بیش از این توضیح نمیخواهد که وضعیت به شترسواری دولادولا میماند. استقبال از طرح افزایش تعطیلات هفتگی با در نظر گرفتن ملاحظات ذکر شده و بسیاری جزئیات دیگر که نیاز به کار کارشناسی دقیقتر دارد، استقبال از اقتصادی تمیزتر، آرامتر، پویاتر، باطراوتتر و پایبندتر به سنتهای خوب اجتماعی است.
ارسال نظر