باید بیمه و پلیس را به چالش کشید - ۱۶ شهریور ۹۱
احمد نعمت بخش
دبیر انجمن خودرو سازان ایران
این سوال که چرا ما ایرانیان در رانندگی، فرهنگ خود را از دست میدهیم و حتی حاضر به رحم کردن به یکدیگر نیستیم، مدتهاست که ذهن من را به خود مشغول داشته است. فرهنگ ما، فرهنگ بسیار عجیبی است. وقتی در مراسمها و مهمانیها به یکدیگر میرسیم حتی اگر که کاملا هم غریبه باشیم، تا چند دقیقه به تعارف با هم میپردازیم؛ اما وقتی به پشت فرمان میرسیم، به کلی دگرگون شده و حتی یک ثانیه هم حاضر نیستیم تا به طرف مقابل فرصت حرکت دهیم؛ اما اگر همین صورت مساله را در کشورهای پیشرفته بررسی نماییم، خواهیم دید که مردم به قدری نرم رانندگی میکنند و قوانین را تمام و کمال رعایت مینمایند که آدمی را به خاطر این تفاوت فاحش و عمیق به حیرت وامی دارد.
دبیر انجمن خودرو سازان ایران
این سوال که چرا ما ایرانیان در رانندگی، فرهنگ خود را از دست میدهیم و حتی حاضر به رحم کردن به یکدیگر نیستیم، مدتهاست که ذهن من را به خود مشغول داشته است. فرهنگ ما، فرهنگ بسیار عجیبی است. وقتی در مراسمها و مهمانیها به یکدیگر میرسیم حتی اگر که کاملا هم غریبه باشیم، تا چند دقیقه به تعارف با هم میپردازیم؛ اما وقتی به پشت فرمان میرسیم، به کلی دگرگون شده و حتی یک ثانیه هم حاضر نیستیم تا به طرف مقابل فرصت حرکت دهیم؛ اما اگر همین صورت مساله را در کشورهای پیشرفته بررسی نماییم، خواهیم دید که مردم به قدری نرم رانندگی میکنند و قوانین را تمام و کمال رعایت مینمایند که آدمی را به خاطر این تفاوت فاحش و عمیق به حیرت وامی دارد.
احمد نعمت بخش
دبیر انجمن خودرو سازان ایران
این سوال که چرا ما ایرانیان در رانندگی، فرهنگ خود را از دست میدهیم و حتی حاضر به رحم کردن به یکدیگر نیستیم، مدتهاست که ذهن من را به خود مشغول داشته است. فرهنگ ما، فرهنگ بسیار عجیبی است. وقتی در مراسمها و مهمانیها به یکدیگر میرسیم حتی اگر که کاملا هم غریبه باشیم، تا چند دقیقه به تعارف با هم میپردازیم؛ اما وقتی به پشت فرمان میرسیم، به کلی دگرگون شده و حتی یک ثانیه هم حاضر نیستیم تا به طرف مقابل فرصت حرکت دهیم؛ اما اگر همین صورت مساله را در کشورهای پیشرفته بررسی نماییم، خواهیم دید که مردم به قدری نرم رانندگی میکنند و قوانین را تمام و کمال رعایت مینمایند که آدمی را به خاطر این تفاوت فاحش و عمیق به حیرت وامی دارد.
می توان مشکلی را که در ایران گریبانگیر مردم شده به دو گروه تقسیم نمود. اول بیمه است. در کشورهای پیشرفته وقتی تصادفی به وقوع میپیوندد، نه تنها بیمه هزینهای بابت تعمیر خودرو دریافت نمیکند، بلکه در مدت زمانی که خودرو در تعمیرگاه میباشد نیز خودروی دیگری در اختیار مشتری قرار میدهد. اما در ایران علاوه بر آنکه کوپن بیمه از بین میرود، مشتری در سال بعد نیز باید که مبلغ بیشتری به عنوان جریمه پرداخت نماید.
مساله بعدی نیز پلیس است. در سایر کشورها، پس از تصادف و به محض تماس با پلیس، مامور مربوطه به سرعت بر سر صحنه حاضر میشود، اما در کشور ما باید که ساعتها از وقت مردم به هدر رود تا پلیس سر برسد. همه اینها سبب میگردد تا مردم با خیال راحت و آسوده به رانندگی نپردازند. البته آنقدر مشکلات در زندگی ما تاثیرگذار بوده که سبب شده تا در هنگام رانندگی تمرکز لازم را نداشته باشیم. همه این مسائل سبب گشته تا بالطبع اختلاف زیادی بین طرز رانندگی یک استاد دانشگاه با یک بیسواد وجود نداشته باشد. هر چند نوع رانندگی مردم کشورهای جهان سوم از جمله ایرانیان در طبقات مختلف فرهنگی و اجتماعی دارای شدت و ضعف نیز میباشد و به عنوان مثال، فحاشی کردن پس از تصادف و حتی نزاعهای خونین را نمیتوان برای همه شمولیت داد.
به هرحال و به عقیده من در حالی که تنها خودروسازان، در معرض تیر مسوولان قرار میگیرند و به معیوب بودن تولیدات شان متهم میگردند؛ اما به عقیده من باید که هم شرکتهای بیمه و هم پلیس راهنمایی و رانندگی را به چالش کشید. من هم ابایی ندارم تا مشکلاتی که از سوی این دو گروه بر مردم عارض شده است را به چالش بکشم و حتی با آنان به مناظره بپردازم.
دبیر انجمن خودرو سازان ایران
این سوال که چرا ما ایرانیان در رانندگی، فرهنگ خود را از دست میدهیم و حتی حاضر به رحم کردن به یکدیگر نیستیم، مدتهاست که ذهن من را به خود مشغول داشته است. فرهنگ ما، فرهنگ بسیار عجیبی است. وقتی در مراسمها و مهمانیها به یکدیگر میرسیم حتی اگر که کاملا هم غریبه باشیم، تا چند دقیقه به تعارف با هم میپردازیم؛ اما وقتی به پشت فرمان میرسیم، به کلی دگرگون شده و حتی یک ثانیه هم حاضر نیستیم تا به طرف مقابل فرصت حرکت دهیم؛ اما اگر همین صورت مساله را در کشورهای پیشرفته بررسی نماییم، خواهیم دید که مردم به قدری نرم رانندگی میکنند و قوانین را تمام و کمال رعایت مینمایند که آدمی را به خاطر این تفاوت فاحش و عمیق به حیرت وامی دارد.
می توان مشکلی را که در ایران گریبانگیر مردم شده به دو گروه تقسیم نمود. اول بیمه است. در کشورهای پیشرفته وقتی تصادفی به وقوع میپیوندد، نه تنها بیمه هزینهای بابت تعمیر خودرو دریافت نمیکند، بلکه در مدت زمانی که خودرو در تعمیرگاه میباشد نیز خودروی دیگری در اختیار مشتری قرار میدهد. اما در ایران علاوه بر آنکه کوپن بیمه از بین میرود، مشتری در سال بعد نیز باید که مبلغ بیشتری به عنوان جریمه پرداخت نماید.
مساله بعدی نیز پلیس است. در سایر کشورها، پس از تصادف و به محض تماس با پلیس، مامور مربوطه به سرعت بر سر صحنه حاضر میشود، اما در کشور ما باید که ساعتها از وقت مردم به هدر رود تا پلیس سر برسد. همه اینها سبب میگردد تا مردم با خیال راحت و آسوده به رانندگی نپردازند. البته آنقدر مشکلات در زندگی ما تاثیرگذار بوده که سبب شده تا در هنگام رانندگی تمرکز لازم را نداشته باشیم. همه این مسائل سبب گشته تا بالطبع اختلاف زیادی بین طرز رانندگی یک استاد دانشگاه با یک بیسواد وجود نداشته باشد. هر چند نوع رانندگی مردم کشورهای جهان سوم از جمله ایرانیان در طبقات مختلف فرهنگی و اجتماعی دارای شدت و ضعف نیز میباشد و به عنوان مثال، فحاشی کردن پس از تصادف و حتی نزاعهای خونین را نمیتوان برای همه شمولیت داد.
به هرحال و به عقیده من در حالی که تنها خودروسازان، در معرض تیر مسوولان قرار میگیرند و به معیوب بودن تولیدات شان متهم میگردند؛ اما به عقیده من باید که هم شرکتهای بیمه و هم پلیس راهنمایی و رانندگی را به چالش کشید. من هم ابایی ندارم تا مشکلاتی که از سوی این دو گروه بر مردم عارض شده است را به چالش بکشم و حتی با آنان به مناظره بپردازم.
ارسال نظر