پولش به حرص و جوشش نمی‌ارزد! - ۱۸ آبان ۹۱
او یکی از اصلی‌ترین و البته معروف‌ترین مجری‌‌های سال‌های اخیر تلویزیون ایران است. کاری نداریم طی این سال‌ها چه اتفاقاتی برای او افتاده، اما مطمئنا آنقدر با اجرای قوی‌اش در «ماه عسل» طرفدار پیدا کرده که هر گاه پیش مخاطب عام، سخن از مجری حرفه‌ای به میان می‌آید، بی شک یکی از گزینه‌هایی که نامش را می‌شنوی «احسان علیخانی» است. حرف‌های او را درباره دنیای وسیع اجرا از دست ندهید. خیلی ساده مجری شدم!
زمانی که به سازمان صدا و سیما آمدم، به هیچ عنوان هدفم اجرا کردن برنامه نبود، بلکه کار اصلی‌ام ساخت مستندهای مختلف بود. براساس یکسری اتفاقات، خیلی ساده یک روز مجری برنامه‌مان نیامده بود و به جای او، من جلوی دوربین رفتم! مدیر گروه‌مان بعد از اجرای من گفت «تو چرا خودت این کار را انجام نمی‌دهی؟!» چون خودم پشت دوربین را خیلی بیشتر از جلوی دوربین دوست داشتم، اما کم‌کم به سمت اجرا کشیده شدم.


مجری می‌تواند بازیگر شود اما برعکسش ممکن نیست
از آنجا که زمانی در تئاتر حضور داشتم از اجرای زنده لذت می‌برم، چون وقتی شما اجرای زنده داری، با مخاطبت نفس به نفس می‌شوی و این، هیجان‌انگیز است. البته اجرای زنده خیلی سخت‌ است؛ دوستان بازیگر زیادی دارم که بعضی اوقات با یکدیگر سر این مساله بحث می‌کنیم که یک مجری می‌تواند بازیگر شود (حالا جایگاهش در بازیگری می‌تواند متغیر باشد) اما یک بازیگر درجه یک هم نمی‌تواند یک مجری درجه یک باشد. یک بازیگر می‌تواند ۲۰ بار یک صحنه را تکرار کند تا یک برداشتش خوب از آب دربیاید، اما اجرای زنده با هیچ‌کس شوخی ندارد؛ ۵-۴ تا دوربین روبه‌رویت قرار گرفته، باید حواست به سوئیچ‌ شدن دوربین‌ها، اتفاقات پشت صحنه، موضوع برنامه، دغدغه‌های مردم، نگاه عرف و جامعه و حساسیت‌ها، مهمان برنامه، سوال‌هایی که می‌پرسی، سر و ته برنامه، لباست، تیپت، عکس‌العملت و خیلی چیزهای دیگر باشد که تمام اینها نیاز به تمرکز بسیار زیادی دارد؛ به همین دلیل هم هست که می‌گویم اجرای زنده اصلا کار ساده‌ای نیست، اصلا.

رقابتی که سرعت دویدنم را بیشتر می‌کند
در هر صنفی اگر رقابت وجود نداشته باشد که فایده‌ای ندارد! مسلما بین مجریان هم رقابتی هست؛ منِ احسان علیخانی اگر بدانم هم‌زمان با برنامه من در شبکه یک، دو، چهار و پنج یک تاک‌شوی قوی اجرا می‌شود، مجبورم بیشتر بدوم و بیشتر کار کنم تا دیده شوم، همین تلاش بیشترم هم، باعث پیشرفت بیشتر خواهد شد، بنابراین رقابت همه جا خوب است.


بالاخره تاریخ مصرفت تمام خواهد شد!
یکی از دلایلی که همیشه از زیاد اجرا کردن فراری‌ام و حداکثر سالی یک‌بار برنامه اجرا می‌کنم، ترس از روزی است که برای مردم تبدیل به سرچ شوم و طوری شوم که وقتی مردم شبکه‌های مختلف را نگاه می‌کنند، وقتی به کانال من می‌رسند، بزنند یک کانال دیگر! اعتقاد من این است که یک مجری وقتی برنامه‌اش تمام می‌شود، تا برنامه بعدی‌اش باید به نگاهش، به عمقش، به سواد و اطلاعاتش چیزی اضافه شده باشد تا بتواند برگردد، وگرنه اگر بخواهی هر روز تکرار مکررات باشی، بالاخره یک روز تاریخ مصرفت تمام می‌شود؛ تبدیل می‌شوی به دکوری که مردم هر روز می‌بینندت و دیگر برای‌شان فرقی نمی‌کند باشی یا نه! اگر می‌خواهی اجرایت پویا باشد و آن طراوت و تازگی خاص خودش را داشته باشد، باید برایش زحمت بکشی، باید از یکسری درآمدها چشم‌پوشی کنی و در برنامه‌های تکراری حاضر نشوی تا در برنامه بعدی بتوانی با یک نگاه و دید جدید حاضر شوی و جذابیتت را حفظ کنی. البته به خیلی از دوستان همکارم حق می‌دهم در اجراهای زیاد شرکت کنند، چون بالاخره راه امرار معاش‌شان از اجراست، ولی خود من تا امروز که مقاومت کرده‌ام و دوست نداشته‌ام تکراری شوم. اکثر روزهای زندگی‌ام را با تیزرسازی، عکاسی و مستندسازی می‌گذرانم و خودم را با اینها سرگرم می‌کنم.

هنوز به بازیگر شدن شک دارم
بارها دوستان عزیز کارگردان پیشنهادهای خوبی برای حضور در فیلم‌های‌شان به من داده‌اند و همیشه شرمنده‌شان شده‌ام، چون زندگی من مبتنی بر اعتماد به نفسم است و این خصوصیت اخلاقی من در اجرا، برنامه‌سازی و تهیه‌کنندگی‌ام وجود دارد، اما هر بار که خواسته‌ام پیشنهادهای بازیگری‌‌ام را قبول کنم، لحظه آخر شک کرده‌ام نتوانم در این کار خوب باشم، به همین دلیل پشیمان شده‌ام! البته شاید روزی وسوسه شدم و سراغ این حرفه هم رفتم.

شاید رابطه کانالت شود، اما تضمین بقایت نیست
کی گفته آنهایی که می‌خواهند وارد عرصه اجرا شوند حتما باید در کلاس‌ها یا دوره‌های خاصی ثبت‌نام کنند؟! خود من وقتی اجرا می‌کنم، می‌دانم الان کلی جوان با استعدادهای بسیار بیشتر از من وجود دارند که می‌توانند به مراتب بهتر از من اجرا کنند، ولی استعدادشان کشف نشده یا فرصتی به آنها داده نمی‌شود، شاید هم راهش را پیدا نمی‌کنند. اجرا چند مؤلفه مهم دارد؛ در اجرای تلویزیونی تصویر، صدا، بیان، سواد و تمرکز مجری بسیار اهمیت دارد و از همه مهم‌تر قدرت مدیریت مجری باید بسیار بالا باشد. شاید یک رابطه بتواند شما را برای بار اول به عنوان مجری به مردم معرفی کند، اما همان رابطه هیچ‌گاه نمی‌تواند تضمین‌کننده اجرای دوم یا سوم شما باشد. حتی اگر یکی از مسوولان عالی رتبه هم رابطه شما باشد، چون سراغ کاری رفتی که همه حق دارند راجع به نحوه کارت اظهار‌نظر کنند و تبدیل به ویترینی شده‌ای که همه تو را می‌بینند، بنابراین اگر در اجرای اولت اشتباه کنی، همان رابطه‌ات هم دیگر دوست ندارد اجرا کنی! می‌توانی به وسیله یک رابطه در شرکت یا موسسه‌ای به مقام بالایی برسی و کسی هم کاری به کارت نداشته باشد، اما برنامه اجرا کردن این حرف‌ها را ندارد. شاید یک رابطه بتواند شما را وارد کند، اما نمی‌تواند بقایت را تضمین کند، تنها کسی که می‌تواند تضمین‌کننده بقایت باشد، خودت هستی.

فکر می‌کنید درآمد ما میلیاردیست؟!
بسیاری از شومن‌ها و بازیگران جهان درآمدهای نجومی دارند، اما در ایران بسیاری از بازیگران و مجریان هستند که برنامه‌شان بهتر از نمونه‌های خارجی‌شان نباشد، ضعیف‌تر هم نیست، اما درآمد این آدم‌ها واقعا در حد متوسطی است و برخلاف آنچه مردم تصورشان از زندگی مرفه و میلیاردی این آدم‌هاست، باید بگویم به هیچ عنوان این‌گونه نیست؛ من دوستان بازیگر و مجری دارم که نگران اقساط‌شان هستند، ولی وقتی مردم می‌بینندش فکر می‌کنند میلیاردر است! چقدر مجریان یا بازیگران ایران بیمه هستند یا امنیت شغلی دارند؟ حاضرم برای اثبات این‌ حرف که زندگی یک کارمند شاغل در یک ارگان متوسط، خیلی راحت‌تر از زندگی مجریان و بازیگران است، یک مناظره رودرو بگذارم؛ آن کارمند همه چیزش سر موقع و تقریبا کامل است، اما اگر یک بازیگر یا مجری زمین بخورد بینی‌اش بشکند، 2 سال خبری از کار نیست، منبع درآمدی وجود ندارد، بنابراین مردم فکر نکنند عالم ما خبری است و ما پشت‌مان به کوه الماس گرم است! اضطراب، حرص و جوش و استرسی که بچه‌های بازیگر و مجری دارند، واقعا به پولش نمی‌ارزد!