وقتی غذا انگیزه سفر میشود - ۳ اسفند ۹۱
تجربه انواع خوردنیها و نوشیدنیها. این تمام گردشگری آشپزی است. شاید به نظر ساده برسد.
در وهله اول چیزی که خواهیم گفت این است که در هر سفری قاعدتا فرصت تجربه کردن و چشیدن غذاهای مربوط به آن منطقه نیز دست میدهد، اما مساله متفاوتتر و جدیتر از این است. هدف از گردشگری آشپزی علاوه بر چشیدن و لذت بردن از انواع غذاهای یک منطقه، روی بحث آموزش، الهام گرفتن از روند طبخ غذاها و تعاملات فرهنگی نیز هست. تورهای گردشگری آشپزی امروزه با تنوع و وسعت بسیار زیادی به ارائه خدمات خود میپردازند و مخاطبان آنها هم به همان نسبت شامل طیف وسیعی از مشتاقان میشود.
تجربه انواع خوردنیها و نوشیدنیها. این تمام گردشگری آشپزی است. شاید به نظر ساده برسد.
در وهله اول چیزی که خواهیم گفت این است که در هر سفری قاعدتا فرصت تجربه کردن و چشیدن غذاهای مربوط به آن منطقه نیز دست میدهد، اما مساله متفاوتتر و جدیتر از این است. هدف از گردشگری آشپزی علاوه بر چشیدن و لذت بردن از انواع غذاهای یک منطقه، روی بحث آموزش، الهام گرفتن از روند طبخ غذاها و تعاملات فرهنگی نیز هست. تورهای گردشگری آشپزی امروزه با تنوع و وسعت بسیار زیادی به ارائه خدمات خود میپردازند و مخاطبان آنها هم به همان نسبت شامل طیف وسیعی از مشتاقان میشود. خانوادهها و گردشگرانی که به تنوع علاقهمند هستند تا آشپزان حرفهای و کارشناسان فرهنگی به طور گسترده از این امکانات استقبال میکنند.
گردشگری آشپزی تاریخچه بسیار کوتاهی دارد، اما در سالهای اخیر به صورتی انفجاری باعث درآمدزایی شرکتهای مربوط به آن شده و با رونق خوبی روبهرو است. تقریبا ده سال بیشتر از آغاز گردشگری آشپزی نمیگذرد. پیش از ۱۹۹۸ حتی این واژه ابداع هم نشده بود. سال ۲۰۰۱ بود که اریک ولف بنیانگذار انجمن بینالمللی گردشگری آشپزی (nternational Culinary Tourism Association(ICTAایده خود را برای آموختن و تجربه غذاهای محلی با اقامت در همان محل بسط داد و بعد از آن پتانسیل و قابلیتهای تورهای گردشگری آشپزی نیز مورد توجه قرار گرفت. در حال حاضر این رشته به صورت آکادمیک در دانشگاههای پنسیلوانیا، نیوزلند و دپارتمانهایی که رشته گردشگری را در آن تدریس میکنند پی گرفته میشود و به عنوان یکی از پایههای گردشگری شناخته میشود.
پیش از این وقتی صنعت توریسم به گردشگر فکر میکرد، مراکز خرید عمده، اقامتگاهها، هتلها و مکانهایی که مورد بازدید قرار میگیرند مورد توجه بود، اما در سالهای اخیر گردشگری آشپزی توانسته است جای خود را در میان ارکان اصلی این صنعت پیدا کند. کارولین فیمستر رئیس موسسه مشاور CJF که در زمینه خلق و اجرای استراتژیهای فروش فعالیت میکند، معتقد است: «هیچ چیز به اندازه تنقلات و خوراکیهای جذاب، کیف پول یک گردشگر را راحت و سریع باز نمیکند.» آنچه مهم است «تجربه» است. گردشگری خود معلول حس تجربهگر و کنجکاو انسان است. گردشگری آشپزی نیز در وسیعترین تعریف خود سعی میکند تا «تجربه»های منحصربهفرد و به یادماندنی برای مخاطب خود به ارمغان آورد.
کارشناسان این رشته به طور پیوسته در حال ارائه ایدههایی خلاق هستند تا بتوانند غذا خوردن را به یک پتانسیل فعال برای صنعت گردشگری تبدیل کنند. غذا خوردن پتانسیلی غیر قابل انکار است، وقتی که متوجه باشیم هر گردشگر در یک روز دست کم به سه وعده غذایی احتیاج دارد که این جدا از میانوعدهها و خریدهای کوچک خوردنیها و نوشیدنیهای در طول روز است. همچنین غذا خوردن به ذات میتواند یک تجربه محسوب شود. هنر گردشگری آشپزی این است که نه تنها تمام حواس پنجگانه مخاطب را متوجه خود میکند، بلکه تواناییهای بالقوه فرهنگی را نیز مورد توجه قرار میدهد.
مخاطب آشپزی علاوه بر اینکه با رنگ، مزه، بو، شکل و بافت غذا تماس دارد، با پارامترهای فرهنگی تولید و ارائه آن هم درگیر میشود. فستیوالها و جشنوارههای بزرگ غذاهای محلی یکی از راهکارهایی است که گردشگری آشپزی آن را به خدمت گرفته است. هتلهای چند ستاره از بومیان و افراد محلی درخواست میکنند تا به طبخ غذاهای خود بپردازند تا یک منوی مستقل محلی به مشتریان ارائه دهند. سعی میشود تا روند پخت و آماده شدن غذا پیش روی گردشگر انجام شود یا حتی خود او در تهیه غذای خود مشارکت داشته باشد و با راهنماییهای آشپز، شخصا به پخت غذای محلی بپردازد.
مساله صرفا بزرگتر شدن منویهای غذایی رستورانها نیست. چیزی که آشپزی را در صنعت گردشگری پررنگ میکند این است که میتواند به عنوان یک عامل اقتصادی زیربنایی هم ظاهر شود. سود این شیوه گردشگری بسیار بیشتر از فروش غذا است. غذاهای محلی از مواد اولیه بومی تهیه میشوند که در همان منطقه پرورش مییابند و کشت میشوند. بسیاری از تورهای گردشگری مخاطبان و مشتریان خود را به خانههای افراد بومی میبرند و وعدههای غذایی را در آنجا سرو میکنند. تماس گردشگر با ساکنان محلی نه تنها به طور مستقیم به میزبانان خود سود میرساند و در کنار آن صنایع دستی و دیگر محصولات آنها دیده و فروخته میشود، بلکه باعث میشود تا گردشگر با محصولات و مواد اولیه تهیه غذای صرف شده نیز آشنا شوند. وقتی مواد اولیه خاص منطقه پیش روی گردشگر مورد استفاده قرار بگیرد، تجربه لذتبخشی برای او به ارمغان داشته باشد و ذائقه او را با این محصولات آشنا کند، آمارها نشان داده است که بعد از سفر نیز گردشگران به استفاده از آن محصولات و تجربه دوباره آن غذا تمایل نشان دادهاند. به خصوص هنگامی که در تورهای گردشگری آشپزی شیوه طبخ و استفاده از این محصولات نیز آموزش داده
شود.
تصور کنید یک خانواده ایرانی به طور معمول در سال چقدر زیره مصرف میکند؟ تقریبا هیچ. این در حالی است که زیره در کرمان در بیش از پنجاه شکل در آشپزی مورد استفاده قرار میگیرد. اگر دو میلیون گردشگری که در تعطیلات نوروز از استان کرمان بازدید میکنند حقیقتا با زیره آشنا شوند، بازار رو به افول این محصول میتواند نجات پیدا کند که این تنها یکی از حاشیههای گردشگری آشپزی است. صنعتی نوپا که لازم است هوشمندانه مورد توجه قرار بگیرد. گسترهای که تمام قطبهای گردشگری جهان برای پیشبردن و بهره گرفتن از آن مصمم هستند.
منابع:
http://www.icsc.org/srch/education/newsletter/CPNews۰۳۰۹/۰۶_Culinary_Tourism.pdf
http://traveltips.usatoday.com/culinary-tourism-۱۹۱۰.html
ارسال نظر