دغدغهای جز عشق نیست - ۱۶ شهریور ۹۱
کارشناس اقتصادی
این بار نوبت به «رسم عاشقکشی» رسید. فیلمی به نویسندگی و کارگردانی خسرو معصومی، کارگردانی که در کارنامه خود آثاری چون شب برهنه، باد در علفزار میپیچد و خرس را دارد. پیش تر با او در ضمیمه ششم و با قلم رضا ناجی عزیز، آشنا شدیم.
در این فیلم نظارهگر خانوادهای خواهیم بود که پدر با کرایه اره موتوری اقدام به قطع درختان جنگل میکند، اما او به زندان میافتد و این مادر خانواده است که باید بار زندگی را به دوش بکشد. پسرک به دور از چشمان مادر کار میکند تا خسارت اره موتوری را به مالک آن بپردازد.
کارشناس اقتصادی
این بار نوبت به «رسم عاشقکشی» رسید. فیلمی به نویسندگی و کارگردانی خسرو معصومی، کارگردانی که در کارنامه خود آثاری چون شب برهنه، باد در علفزار میپیچد و خرس را دارد. پیش تر با او در ضمیمه ششم و با قلم رضا ناجی عزیز، آشنا شدیم.
در این فیلم نظارهگر خانوادهای خواهیم بود که پدر با کرایه اره موتوری اقدام به قطع درختان جنگل میکند، اما او به زندان میافتد و این مادر خانواده است که باید بار زندگی را به دوش بکشد. پسرک به دور از چشمان مادر کار میکند تا خسارت اره موتوری را به مالک آن بپردازد. داماد خانواده سربازی است که به عنوان مجری قانون فعال میباشد. او از سوی مادرزن خود تحت فشار قرار میگیرد تا در بستری غیرقانونی پدر زن خود را از تحمل حبس رهایی بخشد، اما دغدغه او چیزی جز عشق نیست. سرانجام مادر به فعالیتهای پسرش شک کرده و داماد خود را مامور تعقیب فرزندش میکند و این داماد خانواده است که به طرز فجیعی به قتل میرسد.
خانواده ای هست، گویی نیست. مادر خانه دار است، از فرزندان یکی نوزاد، دیگری دانشآموز دبستان و فرزند بزرگتر دختری است که در کارهای خانه به مادر یاری میرساند. پدر نیز در بخش زیرزمینی اقتصاد شاغل است. با آنکه بدون دریافت هیچ کمکی زندگی میکنند، اما زحماتشان در تولید ناخالص ملی و داخلی به شمار نمیآید. از دیرباز یکی از نواقص محاسبه درآمدهای ملی، عدم توجه به فعالیت زنان خانه دار و بخش زیر زمینی اقتصاد (قاچاق) کشورها بوده است که میتوان علت آن را در نبود اطلاعات و آمار دقیق مربوط به این بخشها دانست.
این خانواده بدون در نظر گرفتن پساندازی، تمامی درآمد خود را مصرف میکنند و اگر با افزایش درآمدی هم مواجه شوند بخش اعظم آن را مصرف مینمایند (نظریه مصرف کینز). که علت این امر را میتوان در عدم برخورداری آنها از یک زندگی نرمال و حداقلی دانست، اما هر چه درآمدشان افزایش مییابد با توجه به استفاده بیشتر از کالاها و خدمات و ارضای نیازهایشان (نزدیکی بیشتر به سطح مطلوبی از زندگی)، در مواجهه با افزایش درآمد رغبت کمتری برای مصرف از خود نشان میدهند(کاهش میل نهایی به مصرف).
پدر خانواده گرچه در گذشته نیز بابت عدم قطع درختان جنگل، تعهد داده است، اما دیگر بار توسط پلیس دستگیر میشود. مامور پاسگاه به او میگوید «تو مگه تعهد ندادی دیگه این کارو نکنی... واسه کی قاچاق میکنی؟» او میگوید «برای شکم زن و بچهام» و محکوم به تحمل یکسال حبس میشود.
مادر که به سختی زندگی را میچرخاند بارها توسط صاحب اره برای پرداخت خسارت مورد بازخواست قرار میگیرد، از همین رو پسر خانواده به دور از چشمان مادر علاوه بر خواندن درس، کار هم میکند. او نیز در مجموعه قاچاق چوب مشغول به فعالیت میشود. حال باید دید چرا فردی که تنها هدفش سیر کردن شکم خانواده اش است و در گذشته از کاری، به دلیل غیرقانونی بودن، منع شده است، با آگاهی بر غیرقانونی بودن آن نه تنها به این فعالیت ادامه میدهد بلکه پسرش نیز در همین مجموعه مشغول به فعالیت میشود. به راستی آنها میتوانستند کار دیگری را انتخاب کنند؟! جایگزین آنان برای این فعالیت غیرقانونی چه بود؟! (مساله گریزی به جای مساله مداری)
بارها و در مطالب گذشته به مصرف کالاها و خدمات و کسب رضایتمندی (افزایش مطلوبیت) اشاره شده است اما باید به این نکته نیز اشاره داشت که افزایش مطلوبیت صرفا به دلیل وقوع اتفاقات میمون و مبارک نیست، گاه آدمی همچون همکاران پدر خانواده که از روی خصومت شخصی، او را به زندان انداختند، از اذیت و آزار خانواده، احساس رضایت مندی میکنند. (افزایش مطلوبیت)
اما در ادامه کار پسر به درسش لطمه میزند و او همچنان به کار تمایل بیشتری نسبت به درس نشان میدهد. در نتیجه به نوعی کار و درس برای این پسر به منزله دو کالای جانشین است. کاهش درآمد خانواده، عدم توان پرداخت خسارت اره و اذیت و آزار مالک آن سبب میشود پسر نوجوان به کار و پرداخت خسارت، اهمیت و حساسیت بیشتری نشان دهد و برای حفظ کار خود، گاها از درس و مدرسه نیز چشم پوشی کند. (با کشش تر بودن کار نسبت به درس در ازای تغییرات درآمد و مشکلات)
علت حساسیت بیشتر (کشش بیشتر) نسبت به کار را میتوان در کاربردهای هر یک از دو کالای جانشین جست و جو کرد. پسر بر این باور است که مطالعه درس هایش گرهی از مشکلات او باز نمی کند و حداقل در آینده ای دور در صورت ادامه تحصیل دارای نتیجه ای خواهد بود(کاربرد کم تحصیل) اما کار علاوه بر کسب درآمد و کمک به خانواده اش در آینده ای نه چندان دور، موجب پرداخت بدهی پدر و کاهش اذیت و آزار خانواده اش نیز میشود (کاربردهای فراوان کار). از همین روست که او نسبت به کار و حفظ آن حساسیت بیشتری از خود نشان میدهد.
او نهتنها کار را به درس، بلکه به بازخواستهای مادرش زمانی که دیرهنگام به منزل بازمی گردد، ترجیح میدهد، اما این مادر است که این امر را تاب نمیآورد و داماد خود را مامور پیگیری رفت و آمدهای پسرش میکند و سرانجام، زندگی داماد خانواده به طرز غمانگیزی به پایان میرسد.
ارسال نظر