نشانهشناسی کمپین ایرانیان برابر ستیزهجویی
ابراهیم متقی
استاد دانشگاه تهران
دیپلماسی عمومی در زمره مفاهیم راهبردی محسوب میشود که در سالهای بعد از جنگ سرد از اهمیت، کارآمدی و اثربخشی بیشتری در مقایسه با دورانهای گذشته برخوردار شده است. اندیشههای مربوط به دیپلماسی عمومی ارتباط نزدیکی با برخی از مفاهیم تئوریک و راهبردی روابط بینالملل دارد. هرگاه کشورها در فرآیند سیاست گذاری راهبردی نیازمند تولید قدرت و اثربخشی باشند، از ابزارهای متنوعی برای تحقق اهداف و تامین ضرورتهای راهبردی خود بهره میگیرند.
بازیگرانی قادر به بهرهگیری از سازوکارهای دیپلماسی عمومی برای تاثیرگذاری بر محیط اجتماعی هستند که بر نشانههایی از کنش هنجاری و مقاومت منفی تاکید کنند.
استاد دانشگاه تهران
دیپلماسی عمومی در زمره مفاهیم راهبردی محسوب میشود که در سالهای بعد از جنگ سرد از اهمیت، کارآمدی و اثربخشی بیشتری در مقایسه با دورانهای گذشته برخوردار شده است. اندیشههای مربوط به دیپلماسی عمومی ارتباط نزدیکی با برخی از مفاهیم تئوریک و راهبردی روابط بینالملل دارد. هرگاه کشورها در فرآیند سیاست گذاری راهبردی نیازمند تولید قدرت و اثربخشی باشند، از ابزارهای متنوعی برای تحقق اهداف و تامین ضرورتهای راهبردی خود بهره میگیرند.
بازیگرانی قادر به بهرهگیری از سازوکارهای دیپلماسی عمومی برای تاثیرگذاری بر محیط اجتماعی هستند که بر نشانههایی از کنش هنجاری و مقاومت منفی تاکید کنند.
ابراهیم متقی
استاد دانشگاه تهران
دیپلماسی عمومی در زمره مفاهیم راهبردی محسوب میشود که در سالهای بعد از جنگ سرد از اهمیت، کارآمدی و اثربخشی بیشتری در مقایسه با دورانهای گذشته برخوردار شده است. اندیشههای مربوط به دیپلماسی عمومی ارتباط نزدیکی با برخی از مفاهیم تئوریک و راهبردی روابط بینالملل دارد. هرگاه کشورها در فرآیند سیاست گذاری راهبردی نیازمند تولید قدرت و اثربخشی باشند، از ابزارهای متنوعی برای تحقق اهداف و تامین ضرورتهای راهبردی خود بهره میگیرند.
بازیگرانی قادر به بهرهگیری از سازوکارهای دیپلماسی عمومی برای تاثیرگذاری بر محیط اجتماعی هستند که بر نشانههایی از کنش هنجاری و مقاومت منفی تاکید کنند. جامعه ایرانی در طول تاریخ تمایل فرهنگی خود را به زیارت قبور متبرکه حفظ و تداوم بخشیده است. زیارت قبور ائمه و اهل بیت زیربنای کنش فرهنگی جامعه ایرانی در سفر به کشورهای عربی بهویژه عراق، سوریه و عربستان تلقی میشود. در حالیکه جهان عرب نهتنها اعتقادی به چنین اقداماتی نداشته، بلکه انجام چنین کنشهایی را اساسا انکار می کند.در چنین شرایطی، تفاوتهای فرهنگی با تضادهای تحلیلی و ادراکی درباره شعائر دینی پیوند مییابد و تفکر ناخودآگاه ایرانیان بهگونهای شکل میگیرد که زیارت را جلوهای از مقاومت و انعکاس نشانههای تفاوت فرهنگی میداند. به این ترتیب زیارت با قالبهای فرهنگ ایرانی و تفاوت با انگارههای بسیاری از کشورهای جهان عرب پیوند مییابد. برای شهروندان ایرانی زیارت ماهیت مذهبی، سیاحت، مسافرت خانوادگی و انعکاس تفاوت با بسیاری از جوامع پیرامون خود از جمله جوامع غربی است.چنین تفاوتهایی را میتوان در شب اول محرم در فضای فرهنگ ایرانی و جهان عرب مشاهده کرد. در حالیکه جهان عرب سال جدید را جشن میگیرد، انگارههای مذهبی ایرانیان فضای اجتماعی را با نشانههایی از ماتم آهنگین میسازد. به این ترتیب جامعه ایرانی کمپین خاص خود را در فضای کنش هماهنگ، آهنگین و هنجاری در برابر تفاوتهای خود با جهان عرب منعکس میسازد. در نگاه ایرانی تحریم سفر و تحریم زیارت معنایی ندارد. تحرک برای ایرانیان و حضور در حوزههای جغرافیایی که مرزهای تفاوت جهان عرب و ایران را منعکس میسازد، صرفا از طریق حضور دائمی معنا پیدا کرده است.
جهان عرب ویژگیهای منحصربهفردی دارد. درک آن صرفا از طریق کنش درهم تنیده کشورهای متفاوت جهان عرب در برابر پسرعموهای ناتنی یا دشمن صورت می گیرد. مفهوم دشمن قبل از اینکه وارد ادبیات سیاسی ایران شود، در جهان عرب دارای ریشه تاریخی بوده و درباره کشورهایی بهکار گرفته میشد که در حوزه جغرافیایی، اجتماعی، اعتباری و راهبردی جهان عرب اعمال نفوذ کرده است. سنتهای عشیرهای بخشی از واقعیتهای پایانناپذیر جهان عرب است. سنتهایی که بر نشانههایی از سلسلهمراتب، همکاری، مشارکت و همبستگی تاکید دارد. بهلحاظ تاریخی نیز کشورهای عرب در نقش رقیب یا تهدید امنیتی برای ایران، بهعنوان نیروی تازهوارد محسوب میشوند. تهدیداتی که قبلا در حوزه خلیجفارس و آسیای جنوب غربی متوجه ایران بوده، عمدتا از ناحیه اروپاییان بهویژه پرتغالیها، هلندیها و بریتانیاییها اعمال شده است. کشورهای جهان غرب از اوایل قرن 16 همواره بخشی از نیروی مداخلهگر در حوزه خلیج فارس و حوزه منافع راهبردی ایران بوده اند. از دهه 1950 شکل جدیدی از رقابتهای ژئوپلیتیک بهوجود آمد. تضادهای اعراب ناسیونالیست و رادیکال با ایران گسترش یافت و آثار آن را میتوان در جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران مشاهده کرد. عربستان در دهه 1970 حتی در چارچوب دکترین دوستونی نیکسون، بهعنوان نیروی چالشگر در برابر سیاست منطقهای ایران تلقی میشد. عربستان و عراق در دورانهای مختلف تاریخی نقش محوری در همبستگی اعراب علیه ایران را عهدهدار بودهاند.
شکل جدیدی از رقابتهای ژئوپلیتیک در روابط ایران و جهان عرب مربوط به سالهای 16-2006 است. در این دوران، تضادهای جهان عرب علیه ایران را میتوان در پیوندی از مولفههای عشیرهای، تاریخی، هویتی، ایدئولوژیک و فرقهای مشاهده کرد. در چنین فرآیندی بود که ایران و جمهوری اسلامی از انگاره پسرعموی ناتنی در تفکر سیاسی و اندیشه اجتماعی جهان عرب خارج شد و تبدیل به بازیگری شد که نقش چالشگر در محیط منطقهای ایفا میکند. در این فرآیند، دو رویکرد در ایران وجود داشت. رویکرد اول معطوف به بازسازی انگارههای همکاریجویانه تاریخی در روابط ایران و گروههای عرب در حوزه جغرافیایی ایران بوده است. این گروه واقعیت جهان عرب در دوران موجود را که بر اساس دلارهای نفتی، غرور عشیرهای، همبستگی قبیلهای و کنشهای نسبتا یکپارچه شکل گرفته بود، شناخته و درصدد ترمیم آن بود. مصالحهگرایی و همکاری تاکتیکی نشانه آن محسوب میشد. رویکرد دوم بر مقابله واکنشی تاکید داشت. مقابلهای که ماهیت تاریخی، ایدئولوژیک، ساختاری و منطقهای پیدا میکرد.تضادهای دو گروه رادیکال در ایران و جهان عرب منجر به شکلگیری حادثه تاریخی شد که با هیچ منطق دیپلماتیک، راهبردی و منافع ملی ایران سازگاری نداشت. در هیچ عرف عشیرهای، ملی، منطقهای و بینالمللی تهاجم علیه سفارت کشور دیگر پذیرفته نیست. گروههای افراطی در اقدامی مبهم که صرفا میتوان آن را انعکاس برنامهریزیهای سازمانیافته سرویسهای بینالمللی دانست، مبادرت به حمله و آتشزدن نهادهای دیپلماتیک عربستان کردند.
انجام چنین اقدامی در تحلیل و تفکر هر کارگزار اجرایی، تحلیلگر موضوعات راهبردی و شهروند عادی کاری نادرست و برخلاف منش ایرانی محسوب میشود. اگر در منش ایرانی میهماننوازی وجود دارد که هر فرد آمادگی حرمتگذاری برای میهمان و کسی را که بر او وارد میشود دارد، بنابراین جامعه ایرانی در آغاز باید تکلیف خود را با افرادی که ضرورتهای راهبردی نظام سیاسی و بنیانهای فرهنگ اجتماعی ایران را نادیده گرفتهاند، مشخص کند. صرفا در چنین شرایطی است که امکان شکلگیری کمپین ایرانی در برابر یکپارچگی جهان عرب وجود دارد. همگان بر این امر واقفند که عادل احمد عبدالجبیر دارای رویکردهای ضدایرانی بوده و همواره تلاش داشته است تا زمینههای مقابله با ایران را در دستور کار قرار دهد. اقدام یکپارچه جهان عرب در مقابله با ایران را میتوان در زمره ادامه فعالیتهای سازمانیافته گروههای افراطی جدید در عربستان و جهان عرب دانست. رویارویی جدیدی شکل گرفته که زمینههای تبدیل رقابت و منازعه را به انجام اقدامات خشونتآمیز غیرقابل کنترل تبدیل کرده است.در این شرایط، جامعه ایران چه اقداماتی را میتواند در برابر کنش افراطی فرقهگرایان همانند عادل احمد عبدالجبیر و محمد نایف به انجام رساند. واقعیت آن است که کمپین ایرانی باید دارای دو وجه مرتبط با یکدیگر باشد. بُعد اول کمپین ایرانی باید مبتنی بر وقوف فرهنگی نسبت به تفاوتهای ادراکی جهان عرب و ایران از یکدیگر باشد. چنین تفاوتهایی در عصر ظهور هویت نمیتواند زمینههای منازعه و ستیزشهای خشونتآمیز را بهوجود آورد. بُعد دوم کمپین ایرانی مبتنی بر یکپارچگی فرهنگی و انسجام ساختاری با ضرورتهای نظام سیاسی است.
گروههای افراطی در عربستان و جهان عرب اقدام پرمخاطرهای را برای انفعال و انزوای ایران در 3 ژانویه 2016 به انجام رساندند. اقدامات پرشدت براساس الگوی کنش هیستریک در شرایطی حاصل شد که بهانه لازم برای انجام چنین اقداماتی برای زمامداران عربستان بهوجود آمده بود. در این فرآیند، دولت ایران نتوانست مانع از اقدام تهاجمی گروههای خودسر به نهادهای سیاسی عربستان شود. در نتیجه چنین فرآیندی بود که تمام مطلوبیتهای مورد نظر گروههای افراطی عربستان حاصل شد. اقدام پرشدت عربستان منجر به حمایت همهجانبه کشورهای عرب از برادر بزرگتر شد. برادر بزرگتر در ادبیات و فرهنگ عشیرهای جهان عرب جایگاه موثری داشته و میتواند بخشی از واقعیت کنش هماهنگ کشورهای عرب علیه ایران محسوب شود. در چنین فرآیندی، جامعه ایرانی واکنش خود را بهگونهای مرحلهای، هنجاری و غیرشتابزده به انجام میرساند. کمپین نیازمند انگارههای درونذهنی و بیناذهنی است. شاید نتوان چنین کمپینی را از طریق سازوکارهای ارتباطی شکل داد. واقعیت آن است که جامعه ایرانی واکنش مرحلهای خود را در برابر ستیزهجویی فرقهای گروههای افراطی در جهان عرب انجام خواهد داد، اما چنین اقدامی ماهیت شتابزده، واکنشی و زودهنگام نخواهد داشت.
استاد دانشگاه تهران
دیپلماسی عمومی در زمره مفاهیم راهبردی محسوب میشود که در سالهای بعد از جنگ سرد از اهمیت، کارآمدی و اثربخشی بیشتری در مقایسه با دورانهای گذشته برخوردار شده است. اندیشههای مربوط به دیپلماسی عمومی ارتباط نزدیکی با برخی از مفاهیم تئوریک و راهبردی روابط بینالملل دارد. هرگاه کشورها در فرآیند سیاست گذاری راهبردی نیازمند تولید قدرت و اثربخشی باشند، از ابزارهای متنوعی برای تحقق اهداف و تامین ضرورتهای راهبردی خود بهره میگیرند.
بازیگرانی قادر به بهرهگیری از سازوکارهای دیپلماسی عمومی برای تاثیرگذاری بر محیط اجتماعی هستند که بر نشانههایی از کنش هنجاری و مقاومت منفی تاکید کنند. جامعه ایرانی در طول تاریخ تمایل فرهنگی خود را به زیارت قبور متبرکه حفظ و تداوم بخشیده است. زیارت قبور ائمه و اهل بیت زیربنای کنش فرهنگی جامعه ایرانی در سفر به کشورهای عربی بهویژه عراق، سوریه و عربستان تلقی میشود. در حالیکه جهان عرب نهتنها اعتقادی به چنین اقداماتی نداشته، بلکه انجام چنین کنشهایی را اساسا انکار می کند.در چنین شرایطی، تفاوتهای فرهنگی با تضادهای تحلیلی و ادراکی درباره شعائر دینی پیوند مییابد و تفکر ناخودآگاه ایرانیان بهگونهای شکل میگیرد که زیارت را جلوهای از مقاومت و انعکاس نشانههای تفاوت فرهنگی میداند. به این ترتیب زیارت با قالبهای فرهنگ ایرانی و تفاوت با انگارههای بسیاری از کشورهای جهان عرب پیوند مییابد. برای شهروندان ایرانی زیارت ماهیت مذهبی، سیاحت، مسافرت خانوادگی و انعکاس تفاوت با بسیاری از جوامع پیرامون خود از جمله جوامع غربی است.چنین تفاوتهایی را میتوان در شب اول محرم در فضای فرهنگ ایرانی و جهان عرب مشاهده کرد. در حالیکه جهان عرب سال جدید را جشن میگیرد، انگارههای مذهبی ایرانیان فضای اجتماعی را با نشانههایی از ماتم آهنگین میسازد. به این ترتیب جامعه ایرانی کمپین خاص خود را در فضای کنش هماهنگ، آهنگین و هنجاری در برابر تفاوتهای خود با جهان عرب منعکس میسازد. در نگاه ایرانی تحریم سفر و تحریم زیارت معنایی ندارد. تحرک برای ایرانیان و حضور در حوزههای جغرافیایی که مرزهای تفاوت جهان عرب و ایران را منعکس میسازد، صرفا از طریق حضور دائمی معنا پیدا کرده است.
جهان عرب ویژگیهای منحصربهفردی دارد. درک آن صرفا از طریق کنش درهم تنیده کشورهای متفاوت جهان عرب در برابر پسرعموهای ناتنی یا دشمن صورت می گیرد. مفهوم دشمن قبل از اینکه وارد ادبیات سیاسی ایران شود، در جهان عرب دارای ریشه تاریخی بوده و درباره کشورهایی بهکار گرفته میشد که در حوزه جغرافیایی، اجتماعی، اعتباری و راهبردی جهان عرب اعمال نفوذ کرده است. سنتهای عشیرهای بخشی از واقعیتهای پایانناپذیر جهان عرب است. سنتهایی که بر نشانههایی از سلسلهمراتب، همکاری، مشارکت و همبستگی تاکید دارد. بهلحاظ تاریخی نیز کشورهای عرب در نقش رقیب یا تهدید امنیتی برای ایران، بهعنوان نیروی تازهوارد محسوب میشوند. تهدیداتی که قبلا در حوزه خلیجفارس و آسیای جنوب غربی متوجه ایران بوده، عمدتا از ناحیه اروپاییان بهویژه پرتغالیها، هلندیها و بریتانیاییها اعمال شده است. کشورهای جهان غرب از اوایل قرن 16 همواره بخشی از نیروی مداخلهگر در حوزه خلیج فارس و حوزه منافع راهبردی ایران بوده اند. از دهه 1950 شکل جدیدی از رقابتهای ژئوپلیتیک بهوجود آمد. تضادهای اعراب ناسیونالیست و رادیکال با ایران گسترش یافت و آثار آن را میتوان در جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران مشاهده کرد. عربستان در دهه 1970 حتی در چارچوب دکترین دوستونی نیکسون، بهعنوان نیروی چالشگر در برابر سیاست منطقهای ایران تلقی میشد. عربستان و عراق در دورانهای مختلف تاریخی نقش محوری در همبستگی اعراب علیه ایران را عهدهدار بودهاند.
شکل جدیدی از رقابتهای ژئوپلیتیک در روابط ایران و جهان عرب مربوط به سالهای 16-2006 است. در این دوران، تضادهای جهان عرب علیه ایران را میتوان در پیوندی از مولفههای عشیرهای، تاریخی، هویتی، ایدئولوژیک و فرقهای مشاهده کرد. در چنین فرآیندی بود که ایران و جمهوری اسلامی از انگاره پسرعموی ناتنی در تفکر سیاسی و اندیشه اجتماعی جهان عرب خارج شد و تبدیل به بازیگری شد که نقش چالشگر در محیط منطقهای ایفا میکند. در این فرآیند، دو رویکرد در ایران وجود داشت. رویکرد اول معطوف به بازسازی انگارههای همکاریجویانه تاریخی در روابط ایران و گروههای عرب در حوزه جغرافیایی ایران بوده است. این گروه واقعیت جهان عرب در دوران موجود را که بر اساس دلارهای نفتی، غرور عشیرهای، همبستگی قبیلهای و کنشهای نسبتا یکپارچه شکل گرفته بود، شناخته و درصدد ترمیم آن بود. مصالحهگرایی و همکاری تاکتیکی نشانه آن محسوب میشد. رویکرد دوم بر مقابله واکنشی تاکید داشت. مقابلهای که ماهیت تاریخی، ایدئولوژیک، ساختاری و منطقهای پیدا میکرد.تضادهای دو گروه رادیکال در ایران و جهان عرب منجر به شکلگیری حادثه تاریخی شد که با هیچ منطق دیپلماتیک، راهبردی و منافع ملی ایران سازگاری نداشت. در هیچ عرف عشیرهای، ملی، منطقهای و بینالمللی تهاجم علیه سفارت کشور دیگر پذیرفته نیست. گروههای افراطی در اقدامی مبهم که صرفا میتوان آن را انعکاس برنامهریزیهای سازمانیافته سرویسهای بینالمللی دانست، مبادرت به حمله و آتشزدن نهادهای دیپلماتیک عربستان کردند.
انجام چنین اقدامی در تحلیل و تفکر هر کارگزار اجرایی، تحلیلگر موضوعات راهبردی و شهروند عادی کاری نادرست و برخلاف منش ایرانی محسوب میشود. اگر در منش ایرانی میهماننوازی وجود دارد که هر فرد آمادگی حرمتگذاری برای میهمان و کسی را که بر او وارد میشود دارد، بنابراین جامعه ایرانی در آغاز باید تکلیف خود را با افرادی که ضرورتهای راهبردی نظام سیاسی و بنیانهای فرهنگ اجتماعی ایران را نادیده گرفتهاند، مشخص کند. صرفا در چنین شرایطی است که امکان شکلگیری کمپین ایرانی در برابر یکپارچگی جهان عرب وجود دارد. همگان بر این امر واقفند که عادل احمد عبدالجبیر دارای رویکردهای ضدایرانی بوده و همواره تلاش داشته است تا زمینههای مقابله با ایران را در دستور کار قرار دهد. اقدام یکپارچه جهان عرب در مقابله با ایران را میتوان در زمره ادامه فعالیتهای سازمانیافته گروههای افراطی جدید در عربستان و جهان عرب دانست. رویارویی جدیدی شکل گرفته که زمینههای تبدیل رقابت و منازعه را به انجام اقدامات خشونتآمیز غیرقابل کنترل تبدیل کرده است.در این شرایط، جامعه ایران چه اقداماتی را میتواند در برابر کنش افراطی فرقهگرایان همانند عادل احمد عبدالجبیر و محمد نایف به انجام رساند. واقعیت آن است که کمپین ایرانی باید دارای دو وجه مرتبط با یکدیگر باشد. بُعد اول کمپین ایرانی باید مبتنی بر وقوف فرهنگی نسبت به تفاوتهای ادراکی جهان عرب و ایران از یکدیگر باشد. چنین تفاوتهایی در عصر ظهور هویت نمیتواند زمینههای منازعه و ستیزشهای خشونتآمیز را بهوجود آورد. بُعد دوم کمپین ایرانی مبتنی بر یکپارچگی فرهنگی و انسجام ساختاری با ضرورتهای نظام سیاسی است.
گروههای افراطی در عربستان و جهان عرب اقدام پرمخاطرهای را برای انفعال و انزوای ایران در 3 ژانویه 2016 به انجام رساندند. اقدامات پرشدت براساس الگوی کنش هیستریک در شرایطی حاصل شد که بهانه لازم برای انجام چنین اقداماتی برای زمامداران عربستان بهوجود آمده بود. در این فرآیند، دولت ایران نتوانست مانع از اقدام تهاجمی گروههای خودسر به نهادهای سیاسی عربستان شود. در نتیجه چنین فرآیندی بود که تمام مطلوبیتهای مورد نظر گروههای افراطی عربستان حاصل شد. اقدام پرشدت عربستان منجر به حمایت همهجانبه کشورهای عرب از برادر بزرگتر شد. برادر بزرگتر در ادبیات و فرهنگ عشیرهای جهان عرب جایگاه موثری داشته و میتواند بخشی از واقعیت کنش هماهنگ کشورهای عرب علیه ایران محسوب شود. در چنین فرآیندی، جامعه ایرانی واکنش خود را بهگونهای مرحلهای، هنجاری و غیرشتابزده به انجام میرساند. کمپین نیازمند انگارههای درونذهنی و بیناذهنی است. شاید نتوان چنین کمپینی را از طریق سازوکارهای ارتباطی شکل داد. واقعیت آن است که جامعه ایرانی واکنش مرحلهای خود را در برابر ستیزهجویی فرقهای گروههای افراطی در جهان عرب انجام خواهد داد، اما چنین اقدامی ماهیت شتابزده، واکنشی و زودهنگام نخواهد داشت.
ارسال نظر