ریاض در برابر حقیقت تلخ
نوح فلدمن* / ستون نویس بلومبرگ
مترجم: ساناز نفیسی
اعدام شیخ نمر، روحانی برجسته شیعه، آتش تنش‌های مذهبی در منطقه را شعله‌ورتر کرد. اما فراتر از درگیری‌های فرقه‌ای، نکته قابل تامل، ترس رهبران سعودی از نزدیکی ایالات‌متحده آمریکا، متحد سنتی ریاض به ایران است، کشوری که قدرتمندترین رقیب منطقه‌ای عربستان تلقی می‌شود. رهبران سعودی حق دارند از نزدیکی آمریکا به ایران بترسند، هرچند واشنگتن برای تبدیل ایران به متحد خویش در منطقه هنوز راه درازی در پیش دارد، اما توافق هسته‌ای و منافع مشترک واشنگتن و تهران در منطقه راه را برای تعدیل روابط دو کشور هموار کرده است. هدف رهبران ریاض از اعدام شیخ نمر ارسال پیام به اقلیت شیعه ساکن در این کشور و کشورهای همسایه بود.
اعدام شیخ نمر، شخصی که نماد اعتراض اقلیت شیعیان ساکن در این سرزمین بود، از یک طرف مقابله با خواست و تمایل شیعیان ساکن در عربستان بود، کسانی که خواستار استقلالند و نمی‌خواهند شهروند درجه دو محسوب شوند و از طرف دیگر ریاض با این اقدام خواست به ایران، برخی از همسایگانش و حتی ایالات‌متحده آمریکا ثابت کند که می‌تواند بدون هیچ نگرانی در مورد مسائلی که مدعی است به امنیت کشورش وابسته است، تصمیم بگیرد، به عبارتی دیگر عربستان با اعدام شیخ‌نمر به‌طور غیرمستقیم نشان داد که به لحاظ سیاسی از آمریکا، متحد دیرینه‌اش فاصله گرفته و به دلیل ترس از نزدیکی واشنگتن به تهران، تلاش دارد این‌گونه نشان دهد که می‌تواند از اینجا به بعد، به‌صورتی یکجانبه و مستقل تصمیم گرفته و تصمیمش را حتی اگر مورد رضایت آمریکا نباشد، اجرایی کند. ریاض در محاسبات خود تصور می‌کرد که ایران از اعدام شیخ‌نمر نمی‌تواند به‌عنوان اهرمی علیه سعودی‌ها استفاده کند و آمریکایی‌ها وقتی پای متحدانشان وسط است، حداقل سکوت می‌کنند، آنها اشتباه می‌کردند. تهران ثابت کرد که می‌تواند سایر کشورها را با خود همراه کند. آمریکایی‌ها به شکلی غیرمنتظره، جانب ایران را گرفتند و بلافاصله وزیر خارجه آمریکا با همتای ایرانی‌اش صحبت کرد و حتی فراتر از آن مایکل مورل، معاون پیشین سازمان سیا، حمله به سفارت عربستان را ستود. واکنش رهبران آمریکا همه را غافلگیر کرد، واشنگتن از حمله ایرانی‌ها به سفارتش خاطرات بدی دارد، اما برخلاف تصور سعودی‌ها، آمریکا صراحتا از ایران حمایت کرد. واکنش مقام‌های آمریکایی ثابت کرد که نگرانی عربستان سعودی چندان بی‌دلیل نیست، ایالات‌متحده آمریکا و ایران منافع مشترکی در منطقه دارند، هر دو کشور خواستار برقراری ثبات در عراق و شکست گروه تروریستی داعشند. اما این دو موضوع برای سعودی‌ها چندان با اهمیت نیست و شاید به همین دلیل است که ریاض نسبت به نبرد با داعش تمایل چندانی ندارد.

با این حال نباید این حقیقت را نادیده انگاشت که هنوز ایالات‌متحده منافع مشترکی با عربستان دارد و رهبران تهران نیز به راحتی تن به برقراری رابطه دیپلماتیک با آمریکا نمی‌دهند. چگونگی حل بحران سوریه یکی از مهم‌ترین نقاط مشترک عربستان و آمریکا است.اما در وقایع اخیر، واکنش مقام‌های آمریکا موجب شد، سعودی‌ها حقیقت تلخی را دریابند، آنها به خوبی فهمیدند که اتحادشان با آمریکا برخلاف گذشته دیگر بر پایه اعتماد متقابل نیست. در طول این سال‌ها، واشنگتن همیشه چشمش را بر نقض حقوق بشر در عربستان می‌بست و آن را نادیده می‌گرفت، در مقابل عربستان نیز به یکی از حامیان اسرائیل در منطقه تبدیل شده بود. شاید چنین اختلافاتی میان دو کشوری چون عربستان و آمریکا قابل چشم‌پوشی باشد، اما ریاض نشان داد که نمی‌تواند نزدیکی واشنگتن به تهران را به راحتی درک کند یا از کنار آن با آسودگی بگذرد. عربستان رسما نشان داد که از سیاست‌های جدید آمریکا در منطقه ناراضی است. حقیقت دردناک برای رهبران سعودی این است که در آینده ایران و آمریکا می‌توانند به لحاظ استراتزیک به دو متحد قوی تبدیل شوند، احیای ارتباط دیپلماتیک با ایران، کشوری که پس از انقلاب اسلامی تمامی روابطش با آمریکا را بست، برای ریاض غیرقابل تحمل است.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، عربستان از هرگونه مزیتی در حوزه خلیج فارس برخوردار شد که صرفا به دلیل روابط عمیقش با آمریکا بود. به عبارتی دیگر، عربستان در اولویت لیست کشورهای منطقه قرار داشت، آن هم نه به دلیل مزیت خاص استراتژیکش یا خاندان سلطنتی‌اش، بلکه صرفا به دلیل ناسازگاری مقام‌های آمریکایی با ایدئولوژی‌های ایران. حالا تحقق برجام که عربستان یکی از مخالفان قدرتمند آن محسوب می‌شد، زمین بازی را به‌گونه‌ای چیده است که آمریکا و ایران به دلایل شرایط منطقه‌ای و در راستای منافع مشترکشان، فارغ از اختلاف‌های ایدئولوژیک با یکدیگر همکاری‌هایی داشته باشند. در این میان نباید نقش سایر بازیگران منطقه چون رژیم اسرائیل را کنار گذاشت، نخست‌وزیر اسرائیل در تلاش است تا دولت اوباما برای تحقق روابط دیپلماتیک خوب و بدون تنش با ریاض گام‌هایی بردارد. با این حال سعودی‌ها نباید به دولت کنونی آمریکا و حتی دولت جدید این کشور چندان اعتماد کنند. درست است، برخی جمهوری‌خواهان صرفا به دلیل مخالفت با رئیس‌جمهوری دموکرات آمریکا چوب لای چرخ روابط ایران و آمریکا می‌گذارند و حتی فراتر از آن هیلاری کلینتون، نامزد دموکرات که گه‌گاهی در مورد ایران بر سیاست‌های سخت‌گیرانه‌ای تکیه می‌کند، اما هرگاه او یا هرکدام از نامزدهای ریاست جمهوری بتوانند به کاخ سفید راه‌یابند، به‌دلیل تداخل منافع تهران و واشنگتن در منطقه، آنها ناچارند تا سیاست‌های معتدل دولت کنونی آمریکا در برابر عربستان و تهران را اعمال کنند، چراکه فارغ از هرگونه لفاظی‌ها، حقیقت روشن است، آمریکا برای تحقق ثبات در عراق و همچنین نابودی کامل گروه تروریستی داعش چاره‌ای جزء تکیه به توان نظامی ایران ندارد. با وقایع اخیر به نظر می‌رسد سیاست‌گذاران خارجی آمریکا با محکوم کردن اعدام شیخ‌نمر و حمایت از واکنش‌های ایران، در تلاشند تا متحد سنتی‌شان را حتی به‌صورتی موقت کنار گذاشته و این‌بار به جای ریاض به شانه‌های ایران تکیه کنند.

* استاد قانون اساسی و روابط بین‌المللی در دانشگاه‌هاروارد و نویسنده شش کتاب از جمله «جنگ سرد»