اهمیت نقش زنان در اقتصاد
ژیلا حصاری* زنان در سراسر جهان نقش بسیار مهم و تعیینکنندهای در اداره امور خانواده و جامعه دارند و برای تسریع روند تغییر و تحقق هدفهای توسعه پایدار میتوانند مسئولیت بسیارجدی و مهمی را برعهده گیرند. تحقیقات نشان داده است که هرچه اشتغال زنان در اقتصاد بیشتر باشد، جهان ثروتمندتر و مرفهترخواهد شد و این در حالی است که سهم زنان از مشاغل جهان عمدتا مربوط به مشاغل سخت و کمدرآمد است. با این حال در دهههای اخیر سهم اشتغال و نقشآفرینی زنان در اقتصاد جهانی بسیار بیشتر از نسل پیشین بوده است. علاوه بر این درصد دانشجویان دختر در دانشگاههای جهان، نسبت به مردان بیشتر شده است.
ژیلا حصاری* زنان در سراسر جهان نقش بسیار مهم و تعیینکنندهای در اداره امور خانواده و جامعه دارند و برای تسریع روند تغییر و تحقق هدفهای توسعه پایدار میتوانند مسئولیت بسیارجدی و مهمی را برعهده گیرند. تحقیقات نشان داده است که هرچه اشتغال زنان در اقتصاد بیشتر باشد، جهان ثروتمندتر و مرفهترخواهد شد و این در حالی است که سهم زنان از مشاغل جهان عمدتا مربوط به مشاغل سخت و کمدرآمد است. با این حال در دهههای اخیر سهم اشتغال و نقشآفرینی زنان در اقتصاد جهانی بسیار بیشتر از نسل پیشین بوده است. علاوه بر این درصد دانشجویان دختر در دانشگاههای جهان، نسبت به مردان بیشتر شده است. ولی هنوز تا کمرنگ شدن دنیای مردانه فاصله بسیاری باقی است.
آنها به عنوان یکی از عوامل غیرمشهود در اقتصاد کشاورزی و منابع طبیعی سهم فراوانی از کل نیروی انسانی مورد نیاز این بخش را در سطح جهان تشکیل میدهند. همچنین نیروی عمده برای تحول و منبعی بالقوه برای پیشبرد اقتصاد روستایی وافزایش هرچه بیشتر تولیدات مواد غذایی هستند.
خاورمیانه در مقایسه با دیگر مناطق جهان پایینترین نرخ فعالیت اقتصادی زنان را دارد. در دهه 1980 این نرخ از 15 درصد فراتر نرفت، درحالیکه در این مدت، نرخ یادشده در شرق آسیا تقریبا 60درصد بود. در آغاز دهه 1990 سهم زنان از کل نیروی کار در کشورهای عربی منطقه فقط 17 درصد بود. به گزارش صندوق توسعه زنان سازمان ملل (UNIFEM)، زنان در جهان عرب کمتر از 28 درصد نیروی کار را تشکیل میدهند، بهخصوص در مصر و لبنان زنان کمتر از 22 درصد کل نیروی کار را بهخود اختصاص میدهند، درحالیکه در عربستان سعودی، این نسبت فقط پنج درصد است که کمترین میزان از این دست در جهان است.
در ایران به همراه افزایش جمعیت جوان در کشور، ورود زنان به عرصه فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی چشمگیر بوده است و این درحالی است که بازار کار کشور دارای ساختارهایی نامناسب از نظر جذب نیروی کار به ویژه کار زنان است.
افزایش جمعیت زنان بیکار و رشد بالای میزان بیکاری در سالهای اخیر نه تنها به علت افزایش زاد و ولد در دهه ۶۰ بلکه به دلیل گرایش به تحصیلات دانشگاهی در میان زنان و تغییر نگرش آنها نسبت به فعالیتهای اجتماعی است.
خواستهای اجتماعی زنان طی سه دهه دگرگون شده است. زنان خواستار حضور مستمر در جامعه هستند. طی یک دهه گذشته گرایش به تحصیل در میان زنان افزایش یافته و شکی نیست که نمیتوان شرایط تحصیل را برای آنها فراهم کرد و از آنها خواست که پس از اتمام دورههای دانشگاهی، به بازار کار وارد نشوند.برخی از کارشناسان معتقدند، تناقضی در جامعه ایران برای زنان رقم خورده است که حل آن نیاز به زمان دارد به طوری که جامعه باید پاسخگوی نیازهای اجتماعی و اقتصادی آنها باشد و خود را با این خواستها منطبق کند.
کمبود تقاضا برای نیروی کار، وجود بیکاری و به خصوص بیکاری نسبی مردان در بازار کار، فزون بودن جمعیت جوانان در ساختار جمعیتی کشور، افزایش چشمگیر حضور دختران در مدارس و دانشگاهها، میزان پایین سواد در میان زنان نسبت به مردان، تبعیض بر ضد زنان توسط کارفرمایان به دلایل گوناگون، تقویم روزانه و هفتگی کار و ساعات غیرقابلانعطاف نسبت به زنان، عدم تاکید بر اهمیت و لزوم حضور زنان در فعالیتهای اقتصادی، تفکر رایج و غالب جامعه مبتنی بر اینکه نانآوران خانوادهها مردان هستند و تفکر عمومی در زمینه تقسیم کار بین زن و مرد بهگونهایکه زن مسئول کارهای داخل خانه و مرد مسئول کارهای خارج از خانه است را میتوان از مهمترین علل وجود این تناقض دانست.
در نهایت اینکه زنان شاغل با داشتن دیدی خلاق و برخورداری از مهارتهای ویژه به عنوان فعال اقتصادی و عامل اصلی تربیت فرزندان، نقش مهمی در چرخه اقتصادی خانواده و جامعه برعهده دارند و از این طریق خواهند توانست در عرصه تعلیم وتربیت، تغذیه سالم و فراهم کردن شرایط وتسهیلات مناسب زندگی، سلامت روحی وجسمی فرزندان خویش را تضمین نموده تا فرزندان سالم ومفیدی را به جامعه تقدیم نمایند که امید است بستر و شرایط فعالیت آنان بیشتر از پیش مهیا گردد.
* منتشر شده در وبسایت نهاد ریاست جمهوری معاونت امور زنان و خانواده
آنها به عنوان یکی از عوامل غیرمشهود در اقتصاد کشاورزی و منابع طبیعی سهم فراوانی از کل نیروی انسانی مورد نیاز این بخش را در سطح جهان تشکیل میدهند. همچنین نیروی عمده برای تحول و منبعی بالقوه برای پیشبرد اقتصاد روستایی وافزایش هرچه بیشتر تولیدات مواد غذایی هستند.
خاورمیانه در مقایسه با دیگر مناطق جهان پایینترین نرخ فعالیت اقتصادی زنان را دارد. در دهه 1980 این نرخ از 15 درصد فراتر نرفت، درحالیکه در این مدت، نرخ یادشده در شرق آسیا تقریبا 60درصد بود. در آغاز دهه 1990 سهم زنان از کل نیروی کار در کشورهای عربی منطقه فقط 17 درصد بود. به گزارش صندوق توسعه زنان سازمان ملل (UNIFEM)، زنان در جهان عرب کمتر از 28 درصد نیروی کار را تشکیل میدهند، بهخصوص در مصر و لبنان زنان کمتر از 22 درصد کل نیروی کار را بهخود اختصاص میدهند، درحالیکه در عربستان سعودی، این نسبت فقط پنج درصد است که کمترین میزان از این دست در جهان است.
در ایران به همراه افزایش جمعیت جوان در کشور، ورود زنان به عرصه فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی چشمگیر بوده است و این درحالی است که بازار کار کشور دارای ساختارهایی نامناسب از نظر جذب نیروی کار به ویژه کار زنان است.
افزایش جمعیت زنان بیکار و رشد بالای میزان بیکاری در سالهای اخیر نه تنها به علت افزایش زاد و ولد در دهه ۶۰ بلکه به دلیل گرایش به تحصیلات دانشگاهی در میان زنان و تغییر نگرش آنها نسبت به فعالیتهای اجتماعی است.
خواستهای اجتماعی زنان طی سه دهه دگرگون شده است. زنان خواستار حضور مستمر در جامعه هستند. طی یک دهه گذشته گرایش به تحصیل در میان زنان افزایش یافته و شکی نیست که نمیتوان شرایط تحصیل را برای آنها فراهم کرد و از آنها خواست که پس از اتمام دورههای دانشگاهی، به بازار کار وارد نشوند.برخی از کارشناسان معتقدند، تناقضی در جامعه ایران برای زنان رقم خورده است که حل آن نیاز به زمان دارد به طوری که جامعه باید پاسخگوی نیازهای اجتماعی و اقتصادی آنها باشد و خود را با این خواستها منطبق کند.
کمبود تقاضا برای نیروی کار، وجود بیکاری و به خصوص بیکاری نسبی مردان در بازار کار، فزون بودن جمعیت جوانان در ساختار جمعیتی کشور، افزایش چشمگیر حضور دختران در مدارس و دانشگاهها، میزان پایین سواد در میان زنان نسبت به مردان، تبعیض بر ضد زنان توسط کارفرمایان به دلایل گوناگون، تقویم روزانه و هفتگی کار و ساعات غیرقابلانعطاف نسبت به زنان، عدم تاکید بر اهمیت و لزوم حضور زنان در فعالیتهای اقتصادی، تفکر رایج و غالب جامعه مبتنی بر اینکه نانآوران خانوادهها مردان هستند و تفکر عمومی در زمینه تقسیم کار بین زن و مرد بهگونهایکه زن مسئول کارهای داخل خانه و مرد مسئول کارهای خارج از خانه است را میتوان از مهمترین علل وجود این تناقض دانست.
در نهایت اینکه زنان شاغل با داشتن دیدی خلاق و برخورداری از مهارتهای ویژه به عنوان فعال اقتصادی و عامل اصلی تربیت فرزندان، نقش مهمی در چرخه اقتصادی خانواده و جامعه برعهده دارند و از این طریق خواهند توانست در عرصه تعلیم وتربیت، تغذیه سالم و فراهم کردن شرایط وتسهیلات مناسب زندگی، سلامت روحی وجسمی فرزندان خویش را تضمین نموده تا فرزندان سالم ومفیدی را به جامعه تقدیم نمایند که امید است بستر و شرایط فعالیت آنان بیشتر از پیش مهیا گردد.
* منتشر شده در وبسایت نهاد ریاست جمهوری معاونت امور زنان و خانواده
ارسال نظر