گرایش چینیها به خرید کالاهای لوکس
تازه به دوران رسیدههای چینی سلیقه ندارند
نگار حسینی احتمالا اگر کسی در سالهای اخیر به چین سفر کرده باشد و احتمالا ورود او به این کشور بابت فعالیتهای بازرگانی بوده باشد با پدیده جالبی مواجه شده است. این پدیده عبارت است از دیدن طبقهای که بسیار ثروتمند هستند، اما بهنظر میرسد فرهنگ استفاده از این ثروت را ندارند. به عبارت دیگر روند افزایش میزان درآمد این طبقه به هیچ عنوان با روند رشد فرهنگی آنها متعادل نبوده است. یکی از بازرگانان ایرانی که برای بستن قراردادی به چین سفر کرده بود، میگفت که با مورد عجیبی در شانگهای مواجه شده است: «رئیس کمپانی چینی که برای امضای قرارداد با کمپانی متبوع او رفته بودیم، بسیار ثروتمند بود.
نگار حسینی احتمالا اگر کسی در سالهای اخیر به چین سفر کرده باشد و احتمالا ورود او به این کشور بابت فعالیتهای بازرگانی بوده باشد با پدیده جالبی مواجه شده است. این پدیده عبارت است از دیدن طبقهای که بسیار ثروتمند هستند، اما بهنظر میرسد فرهنگ استفاده از این ثروت را ندارند. به عبارت دیگر روند افزایش میزان درآمد این طبقه به هیچ عنوان با روند رشد فرهنگی آنها متعادل نبوده است. یکی از بازرگانان ایرانی که برای بستن قراردادی به چین سفر کرده بود، میگفت که با مورد عجیبی در شانگهای مواجه شده است: «رئیس کمپانی چینی که برای امضای قرارداد با کمپانی متبوع او رفته بودیم، بسیار ثروتمند بود. آخرین مدل تولید شده بنز یکی از خودروهای او بود. سرتاپای او را برندهای معروف پوشانده بود. به همراه او به یک رستوران بسیار شیک رفتیم. تا اینجا هیچ چیز غیرمعمولی به چشم نمیخورد. غذا سرو شد، اما شیوه غذا خوردن این مرد بسیار متمول چینی هیچ ربطی به آنچه این رستوران ایجاب میکرد، نداشت. مرد گویی در کنار خیابان درحال خوردن ماهی بود ...» این موارد، مواردی هستند که این روزها و با رشد اقتصادی چین و پولدار شدن یکباره بسیاری از مردم این کشور به
وفور مشاهده میشود؛ اما نکته بسیار مهم و جالب در این زمینه آن است که چینیهای پولدار به هیچ وجه کالاهای تولید شده در این کشور را قبول ندارند و ترجیح میدهند از برندهای معروف خرید بکنند. این است که برخی جامعهشناسان معتقدند چینیها سلیقه ندارند. این جمله هیچ بار منفی ندارد. این بیسلیقگی به معنای بدسلیقگی نیست به معنای نداشتن هیچ گونه ذائقهای برای خرید است. گویی در این سالها چینیها آن قدر مشغول تولیدات اقتصادی بودهاند که از تولیدات فرهنگی بازماندهاند.
تاج بلند چین بهعنوان بزرگترین قدرت اقتصادی دنیا سالهای سال است بر سر برنامههای اقتصادی جهان است. حالا دیگر چینیها به آمریکاییها هم سروری میکنند. این هم بیمورد نیست.
گزارش بانک جهانی نشان میدهد در سالجاری «یوان» (پول رایج در کشور چین) در جیب خریداران چینیها به مراتب بیشتر از دلار در جیب آمریکاییها خواهد بود. این است که پربیراه نیست اگر این سده را سده مصرفکنندگان چینی بنامند؛ مصرفکنندههایی که دیگر هر کالایی را قبول ندارند. این درست است که غرب، بزرگترین بازار فروش محصولات چینی است، اما وقتی نوبت به خود چینیها میرسد میدانند چه تولید کردهاند و ترجیح میدهند نفرین محصولات ساخت چین را به خانههایشان نبرند، هم از آن لحاظ که این محصولات نامرغوب است و هم از آن لحاظ که خرید این کالاها چیزی به وزن و کلاس خریداران پولدار چینی اضافه نمیکند، پولدار شدههایی که بیشتر از هر چیز به اجناس و فضاهایی نیاز دارند که کلاس آنها را بالاتر ببرد.
معتادان مارک
بازار کالاهای چینی را فراموش کنید. چینیها حالا از مشتریان دائمی بسیاری از کالاهای لوکس انگلیسی هستند و احتمالا از مهمترین گردشگران ورودی به این کشور. ماجرا بسیار ساده است. انگلستان کالای لوکس تولید میکند.
چینیها حالا با جیبهایی پرپول ترجیح میدهند به جای تولیدات ساخت کشور خودشان که به هیچ وجه نمیتواند روحیه تجملگراییشان را ارضا کند، از کالاهای انگلیسی استفاده کنند. از آنجا که این کالاهای لوکس، کالاهای گرانقیمتی هستند و مالیاتی که برای آنها در نظر گرفته شده بسیار چشمگیر است، چینیها احتمالا تمایل دارند برای خرید
به انگلستان بروند.
بر همین اساس است که انگلستان حالا میتواند بهعنوان یک مقصد گردشگری مناسب برای چینیها باشد، البته این در جایی است که دولت فخیمه انگلیس مشکل ویزا برای شهروندان چینی را حل کند. اکتبر گذشته در انگلستان برنامهای ارائه شد که گرفتن ویزا برای گردشگران چینی را تسهیل میکرد. بر اساس یک مقاله که به تازگی در برکلی منتشر شده است، سادهتر شدن ورود به انگلستان برای شهروندان چینی منجر به آن میشود که تا سال ۲۰۱۷ توریستهای چینی سالانه یک میلیارد یورو در این کشور خرج کنند. این رقم نسبت به سال ۲۰۱۳ رشد ۸۴ درصدی دارد. به هر حال دولت انگلستان نمیتواند از چنین درآمد راحت و سادهای صرفنظر کند.
مشتریان وفادار بربری و گوچی
مشتریان چینی معتاد برند هستند. آنها مارکها را میپرستند. برای مثال کافی است به طبقه فروش مارک معروف و گرانقیمت «بربری» در یکی از مراکز خرید انگلستان بروید. این طبقه مالامال از حضور چینیهای عاشق برند است. شعبه «پرادا» در همان نزدیکی هم احتمالا از مشتریان چینی انباشته شده است؛ اما در جایی که در بیشتر نقاط دنیا افراد تنها از دیدن ویترین فروشگاهها لذت میبرند و کمتر پولی توی جیبشان است که محصولات گرانقیمت مارکهای معروف را خریداری بکنند، چینیها هرگز به این سبک اتکا نمیکنند. آنها خریداران واقعی هستند. در مورد برندهای دیگر مانند «گوچی» و «رالف لورن» هم وضع به همین خوبی «پرادا» و «بربری» است. این جوری است که بهنظر میرسد، چینیها این طبقههای تاق و جفت را سر پا نگه داشتهاند.
اما همه چینیها حوصله و امکان ندارند برای خرید هر کالایی از کشورشان خارج شوند. روحیه تجملگرایی را هم که نمیشود نادیده گرفت. احتمالا به همین دلیل است که باید مراکز خرید بزرگی در کشور چین سر برآورده و بازار مراکز خرید شیک و مجلل در این کشور پررونق باشد. در نزدیکی روستای سوژو از توابع شانگهای به تازگی مرکز خریدی تاسیس شده است که 100 مغازه دارد بهعلاوه اینکه در آن رستورانها و کافههای خوبی هم وجود دارد. 40 میلیون نفر میتوانند تنها با نیم ساعت رانندگی خودشان را به این مرکز خرید برسانند و هرچه میخواهند، به خانه ببرند. این برای سیستم اقتصادی چین یک پیشرفت قابل ملاحظه است. در پسرفت اقتصادهای غربی و پیشرفت اقتصادی چین، البته این روندی معمول است. این است که اگر اقتصادهای غربی مانند انگلستان به سمت رشد صادرات پیش بروند، سیستم اقتصادی چین ناچار میشود، خود را تغییر بدهد. در واقع نیاز بازار غرب موجب شده است که چین بازاری برای فروش کالاها داشته باشد و در نهایت بخشی از مردم این کشور آن قدر پولدار شوند که نیاز به کالاهایی تازه و لوکس داشته باشند.
پولدار شدن تنها در ۳۰ سال
تصور عمومی از مردم چین انسانهایی پرکار و سادهزیست است، اما بهنظر میرسد بالا رفتن میزان پول در دست و بال این مردم، خیلی چیزها را در جامعه چینی تغییر داده است. مردم چین از دهه 1980 شروع به پولدارشدن کردند. پس از اینکه چینیها پول و پلهای به دست آوردند، نیاز داشتند تا این ثروتمندی را نمایش دهند؛ اما آنها هیچ سلیقهای از خودشان نداشتند. همانطور که پیش از این تاکید کردیم این بیسلیقگی به معنای عام بدسلیقگی نبود، واقعیت این بود که چینیها ابدا ایدهای نداشتند که چه میخواهند بپوشند و از چه وسایلی میخواهند در خانههایشان استفاده کنند. این است که این آدمها در حال حاضر آنهایی هستند که بیشترین هزینهها را برای کالاهای لوکس میکنند. یکی از چینیهایی که در این گزارش با او مصاحبه شده بود گفته است که از پوشیدن جین و کتانی سیاه شرمنده است و مشتری چرم آمریکایی است. بهنظر میرسد آنها ترجیح میدهند دیگران به جای آنها فکر کرده باشند و آنها تنها خرید بکنند.
بیاعتمادی چینیها به کالاهای چینی
اما تغییرات گویا بیشتر در طبقه مرفه چینی رخ داده است، طبقهای که به ناگاه دچار تغییرات اساسی شده است. «بیل دادسون»، یکی از محققانی است که روی جامعه و اقتصاد چین تحقیق میکند و در این زمینه مقاله مینویسد. او که در ساژو، روستایی در چین زندگی میکند و کار و بارش در شانگهای است، میگوید: «بهنظر میرسد این تغییرات کمتر در زندگی معمولی مردم تاثیر گذاشته است. در مورد افرادی که درآمد متوسطی دارند من تغییر چندانی در میزان هزینه کردنها نمیبینم. بهنظر میرسد کمد زنها در جایی که در میانه شانگهای من در آن کار میکنم خالی است و آنها هنوز از مواجهه با مد دچار اضطراب میشوند.»
این جامعه شناس تمایل چینیها به کالاهای لوکس غربی را جدا از تجملگرایی در بیاعتمادی آنها به کالای چینی میداند با این توضیح که: «این احتمالا به آنجا برمیگردد که این چینیها به کالاهای ساخت چین اعتماد ندارند.»
رشد قابل توجه اقتصادی
اقتصاد چین در ربع نخست سال ۲۰۱۴، ۴/۷ درصد رشد داشته است. در زمان مشابه در سال ۲۰۱۳ این رشد در حدود ۷/۷ درصد بوده است. هرچند رشد ربع نخست سالجاری به نسبت ربع نخست سال گذشته اندکی افت داشته است اما خرید و فروش در این کشور بیش از آنچه پیشبینی میشده، پیش رفته است.
این کاهش اندک رشد اقتصادی موجب نشده است که میزان جذب مردم چین به کالاهای غربی تضعیف شود. در هفته گذشته یکی از سایتهای فروش اینترنتی چینی، (علی بابا)، اعلام کرد که میزان خرید و فروش اینترنتیاش به 200 میلیارد دلار رسیده است. محققان میگویند که این میتواند یکی از بزرگترین خرید و فروش اینترنتی باشد. علی بابا در سال گذشته در حدود 231 میلیون خریدار فعال و در حدود 8 میلیون فروشنده فعال داشت و در این میان 248 میلیارد دلار جابهجا شده است. احتمالا در سالهای آینده و در زمانی که سیاستگذاران چینی کمتر درگیر رونق اقتصادی این کشور باشند به راه حلهایی برای به وجود آوردن فرهنگ و سلیقه در چینیها همت میگمارند یا احتمالا تازه به دوران رسیدههای چینی آن قدر در رستورانهای شیک و مجلل غذا میخورند که آداب غذا خوردن را یاد میگیرند، عجالتا بهنظر میرسد هنوز هیچ مناسبتی میان رشد اقتصادی و رشد فرهنگی در چین وجود ندارد.
منبع: گاردین
تاج بلند چین بهعنوان بزرگترین قدرت اقتصادی دنیا سالهای سال است بر سر برنامههای اقتصادی جهان است. حالا دیگر چینیها به آمریکاییها هم سروری میکنند. این هم بیمورد نیست.
گزارش بانک جهانی نشان میدهد در سالجاری «یوان» (پول رایج در کشور چین) در جیب خریداران چینیها به مراتب بیشتر از دلار در جیب آمریکاییها خواهد بود. این است که پربیراه نیست اگر این سده را سده مصرفکنندگان چینی بنامند؛ مصرفکنندههایی که دیگر هر کالایی را قبول ندارند. این درست است که غرب، بزرگترین بازار فروش محصولات چینی است، اما وقتی نوبت به خود چینیها میرسد میدانند چه تولید کردهاند و ترجیح میدهند نفرین محصولات ساخت چین را به خانههایشان نبرند، هم از آن لحاظ که این محصولات نامرغوب است و هم از آن لحاظ که خرید این کالاها چیزی به وزن و کلاس خریداران پولدار چینی اضافه نمیکند، پولدار شدههایی که بیشتر از هر چیز به اجناس و فضاهایی نیاز دارند که کلاس آنها را بالاتر ببرد.
معتادان مارک
بازار کالاهای چینی را فراموش کنید. چینیها حالا از مشتریان دائمی بسیاری از کالاهای لوکس انگلیسی هستند و احتمالا از مهمترین گردشگران ورودی به این کشور. ماجرا بسیار ساده است. انگلستان کالای لوکس تولید میکند.
چینیها حالا با جیبهایی پرپول ترجیح میدهند به جای تولیدات ساخت کشور خودشان که به هیچ وجه نمیتواند روحیه تجملگراییشان را ارضا کند، از کالاهای انگلیسی استفاده کنند. از آنجا که این کالاهای لوکس، کالاهای گرانقیمتی هستند و مالیاتی که برای آنها در نظر گرفته شده بسیار چشمگیر است، چینیها احتمالا تمایل دارند برای خرید
به انگلستان بروند.
بر همین اساس است که انگلستان حالا میتواند بهعنوان یک مقصد گردشگری مناسب برای چینیها باشد، البته این در جایی است که دولت فخیمه انگلیس مشکل ویزا برای شهروندان چینی را حل کند. اکتبر گذشته در انگلستان برنامهای ارائه شد که گرفتن ویزا برای گردشگران چینی را تسهیل میکرد. بر اساس یک مقاله که به تازگی در برکلی منتشر شده است، سادهتر شدن ورود به انگلستان برای شهروندان چینی منجر به آن میشود که تا سال ۲۰۱۷ توریستهای چینی سالانه یک میلیارد یورو در این کشور خرج کنند. این رقم نسبت به سال ۲۰۱۳ رشد ۸۴ درصدی دارد. به هر حال دولت انگلستان نمیتواند از چنین درآمد راحت و سادهای صرفنظر کند.
مشتریان وفادار بربری و گوچی
مشتریان چینی معتاد برند هستند. آنها مارکها را میپرستند. برای مثال کافی است به طبقه فروش مارک معروف و گرانقیمت «بربری» در یکی از مراکز خرید انگلستان بروید. این طبقه مالامال از حضور چینیهای عاشق برند است. شعبه «پرادا» در همان نزدیکی هم احتمالا از مشتریان چینی انباشته شده است؛ اما در جایی که در بیشتر نقاط دنیا افراد تنها از دیدن ویترین فروشگاهها لذت میبرند و کمتر پولی توی جیبشان است که محصولات گرانقیمت مارکهای معروف را خریداری بکنند، چینیها هرگز به این سبک اتکا نمیکنند. آنها خریداران واقعی هستند. در مورد برندهای دیگر مانند «گوچی» و «رالف لورن» هم وضع به همین خوبی «پرادا» و «بربری» است. این جوری است که بهنظر میرسد، چینیها این طبقههای تاق و جفت را سر پا نگه داشتهاند.
اما همه چینیها حوصله و امکان ندارند برای خرید هر کالایی از کشورشان خارج شوند. روحیه تجملگرایی را هم که نمیشود نادیده گرفت. احتمالا به همین دلیل است که باید مراکز خرید بزرگی در کشور چین سر برآورده و بازار مراکز خرید شیک و مجلل در این کشور پررونق باشد. در نزدیکی روستای سوژو از توابع شانگهای به تازگی مرکز خریدی تاسیس شده است که 100 مغازه دارد بهعلاوه اینکه در آن رستورانها و کافههای خوبی هم وجود دارد. 40 میلیون نفر میتوانند تنها با نیم ساعت رانندگی خودشان را به این مرکز خرید برسانند و هرچه میخواهند، به خانه ببرند. این برای سیستم اقتصادی چین یک پیشرفت قابل ملاحظه است. در پسرفت اقتصادهای غربی و پیشرفت اقتصادی چین، البته این روندی معمول است. این است که اگر اقتصادهای غربی مانند انگلستان به سمت رشد صادرات پیش بروند، سیستم اقتصادی چین ناچار میشود، خود را تغییر بدهد. در واقع نیاز بازار غرب موجب شده است که چین بازاری برای فروش کالاها داشته باشد و در نهایت بخشی از مردم این کشور آن قدر پولدار شوند که نیاز به کالاهایی تازه و لوکس داشته باشند.
پولدار شدن تنها در ۳۰ سال
تصور عمومی از مردم چین انسانهایی پرکار و سادهزیست است، اما بهنظر میرسد بالا رفتن میزان پول در دست و بال این مردم، خیلی چیزها را در جامعه چینی تغییر داده است. مردم چین از دهه 1980 شروع به پولدارشدن کردند. پس از اینکه چینیها پول و پلهای به دست آوردند، نیاز داشتند تا این ثروتمندی را نمایش دهند؛ اما آنها هیچ سلیقهای از خودشان نداشتند. همانطور که پیش از این تاکید کردیم این بیسلیقگی به معنای عام بدسلیقگی نبود، واقعیت این بود که چینیها ابدا ایدهای نداشتند که چه میخواهند بپوشند و از چه وسایلی میخواهند در خانههایشان استفاده کنند. این است که این آدمها در حال حاضر آنهایی هستند که بیشترین هزینهها را برای کالاهای لوکس میکنند. یکی از چینیهایی که در این گزارش با او مصاحبه شده بود گفته است که از پوشیدن جین و کتانی سیاه شرمنده است و مشتری چرم آمریکایی است. بهنظر میرسد آنها ترجیح میدهند دیگران به جای آنها فکر کرده باشند و آنها تنها خرید بکنند.
بیاعتمادی چینیها به کالاهای چینی
اما تغییرات گویا بیشتر در طبقه مرفه چینی رخ داده است، طبقهای که به ناگاه دچار تغییرات اساسی شده است. «بیل دادسون»، یکی از محققانی است که روی جامعه و اقتصاد چین تحقیق میکند و در این زمینه مقاله مینویسد. او که در ساژو، روستایی در چین زندگی میکند و کار و بارش در شانگهای است، میگوید: «بهنظر میرسد این تغییرات کمتر در زندگی معمولی مردم تاثیر گذاشته است. در مورد افرادی که درآمد متوسطی دارند من تغییر چندانی در میزان هزینه کردنها نمیبینم. بهنظر میرسد کمد زنها در جایی که در میانه شانگهای من در آن کار میکنم خالی است و آنها هنوز از مواجهه با مد دچار اضطراب میشوند.»
این جامعه شناس تمایل چینیها به کالاهای لوکس غربی را جدا از تجملگرایی در بیاعتمادی آنها به کالای چینی میداند با این توضیح که: «این احتمالا به آنجا برمیگردد که این چینیها به کالاهای ساخت چین اعتماد ندارند.»
رشد قابل توجه اقتصادی
اقتصاد چین در ربع نخست سال ۲۰۱۴، ۴/۷ درصد رشد داشته است. در زمان مشابه در سال ۲۰۱۳ این رشد در حدود ۷/۷ درصد بوده است. هرچند رشد ربع نخست سالجاری به نسبت ربع نخست سال گذشته اندکی افت داشته است اما خرید و فروش در این کشور بیش از آنچه پیشبینی میشده، پیش رفته است.
این کاهش اندک رشد اقتصادی موجب نشده است که میزان جذب مردم چین به کالاهای غربی تضعیف شود. در هفته گذشته یکی از سایتهای فروش اینترنتی چینی، (علی بابا)، اعلام کرد که میزان خرید و فروش اینترنتیاش به 200 میلیارد دلار رسیده است. محققان میگویند که این میتواند یکی از بزرگترین خرید و فروش اینترنتی باشد. علی بابا در سال گذشته در حدود 231 میلیون خریدار فعال و در حدود 8 میلیون فروشنده فعال داشت و در این میان 248 میلیارد دلار جابهجا شده است. احتمالا در سالهای آینده و در زمانی که سیاستگذاران چینی کمتر درگیر رونق اقتصادی این کشور باشند به راه حلهایی برای به وجود آوردن فرهنگ و سلیقه در چینیها همت میگمارند یا احتمالا تازه به دوران رسیدههای چینی آن قدر در رستورانهای شیک و مجلل غذا میخورند که آداب غذا خوردن را یاد میگیرند، عجالتا بهنظر میرسد هنوز هیچ مناسبتی میان رشد اقتصادی و رشد فرهنگی در چین وجود ندارد.
منبع: گاردین
ارسال نظر