استعمار درخودروسازی
خودروسازان مهم دنیا در کشورهای توسعهیافته حضور دارند و به دلیل داشتن زیرساختهای لازم و ارتباطهای محکم اقتصادی با یکدیگر با سرعت زیادی در حال رشد و توسعه فناوریها هستند. این موضوع در کشورهای در حال توسعه با چالشهای زیادی همراه است که عموما خودروسازانی در این کشورها فعال هستند که صرفا مونتاژکننده خودرو هستند و در همین کار هم با مسائل و مشکلات زیادی مواجهند.
این مشکلات در کشورهایی با اقتصاد ضعیف بسیار بحرانیتر و دشوارتر است. یکی از مسائلی که خودروسازان در کشورهای فقیر با آن مواجه هستند نبود نیروی متخصص در بخش طراحی و ساخت قطعات مختلف است و به دلیل کمبود منابع مالی عموما افراد متخصص تمایلی به فعالیت در چنین کارخانههایی ندارند.
خودروسازان مهم دنیا در کشورهای توسعهیافته حضور دارند و به دلیل داشتن زیرساختهای لازم و ارتباطهای محکم اقتصادی با یکدیگر با سرعت زیادی در حال رشد و توسعه فناوریها هستند. این موضوع در کشورهای در حال توسعه با چالشهای زیادی همراه است که عموما خودروسازانی در این کشورها فعال هستند که صرفا مونتاژکننده خودرو هستند و در همین کار هم با مسائل و مشکلات زیادی مواجهند.
این مشکلات در کشورهایی با اقتصاد ضعیف بسیار بحرانیتر و دشوارتر است. یکی از مسائلی که خودروسازان در کشورهای فقیر با آن مواجه هستند نبود نیروی متخصص در بخش طراحی و ساخت قطعات مختلف است و به دلیل کمبود منابع مالی عموما افراد متخصص تمایلی به فعالیت در چنین کارخانههایی ندارند. چرا که طرحها و برنامههای توسعهای با چالشهای بسیار زیاد و در بازههای زمانی طولانی اجرایی یا در نهایت متوقف میشوند. محصولاتی که در چنین کشورهایی تولید میشوند مزیت رقابتی خاصی ندارند و عموما با داشتن ایمنی پایین ارابههای مرگ سرنشینان خود هستند که بهعنوان مثال خودروسازان داخلی هند در این دسته قرار میگیرند. اما همین شرکتها نیز به سمت کشورهای فقیر تمایل پیدا کردهاند تا محصولات ضعیف خود را با قیمتهای مناسب به فروش برسانند. هر چند شرکتهای مهمی مانند تاتا موتورز در هند فعالیت دارد که برخی از محصولاتش با استفاده از فناوریهای خریداری شده حرفهای زیادی برای گفتن دارند اما اغلب محصولات داخلی این کشور پهناور با چالشهای زیادی در بخش ایمنی مواجه هستند که محصولاتشان باید توسط افرادی استفاده شوند که جزو قشر متوسط به پایین جامعه هستند. در رابطه با اهمیت خودروسازی باید به این نکته توجه کرد که این صنعت مادر میتواند ابعاد اقتصادی قابل ملاحظهای را در بر داشته باشد البته این موضوع در صورتی محقق میشود که خودروسازی در یک اقتصاد نو ظهور بهصورت درست تعریف شود در غیر این صورت نمیتوان از مزیتهای داشتن یک صنعت خودرو پویا و رو به رشد استفاده کرد. در کشورهای در حال توسعه مانند چین، هند و مکزیک غولهایی بهوجود آمدند که با تولید محصولات خود که برای مصرف داخلی قابل استفاده بودند به کشورهای فقیر و در حال توسعه هم توجه کردند. در کشورهای فقیر به دلیل قدرت خرید بسیار پایین افراد نمیتوان انتظار فروش خودروهای لوکس و گران در حجم انبوه داشت و خودروهای کوچک اقتصادی در این مناطق طرفداران زیادتری دارند که با پشت سر گذاشتن مسائل و مشکلات زیادی ممکن است در همین کشورها تولید یا مونتاژ شوند که نیازمند خرید فناوری و وابستگی به غولهایی هستند که در کشورهای توسعه یافته حضور دارند و این موضوع خود عامل بازدارنده تولید به شمار میرود.
از سال ۲۰۱۳ غولهای خودروسازی چینی، کرهای و هندی نسبت به بازار غرب و شرق آفریقا تمایل نشان دادهاند. حضور شرکتهای خودروسازی از کشورهای در حال توسعه در کشورهای فقیر آفریقایی به دلیل این بوده است که خودروسازان اروپایی بیرقیب در این بازارها جولان میدادند. نکته مهمی که در رابطه با کشورهای فقیر و در حال توسعه مطرح است این است که سرمایهگذاری در این کشورها به دلیل مسائل امنیتی با چالشهای مهمی در ارتباط است. وجود جنگهای داخلی و گروههای مختلف تروریستی امنیت سرمایهگذاری در کشورهای فقیر و در حال توسعه را تهدید میکند. همین موضوع خود عامل مهمی در ایجاد شکاف بزرگ در رشد صنعت خودرو در چنین کشورهایی است که در دنیای کشورهای در حال توسعه تعدادشان رو به افزایش است. در سایر کشورهایی که درگیر جنگهای تروریستی و گروههای جداییطلب نیستند هم سایر عوامل باعث شده است که خودروسازان مختلف بیشتر به دنبال فروش محصولات خود از طریق نمایندگی باشند تا اینکه بخواهند خط تولید راهاندازی کنند و عواقب مسائل فنی داخلی را به جان بخرند. با توجه به موانع تولیدی که پیش روی خودروسازی در کشورهای با اقتصاد ضعیف وجود دارد این مناطق به ناچار مورد هجوم سایر تولیدکنندگان خارجی قرار میگیرد که با فروش خودروهای خود با کمترین پشتیبانی فنی به سودهای کلان دست پیدا میکنند. در واقع کشورهای فقیر که عموما در آفریقا هستند بازار خوبی برای کشورهای در حال توسعه قویتر هستند چرا که محصولات خودروسازان چینی از نظر قیمت به توان خرید این کشورها نزدیکتر است و حضور خودروسازان اروپایی و آمریکایی که به مراتب خودروهای گرانقیمتتری را تولید میکنند تحت تاثیر قرار میگیرد. وقتی در رابطه با فروش در تعداد بالا صحبت میکنیم قشر متوسط جامعه در این کشورها مد نظر قرار میگیرد و شرکتهای اروپایی و آمریکایی سهم خاص خود را در بخش لوکس فروشی دارند که از سوی سایر شرکتهای تولیدکننده چینی و هندی جامعه هدف در نظر گرفته نمیشود و گزینههای قابل رقابت خاصی هم برای عرضه در اختیار ندارند. در واقع میتوان این طور در نظر گرفت که خودروسازان مختلف در کشورهای در حال توسعه مانند چین، کره و هند در کنار خودروسازان اروپایی و آمریکایی بازار خودرو در کشورهای ضعیف را بین خود تقسیم کردهاند و به نوعی همزیستی مسالمتآمیز دست پیدا کردهاند و کشورهای فقیر و در حال توسعه را به بازاری وابسته و مصرفکننده تبدیل کردهاند. در کنار تمام مسائل و موانع ذکر شده که مانع از رشد صنعت خودرو میشود باید به نقش مدیریت ضعیف منابع مالی در این کشورها هم اشاره کرد که نقش قابل توجهی در کاهش توان صنعتی در این حوزه ایفا میکند. بسیاری از کشورهای در حال توسعه امروزی که در حال تبدیل شدن به ابرقدرت هستند با اتکا به مدیریت صحیح توانستهاند از این نوع چالشهای فنی خود را تا حدودی برهانند و پتانسیلهای مخفی خود را فعال کنند و علاوه بر داشتن فروش داخلی به دنبال صادرات به کشورهای ضعیف هم باشند. این در صورتی است که محصولات این برندها از کیفیت و شرایط فنی لازم برخوردار نیستند اما برای جامعه هدف کارآمد به نظر میرسند و تنها مرهمی بر کمبودها به حساب میآیند.
ارسال نظر