تجربه تاریخی  در کره شمالی وکوبا  اثبات ناکارآمدی تحریم‌ها است
طی دو ماه گذشته و پس از طرح گسترده موضوع جنبش ضدتحریم در کشور، انتقادهای پرشماری نسبت به این حرکت در رسانه‌ها مطرح شد. از یک سو نخبگان و چهره‌های اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی در این خصوص به موضع‌گیری پرداختند و از سوی دیگر مخاطبان نسبت به مواضع آنها نظراتی را طرح کردند.
رابطه این جنبش با نظام سیاسی کشور، نهادهایی که از عملکرد و نتیجه احتمالی آن منتفع می‌شوند، لزوم کنش یا عدم کنش جامعه مدنی در این موضوع و همچنین انگیزه کشورهای غربی از تحریم اقتصادی کشور عمده ابهاماتی بود که مخاطبان تاکنون طرح کرده‌اند. از سوی دیگر بسیاری از مخاطبان نسبت به نتیجه این جنبش چشم‌انداز روشنی ندارند. دکتر موسی غنی‌نژاد، اقتصاددانی که خود نخستین کسی بود که موضوع جنبش مدنی علیه تحریم را مطرح کرد در اینجا به برخی از این ابهامات پاسخ داده است. دکترغنی‌نژاد خود از منتقدان جدی سیاست‌های اقتصادی دولت قبلی بوده و در همین گفت‌وگو نیز به این موضوع اشاره دارد.


اولین ابهامی که منتقدان مطرح می‌کنند این است که ان جی او‌ها که از مصادیق جامعه مدنی هستند طی هشت سال گذشته تقریبا عقیم شدند. مثلا در مصاحبه آقای شمس‌الواعظین هم مثالی که زده شده بود از انجمن صنفی روزنامه‌نگاران بود. آنها می‌گویند پیش شرط جنبش ضد تحریم در ایران این است که اول نهادهای مدنی که طی سال‌های قبل با آنها برخورد شده یا به هر نحوی تعطیل یا تضعیف شدند ابتدا ترمیم شوند و بعد در مورد بحث تحریم‌ها صحبت شود. عده‌ای هم می‌گویند در ایران جامعه مدنی فعال وجود ندارد! در این خصوص نظری دارید؟
اگر بخواهم بدون تعارف و صریح بگویم، این حرف‌ها به نظرم کاملا بی ربط است! یعنی اینکه اولا: جامعه مدنی هیچ‌وقت از بین نمی‌رود تا وقتی که انسان هست جامعه مدنی هم هست. جامعه مدنی یعنی بخشی که غیر از دولت است.حالا ممکن است که قسمت‌هایی از فعالیت‌های این جامعه مستقل از دولت مورد بی‌مهری دولت قرار گرفته باشد، محدود شود و... اینها همه امکان دارد.
اینکه در این هشت سال این اتفاق برای بخشی از جامعه مدنی ـ مثلا همین انجمن‌های صنفی ـ افتاده است جای هیچ شک و تردیدی نیست. بخشی از نهادها که در جامعه مدنی هستند یا جامعه مدنی را نمایندگی می‌کنند و در گذشته مورد بی‌مهری واقع شدند طبیعتا باید احیا شوند. اما اینها چه ربطی به تحریم دارد؟ مساله تحریم مساله حیات و ممات مردم است. مساله سطح رفاه مردم است. این فشارهایی که از طریق تحریم‌ها به کشور ما تحمیل می‌شود عمدتا روی دوش مردم عادی و به ویژه طبقه متوسط به پایین سنگینی می‌کند. ما خواستار این هستیم که این بار از روی دوش مردم برداشته شود. چه اشکالی دارد؟ چه ربطی دارد به اینکه جامعه مدنی محدود شده؟
یکی از علائم حیات جامعه مدنی فعالیت‌هایی از این نوع است که ما انجام می‌دهیم. این نهضت مخالفت با تحریم خودش یک فعالیت جامعه مدنی است. یک فعالیتی است که می‌تواند جامعه مدنی را احیا کند.
مخالفان می‌گویند ابتدا دولت باید بار دیگر نهادهایی را که جامعه مدنی را نمایندگی می‌کردند بازسازی کند و این بی مهری جبران شود و بعد می‌توان انتظار پیشرفت جنبش ضدتحریم را داشت. در واقع باید گفت آنها از پیش شرط برای موفقیت این جنبش می‌گویند؛ درباره پیش شرط صحبت کنیم. اصولا این پیش شرط گذاشتن یعنی چه؟
ما می‌گوییم که تحریم مردم را تحت فشار قرار داده، سطح زندگی آنها پایین آمده، بیماران به دلایل مختلف از بین می‌روند، فجایع انسانی به بار آمده، ما می‌خواهیم اینها لغو شوند؛ بعد شما می‌گویید که نه؛ این پیش شرط دارد! این حرف بی معنی است.
اینکه شما بگویید که احیای نهادهای صنفی از ضرورت‌های دولت اعتدال باید باشد، این درست و منطقی است، ولی این هیچ ربطی به نهضت ضدتحریم و فجایعی که این تحریم‌ها به جا گذاشتند ندارد. ما هم موافقیم که این نهادهای صنفی باید احیا شوند، ولی احیای اینها پیش شرط هیچ چیزی نباید باشد.
به خاطر احیای اینها نباید دست روی دست گذاشت که اول دولت این نهادها را احیا کند بعد ما حرکتی کنیم! دولت که جامعه مدنی را احیا نمی‌کند. از دولت باید خواست که در برابر جامعه مدنی تبلیغات، مشکلات و موانع ایجاد نکند؛همین! باقی کار خود فعالان جامعه مدنی است. من فکر می‌کنم یک مقدار این دوستان منتقد که پیش شرط می‌گذارند این مباحث را پوششی برای بی عملی و عدم فعالیت خود کرده‌اند. و الا دولت فقط نباید مانع تراشی کند، فعالیت‌های مدنی را باید مردم انجام دهند. لازم است تکرار کنم که من از کسانی که این حرف‌ها را می‌زنند واقعا تعجب می‌کنم. به چه دلیل یک نفر می‌تواند با لغو تحریم مخالفت کند. تحریم یک عمل غیرانسانی علیه ایران است. اگر دولت آقای احمدی‌نژاد هم بر سر کار بود باز همین حرف‌ها را می‌زدیم که تحریم‌ها باید برداشته شود. و اینها ربطی به دولت ندارد که منوط می‌کنند به پیش شرط.
گفته می‌شود این تحریم‌ها طی هشت سال گذشته تشدید شدند، تشدید آنها هم همانطور که می‌دانید مربوط به دیپلماسی دولت بوده؛ حالا چرا مردم باید سنگی را که دولت به چاه انداخته بیرون بیاورند؛ منتقدان حرکتی که شما در آن هستید می‌گویند همان شخص یا اشخاص و نهادهایی که سبب تشدید تحریم‌ها شدند، حالا همان‌ها هم علیه تحریم‌ها واکنش نشان دهند.
در مورد اینکه می‌گویند دولت خودش خراب کرده حالا هم درست کند؛ سوال من این است که پس آن حس دوست داشتن ملت، دوست داشتن مردم و نوع دوستی کجای عملکرد این دوستان قرار دارد؟
من واقعا تعجب می‌کنم که الان مردم ایران در یک وضعیت بد اضطراری قرار گرفته‌اند. مشکل دارو، مشکل غذا، مشکل بیکاری، مساله گرانی، تورم و... اینها عمدتا در نتیجه تحریم‌ها به‌وجود آمده است. ما هم می‌خواهیم تحریم‌ها برداشته شوند، بعد شما می‌گویید چرا؟ خود دولت باید انجام دهد! مردم ایران مگر باید جدا از دولت باشند؟
این حرف ها، حرف‌های کسانی است که درک سیاسی درستی ندارند. شما اگر مثلا در فرانسه چنین حرفی بزنید به شما می‌خندند. می‌گویند که دولت مگر جدا از مردم است؟ اگر قرار است به صلاح مردم کاری انجام شود، هم دولت باید انجام دهد هم مردم.
ابهام بعدی این است که این اقدام در جهت منافع نظام سیاسی است که انجام آن به دوش جامعه مدنی افتاده، به نوعی این حرکت از سوی دولت یا حاکمیت مدیریت می‌شود.
در مملکت ما تئوری توطئه خیلی رایج است و این هم بخشی از آن است. کسانی که دچار بیماری تئوری توطئه هستند خب ما نمی‌توانیم آنها را معالجه کنیم، اصلا نمی‌دانم پزشکی برای معالجه اینها وجود دارد یا نه. اما کسانی که این حرف را می‌زنند باید نشان بدهند که کجای کار ما ربطی به مدیریت دولت دارد؟ این را خیلی راحت می‌شود نشان داد. شما ببینید کسانی که این بحث را مطرح کردند چه بده و بستانی با دولت دارند؟ اول این را نشان بدهند. بگویند آن کسانی که نامه یا بیانیه‌ای در حمایت از این اقدام امضا می‌کنند آیا بده و بستان یا رابطه‌ای با دولت داشته یا دارند؟
گرفتاری ما همین اتهام‌زنی‌ها است. به جای اینکه بگویند این کار درست است یا غلط و درباره درست یا غلط بودن آن بحث کنند اینطور اتهام می‌زنند. متاسفانه بخشی از گروه‌های سیاسی در جامعه ما این بحث را رایج کردند، به جای اینکه پاسخ بحثی را بدهند، می‌گویند چرا بحث را مطرح کردید؟ اما شما تصور کنید بر فرض این اتهامی که می‌زنند درست است و ما پول گرفته‌ایم که این نهضت و کمپین را راه بیندازیم، از این بالاتر که نیست. حالا شما بگویید که کار ما درست است یا غلط؟ چه کار به این دارید که ما پول گرفتیم یا نه؟ مجانی این کار را انجام می‌دهیم یا از روی خیر خواهی یا سوء نیت و... مهم این است که این کار درست است یا خیر؟ اگر این کار درست است باید حمایت کرد اگر غلط است باید دلایل را بررسی کرد.
اینکه به خاطر چه این کار انجام می‌شود، تفتیش عقاید است. این دوستان ما که بعضی از آنها گرایش رادیکال سیاسی دارند در واقع کسانی هستند که خودشان هم قربانی این عقاید بودند و حالا همان کار را با دیگران می‌کنند. بنابراین اگر بگویید که این نهضت ضدتحریم را با چه نیتی به راه انداخته‌اند تفتیش عقاید است.
یعنی با دولت یازدهم هیچ ارتباطی وجود ندارد؟
اصلا دولت روحش خبر ندارد که ما این کار را انجام می‌دهیم. مساله برمی‌گردد به یک سال قبل و دولت قبلی، ما می‌خواستیم این کار را انجام بدهیم. فکر کردیم که چنین نهضتی را راه‌اندازی کنیم. اما فشار تحریم‌ها اینقدر نشده بود وما دچار تردید بودیم. که دولت قبلی که آن حرف‌های تحریک‌آمیز را می‌زد اگر ما آن زمان این نهضت علیه تحریم را راه‌اندازی می‌کردیم بلافاصله خنثی می‌شد؛ یعنی اثر بخشی نداشت. چون خود دولت ناقل تحریم‌ها بود. اما خوشبختانه وقتی که دولت تغییر کرد این دولت ادبیات متفاوتی نسبت به دولت قبلی دارد، بنابراین زمان مناسبی است که این ایده‌ها یا این کمپین‌ها از نوعی که ما شروع کردیم موثر واقع شود
آقای دکتر من فکر می‌کنم اگر به یک سوال پاسخ داده شود این سوء تفاهم حل می‌شود و آن این است که آیا اصلا حذف یا تضعیف تحریم‌ها ذی‌نفع می‌تواند باشد یا نه؟ اصلا چه کسی در این موضوع ذی‌نفع است؟ مردم یا دولت؟
دولتی که طرفدار مردم باشد یعنی دولت مردمی باشد در این حالت هم دولت ذی‌نفع است هم مردم. ولی در درجه اول مردم. اگر این تحریم‌ها برداشته شوند وضع مردم بهتر می‌شود رضایت آنها از دولت بیشتر می‌شود و پایگاه مردمی و توده‌ای دولت بیشتر می‌شود، بنابراین به نفع دولت هم هست.ما که لجاجت و ضدیتی با دولت نداریم. البته دولت و مردم، دولت و جامعه مدنی اگر در جهت مصلحت عمومی حرکت بکنند وضع مردم بهتر می‌شود و اینکه از وضعیت فعلی چنین امکانی بوجود آمده باید آن را به فال نیک گرفت که دولت و مردم یک حرف را می‌زنند که تحریم‌ها باید حذف شوند.
شما گفتید در فرانسه دولت و مردم از هم جدا نیستند. آیا می‌شود دولتی را که در فرانسه مستقر است با دولتی که در ایران است مقایسه کرد؟
البته این سوال شما ربطی به موضوع ما ندارد، اما من پاسخ شما را می‌دهم.من مثال فرانسه را زدم از این لحاظ که فرانسه کشوری آزاد است و اپوزیسیون خیلی قوی دارد که به شدت از دولت انتقاد می‌کنند که در دور بعد خودشان به جای دولت بنشینند، اپوزیسیون کارکردش این است. اما همین اپوزیسیون برای عملی کردن تصمیمات دولت هیچ وقت کار شکنی نمی‌کند. به این می‌گویند تمدن. مخالف دولت می‌گوید که من با سیاست تو مخالف هستم، اما مانع برنامه‌های تو نمی‌شوم، چون اگر مانع شوم آن وقت سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. دولت که در سر کار است باید بتواند سیاست خود را عملی کند. اما من مخالفت خود را عملا اعلام می‌کنم؛ دور بعدی که رای آوردم من خلاف این سیاست شما عمل خواهم کرد و آن وقت شما باید در جایگاه اپوزیسیون از من انتقاد کنید، ولی در کار من کارشکنی نکنید. منظور من این بود.
در ایران مردم رای داده و دولتی را روی کار آوردند، این دولت یک سیاستی را اجرا می‌کند شما می‌توانید از آن انتقاد کنید، ولی نباید در کارش کار شکنی کنید. باید اجازه بدهید که کارش را انجام دهد. اگر مخالف هستید مخالفت خود را اعلام کنید. اینطور تبلیغ می‌کنید که در انتخابات بعدی دیگر به آن شخص رای ندهند و به شما با برنامه‌های جایگزین رای دهند. این شیوه یک کشور دموکراتیک و متمدن است.
بر فرض اینکه این حرکت واین نهضت نتیجه بخش باشد چه تضمینی وجود دارد مجددا دولت با یک اقدام تحریک‌آمیز و با هر اقدامی دوباره باعث نشود که تحریم‌های جدیدی وضع شود؟ به عبارتی فکر می‌کنید این دولت قدردان این فعالیت‌های مردمی خواهد بود. از آن حفاظت خواهد شد؛ فرض کنیم با این نهضت تحریم‌ها با کمک مردم و نخبگان برداشته شوند؛ بعد دولت با یک اقدام تحریک‌آمیز مجددا سبب شود که تحریم‌های جدیدی وضع شوند، آن وقت این حرکت مردمی سرخورده و ناامید نخواهد شد؟
من فکر می‌کنم این سوال‌ها تکراری می‌شود. من این سوال‌ها را قبلا جواب داده‌ام. جامعه مدنی که نباید از دولت تضمین بگیرد. بزرگ‌ترین تضمین این است که اگر به این سیاست‌هایی که قول دادید عمل نکنید در انتخابات بعدی به شما رای نمی‌دهیم به یک نفر دیگر رای می‌دهیم. این بزرگ‌ترین تضمین در یک جامعه دموکراتیک در برابر دولت و رابطه دولت با مردم است بالاتر از این چیزی وجود ندارد.
مخالفت شما با تحریم‌ها در همین مقطع و همین جا است؟ عده‌ای می‌گوند چرا قبلا مخالفتی نداشتید؟
ما به طور اصولی با هر نوع تحریمی مخالفیم. ما با تحریم کشور کره شمالی هم مخالفیم.کره شمالی بمب اتمی دارد تهدید هم می‌کند، ولی ما با تحریم اقتصادی کره شمالی مخالفیم. چون این هیچ کمکی به رفع مشکل کره شمالی و کشور‌های غربی نمی‌کند. تنها اثر این تحریم این است که مردم آنجا از گرسنگی و بی‌دارویی می‌میرند، از بین می‌روند و فاجعه انسانی درست می‌شود. من نمی‌گویم که رهبران کره شمالی مسوولیتی ندارند، اتفاقا خیلی مسوولند. اما این تحریم‌ها به طور اصولی کار غلطی است. ۵۰ سال کوبارا تحریم کردند هیچ فایده‌ای غیر از آنکه به مردم فشار بیاید نداشت. چه اثری داشت؟ نه کشور کوبا دموکراتیک شد نه در این پنجاه سال از سیاست‌های غربی حمایت کرد. همیشه در وضعیت اولیه ماند. هزینه این تحریم‌ها را چه کسی داد؟ هزینه را مردم دادند شرایط و وضع رهبرانشان هم هیچ تغییری نکرد. بنابراین مخالفت ما با تحریم اقتصادی یک مخالفت اصولی است. ما با تحریم در دولت قبلی (دولت احمدی‌نژاد) هم مخالف بودیم. ما متعهد بودیم که در دوران آقای احمدی‌نژاد هم نباید تحریم می‌شد. منتهی اشکال دولت آقای احمدی‌نژاد این بود که بهانه به دست تحریم‌کننده‌ها می‌داد که این تحریم‌ها را تشدید کنند. این انتقاد مهمی بود که ما به آن داشتیم. راه‌حل‌های مسائل سیاسی از طریق سیاسی باید پیدا شود. روابط اقتصادی هرچقدر که آزادتر باشد بهبود پیدا کند به راه‌حل سیاسی کمک می‌کند. هر چقدر که ابزار اقتصادی به عنوان اسلحه سیاسی برای مخالفت با دیگران به کار برده شود مشکلات و سوءتفاهم‌ها را بیشتر و حل مسائل را سخت‌تر می‌کند. به همین خاطر ما معتقدیم که اصولا تحریم اقتصادی در هر شرایطی برای هر کشوری نادرست است.
تجربه یا سابقه‌ای از چنین حرکتی در کشور‌های دیگر وجود داردکه نتیجه هم داده باشد؟
نگاه ما نگاه کلی‌تر است. یعنی کمپین علیه تحریم یک کمپین جامعه مدنی است اگر از من بپرسید که مبارزات کمپین‌های جامعه مدنی برای مخالفت با سیاست‌های دولت‌ها اثر بخش بوده یا نه من می‌گویم که بوده است. در کشور فرانسه مساله الجزایر؛ بخشی از آن مربوط می‌شد به اعتراضات مردمی و اعتراضات جامعه مدنی به دولت فرانسه.
در آمریکا آن کمپینی که علیه ویتنام و جنگ ویتنام از طریق روشنفکران و دانشجوها راه افتاد خیلی موثر بود. همین‌طور کمپینی که سیاه پوستان برای حقوق برابر به راه انداختند. کمپین‌های برابری و حقوق زنان همیشه موفق بوده است.
اما شما که می‌گویید کمپین فقط علیه تحریم اقتصادی باشد، الان در ذهنم نیست که علیه تحریم اقتصادی کمپینی صورت گرفته باشد. ولی ما به عنوان یک کمپین مدنی به این موضوع نگاه می‌کنیم و فکر می‌کنیم اگر پاسخ مناسبی در داخل داشته باشد قطعا در کشورهای تحریم کننده می‌تواند موثر واقع شود.
خیلی از اشخاص، گروه‌ها یا سازمان‌ها هستند که در شرایط تحریم فضای رشد پیدا می‌کنند. آنها در شرایط تحریم ذی‌نفع هستند و تجارت زیر زمینی دارند، برخی معتقدند تا زمانی که با این گروه‌ها و اشخاص مبارزه جدی نشود، نمی‌توان به نتیجه این کمپین خوشبین بود، در این باره پاسخی دارید؟
مقابله با آنها فقط برداشتن تحریم است. طبیعتا وقتی تحریم گذاشته می‌شود برخی برای دور زدن تحریم‌ها، ناگزیر هستند که به راه‌های غیرقانونی متوسل شوند. اقتصاد زیرزمینی؛ اقتصاد مخفی؛ پولشویی و... در چنین شرایطی موقعیت رشد پیدا می‌کند. عده‌ای ذی‌نفع هم در داخل و هم در خارج ایران پیدا می‌شوند. فقط هم در ایران نیست، اینها در کشور‌های غربی، آمریکا و... هم هستند و کمیسیون‌هایی در جریان این اقتصاد زیرزمینی به‌دست می‌آورند. تنها راه جلوگیری از این شیوه‌های غیرقانونی، این است که این تحریم‌ها برداشته شود. وقتی تحریمی نباشد اینها خود بخود از بین می‌روند. والا بگیر و ببندهای پلیسی و قانونی به نظر من هیچ وقت موثر نیست.
بحث بگیر و ببند نیست؛ گفته می‌شود این مراکز احتمالا آنقدر قدرت دارند که اجازه ندهند چنین حرکتی به نتیجه برسد؛ بیشتر بحث ناامیدی کسانی است که مخاطب هستند.
نه اتفاقا نباید ناامید باشند. چون گروه‌های نامبرده کار غیرقانونی انجام می‌دهند هرگز نمی‌توانند علنا با کمپین‌های ضد تحریم مخالفتی داشته باشند. آنها اگر در شرایط تحریم برای دور زدن آن ذی‌نفع هستند و جلوی آن را هم اصولا نمی‌توان گرفت. با کارکردهای پلیسی هم خنثی نمی‌شود. چون خود دولت مجبور است برای رساندن کالاهای لازم به مردم تحریم‌ها را دور بزند و خب؛ خود دولت ناگزیر می‌شود چشم پوشی کند، چاره‌ای هم غیر از این ندارد. در واقع یکی از آثار بد تحریم گسترش فساد است، فساد مالی و اقتصادی و یکی از دلایل ما برای اینکه این تحریم‌ها برداشته شوند این است که روابط اقتصادی دچار فساد نشود. چه در داخل کشور چه در خارج آن چه در سطح روابط داخلی و چه روابط اقتصادی بین کشورها. عده‌ای از عوامل خارج‌نشین و وابسته معتقدند که این تحریم‌ها با هدف رفرم و تغییر نظام سیاسی ایران وضع شده و پیوستن به جنبش ضد تحریم به معنی حمایت از نظام سیاسی ایران است، چراکه تحریم‌ها وضع شدند تا نظام سیاسی را تغییر دهند. خب این رویکرد کاملا رویکرد غیرانسانی و غیراخلاقی است. یعنی شما برای اینکه کسی را تنبیه کنید یک نفر بیگناه را بهانه آن قرار داده، تحت فشار قرار می‌دهید که با واسطه به هدف خود برسید.
هدف که وسیله را توجیه نمی‌کند. هدف شما اگر درست هم باشد نمی‌توانید از هر وسیله‌ای استفاده کنید. این علاوه بر آنکه کاملا غلط و غیر اخلاقی است، غیرموثر هم است. چرا به نتیجه نمی‌رسد؟ با مثال دلایل را بگویم؛ در عراق که آن همه فشار به خاطر تحریم‌ها روی مردم آمد، ولی هیچ‌وقت صدام حسین کوتاه نیامد و رژیم آن هم دچار مشکل نشد مگر با جنگ. اگر می‌خواستند جنگ کنند؛ همان روز اول می‌کردند هزینه‌اش هم کمتر بود مخصوصا برای مردم عراق، ولی آن فشار ۱۲-۱۰ ساله که با تحریم اقتصادی به عراق وارد کردند و حالا تخمین می‌زنند که نزدیک نیم میلیون نفر به خاطر همین تحریم‌ها از بین رفتند، بچه‌ها؛ کودکان، افراد پیر و... این کارها خیلی غیرانسانی است. اما چرا موثر نیست؟ برای اینکه اگر قرار باشد در کشوری رابطه دولت و مردم طوری باشد که دولت به حرف مردم گوش بدهد، یعنی یک کشور، کشور دموکراتیکی باشد لازمه‌اش این است که مردم سطح زندگیشان بالا برود. نه اینکه پایین بیاید! مردم وقتی دچار فقر شدند کاملا از مسائل سیاسی جدا می‌شوند، بی‌علاقه می‌شوند و هیچ فشاری به دولت خودشان وارد نمی‌کنند که سیاست‌ها را تغییر بدهد. اما وقتی مردم به یک رفاه نسبی رسیدند آن موقع است که خواهان دموکراسی می‌شوند؛ این یک واقعیت است. یک واقعیت شناخته شده در علوم سیاسی و تاریخ سیاسی است.
من کامنت یکی از کسانی که ایرانی است منتهی در کشور فرانسه ساکن است را برای شما می‌خوانم. او استدلال کرد این تحریم‌ها هستند چون دولت و نظام نماینده مردم است و اعمال فشار به دولت، به دلیل انتخابی است که مردم انجام دادند و برای تغییر آن کاری نکردند.
اتفاقا این کامنت خیلی به روشنی نشان می‌دهد که نویسنده این کامنت چقدر تفکر غیرانسانی و غیراخلاقی دارد. عجیب است کسی این جرات را به خودش بدهد که مردم را مجازات کند! این آدم‌ها، آدم هایی بسیار خطرناک از لحاظ سیاسی هستند. این رویکرد رویکرد فاشیستی است. رویکرد حزب نازی است. در واقع رویکرد کسانی است که تحمل دموکراسی را ندارند اینها می‌گویند که یا باید ما رژیم مستقر باشیم که کمک کنیم یا اگر دیگری باشد ما هم دولت و هم مردم را تنبیه می‌کنیم. اینها دیگر زبان سیاسی نیست این زبان فاشیستی و زبان تروریستی است. ما با اینها اساسا حرفی نداریم.
چقدر خوشبین هستید که این حرکت نتیجه بدهد؟
اگر خوشبین نبودیم این کار را آغاز نمی‌کردیم. منتهی خوشبینی به معنای خوش خیالی نیست. خوشبینی با خوش خیالی تفاوتش این است که آدم خوشبین، واقع‌بین است و به عمل اعتقاد دارد. خوشبینی این است که اگر ما پشتکار داشته باشیم مداومت داشته باشیم، استراتژی درستی انتخاب و فداکاری کنیم بالاخره به نتیجه‌ای می‌رسیم و شاید نتیجه به دست آمده خیلی مورد انتظار ما نباشد، ولی به هر صورت نتیجه‌ای می‌گیریم.
چشم‌اندازتان چیست و اگر ممکن است دلایل این خوشبینی را هم بیشتر بیان کنید؟
تاثیر این کمپین منوط به این است که چه میزان در افکار عمومی کشورهای تحریم کننده تاثیر بگذارد. اگر ما بتوانیم این کمپین را در افکار عمومی کشور‌های تحریم‌کننده انعکاس دهیم؛ یعنی روزنامه، تلویزیون و... آن کشورها کمپین ما را انعکاس دهند در این حالت ما به یک نتیجه خوب خواهیم رسید.
از طرف دولت تا به حال پالس مثبتی دریافت کردید؟
ما در این جنبش هیچ ارتباطی با دولت نداشتیم و نمی‌خواهیم هم رابطه داشته باشیم، البته به طور شخصی از این دولت حمایت می‌کنم، حرف‌های خوبی می‌زنند، ولی در رابطه با کمپین هیچ ارتباطی با هم نداشتیم و هیچ پالسی، چه مثبت چه منفی از آن نگرفته‌ایم.