بررسی اولین شاسیبلند آفرود کانورتیبل دنیا
هم لوکس ، هم آفرود، هم روباز
برگردیم به عقب
وقتی از لندروور حرف میزنیم، داریم درباره برندی تقریبا ۷۰ ساله صحبت میکنیم که بیش از هر شرکت دیگری خودش را آلوده دنیای آفرود کرده است. یک انگلیسی اصیل که از همان سال ۴۸ میلادی ناگهان وارد بازی خودروهای جنگی و نظامی شد. بنا بر این مانند جیپ آمریکاییها خیلی خوب راه و رسم سختجان بودن را یاد گرفته است. شاید به دلیل اینکه شرکت بارها از نظر مالی و مدیریتی شرایط دشواری را تحمل کرده بود، محصولاتش هم آمادگی رویارویی با چالشهایی را داشتند که هر خودرویی از پس آن برنمیآید. لندروور بیآنکه پیشبینی کند با شاسیبلندهای سایز کوچک سری یک بر سر زبانها افتاد. خودروهایی که تقریبا از هر مسیری عبور میکردند. کمخرج و بی دردسر بودند. اما جنجال مدیریتی نمیگذاشت که این تولیدات به تیراژ بالا برسند. از آنجا که لندروور یکی از زیرمجموعههای روور بود و خود روور در حال شراکت با لیلاند، به همین دلیل تمرکز مهندسان مدام از دست میرفت. حیرتانگیز آن است که شرکت در چنین شرایطی هم محصولات خیرهکنندهای میساخت. مانند مدلهای دوستداشتنی Ninety و سری ۱۱۰. مدتی بعد دیسکاوری رویایی آمد. اولین تجربه این بریتانیایی در دنیای شاسیبلندهایی که علاوه بر توانمندیهای آفرود، کمی هم لوکس بودند. اواسط دهه ۹۰ میلادی بود که بیامو آلمان مدیریت لندروور را به دست گرفت و کمی با نظم مخصوص ژرمنها به کارها سر و سامان داد. همین ایام بود که دنیا شاهد تولد غول مهربانی به اسم فریلندر بود. اما اوضاع اروپا به هم ریخت و باواریاییها مجبور شدند برای سبکتر کردن بدهیهای خود لندروور را به فورد آمریکا بفروشند. فورد همان ایام مالکیت جگوار هموطن لندروور را هم در اختیار داشت. ذات هیجانانگیز فورد کار خودش را کرد و در ۲۰۰۵ انواع و اقسام شاسیبلندهای لندروور را با موتور جگوار راهی بازار میکرد. با شروع سال ۲۰۰۷ ناقوس بحران در آمریکا هم به صدا درآمد و غولهای آمریکایی جنرالموتورز، کرایسلر و همین فورد تا مرز ورشکستگی هم پیش رفتند. چارهای جز خداحافظی با زیرمجموعهها نبود. سال ۲۰۰۸ فورد بهصورت یکجا جگوار و لندروور را به یک کمپانی ثروتمند هندی به اسم تاتا فروخت. این مالکیت همچنان ادامه دارد.
اولین آفرود روباز دنیا
نمایشگاه ژنو سوئیس شاید بزرگترین آوردگاه خودرویی دنیا نباشد. با حضور نمایشگاههایی مانند فرانکفورت، دیترویت و پاریس شاید بزرگی ژنو چندان به چشم نیاید. ولی واقعیت آن است که هر سال در ژنو بزرگترین غافلگیریها را شاهد هستیم. غولهای خودروسازی اغلب جنجالیترین محصولاتشان را در ژنو پردهبرداری میکنند. سال ۲۰۱۲ در همین نمایشگاه وقتی آلفارومئو جولیتا، بنتلی کانتیننتال سوپراسپرت، نیسان جوک، کونیگزگ آگرا، لامبورگینی گالاردو سوپرلجرا و لوتوس اوورا رونمایی شد، کسی فکرش را هم نمیکرد که خودروساز دیگری بتواند نظر انبوه مردم، کارشناسان و خبرنگاران را جلب کند. اما غرفه لندروور شاهد یک انفجار بود. این شرکت از ویرایش روباز رنجروور اووک پردهبرداری کرد. خودرویی که تا آن روز هیچ مثل و مانندی نداشت. البته مدیر اجرایی شرکت در مراسم معرفی این خودرو اذعان کرد که محصول فوق در حال حاضر یک کانسپت به حساب میآید و تا عرضه نمونه نهایی راه طولانی در پیش است. این راه طولانی تقریبا ۴ سال طول کشید و اواخر سال ۲۰۱۵ اعلام شد که تولید آن استارت خورده و عرضه انبوهش از اواسط سال ۲۰۱۶ بهعنوان مدل سال بعد آغاز میشود. همهچیز طبق زمانبندی پیش رفت و حالا ویرایش نهایی رنجروور اووک کانورتیبل روبهروی ما قرار دارد.
خودرویی که همه دنیا ثانیهشماری میکردند تا ببینند مشخصات فنیاش چیست و چه تواناییهایی دارد. بیایید از ابتدا شروع کنیم. از بحث پیشرانه و قوای محرکه. جاییکه میتوان یک قلب ۲ لیتری توربوشارژ شده مدرن را دید. موتوری که خیلی راحت توانسته ۲۴۰ اسببخار نیرو را در ۵۸۰۰ دور در دقیقه و ۳۴۰ نیوتنمتر گشتاور را در ۱۷۵۰ دور در دقیقه فراهم کند. دلیل این بازده خوب پیشرانه، علاوه بر حضور مکانیزم توربوهای سرزنده، سیلندرهای ۸۷.۵ میلیمتریاش هم بیتاثیر نبودند. سیلندرهای قطوری که ضریب تراکم ۱۰ بر یک را پدید آوردهاند.
با توجه به طول، عرض و ارتفاع ۴۳۷۰، ۱۹۸۰ و ۱۶۰۹ میلیمتری این خودرو به وضوح درمییابیم که از نظر قد و قواره آنقدرها هم که به نظر میآید بزرگ و غولآسا نیست. با این حال فاصله محوری ۲۶۶۰ میلیمتریاش آسیبی به انتقال قدرت ۴WD (چهار چرخ متحرک) آن نزده است. با توجه به تناسب خوب طول و عرض و سیستم فرمان برقی و در نظر گرفتن سایز چرخها، دور زدن کامل با این انگلیسی دایرهای به قطر ۳/ ۱۱ متر تولید میکند. یکی از انتقاداتی که همین ابتدای کار به رنجروور روباز وارد میشود، فضای مفید داخلی است. شاید فضای راننده و سرنشین جلو خیلی آزاردهنده نباشد ولی نفرات پشتی محل راحتی نخواهند داشت. نمیتوان خیلی به تیم طراحی خرده گرفت. این خودرو برای اخذ مجوزهای لازم در قسمت ایمنی مجبور بوده که ضخامت بدنه را افزایش دهد و مرکز ثقل خود را پایین بیاورد. از سوی دیگر محل قرارگیری قسمت بار که محفظهای است عجیب و غریب در انتهای خودرو، کاری کرده که صندلی سرنشینان کمی بیش از حد استاندارد جلو بیایند. فضایی که به زحمت به حجم ۲۵۰ لیتر میرسد.
قسمت بعدی یکی از نقاط قوت رنجروور است؛ جعبهدنده. شرکت روی این لوکس آفرود از یک گیربکس ۹ سرعته اتوماتیک استفاده کرده است. طبیعی است که با چنین تعداد دندهای میتوان خیلی راحت در دور موتورهای گوناگون حالتهای مختلف اسپرت، رفاهی یا آفرود را پیاده کرد. سازنده برای نهایی کردن طرح این خودرو، چالشهای فراوانی را به جان خرید. مثلا مجبور شود که به دلیل مسائل ایمنی وزن خودرو را بالا ببرد. وزنی که حالا نزدیک به ۱۹۰۰ کیلوگرم شده است. همین افزایش حجم برایش تنبلی را به همراه میآورد. علاوه بر این، متوقف کردنش هم برای خود داستانی دارد. اما جای هیچ نگرانی نیست. استفاده از ترمزهای ۳۲۵ میلیمتری شش پیستونه دو دیسکه در جلو و ۳۱۷ میلیمتری چهار پیستونه دو دیسکه در عقب این غول آهنی را در هر حالتی با ایمنی تمام به سکون میرساند. رنجروور توصیه میکند که خریداران از تایرهای استانداردی که رویش تعبیه شده تا انتهای زمان مصرف بهره ببرند. لاستیکهایی ۲۴۵.۴۵ میلیمتری ۲ اینچی. البته فضای زیر گلگیر این قابلیت را دارد که سایز لاستیک تا ۲۲ اینچ هم بالا برود.
آیا وزن سنگین اووک کار خودش را میکند؟ در جواب باید گفت که جدال بین موتور قدرتمند، جعبهدنده پویا و انتقال قدرت دو محور از یک سو و جرم قابل توجه بدنه، به سود گروه اول تمام شده است. چراکه شتاب صفر تا ۱۰۰ این خودرو فقط ۸ ثانیه است. صفر تا ۱۶۰ کیلومتر در ساعت با این خودرو ۲۲ ثانیه طول میکشد و دست آخر صفر تا ۲۰۰ کیلومتر حدود یک دقیقه طول میکشد. شاید مانند یک ابرخودروی سایز کوچک، چابک و سریعالسیر نباشد ولی دیدیم که آنقدرها هم تنبل نیست. حتی در قسمت شتاب یکچهارم مایل یا ۴۰۰ متر توانسته رکورد ۵/ ۱۵ ثانیهای با سرعت ۱۴۰ کیلومتر در ساعت را ثبت کند. رنجروور فوق مسافت یک کیلومتر را زیر ۳۰ ثانیه میپیماید. بازی موثر جعبهدنده خودش را در شتابگیریهای ناگهانی به خوبی نشان میدهد. مثلا عبور از سرعت ۶۰ تا ۱۰۰ کیلومتر در ساعت حدود ۶/ ۵ ثانیه زمان میبرد. ۸۰ تا ۱۲۰ کیلومتر در ساعت هم طی ۳/ ۶ ثانیه صورت میپذیرد. بد نیست بدانید سرعت نهایی این خودرو ۲۰۰ کیلومتر در ساعت است. عددی منطقی برای خودرویی در این قد و قواره.
رنجروور روباز با یک باک ۷۰ لیتری مصرف میانگینی معادل ۵/ ۱۰ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر دارد. این یعنی با یک بار پُر کردن مخزن سوخت میتوان تا ۶۶۰ کیلومتر با آن مسافرت رفت.
جمعبندی
جدا از تمام اظهار نظرهای احساسی و هیجانی، باید به این خودرو با دید واقعی و مصرفی نگاه کرد. بدونشک رنجروور روباز یکی از جذابترین طراحیها را در بین تمام شاسیبلندها دارد. اما در مورد بحث مصرفگرایی باید قدری ریسکپذیر باشیم. شاید این رنجروور برای گردش جوانانه مناسب باشد ولی شک نکنید از نظر یک مسافرت با خانواده نمیتواند خیلی کارآ باشد. با این حال هرچقدر هم که ذات این محصول فانتزی و خاص باشد ولی نسبت به توانمندیهای آفرود آن شک نکنید. عکسالعملهای اووک روباز در مسیرهای برفی بینظیر است. توربوها در همان دور موتورهای اولیه اقدام به شارژ پیشرانه میکنند. در این بین گیربکس ۹ سرعته هم به راحتی گشتاور را در اختیار راننده قرار میدهد. دیفرانسیل جلو و عقب با عملکرد مستقل، نیروی وارده را بر حسب سرعت و سختی مسیر به چرخهای مربوطه منتقل میکنند. محدودکننده برقی دیفرانسیل همان قفلی است که سالها پیش بهصورت سنتی و دستی اعمال میشد و حالا به لطف فناوریهای مدرن فقط با یک اشاره انگشت روی نمایشگر لمسی امکانپذیر است. در یک جمله میتوان رنجروور اووک روباز را خودرویی فوقالعاده جذاب دانست که شما ترجیح میدهید آن را بهعنوان دکور استفاده کنید تا یک خودروی معمولی.
استاد تجمل، سلطان آفرود
نمیتوان از برتریهای دیفندر، دیسکاوری و یا فریلندر چشمپوشی کرد. اما واقعیت آن است که در بین تمام تولیدات لندروور، مدل رنجروور چیز دیگری از آب درآمده است. یک شاسیبلند سایز بزرگ با قابلیتهای آفرود واقعی. تا اینجای کار بین این انگلیسی و جیپ چروکی تفاوت خاصی نیست. ولی برتری رنجروور نسبت به رقیب آمریکایی آنجایی خودش را نشان میدهد که بحث لوکسگرایی پیش کشیده میشود. تاریخ صنعت خودروسازی کمتر محصولی را در حافظه خود دارد که توانسته باشد ویژگیهای تجملی را درون یک شاسیبلند آفرود تزریق کند. لندروور با رنجروور چنین کاری کرد. خودرویی که همان ابتدای دهه 70 جای خودش را در بین خواص باز کرد. رنجروورهای اولیه که به اسم کلاسیک معروف میشوند همراه بینظیری در سفرهای طولانی بودند. وقار این انگلیسی خیلی زود قدرتش را به رخ جیپ واگنیر کشید. انبوهی از موتورهای حجیم و قدرتمندی که روی رنجروور نصب میشد، طرفداران اسببخار و گشتاور را هم راضی نگه داشت.
ابتدای دهه 90 نسل دوم رنجروور با موتورهای بامو دنیا را به هم ریخت. سال 2002 با آغاز عرضه نسل سوم رنجروور سبک منحصر به فردی را در دنیایی که خودش طراحی کرده بود، به وجود آورد. حالا دیگر خریداران این خودرو جز افراد متمول جامعه، بازیگران، خوانندهها و هنرمندان ثروتمندی بودند که هم میخواستند پول خود را به رخ بقیه بکشند و هم سلیقه خاصشان را. روال ساخت رنجروورها ناگهان در سال 2011 با یک انفجار روبهرو شد. در این سال بود که شرکت سرانجام تسلیم فشار منتقدان نسبت به عدم تغییر اساسی طراحی بدنه شد و محصول زیبا و چشمنوازی به اسم Evoque را معرفی کرد. احتمالا خاصترین تولید تمام تاریخ 70 ساله لندروور. هم به لحاظ طراحی و هم به لحاظ فنی. شوکی که اووک به دنیای شاسیبلندها وارد کرد یک سال بعد تبدیل به یک کابوس مرگبار مهندسی شد البته برای بقیه شرکتها.
ارسال نظر