آشنایی با برخی مفاهیم رایج در جامعه
مفهوم «انسان متمدن»
انسان متمدن در واقع فردی است که به چارچوب، مقررات و قوانین اجتماعی احترام گذاشته و آنها را رعایت میکند. فردی دارای حد و مرزهای شخصی است که نه به حریم دیگران تجاوز میکند و نه اجازه میدهد به حریم او تجاوز شود. انسان متمدن فردی است که تا حد زیادی یک سیر تکاملی از جامعهپذیری، اخلاق و خودسازی را طی کرده و هم در زمینه آداب و احترام اجتماعی و هم به لحاظ شخصیتی رشد یافته است. یکی از دوست داشتنیترین ویژگیهای فرد متمدن که نشانه و ناشی از رشد شخصیتی اوست تسلط او بر خشم خود است. انسان متمدن با خشم خود آشنا شده و به آن پاسخ مناسب داده و به جای پرخاشگری در جامعه، مسائل و مشکلات را از راههای صحیح خود حل میکند.
انسان متمدن در واقع فردی است که به چارچوب، مقررات و قوانین اجتماعی احترام گذاشته و آنها را رعایت میکند. فردی دارای حد و مرزهای شخصی است که نه به حریم دیگران تجاوز میکند و نه اجازه میدهد به حریم او تجاوز شود. انسان متمدن فردی است که تا حد زیادی یک سیر تکاملی از جامعهپذیری، اخلاق و خودسازی را طی کرده و هم در زمینه آداب و احترام اجتماعی و هم به لحاظ شخصیتی رشد یافته است. یکی از دوست داشتنیترین ویژگیهای فرد متمدن که نشانه و ناشی از رشد شخصیتی اوست تسلط او بر خشم خود است. انسان متمدن با خشم خود آشنا شده و به آن پاسخ مناسب داده و به جای پرخاشگری در جامعه، مسائل و مشکلات را از راههای صحیح خود حل میکند.
تربیت فرزند
«آنچه که والدین لازم است در تربیت نوجوانان بدانند»
بسیاری از والدین در رابطه خود با فرزندانشان در دوران نوجوانی آنها دچار مشکل میشوند. تا این دوران فرزندان در سن کم و تحت کنترل مادر بوده و خطرات کمتری آنها را تهدید میکرده و همچنین با والدین سازگارتر بودهاند، اما از دوران نوجوانی به بعد فرزند وارد مرحله دیگری از آشنایی با جهان و مکاشفه، همچنین وارد جوامع گستردهتری نسبت به دوران کودکی میشود. در این دوران غالبا والدین دچار اضطراب، ترس، نگرانی و کنترل دختران خود میشوند. برخی از مادران سعی میکنند با بالا بردن صدای خود و دستور دادن، کنترل بیش از حد، تنبیه، یا در برخی موارد با برخوردی منطقی از فرزندان خود محافظت کنند، اما واقعیت این است که این کارها تنها سطح مخالفت بچهها را بالاتر میبرد. برخی مادرها از مواجهه با روی جدید فرزندان خود وحشت میکنند و فکر میکنند که آنها دچار تربیت بد یا طغیان شدهاند! اما واقعیت این است که نوجوانی سطح و مرحلهای جدید از رشد، مکاشفه، استقلال طلبی و اجتماعی شدن فرزندان شما است و اگر شما نتوانید به خوبی از پس این مرحله برآیید آسیبهای بزرگی به فرزندان خود میزنید. در مرحله نوجوانی خیلی مهم است که نوجوان شما را دشمن و تهدیدی علیه خود نبیند.
نکته اول: در این مرحله نوجوانها وارد سطح جدیدی از استقلال طلبی میشوند. آنها نیازمند و خواهان داشتن حد و مرزهایی برای خود هستند و زمانی است که یک مرحله بالاتر از قبل میخواهند از والدین خود جدا شوند و با جامعه آشنا و به آن بپیوندند. اگر والدین به این حد و مرزها احترام نگذارند در واقع حس ترس، دخالت همیشگی در امور و ناامنی را به فرزندان خود منتقل میکنند. یکی از پیامدهای این رفتار اشتباه والدین با نوجوانان بروز استرس و خشم مزمن در فرزند است. والدین میتوانند در نهایت مراقبت از فرزندان خود، به حد و مرز جدید آنها احترام بگذارند. در این صورت فرزند والدین را بیشتر دوست خود میبیند تا صاحب یا رئیس خود و رابطه بهتری با پدر و مادر خود برقرار میکند. بسیار مهم است که در این مرحله پدر و مادر با تعیین حد و مرزهای منطقی بهعنوان قوانین خانه به فرزندان بیاموزند که ملزم هستند به قوانین خانه احترام گذاشته و آن را رعایت کنند. مراقب باشید که «نه» گفتن همیشگی به خواستههای نوجوانان، از شما یک دشمن برای آنها میسازد و موجب میشود که آنها به قوانین شما احترام نگذارند. در این صورت یا دچار طغیان علیه شما یا افسردگی میشوند.
نکته دوم: فرزندان خود را محدود نکنید، اما به آنها بیاموزید که برای بهدست آوردن آزادی بیشتر باید اعتماد شما را به خود جلب کنند. همچنین، در این دوران خیلی از نوجوانان میشنویم که میگویند: «من دیگر بزرگ شدهام، اما با من مثل بچهها رفتار میکنند». به نوجوانان خود بیاموزید برای اینکه بزرگ شناخته شوند ابتدا باید بزرگ شدن خود را ثابت کنند. با آنها مانند کودکان رفتار نکنید بلکه با آنها مانند یک نوجوان رفتار کنید. زمانی که آنها سعی دارند بزرگ شدن و اعتماد را به شما منتقل کنند سختگیری نکنید و در مقابل آنها انعطاف داشته باشید تا آنها نیز به شما اعتماد کنند. اگر نوجوان شما مرتکب اشتباهی میشود خود را نبازید، زمین و زمان را با هم یکی نکنید، انتقاد و سرزنش نکنید، اشتباه حق و طبیعت یک نوجوان است. فرزندان شما گاهی باید اشتباهاتی بکنند تا سلامتی خود را اثبات کنند، تا رشد کنند و یاد بگیرند. در این مرحله میتوانید قوانینی را ( مثلا در رابطه با رفت و آمدهای او به خانه) تعیین کنید و اگر نوجوان شما موفق به استفاده صحیح از آزادی خود و جلب اعتماد شما نشد، میتوانید راههای مختلفی را برای آموزش تعهد پذیری به او امتحان کنید، اما اگر پس از امتحان روشهای مختلف باز هم او به تعهد خود به قانون شما عمل نکرد بهطور موقت کمی از آزادی او بکاهید. مرحله جدید رشد یعنی آموزشهای جدید؛ اگر شما ظرافتهای فکری و رفتاری سالم و صحیحی را به فرزندان خود آموزش دهید، همه ما جامعهای سالمتر نیز خواهیم داشت.
نکته سوم: نوجوان شما فقط « درس خواندن » نیست، بلکه پدر و مادر بالقوه است. بسیاری از والدین در این مرحله از مرحله جدید کنجکاوی نوجوانان در رابطه با زندگی غافل هستند. بهخاطر داشته باشید که فرزندان شما در هر پست و مقام و تحصیلاتی هم که باشند در نهایت یک پدر یا یک مادر خواهند شد، در نهایت یک شهروند هستند و مسائلی بسیار مهمتر و باقیتر از درس برای آنها مطرح است که اغلب، نوجوانان این را میدانند، اما والدین، خیر! بهترین لطفی که در این مرحله میتوانید به خود و فرزندتان بکنید این است که مهارتهای صحیح زندگی را بیاموزید. امروزه مشاورهها و کارگاههای بسیاری در رابطه با آموزش مهارتهای زندگی در شهرهای مختلف برقرار است که میتوانید از آنها جهت رسیدن به زندگی بهتر استفاده کنید.
نکته چهارم: نوجوان خود را تنبیه نکنید. تنبیه نکردن به این معنی نیست که او آزاد است هر کاری که میخواهد انجام دهد. تنبیه نکردن برابر است با تعیین حد و مرزهای سالم و منطقی و همچنین آشنا کردن نوجوانان با عواقب اشتباهاتشان. با نوجوان خود قراردادی ببندید و برای او روشن کنید که نقض قوانین تعیین شده عواقبی در پی دارد. مثلا میتوانید در صورت زیر پا گذاشتن یک قانون او را برای ساعاتی از کاری که دوست دارد انجام دهد منع کنید.
نکته پنجم: از نوجوان خود بخواهید با شما صحبت کند و دو گوش شنوا برای او باشید. نوجوانان را تشویق کنید به حرف زدن و سعی کنید به جای نصیحت و داستانسرایی برای آنها بیشتر به گفتههایشان گوش دهید و این حس را به آنها منتقل کنید که به حرفهایشان گوش میدهید و آنها را درک میکنید، هر چند ممکن است در برخی موارد با آنها مخالف باشید. حرف نزدن و فاصله گرفتن از نوجوانانتان فاصله میان شما و آنها را بیشتر و همکاری میانتان را کمتر میکند و به این موضوع که آنها شما را دشمن خود ببینند دامن میزند.
نکته ششم: والدین باید بدانند که فرزندانشان کجا میروند، کجا هستند، با چه کسانی رفت و آمد میکنند، هر چند که این کار اصلا خوشایند نوجوانان نیست. این مرحلهای است که فرزندان دوست دارند از خانه و خانواده جدا شده و بیرون بروند و دیگران را بشناسند، اما آگاهی و پختگی کافی را برای برخورد با مسائل ندارند و دقیقا نمیدانند که کجا و با چه کسی میخواهند بروند. بنابراین چه خوششان بیاید چه نیاید پدر و مادر ملزم هستند که از وضعیت آنها خبر داشته باشند. در این مرحله میتوانید محدودیتهایی برای حد فاصل مکان تفریحی آنها با خانه یا محدودیت زمانی تعیین کنید. اگر فرزندان به این قانون متعهد باشند میتوانید محدوده آزادی او را وسیعتر کنید.
تربیت فرزند
«آنچه که والدین لازم است در تربیت نوجوانان بدانند»
بسیاری از والدین در رابطه خود با فرزندانشان در دوران نوجوانی آنها دچار مشکل میشوند. تا این دوران فرزندان در سن کم و تحت کنترل مادر بوده و خطرات کمتری آنها را تهدید میکرده و همچنین با والدین سازگارتر بودهاند، اما از دوران نوجوانی به بعد فرزند وارد مرحله دیگری از آشنایی با جهان و مکاشفه، همچنین وارد جوامع گستردهتری نسبت به دوران کودکی میشود. در این دوران غالبا والدین دچار اضطراب، ترس، نگرانی و کنترل دختران خود میشوند. برخی از مادران سعی میکنند با بالا بردن صدای خود و دستور دادن، کنترل بیش از حد، تنبیه، یا در برخی موارد با برخوردی منطقی از فرزندان خود محافظت کنند، اما واقعیت این است که این کارها تنها سطح مخالفت بچهها را بالاتر میبرد. برخی مادرها از مواجهه با روی جدید فرزندان خود وحشت میکنند و فکر میکنند که آنها دچار تربیت بد یا طغیان شدهاند! اما واقعیت این است که نوجوانی سطح و مرحلهای جدید از رشد، مکاشفه، استقلال طلبی و اجتماعی شدن فرزندان شما است و اگر شما نتوانید به خوبی از پس این مرحله برآیید آسیبهای بزرگی به فرزندان خود میزنید. در مرحله نوجوانی خیلی مهم است که نوجوان شما را دشمن و تهدیدی علیه خود نبیند.
نکته اول: در این مرحله نوجوانها وارد سطح جدیدی از استقلال طلبی میشوند. آنها نیازمند و خواهان داشتن حد و مرزهایی برای خود هستند و زمانی است که یک مرحله بالاتر از قبل میخواهند از والدین خود جدا شوند و با جامعه آشنا و به آن بپیوندند. اگر والدین به این حد و مرزها احترام نگذارند در واقع حس ترس، دخالت همیشگی در امور و ناامنی را به فرزندان خود منتقل میکنند. یکی از پیامدهای این رفتار اشتباه والدین با نوجوانان بروز استرس و خشم مزمن در فرزند است. والدین میتوانند در نهایت مراقبت از فرزندان خود، به حد و مرز جدید آنها احترام بگذارند. در این صورت فرزند والدین را بیشتر دوست خود میبیند تا صاحب یا رئیس خود و رابطه بهتری با پدر و مادر خود برقرار میکند. بسیار مهم است که در این مرحله پدر و مادر با تعیین حد و مرزهای منطقی بهعنوان قوانین خانه به فرزندان بیاموزند که ملزم هستند به قوانین خانه احترام گذاشته و آن را رعایت کنند. مراقب باشید که «نه» گفتن همیشگی به خواستههای نوجوانان، از شما یک دشمن برای آنها میسازد و موجب میشود که آنها به قوانین شما احترام نگذارند. در این صورت یا دچار طغیان علیه شما یا افسردگی میشوند.
نکته دوم: فرزندان خود را محدود نکنید، اما به آنها بیاموزید که برای بهدست آوردن آزادی بیشتر باید اعتماد شما را به خود جلب کنند. همچنین، در این دوران خیلی از نوجوانان میشنویم که میگویند: «من دیگر بزرگ شدهام، اما با من مثل بچهها رفتار میکنند». به نوجوانان خود بیاموزید برای اینکه بزرگ شناخته شوند ابتدا باید بزرگ شدن خود را ثابت کنند. با آنها مانند کودکان رفتار نکنید بلکه با آنها مانند یک نوجوان رفتار کنید. زمانی که آنها سعی دارند بزرگ شدن و اعتماد را به شما منتقل کنند سختگیری نکنید و در مقابل آنها انعطاف داشته باشید تا آنها نیز به شما اعتماد کنند. اگر نوجوان شما مرتکب اشتباهی میشود خود را نبازید، زمین و زمان را با هم یکی نکنید، انتقاد و سرزنش نکنید، اشتباه حق و طبیعت یک نوجوان است. فرزندان شما گاهی باید اشتباهاتی بکنند تا سلامتی خود را اثبات کنند، تا رشد کنند و یاد بگیرند. در این مرحله میتوانید قوانینی را ( مثلا در رابطه با رفت و آمدهای او به خانه) تعیین کنید و اگر نوجوان شما موفق به استفاده صحیح از آزادی خود و جلب اعتماد شما نشد، میتوانید راههای مختلفی را برای آموزش تعهد پذیری به او امتحان کنید، اما اگر پس از امتحان روشهای مختلف باز هم او به تعهد خود به قانون شما عمل نکرد بهطور موقت کمی از آزادی او بکاهید. مرحله جدید رشد یعنی آموزشهای جدید؛ اگر شما ظرافتهای فکری و رفتاری سالم و صحیحی را به فرزندان خود آموزش دهید، همه ما جامعهای سالمتر نیز خواهیم داشت.
نکته سوم: نوجوان شما فقط « درس خواندن » نیست، بلکه پدر و مادر بالقوه است. بسیاری از والدین در این مرحله از مرحله جدید کنجکاوی نوجوانان در رابطه با زندگی غافل هستند. بهخاطر داشته باشید که فرزندان شما در هر پست و مقام و تحصیلاتی هم که باشند در نهایت یک پدر یا یک مادر خواهند شد، در نهایت یک شهروند هستند و مسائلی بسیار مهمتر و باقیتر از درس برای آنها مطرح است که اغلب، نوجوانان این را میدانند، اما والدین، خیر! بهترین لطفی که در این مرحله میتوانید به خود و فرزندتان بکنید این است که مهارتهای صحیح زندگی را بیاموزید. امروزه مشاورهها و کارگاههای بسیاری در رابطه با آموزش مهارتهای زندگی در شهرهای مختلف برقرار است که میتوانید از آنها جهت رسیدن به زندگی بهتر استفاده کنید.
نکته چهارم: نوجوان خود را تنبیه نکنید. تنبیه نکردن به این معنی نیست که او آزاد است هر کاری که میخواهد انجام دهد. تنبیه نکردن برابر است با تعیین حد و مرزهای سالم و منطقی و همچنین آشنا کردن نوجوانان با عواقب اشتباهاتشان. با نوجوان خود قراردادی ببندید و برای او روشن کنید که نقض قوانین تعیین شده عواقبی در پی دارد. مثلا میتوانید در صورت زیر پا گذاشتن یک قانون او را برای ساعاتی از کاری که دوست دارد انجام دهد منع کنید.
نکته پنجم: از نوجوان خود بخواهید با شما صحبت کند و دو گوش شنوا برای او باشید. نوجوانان را تشویق کنید به حرف زدن و سعی کنید به جای نصیحت و داستانسرایی برای آنها بیشتر به گفتههایشان گوش دهید و این حس را به آنها منتقل کنید که به حرفهایشان گوش میدهید و آنها را درک میکنید، هر چند ممکن است در برخی موارد با آنها مخالف باشید. حرف نزدن و فاصله گرفتن از نوجوانانتان فاصله میان شما و آنها را بیشتر و همکاری میانتان را کمتر میکند و به این موضوع که آنها شما را دشمن خود ببینند دامن میزند.
نکته ششم: والدین باید بدانند که فرزندانشان کجا میروند، کجا هستند، با چه کسانی رفت و آمد میکنند، هر چند که این کار اصلا خوشایند نوجوانان نیست. این مرحلهای است که فرزندان دوست دارند از خانه و خانواده جدا شده و بیرون بروند و دیگران را بشناسند، اما آگاهی و پختگی کافی را برای برخورد با مسائل ندارند و دقیقا نمیدانند که کجا و با چه کسی میخواهند بروند. بنابراین چه خوششان بیاید چه نیاید پدر و مادر ملزم هستند که از وضعیت آنها خبر داشته باشند. در این مرحله میتوانید محدودیتهایی برای حد فاصل مکان تفریحی آنها با خانه یا محدودیت زمانی تعیین کنید. اگر فرزندان به این قانون متعهد باشند میتوانید محدوده آزادی او را وسیعتر کنید.
ادامه دارد ...
ارسال نظر