دست‌فروشی چرا و چگونه پدید آمد؟
پرستو بیرانوند در شناخت پدیده دست‌فروشی در ایران با چندین سوال اساسی روبه‌رو هستیم: دست‌فروشان چه کسانی هستند؟ دست‌فروشان متعلق به کدام قشر و گروه اجتماعی هستند؟ دست‌فروشان در ایران و به‌طور خاص در جامعه شهری تهران به چه نوع فعالیتی مشغول هستند؟ آیا بین دست‌فروشان کنار بازارچه‌ها با کسانی که در کنار خیابان هستند یا با کسانی که در مسیر هستند و جابجا می‌شوند تفاوتی وجود دارد؟ آیا دست‌فروشان متعلق به منطقه خاصی از ایران هستند؟ آیا دست‌فروشی در ایران پدیده‌ای اقتصادی است، یا اینکه از این وضعیت خارج شده و به پدیده‌ای اجتماعی و سیاسی تبدیل شده است؟ در صورت این تغییر، عوامل و شرایط کدامند؟ اساسا چرا دست‌فروشان در ایران به جای اینکه کم شوند رو به افزایش هستند؟ آیا این پدیده قابل سرو‌سامان دادن است؟ اگر نیست پس چه باید کرد؟ دکتر تقی آزاد ارمکی، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران، معتقد است که سوالاتی از این نوع نشان از آن دارد که پدیده دست‌فروشی در ایران امری ساده که آمده به سادگی رفتنی باشد، نیست؛ خصوصا وقتی کمی دقت تاریخی داشته باشیم و نقشی را که آنها در تحولات شهری داشته‌اند، مورد توجه قرار دهیم. او می‌گوید: «بعضی‌ها پدیده‌هایی از این نوع را در شهرها دست ساخته و توطئه‌ای می‌دانند و برخورد تند و هجومی را راه‌حل آن تلقی می‌کنند درحالی‌که دست‌فروشی امری منفک از ساز و کارهای زندگی شهری نیست.» با استاد آزاد ارمکی درباره دست‌فروشی و به‌ویژه دست‌فروشی در مترو تهران، به گفت‌وگو نشستیم:


دست‌فروشی به چه معنایی است و چه مشخصاتی دارد؟ و از چه زمانی این پدیده به وجود آمده است؟
با نگاهی سرسری به تاریخ اجتماعی و اقتصادی ایران (در روستا و شهر) درمی‌یابیم که دست فروشی در ایران قدیم هم وجود داشته است، اما کمی متفاوت. تفاوت هم معطوف به شرایط اجتماعی و اقتصادی و جمعیتی بوده است. این پدیده امری تاریخی است. در روستا، پدیده دست‌فروشی به شکل دیگری تحت‌عنوان «دوره‌گردی» وجود داشته است. روستائیان با حضور همین دوره‌گردها و دست‌فروش‌ها می‌توانستند مایحتاجشان را خریداری کنند و بعضی از تولیداتشان را به بازار منتقل کنند.
اما پیدایش و توسعه دوره‌گردی در روستاهای ایرانی ریشه در سه نیاز و ضرورت داشته است: اول، به‌دلیل فقدان واحد فروش کالاهای خاص؛ دوم، میل تولیدکنندگان در انتقال کالای تولید شده به بازار به شیوه خودشان نه از طریق نظام توزیعی که اقتصاد رسمی طراحی کرده است و سوم رشد نیروی اقتصادی و اجتماعی جدیدی که در تحولات اجتماعی ایران در کنار نیروهای رسمی نقش داشته‌اند. اگر در گذشته نمایندگان قدرت‌های اقتصادی در محل حاضر می‌شدند و نیازهای مشتری را رفع می‌کردند، نیروی جدیدی بی‌اعتنا به مناسبات اقتصادی و سیاسی حاکم به عنوان دوره‌گرد ظهور کرد و در بدو امر جدی تلقی نشد، ولی با توسعه دامنه نفوذ، اثرگذار شده و نقش عمده در تحولات روستایی به عهده گرفتند. با گذر زمان است که پدیده دوره‌گردی به امری قابل‌اعتنا تبدیل شده و نیروهای رسمی را به برخورد آنها وا می‌داشت. برخورد بین دوره‌گردها و نیروهای رسمی، به ظهور فضا و شرایط جدیدی در مناقشات درون روستا و بین روستا و شهر تبدیل شد. به همین دلیل هم هست که در ادبیات رسمی از این گروه اجتماعی و اقتصادی به عنوان «غربتی‌ها» یاد می‌شود.
براساس آنچه بیان کردید دوره‌گردی از روستاها شروع شد؛ اما چگونه به شهر‌ها راه پیدا کرد؟
دوره‌گردی فقط در روستا باقی نماند. وارد شهرها هم شد و در گذر زمان (خصوصا در شرایط بعد از انقلاب اسلامی) به خاطره تبدیل شده است. هنوز مردان وزنان نسل اولی و دومی شهری صدای دوره‌گردی را که بعدها دست‌فروش شد، به یاد می‌آورند. دوره‌گرد دیروز در شهرها با صدای بلند و بعدها در اثر در اختیار داشتن بلندگوی دستی، اعلام می‌کرد که چه کالایی برای فروش آورده است. با توسعه شهرها، دوره‌گرد به دست‌فروش تبدیل شد. در تبدیل دوره‌گرد به دست‌فروش چندین عامل تعیین‌کننده بودند: اول، هر چه تمرکز افراد در محله‌ها و کوچه‌ها و خیابان‌های شهر بیشتر شد، نیاز به حضور بیشتر و بادوام‌تر دوره‌گرد در قالب دست‌فروش بیشتر شد. دوم، درخواست افراد و خانواده‌ها در خرید چندین کالا تا یک کالا و سختی حمل این کالا، افزایش تقاضا، به حضور مستمر و بادوام و با وسیله (چهارچرخ) و نام و نشان برای حفظ مشتری مهم شد. سوم، نابسامانی نظام شغل و کار که به بیکاری مزمن در شهرها دامن زد، عده‌ای را به این نوع مشاغل ترغیب کرد. نیاز مشتری، تمرکز جمعیت و اصل یکجانشینی، فقر و بیکاری و ارزان فروشی در کنار هم موجب شدند، تا دوره‌گردی متوقف شده و پدیده دست‌فروشی ظهور کند. البته طی زمان، عوامل دیگری در توسعه و فراگیری دست‌فروشی در شهر تهران موثر شدند. یکی از عواملی که موجب گسترش دست‌فروشی در شهر تهران شد، فقدان ساماندهی توزیع کالا در شهرها در قالب فروشگاه‌ها و میدان‌ها بود.
دست‌فروشی و مواجهه با دست‌فروشان از سوی نهادهای شهری و انتظامی را در سال‌های پس از انقلاب اسلامی (به‌ویژه در سال‌های اخیر) چگونه تحلیل می‌کنید؟
نوع حضور دست‌فروشی بعد از انقلاب اسلامی دچار افت و خیزهایی شده است. در یک مرحله دست‌فروشان از خیابان‌ها برچیده شدند و با برور مشکلات اقتصادی در سال‌های آخر جنگ دوباره پدیده دست‌فروشی ظهور کرد، اما چند سال بعد دوباره با در اختیار قرار دادن جا و مکان به تعدادی از این دست‌فروش‌ها در میدان‌های میوه و تره‌بار و مراکز فروش لوازم خانگی و مواد غذایی که به واسطه شهرداری‌ها طراحی شده بود، دست‌فروشی در تهران روند کاهشی یافت، اما در سال‌های اخیر دوباره این پدیده حادثه‌ساز پدیدار شده و در بسیاری از مکان‌ها که محل رفت‌و‌آمد جمعیت است، روند افزایشی دارد. نکته اصلی، بقای دست‌فروشی در شهر تهران و دیگر شهرهای بزرگ است و حذف آن کاری ساده نیست.
تنوع دست‌فروشی امکان شناسایی و کنترل را سخت کرده و این نوع دست‌فروشی موجب حضور نیروی انتظامی شده است. از طرف دیگر، محل استقرار دست‌فروشان نیز امر و پدیده‌ای قابل اعتنا است. شهرداری تهران کمتر به کالایی که فروخته می‌شود، توجه و بیشتر به سد معبر کار دارد. حضور زیاد دست فروشان در روند رفت‌و‌آمد عابران پیاده و حمل‌ونقل درون شهری اختلال ایجاد کرده و شکل و شمایل شهرها به صورت امری نابه‌هنجار نشان داده می‌شود. از طرف دیگر، دست‌فروشان به‌دلیل ارائه کالای ارزان‌تر و احتمالا با کیفیت پایین‌تر، موجب جلب مشتری گذری شده و از رونق فروشنده صاحب مغازه می‌کاهد. این نوع دست‌فروشان مانع عمده در رونق یافتن کسب و کار صاحبان مغازه‌ها تلقی می‌شوند. به همین دلیل هم است که یکی از کارهای نیروی پلیس در سطح شهر، جمع و جور کردن دست فروشان بوده و هست. دست‌فروشی که هم سد معبر کرده و هم جنس ارزان می‌فروشد و هم رقیب مغازه‌دار است و هم کالای خلاف قانون به بازار عرضه کرده، از طرف مدیران شهری و مغازه داران مورد حمله و محاکمه قرار می‌گیرد. بارها شاهد برخورد نیروی پلیس و نیروهای شهرداری بوده و با فرار دست‌فروشان به کوچه و پس کوچه‌های شهر روبه‌رو شده‌ایم. برخورد و فرار و برگشت دست‌فروشان یک پدیده آشنای شهری در تهران بوده و هست. البته برخورد بین نیروهای رسمی و دست‌فروشان همیشگی نبوده و تغییراتی داشته است.
دست‌فروشی در جوامع دیگر به چه شکلی دیده می‌شود؟ و تفاوت آن با دست‌فروشان در ایران در چه مواردی است؟
همانطور که اشاره شد، دست‌فروشی در ادامه دوره‌گردی ظهور کرد و در شهرها ماندگار شد. هر چند که اشکال گوناگون دیگری از دست‌فروشی را می‌توان در شهرهای دیگر کشورها چون بمبئی و مدرس و... به عنوان امری مستقر و در عربستان سعودی به‌طور موقتی (مثلا مدینه) در ایام حج مشاهده کرد؛ ولی به شکلی که ما در ایران می‌شناسیم که نه موقتی است و نه مستقر، بیشتر پدیده‌ای خاص ایرانی است. پدیده‌ای است که در حاشیه نظام اقتصادی و اجتماعی (تولید و توزیع) در جامعه ایرانی شکل گرفته و به داخل شهرها به صورت امری حاشیه‌ای مستمر باقی مانده است. می‌گویم حاشیه‌ای چون جا و مکان ندارد و مستمر است، به‌دلیل اینکه هست و کارکرد دارد. دست‌فروشی در ایران در حرکت است؛ به همین دلیل هم به سختی می‌تواند، از بین برود.
به نظر شما این پدیده در شهر تهران متفاوت با دیگر مکان‌ها نیست؟ اگر هست، چه عواملی سبب این تفاوت‌ها شده؟
به نظر می‌رسد این پدیده طی زمان در شهر تهران، تغییر ماهیت داده و از ساحت اقتصادی به ساحت اجتماعی تبدیل شده است. دست‌فروشان دارای شبکه‌ای اجتماعی و اقتصادی هستند. این شبکه اجتماعی با چندین صفت و ویژگی قابل توضیح می‌باشند: اول اینکه به شکل گروه‌های حاشیه‌ای شهری ظاهر شده‌اند.
دوم اینکه مسائل آنها نشانگر گروه تهیدست شهری است. سوم اینکه بر اساس پیوستگی زبانی و شهری و محله‌ای شکل گرفته و به واسطه آنها حمایت می‌شوند. چهارم، کاری که می‌کنند نیز منطق دارد؛ ضمن اینکه گروه منفعتی هستند و عهده دار بخشی از هزینه سیستم توزیع و فروش کالا در شهرها می‌باشند. ویژگی پنجم این است که به‌دلیل سرگردانی و جابه‌جایی مکرر، تکنیک‌های بقا و حضورشان را طراحی می‌کنند؛ به همین دلیل حکم چریک‌های شهری را پیدا کرده‌اند. هر روز نقشه و طرحی برای حضور و بقا می‌کشند. آنها با سه گروه در جنگ و گریز هستند: مغازه‌دارها، مشتری‌ها و نیروی شهرداری و انتظامی. تمام تلاش آنها برای بقا در جایی که هستند، صورت می‌گیرد. این گروه برای بقا تلاش می‌کنند و از امکاناتی که برای دیگر مشاغل در جامعه وجود دارد، محرومند. معلوم نیست روز و زمان بعد بتوانند در محلی که برای فروش کالای تهیه شده حاضر شوند. ششم، افراد جدای از خانواده در شهرها با هم ولایتی هایشان زندگی می‌کنند و در نتیجه مشکلات خاص اجتماعی دارند. هفتم، نشانی از اختلال در نظام شغلی از یک طرف و فقر اقتصادی است.
در این هفته‌های اخیر برخورد با دست‌فروش‌های متروی شهری تهران آغاز شده است. به نظر شما این نوع برخورد درست است و راه به جایی خواهد برد؟
با توجه به وضعیتی که در بالا اشاره کردیم، تبدیل پدیده‌ای اقتصادی به پدیده‌ای اجتماعی، با مداخله‌گری نیروی‌های انتظامی و رفتار سیاسی، به سامان نخواهد شد؛ بنابراین برای بهبود این شرایط در آغاز باید به سرو‌سامان دادن نظام شغلی در شهرها پرداخت و در نهایت مسائل این گروه اجتماعی را شناخت و برای هر یک راه‌حلی یافت. این پدیده به سادگی از زندگی شهری رخت نمی‌بندد. بازنگری نظام اشتغال و توزیع کالا تا حدودی می‌تواند در این زمینه موثر باشد؛ نه مداخله‌گری روز به روز شهرداری و نیروی انتظامی. هر چند که حضور آنها در بعضی از زمینه‌ها مفید بوده است.