باد، نشان های ملی را بُرد
ثریا صفری
سردبیرهفتهنامه نقدحال
«کارخانه ارج تعطیل شد!». همین یکجمله کافی بود تا نگاهی دوباره به وسایل خانه بیندازیم برای پیدا کردن «ارج». حتی سراغ آلبومهای قدیمی رفتیم تا «ارج» پیدا کنیم. بعد هم در فضای مجازی شروع کردیم به خاطرهبازی با «ارج». هرکسی بیشتر خاطره داشت، توپش پرتر بود. اما همهاش در حرف خلاصه شد.
خیلی از ما نمیدانستیم محصولات ارج با ارج و قرب، نزدیک به یک قرن در خانههایمان حضور داشت. برخی هم شروع کردند به بد و بیراه گفتن به دولت و برجام و حتی ترکشها به سمت ظریف هم روانه شد.
ثریا صفری
سردبیرهفتهنامه نقدحال
«کارخانه ارج تعطیل شد!». همین یکجمله کافی بود تا نگاهی دوباره به وسایل خانه بیندازیم برای پیدا کردن «ارج». حتی سراغ آلبومهای قدیمی رفتیم تا «ارج» پیدا کنیم. بعد هم در فضای مجازی شروع کردیم به خاطرهبازی با «ارج». هرکسی بیشتر خاطره داشت، توپش پرتر بود. اما همهاش در حرف خلاصه شد.
خیلی از ما نمیدانستیم محصولات ارج با ارج و قرب، نزدیک به یک قرن در خانههایمان حضور داشت. برخی هم شروع کردند به بد و بیراه گفتن به دولت و برجام و حتی ترکشها به سمت ظریف هم روانه شد. در صورتی که معضل تعطیلی پیشتر از ارج، در دولت احمدینژاد، گریبان جنرال استیل، آردل و بسیاری کارخانه های دیگر را گرفته بود.کارخانه ارج زودتر از سامسونگ و الجی فعالیت داشته و محصولات باکیفیتی، روانه بازار کرده است، به گونهای که علینقی عالیخانی، وزیر اقتصاد ایران در سالهای ۴۱ تا ۴۸ در کتاب خاطراتش از هدیهدادن یخچال ارج به نوویکو، نایب نخستوزیر ابرقدرت جهانی شوروی مینویسد: «او فوقالعاده خوشحال شد و به من تاکید کرد راننده خودش میآید تا یخچال را ببرد و حتی گفت مبادا یخچال را به دفترش بفرستم.»این کارخانه به حدی خوب کار کرده بود که در سال ۵۳ یخچال سایدبایساید تولید کرده است.
خلیل ارجمند سال ۱۳۱۶ کارگاه کوچکی با ۸ کارگر ساده راهاندازی کرد. او تحصیلکرده فرانسه و استاد دانشکده فنی دانشگاه تهران بود. ابتدای فعالیتش به ساخت در، پنجره و نردههای فلزی پرداخت. در کارگاه اولیه کارهای آهنگری، ریختهگری و جوشکاری انجام میشد و «ارج» مخفف سه حرف اول این سه رشته، است. ارج همچنان پلههای ترقی را میپیمود و به دلیل توسعه کار در سال ۱۳۲۱ تاسیسات ارج به محل جدید با وسعت ۲۱ هزار متر در خیابان شوش تهران منتقل شد.
در پاییز سال ۱۳۲۳ مهندس خلیل ارجمند موسس ارج در اثر یک حادثه و در جریان آزمایش یک ماشین فنی که در کارخانه طراحی و ساخته شده بود جان خود را از دست داد. پس از فوت بنیانگذار ارج، اداره کارخانه از سوی همسر و پدرش که از مدیران دولتی و معاون وزارت پست و تلگراف بود، اداره شد. بعدها در دهه ۳۰ دو برادر خلیل سکان هدایت کارخانه را در دست گرفتند و تنوع محصولات آن را افزایش دادند. تمرکز اصلی ارج به تولید لوازم خانگی معطوف شد و در دهه ۴۰ صادرات لوازم خانگی ارج در دستور کار قرار گرفت.
سال ۱۳۴۸ کارخانه ارج به مکان بزرگتری منتقل شد. کارگاههای متعدد و ماشینهای جدید در زمینی به مساحت ۱۰۵ هزار متر در جاده مخصوص کرج با همراهی هزاران مهندس و کارگر با تکنیکهای مدرن شروع به فعالیت کرد.
کارخانه ارج از اول فروردین ۱۳۵۲ بهصورت شرکت سهامی عام درآمد و قسمتی از سهام آن در مرحله اول به کارکنان و سپس به مردم ارائه شد. پس از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ با ملیشدن کارخانه ها، عمده سهام آن به صنایع ملی ایران واگذار شد که تا سال ۱۳۷۴ تحت پوشش این سازمان بود و پس از آن در همین سال، بخشی از سهام سازمان صنایع ملی به کارکنان ارج و مردم و عمده سهام آن به بانک ملی ایران واگذار شد.
خبر تعطیلی کارخانه «ارج» با زمین ۵۰۰ میلیارد تومانیاش همراه بوده. این زمین، ناگزیر به سرنوشت باغهای حاشیه شهرها دچار شده و همانطور که ریشه درختان را میخشکاندند، ریشه تولید و محصولات این کارخانه و صدها کارخانه دیگر را خشک میکنند. حسن مرادی، رئیس انجمنهای اسلامی کارگران اعلام کرده است: «با فروش زمین کارخانه بهدنبال تاراج اموال «ارج» ایران هستند. اینکه گفته میشود قرار است به شرکتهای خارجی واگذار شود یک سری ترفندهای خاص برای فروش داراییهای این کارخانه است که کارگران آن را خانهنشین میکند و یک سری دیگر را به میلیاردها تومان سرمایه بادآورده میرساند.»
در سیاست، نتایج برای مدتی کتمانکردنی است و نتایج فرهنگی در طولانیمدت مشخص میشود اما در اقتصاد، نتایج نه کتمانکردنی است و نه به زمانی طولانی نیاز دارد. دولتهای توسعهیافته، کوچکند و دستان درازی ندارند. دایره فعالیت دولتهای جهان سومی وسیع است و در همه چیز دخالت دارند. اولین مشکلی که صنایع ایران را به این روز انداخت، مصادره آنهاست که منجر به روی کار آمدن مدیران دولتی در بخش صنعت شد، مدیرانی که در بسیاری اوقات نه تخصص داشتند و نه تعهد. فقط حقوق دریافت میکردند و اصلا نیازی هم به تلاش و خودنمایی نداشتند درست برعکس بخش خصوصی که از مدیران خلاق و جسور استقبال میشود و این گونه شد که مدیران کوتوله تمام نشان های تجاری و کارخانهها را به نیستی و نابودی کشاندند.
شاهرخ ظهیری، بنیانگذار نشان ملی مهرام میگوید: «مساله تنها یک نشان ارج نیست. مساله تمام برندهایی است که قبلا در ایران، نهتنها نیاز داخلی ایران را تامین میکردند، بلکه باب صادرات را هم به کشورهای دیگر باز کرده بودند. ارج و آزمایش، کارخانجاتی بودند که واقعا سرمایهگذاریهایشان و علاقه بخش خصوصی برای مدیریت آنها باعث شده بود با تکنولوژیهای روز دنیا توسعه پیدا کنند و با صنایع روز قابل رقابت باشند.»
ظهیری ادامه میدهد: «نشان تجاری ارج بهتدریج بهخاطر سوءمدیریت به این روز افتاد. یک کارمند حقوقبگیر را برای مدیریت چنین کارخانه عظیمی گماشته بودند که دلسوزی برای آن نداشت. کفش ملی، وین، بلا، اینها همه کارخانه هایی بودند که علاوه بر اینکه نیاز داخلی را تامین میکردند به صادرات میپرداختند و میلیونها دلار به روسیه صادر میکرد. بنابراین تمام این کارخانهها بر اثر سوءمدیریت از ارزش افزوده و کار افتادهاند. کارخانه دستمال حریر، اولین کارخانهای بود که حریر دستمال به ایران آورد و در سطح بسیار عالی تولید میکرد، اما از صاحبان اصلیاش گرفته شد و بعد صنایع دیگری به جای آن ها روی کار آمد.تمام اینها را باید تا جایی که امکان دارد، به صاحبان اصلیشان که هنوز هستند، برگرداند.»
ظهیری که عنوان «پدر صنایع غذایی ایران» را برای او به کار میبرند، درباره روندی که باعث به افول افتادن این کارخانهها شد، چنین توضیح میدهد: «شرایط انقلابی بود دیگر. از همان ابتدا، کارخانههای لاجوردی یا خسروشاهی مصادره شد، آنها جرمی انجام نداده بودند و از خاندان پهلوی نبودند. کارخانههای بخش خصوصی بودند که کشور را صنعتی کرده بودند. آمدند اینها را ملی کردند، از دست بخش خصوصی خارج کردند و به سازمان صنایع ملی دادند. یکی پس از دیگری کارخانهها را ویران کردند. حالا اگر میتوانند قانون بگذارند و این کارخانهها را برگردانند به صاحبان اصلیشان.»
حمیدرضا غزنوی سخنگوی انجمن تولیدکنندگان لوازم خانگی با پدر صنایع غذایی ایران همعقیده است و میگوید: «کارخانه ارج اگر از مدیریت بخش خصوصی خارج نمیشد قطعا این اتفاقات رخ نمیداد.۷۰ درصد بازار لوازم خانگی در تصاحب شرکتهای خارجی است.»طحانپور، رئیس اتحادیه فروشندگان لوازم خانگی گفت: «کارخانههایی که در اختیار بانک است این مشکل را دارند و کارخانه ارج باید به بخش خصوصی واگذار میشد نه به خصولتی.»
پس از تملک کارخانهها و نشان های تجاری معتبر ایران؛ جنگ هشت ساله شروع شد. هشت سال جنگی که برای دولت و ملت ایران خسارتهای زیادی بهبار آورد و ذخایر و منابع مالی را بلعید و متاسفانه پشت صنایع ایران خالی ماند و در واقع دومین ضربه به محصولات صنعتی داخلی وارد شد. تولید پایین آمد و رقابت هر روز کمرنگ و کمرنگتر شد و مشکل تازهتری به نام پیشفروش به مشکلات اضافه شد. پس از جنگ، در دولت سازندگی و پس از آن در دولتهای مختلف ورود قانونی و قاچاق گسترده لوازم خانگی و دیگر ملزومات زندگی، توان رقابت برای محصولات داخلی در مقابل محصولاتی که روز به روز نو و بهروز میشدند باقی نماند و مردم به سمت خرید خارجیهایی که در بازار فراوان بود گرایش پیدا کردند. نباید به مردم ایراد گرفت که چرا از محصولات بیکیفیت و عقب نگهداشتهشده داخلی استفاده نکردید، منابع مالی طبقه متوسط، همچون منابع مالی کارخانه ها محدود شده و باید صرف هزینههای بهینه شوند و در عین حال مردم محصولی میخواهند که قابل اعتمادتر، بهروزتر و بهصرفهتر باشد. این در حالی است که حنیفی مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری گروه توسعه ملی میگوید: «هیچکدام از ماشینآلات کارخانه ارج فروخته نشده اما فرسوده است و مردم باید برای سرپا ماندن این کارخانه محصولات ارج را بخرند.»
با آن که سر پا نگهداشتن نشان تجاری مانند «ارج» امروز آرزوی بسیاری از ایرانیان است اما با شرایط بد اقتصادی که مردم را تحت فشار قرار داده نمیتوان حکم داد که تولیدات بیکیفیت داخلی را بخرند. این تحکم و دلسوزی میتواند برای محصولاتی در نظر گرفته شود که تفاوت بارزی با محصول خارجی مشابهش نداشته باشد.شاید بهترین، کارآمدترین و سریعترین راه حل، بازگرداندن این صنایع و برندها به صاحبان اصلی است. صاحبان اصلی -که چشمشان همچنان دنبال اموالشان است - حتما دلسوز کار خود هستند و میتوانند راهکاری پیدا کنند تا خون تازهای در رگهای اقتصاد ایران، جریان پیدا کند.
ارسال نظر