راهی جز آموزش وسایل ارتباطی نیست
اسماعیل قدیمی
استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی
وسایل ارتباط جمعی منطبق با تحولات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی توسعه پیدا میکند. در حقیقت توسعه اجتماع و جهانی شدن مستلزم توسعه وسایل ارتباطی و فناوریهای اطلاعاتی است. بنابراین در شرایطی که دنیا به سمت جهانی شدن حرکت میکند ما نمیتوانیم خارج از این قاعده عمل کنیم. در حال حاضر ۵۰سالی میشود که جهانی شدن شدت گرفته و همسو با این موضوع ابعاد مختلف اقتصادی و سیاسی نیز در حال جهانی شدن است اما بدون ابزار و فناوری اطلاعات پشتیبانی، این توسعه مقدور نیست.
استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی
وسایل ارتباط جمعی منطبق با تحولات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی توسعه پیدا میکند. در حقیقت توسعه اجتماع و جهانی شدن مستلزم توسعه وسایل ارتباطی و فناوریهای اطلاعاتی است. بنابراین در شرایطی که دنیا به سمت جهانی شدن حرکت میکند ما نمیتوانیم خارج از این قاعده عمل کنیم. در حال حاضر ۵۰سالی میشود که جهانی شدن شدت گرفته و همسو با این موضوع ابعاد مختلف اقتصادی و سیاسی نیز در حال جهانی شدن است اما بدون ابزار و فناوری اطلاعات پشتیبانی، این توسعه مقدور نیست.
اسماعیل قدیمی
استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی
وسایل ارتباط جمعی منطبق با تحولات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی توسعه پیدا میکند. در حقیقت توسعه اجتماع و جهانی شدن مستلزم توسعه وسایل ارتباطی و فناوریهای اطلاعاتی است. بنابراین در شرایطی که دنیا به سمت جهانی شدن حرکت میکند ما نمیتوانیم خارج از این قاعده عمل کنیم. در حال حاضر ۵۰سالی میشود که جهانی شدن شدت گرفته و همسو با این موضوع ابعاد مختلف اقتصادی و سیاسی نیز در حال جهانی شدن است اما بدون ابزار و فناوری اطلاعات پشتیبانی، این توسعه مقدور نیست.
بنابراین اپلیکیشنها، فناوریهای نوین و ابزارهای جدید باید در راستای تحقق توسعه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشورعمل کنند. بهطور طبیعی در کنار این توسعه نیازمند آموزش، توسعه سواد عمومی و افزایش درک، تفسیر و فهم مردم از این تحولات هستیم چون مردم را از یک جامعه با ساختار سنتی به یک جامعه پیشرفته بسیار گسترده و پیچیده با تنوع ایدهها، سلیقهها، الگوهای رفتاری و مصرف میبریم. به نظر میرسد مشکل بزرگ در کشور ما که شاید در دنیا نیز کم و بیش وجود داشته باشد این است که توسعه فناوریها همراه با آموزشو افزایش سواد عمومی و تخصصی مردم نیست. به قول آنتونی گیدنز هنگامی که سازمانمان را توسعه میدهیم باید مطابق با آن نظارتمان را توسعه دهیم. این جمله به معنی آن است که وضعیت جدید باید متناسب با اقتضائات، شروط و الزامات توسعه یابد. بنابراین مشکل بزرگ در ایران بحث آموزش است. نظام آموزشی کشور از سطوح پایین تا بالا منطبق با تحولات فناوریها، اقتضائات جهانی شدن و توسعه ارتباطات بینالملل نیست. مساله این است که اپلیکیشنها خود به خود به کاربر کمیت و کیفیت استفاده را آموزش نمیدهند، بنابراین باید پیوست آموزشی برای آنها داشته باشیم و در اینجا نقش نهادهای آموزشی بسیار پررنگ است. نقش وسایل ارتباط جمعی نیز باید پررنگ باشد که نیست. بنابراین مردم ما تنها مصرفکنندگانی هستند که شاید توانایی تشخیص درست از نادرست را نداشته باشند. در برخی موارد نیز شاهد هستیم که اساتید دانشگاه نیز از نظر آموزش پیشرفتهای ارتباطات جمعی ضعف دارند چه برسد به نوجوانان و جوانان و بقیه اقشار جامعه؛ بنابراین برای رفع این مشکلات از جمله شایعه و انتشار پیامهای نادرست که موجب از بین رفتن اعتماد عمومی در برخی زمینهها میشود باید به آموزش پرداخت.
به دلیل عدم توانایی در درک شرایط جدید و اقتضائات مشکل باید به توسعه نظامهای آموزشی در همه سطوح بپردازیم. صاحبنظران و تحلیلگران رشته ارتباطات که بخش نظری این موضوعات را پیگیری میکنند باید برای پاسخگویی به نیاز جامعه توانمند شوند. نظام آموزشی از طریق مدارس و دانشگاهها باید به توسعه در این زمینه بپردازد و این آموزش باید به شیوه تعاملی صورت بگیرد نه دستوری؛ به جای فیلترینگ و سانسور باید از سطوح پایین به آموزش بپردازیم، بنابراین آموزش ارتقای ظرفیت فهم، درک و تفسیر در شرایط جدید ضرورت دارد.بزرگترین سهم را کسانی دارند که در عرصه اطلاعرسانی فعال هستند. این بخش تاثیر بسیاری در حل مشکلات این چنینی دارد، بهخصوص ارسال پیامهای به موقع و درست موجب میشود که ریشه شایعه در چنین فضایی خشک شود. این موضوع باید در سیاستگذاریها دیده شود. صداو سیما، روزنامهها و خبرگزاریها باید در این زمینه گام بردارند. زیرا ورود یک ابزار ارتباطی جدید با خود شرایط جدید را ایجاد میکند، این ابزارها همانقدر که فرصت ایجاد میکنند، تهدیداتی نیز دارند. از جمله این تهدیدات میتوان به گسترش برخی اخبار نادرست و پیامهایی که صحت و سقم آنها با تردید روبهرو است، اشاره کرد که با اطلاعرسانی درست و به موقع قابل حل هستند. اگر امروز آسیبهایی در استفاده و مصرف این ابزار وجود دارد به دلیل آن است که سیاست و راهبرد درستی درخصوص آنها وجود ندارد که باید مدنظر قرار گیرد. شبکههای اجتماعی دنیا را درنوردیده و دادوستدهای بسیاری در این عرصه صورت میگیرد. این ابزارهای جدید در ایران ناشناخته هستند و درباره تبعات آنها دیدگاه مشخصی وجود ندارد جز اینکه برای رفع این مشکل تنها راهکار را فیلترینگ میدانند که راهحل درست و حسابشدهای نیست.
بنابراین در شرایط کنونی که ابزارهای اطلاعرسان و ارتباطی جهان را درنوردیده برای آنکه مردم بتوانند قدرت تشخیص پیام درست را از نادرست داشته باشند باید ذهنیت مردم را شکل داد. گفتمان جامعه علمی نیست و روابط اجتماعی و پیوندهای سیاسی و اقتصادی در جامعه دچار یک دوقطبی است و به دلیل اینکه اقتضائات به خوبی در نظر گرفته نمیشود در شرایط کنونی با مشکل بسیاری مواجه هستیم. در این میان راهی جز نظارت مردم بر عملکرد محتوای اینگونه وسایل ارتباطی نداریم. این نظارت به جای آنکه از سطوح بالایی صورت بگیرد باید توسط کاربران و درون این ابزارها صورت بگیرد. بنابراین مردم باید با دنیای امروز آشنا شوند و جهتها براساس تحولات جهانی مشخص شود تا خود مردم بتوانند قدرت انتخاب درست از غلط را داشته باشند. ضمن آنکه مردم باید یاد بگیرند نظارت درونی داشته باشند. باید آگاهی آنها افزایش یابد که چنین توانایی را به دست بیاورند، بنابراین آنها باید سطح مطالعه خود را افزایش دهند، اخبار را از روزنامه و خبرگزاری رسمی پیگیری کنند و در واقع با مراجعه به بخشهای رسمی اطلاعرسانی پیامها را منتشر کنند. در چنین صورتی است که به محض ورود یک پیام نادرست یا شایعه، آنها با طرح پرسش درونی درباره اینکه مرجع خبر کیست، میتوانند به درستی تشخیص دهند. بنابراین مردم باید بهصورت ویژه فعال شوند.
در پایان باید گفت دو راه برای توسعه این موضوع داریم؛ اول اینکه ظرفیت تخصصی، آموزشی و خبری را ارتقا دهیم و مقررات حقوقی خود را مورد تجدیدنظر قرار دهیم و شرایط را بهگونهای پیش ببریم که مردم علاقهمند به مطالعه شوند. دوم این که همه نهادهای آموزشی را در خدمت بگیریم تا منطبق با توسعه رسانهای، مردم با اقتضائات جدید پرورش یابند. در اینجا نقش صداوسیما بسیار حائز اهمیت است، حال آنکه خود این رسانه عملکرد مناسب و مطابق با اقتضائات جامعه ندارد. در این میان اما بخشی از رسانههای نوشتاری و مجازی عملکرد خوبی دارند اما باید بهگونهای فعالیت کنند که مردم به آنها رجوع کنند و اگر قصد انتقال اطلاعات در ابزارهای مختلف اطلاعرسان را دارند از طریق مبادی رسمی به انتشار محتوا بپردازند. یک جمله را باید تاکید کرد که بسیاری از اوقات مردم ظرفیت یادگیری و آمادگی دارند اما متاسفانه متولیان امر ضعیف عمل میکنند و به نظر میآید اینجا یک اجحاف بزرگ در حق مردم صورت میگیرد.
استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی
وسایل ارتباط جمعی منطبق با تحولات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی توسعه پیدا میکند. در حقیقت توسعه اجتماع و جهانی شدن مستلزم توسعه وسایل ارتباطی و فناوریهای اطلاعاتی است. بنابراین در شرایطی که دنیا به سمت جهانی شدن حرکت میکند ما نمیتوانیم خارج از این قاعده عمل کنیم. در حال حاضر ۵۰سالی میشود که جهانی شدن شدت گرفته و همسو با این موضوع ابعاد مختلف اقتصادی و سیاسی نیز در حال جهانی شدن است اما بدون ابزار و فناوری اطلاعات پشتیبانی، این توسعه مقدور نیست.
بنابراین اپلیکیشنها، فناوریهای نوین و ابزارهای جدید باید در راستای تحقق توسعه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشورعمل کنند. بهطور طبیعی در کنار این توسعه نیازمند آموزش، توسعه سواد عمومی و افزایش درک، تفسیر و فهم مردم از این تحولات هستیم چون مردم را از یک جامعه با ساختار سنتی به یک جامعه پیشرفته بسیار گسترده و پیچیده با تنوع ایدهها، سلیقهها، الگوهای رفتاری و مصرف میبریم. به نظر میرسد مشکل بزرگ در کشور ما که شاید در دنیا نیز کم و بیش وجود داشته باشد این است که توسعه فناوریها همراه با آموزشو افزایش سواد عمومی و تخصصی مردم نیست. به قول آنتونی گیدنز هنگامی که سازمانمان را توسعه میدهیم باید مطابق با آن نظارتمان را توسعه دهیم. این جمله به معنی آن است که وضعیت جدید باید متناسب با اقتضائات، شروط و الزامات توسعه یابد. بنابراین مشکل بزرگ در ایران بحث آموزش است. نظام آموزشی کشور از سطوح پایین تا بالا منطبق با تحولات فناوریها، اقتضائات جهانی شدن و توسعه ارتباطات بینالملل نیست. مساله این است که اپلیکیشنها خود به خود به کاربر کمیت و کیفیت استفاده را آموزش نمیدهند، بنابراین باید پیوست آموزشی برای آنها داشته باشیم و در اینجا نقش نهادهای آموزشی بسیار پررنگ است. نقش وسایل ارتباط جمعی نیز باید پررنگ باشد که نیست. بنابراین مردم ما تنها مصرفکنندگانی هستند که شاید توانایی تشخیص درست از نادرست را نداشته باشند. در برخی موارد نیز شاهد هستیم که اساتید دانشگاه نیز از نظر آموزش پیشرفتهای ارتباطات جمعی ضعف دارند چه برسد به نوجوانان و جوانان و بقیه اقشار جامعه؛ بنابراین برای رفع این مشکلات از جمله شایعه و انتشار پیامهای نادرست که موجب از بین رفتن اعتماد عمومی در برخی زمینهها میشود باید به آموزش پرداخت.
به دلیل عدم توانایی در درک شرایط جدید و اقتضائات مشکل باید به توسعه نظامهای آموزشی در همه سطوح بپردازیم. صاحبنظران و تحلیلگران رشته ارتباطات که بخش نظری این موضوعات را پیگیری میکنند باید برای پاسخگویی به نیاز جامعه توانمند شوند. نظام آموزشی از طریق مدارس و دانشگاهها باید به توسعه در این زمینه بپردازد و این آموزش باید به شیوه تعاملی صورت بگیرد نه دستوری؛ به جای فیلترینگ و سانسور باید از سطوح پایین به آموزش بپردازیم، بنابراین آموزش ارتقای ظرفیت فهم، درک و تفسیر در شرایط جدید ضرورت دارد.بزرگترین سهم را کسانی دارند که در عرصه اطلاعرسانی فعال هستند. این بخش تاثیر بسیاری در حل مشکلات این چنینی دارد، بهخصوص ارسال پیامهای به موقع و درست موجب میشود که ریشه شایعه در چنین فضایی خشک شود. این موضوع باید در سیاستگذاریها دیده شود. صداو سیما، روزنامهها و خبرگزاریها باید در این زمینه گام بردارند. زیرا ورود یک ابزار ارتباطی جدید با خود شرایط جدید را ایجاد میکند، این ابزارها همانقدر که فرصت ایجاد میکنند، تهدیداتی نیز دارند. از جمله این تهدیدات میتوان به گسترش برخی اخبار نادرست و پیامهایی که صحت و سقم آنها با تردید روبهرو است، اشاره کرد که با اطلاعرسانی درست و به موقع قابل حل هستند. اگر امروز آسیبهایی در استفاده و مصرف این ابزار وجود دارد به دلیل آن است که سیاست و راهبرد درستی درخصوص آنها وجود ندارد که باید مدنظر قرار گیرد. شبکههای اجتماعی دنیا را درنوردیده و دادوستدهای بسیاری در این عرصه صورت میگیرد. این ابزارهای جدید در ایران ناشناخته هستند و درباره تبعات آنها دیدگاه مشخصی وجود ندارد جز اینکه برای رفع این مشکل تنها راهکار را فیلترینگ میدانند که راهحل درست و حسابشدهای نیست.
بنابراین در شرایط کنونی که ابزارهای اطلاعرسان و ارتباطی جهان را درنوردیده برای آنکه مردم بتوانند قدرت تشخیص پیام درست را از نادرست داشته باشند باید ذهنیت مردم را شکل داد. گفتمان جامعه علمی نیست و روابط اجتماعی و پیوندهای سیاسی و اقتصادی در جامعه دچار یک دوقطبی است و به دلیل اینکه اقتضائات به خوبی در نظر گرفته نمیشود در شرایط کنونی با مشکل بسیاری مواجه هستیم. در این میان راهی جز نظارت مردم بر عملکرد محتوای اینگونه وسایل ارتباطی نداریم. این نظارت به جای آنکه از سطوح بالایی صورت بگیرد باید توسط کاربران و درون این ابزارها صورت بگیرد. بنابراین مردم باید با دنیای امروز آشنا شوند و جهتها براساس تحولات جهانی مشخص شود تا خود مردم بتوانند قدرت انتخاب درست از غلط را داشته باشند. ضمن آنکه مردم باید یاد بگیرند نظارت درونی داشته باشند. باید آگاهی آنها افزایش یابد که چنین توانایی را به دست بیاورند، بنابراین آنها باید سطح مطالعه خود را افزایش دهند، اخبار را از روزنامه و خبرگزاری رسمی پیگیری کنند و در واقع با مراجعه به بخشهای رسمی اطلاعرسانی پیامها را منتشر کنند. در چنین صورتی است که به محض ورود یک پیام نادرست یا شایعه، آنها با طرح پرسش درونی درباره اینکه مرجع خبر کیست، میتوانند به درستی تشخیص دهند. بنابراین مردم باید بهصورت ویژه فعال شوند.
در پایان باید گفت دو راه برای توسعه این موضوع داریم؛ اول اینکه ظرفیت تخصصی، آموزشی و خبری را ارتقا دهیم و مقررات حقوقی خود را مورد تجدیدنظر قرار دهیم و شرایط را بهگونهای پیش ببریم که مردم علاقهمند به مطالعه شوند. دوم این که همه نهادهای آموزشی را در خدمت بگیریم تا منطبق با توسعه رسانهای، مردم با اقتضائات جدید پرورش یابند. در اینجا نقش صداوسیما بسیار حائز اهمیت است، حال آنکه خود این رسانه عملکرد مناسب و مطابق با اقتضائات جامعه ندارد. در این میان اما بخشی از رسانههای نوشتاری و مجازی عملکرد خوبی دارند اما باید بهگونهای فعالیت کنند که مردم به آنها رجوع کنند و اگر قصد انتقال اطلاعات در ابزارهای مختلف اطلاعرسان را دارند از طریق مبادی رسمی به انتشار محتوا بپردازند. یک جمله را باید تاکید کرد که بسیاری از اوقات مردم ظرفیت یادگیری و آمادگی دارند اما متاسفانه متولیان امر ضعیف عمل میکنند و به نظر میآید اینجا یک اجحاف بزرگ در حق مردم صورت میگیرد.
ارسال نظر