الگوی نادرست مدیریت ورزشی در فوتبال اصفهان
مدیران باشگاه های اصفهان ثبات ندارند
میتوان گفت نتایج فصل گذشته تیم فوتبال سپاهان بیش از آنکه بازیکنان و سرمربیان آن را زیر سؤال ببرد، عملکرد مدیرانی که طی این مدت بر صندلی مدیریت این باشگاه اصفهانی تکیه زده بودند را به چالش میکشاند؛ مدیرانی که با تصمیمات خود، بر لحظه لحظه عملکرد باشگاه موثر واقع میشوند و برآیند تصمیمات مختلف آنها، در نهایت سپاهان را به یک تیم ردهچندمی تبدیل میکند. اما شرایط در دیگر باشگاه اصفهانی با تفاوتهایی همراه است: ذوبآهن که بعد از دو فصل درخشش در مسابقات لیگ برتر، توانسته بود قهرمانی جام حذفی را به دست آورد، فصل گذشته در عین ناباوری، قهرمانی مسابقات لیگ برتر را از دست داد و از گردونه رقابتهای جام باشگاههای آسیا خارج شد اما با این حال، توانست با قهرمانی جام حذفی و سوپرلیگ باشگاههای کشور، به کار خود پایان دهد.
میتوان گفت نتایج فصل گذشته تیم فوتبال سپاهان بیش از آنکه بازیکنان و سرمربیان آن را زیر سؤال ببرد، عملکرد مدیرانی که طی این مدت بر صندلی مدیریت این باشگاه اصفهانی تکیه زده بودند را به چالش میکشاند؛ مدیرانی که با تصمیمات خود، بر لحظه لحظه عملکرد باشگاه موثر واقع میشوند و برآیند تصمیمات مختلف آنها، در نهایت سپاهان را به یک تیم ردهچندمی تبدیل میکند. اما شرایط در دیگر باشگاه اصفهانی با تفاوتهایی همراه است: ذوبآهن که بعد از دو فصل درخشش در مسابقات لیگ برتر، توانسته بود قهرمانی جام حذفی را به دست آورد، فصل گذشته در عین ناباوری، قهرمانی مسابقات لیگ برتر را از دست داد و از گردونه رقابتهای جام باشگاههای آسیا خارج شد اما با این حال، توانست با قهرمانی جام حذفی و سوپرلیگ باشگاههای کشور، به کار خود پایان دهد.
الگوی صحیح مدیریت باشگاهی در فوتبال
مدیریت باشگاهی در فوتبال دنیا، امروز به عنوان یکی از مهمترین و شاید "مهمترین" رکن هر موسسه ورزشی در دانشگاههای مختلف تدریس میشود و رسیدن به جایگاهی مطلوب در یک دوره چندین ساله را برای باشگاهی که ساختارهای مختلف حرفهای را رعایت کرده، تضمین میکند. این موضوع در باشگاههای ایران نیز رفته رفته پدیدار شد و با الگوی ایجاد شده در باشگاه سپاهان طی دهه ۹۰، نمونهای از یک باشگاهداری حرفهای را به همگان نشان داد. اگرچه ذوبآهن نیز تلاش کرد که در این مسیر، همپای سپاهان قدم بردارد و مراحل حرفهای گری را طی کند اما چند سال پیش و درست زمانی که دوران اوج باشگاهداری سبزپوشان اصفهان نیز سر رسیده بود، بیتوجهی به تصمیمات هیاتمدیره و البته تصمیم احساسی مدیرعامل وقت این باشگاه، همه چیز را تغییرداد تا باشگاه ذوبآهن تا مرز بحران پیش رود و تیم فوتبالش نیز در معرض لغزش قرارگیرد.
شرایط متفاوت ذوبآهن و سپاهان
اما امروز دو باشگاه اصفهانی وضعی کاملاً متفاوت با یکدیگر دارند و در شرایطی که سپاهان همواره موفق، این روزها از نظر ساختاری، مورد انتقاد اهالی فوتبال قرار دارد، ذوبآهن شرایط به نسبت بهتر و البته با ثباتتری را تجربه میکند. با این حال، رفتارهای احساسی، نظیر آنچه در جریان درگیریهای لفظی چند هفته پیش مدیرعامل و سرمربی ذوبآهن به چشم خورد در این تیم نیز به میزان قابل توجهی مشاهده میشود تا نشان دهد ثبات در باشگاههای اصفهانی به قوت قبل نیست. محسن یزدخواستی، پیشکسوت فوتبال اصفهان و تیم سپاهان در این باره دیدگاه جالبی دارد. او که از موافقان مدیریت طولانی مدت در ورزش است، درباره این موضوع به دنیای اقتصاد میگوید: مدیرانی که در فوتبال ما فرصت برنامهریزی مناسب به دست میآورند، در درازمدت موفق هستند اما مدیری که حس میکند پایههای صندلیاش سست است، نمیتواند چندان دوام آورده و بازده مناسبی داشته باشد.
مدیریت بیثبات، دلیل اصلی ناکامیهای فوتبال
یزدخواستی به یک مثال در این زمینه اشاره میکند: سعید آذری مدتی در ذوبآهن مدیرعامل بود و تیم را تا مسابقات آسیا بالا آورد اما پس از آن، مدیر دیگری که چندان با ورزش آشنایی نداشت، جای وی را گرفت و شرایط ذوبآهن بسیار افت کرد. با بازگشت آذری به ذوبآهن، این باشگاه دوباره به برنامههای خود ادامه داد و کیفیت آن نیز بالا رفت و این تیم جام قهرمانی جام حذفی را بالای سربرد. این پیشکسوت فوتبال اصفهان درباره مدیریت باشگاه سپاهان می گوید: در سپاهان نیز پس از دوران محمدرضا ساکت، مدیرانی راهی این تیم شدند که به هر دلیلی، در باشگاه دوام نداشتند؛ وقتی یک مدیر در باشگاهی دوام نیاورد، امکان برنامهریزی، جوانگرایی و اجرای یک برنامه مدون را هیچگاه نخواهدداشت. وی با اشاره به اهمیت و نقش توجه به زیرساختها در ورزش تصریح میکند: پس از انقلاب ورزشی در کشور چین، نمایندگان این کشور نزدیک به ۱۰ سال در هیچ مسابقهای شرکت نکردند و مسئولان آن، حرکتهای بسیاری را از پایه شروع کردند. نتیجه این اتفاق امروز در المپیک مشخص است و این کشور، همواره در هر المپیکی در رده دوم و سوم قرار میگیرد. یزدخواستی به انتقاد از شرایط کنونی باشگاههای ایران پرداخته و ادامه میدهد: مدیران باشگاهها به وقت نیاز دارند تا برنامهریزی و برای آینده خود تصمیمگیری کنند اما متأسفانه این امکان در فوتبال ما وجود ندارد؛ در کشور ما مدیران برای مدتی راهی یک باشگاه میشوند و فرصت چندانی برای ارائه و اجرای برنامه خود ندارند.
در هیاتمدیره سپاهان، همدلی نیست
وی در پاسخ به این سئوال که در بین باشگاههای اصفهانی، کدام یک از آنها از نظر ساختار و مدیریت در درجه بالاتری قرار میگیرند، بیان میکند: این موضوع به میزان امکانات باشگاهها و دید هیاتمدیره آنها بستگی دارد. اگر نگرش هیاتمدیره جامع باشد، حتی در صورتی که یک فعالیت باشگاه به دلیل کارهای پایه، برای مدتی عقب افتد، این مشکل را جبران میکند اما متأسفانه در باشگاههای اصفهانی و به خصوص سپاهان، هیات مدیره باشگاهها نوسانات بسیاری دارد و همدلی مورد نظر در آن به چشم نمیخورد. به گفته پیشکسوت سابق تیم فوتبال سپاهان اصفهان، این موضوع نهتنها در باشگاههای اصفهانی که در دیگر باشگاههای ایرانی نیز به چشم میخورد: « متأسفانه در باشگاههای بزرگ نیز شرایط به همین شکل است و تغییرات به وجود آمده باعث میشود که مدیر از آینده خود اطلاع نداشته باشد. »
یزدخواستی درباره راهکار رفع مشکلات مورد نظر نیز خاطرنشان می سازد: اگر برنامهریزی لازم را انجام دهیم و قدرت مناسب و بودجه لازم را در اختیار مدیران باشگاهها بگذاریم، فعالیتهای ما نتیجههای مناسبی به دنبال خواهد داشت. در واقع این موضوع، به باشگاهها بستگی ندارد زیرا در ورزش ما مدیرانی موفق هستند که بیش از ۳ یا ۴ سال در باشگاه حضور پیدا میکنند. وی بیان میکند: اگر به شرایط دو باشگاه ذوبآهن و سپاهان نگاه کنیم، با بررسی مدت تداوم حضور یک مدیر در باشگاه، میتوان آن را مورد ارزیابی قرار داد و مدیریتی را موثر دانست که مدت بیشتری در یک باشگاه حضور پیدا میکند. به گفته این پیشکسوت فوتبال اصفهان باید کاری کرد که مدیران در یک باشگاه، بیشتر از ۵ سال حاضر باشند و قراردادهای طولانیمدت با آنها منعقد شود؛ از سوی دیگر مدیران هم باید توان علمی و قدرت اجرایی خود را بالا ببرند و از این طریق، میتوان موفقیت یک باشگاه را تضمین کرد. مدیریت مقطعی و مدیریتهای زودگذر، به عنوان یکی از مهمترین آفتهای باشگاهی ایران و به خصوص باشگاههای دولتی، این روزها بیش از گذشته، فوتبال ما را از دوران اوج خود دور کرده و این موضوع هنوز به عنوان یک اصل اساسی در باشگاهداری ایران، پذیرفته نشده است. با وجود اینکه قراردادهای طولانیمدت برای بازیکنان فوتبال، کم کم در باشگاههای ایرانی در حال جا افتادن است، به نظر میرسد که فعلاً قرار نیست که چنین برنامهای درباره مدیران باشگاهها اجرایی شود و عمر مدیریت بسیاری از آنها در باشگاهها، به کمتر از قرارداد یک بازیکن میرسد!
ارسال نظر