فرهنگ در تلگرام
میترافرینژادفتحی
محقق،نویسنده، مربی خودشناسی
Farinezhad-mitra@yahoo. com
قبل از استفاده از هر چیزی بهتر است دفترچه راهنمای آن را بخوانیم و استفاده صحیح را تمرین کنیم تا یاد بگیریم. هیچ چیزی خوب مطلق یا بد مطلق نیست. حضور شبکههای اجتماعی و پیامرسان در جامعه ما نیز فواید و مضراتی داشته است. نگاهی اجمالی میاندازیم به مضرات و مزایای این شبکهها در جامعه ایرانی. چند سالی است که بازار شبکههای اجتماعی و پیامرسان در ایران نیز داغ شده است. در واقع شبکههای اجتماعی و پیامرسان بستر آشنایی مردم یک جامعه از شهرها و کشورهای مختلف و همچنین، مردم جوامع مختلف را فراهم کرد، چیزی که تا پیش از آن امکانپذیر نبود.
محقق،نویسنده، مربی خودشناسی
Farinezhad-mitra@yahoo. com
قبل از استفاده از هر چیزی بهتر است دفترچه راهنمای آن را بخوانیم و استفاده صحیح را تمرین کنیم تا یاد بگیریم. هیچ چیزی خوب مطلق یا بد مطلق نیست. حضور شبکههای اجتماعی و پیامرسان در جامعه ما نیز فواید و مضراتی داشته است. نگاهی اجمالی میاندازیم به مضرات و مزایای این شبکهها در جامعه ایرانی. چند سالی است که بازار شبکههای اجتماعی و پیامرسان در ایران نیز داغ شده است. در واقع شبکههای اجتماعی و پیامرسان بستر آشنایی مردم یک جامعه از شهرها و کشورهای مختلف و همچنین، مردم جوامع مختلف را فراهم کرد، چیزی که تا پیش از آن امکانپذیر نبود.
میترافرینژادفتحی
محقق،نویسنده، مربی خودشناسی
Farinezhad-mitra@yahoo.com
قبل از استفاده از هر چیزی بهتر است دفترچه راهنمای آن را بخوانیم و استفاده صحیح را تمرین کنیم تا یاد بگیریم. هیچ چیزی خوب مطلق یا بد مطلق نیست. حضور شبکههای اجتماعی و پیامرسان در جامعه ما نیز فواید و مضراتی داشته است. نگاهی اجمالی میاندازیم به مضرات و مزایای این شبکهها در جامعه ایرانی.چند سالی است که بازار شبکههای اجتماعی و پیامرسان در ایران نیز داغ شده است. در واقع شبکههای اجتماعی و پیامرسان بستر آشنایی مردم یک جامعه از شهرها و کشورهای مختلف و همچنین، مردم جوامع مختلف را فراهم کرد، چیزی که تا پیش از آن امکانپذیر نبود. این اتفاق باعث شد تا اطلاعات و فرهنگها سریعتر به یکدیگر منتقل شوند؛ موجب شد که برخی از افراد برای یادگیری زبانهای دیگر بتوانند با افراد کشورهای دیگر ارتباط برقرار کرده و پس از صحبت با آنها زبان خارجی را بهتر و بیشتر یاد بگیرند. در واقع شبکههای اجتماعی و پیامرسان در اینترنت برقراری ارتباط را تسهیل کرد و متعاقبا مزایای زیادی را به همراه آورد. این روزها بازار یکی از شبکههای پیامرسان (تلگرام) بسیار داغ است. به نظر میرسد که تلگرام با ورود خود یا فرهنگ جدیدی را به همراه آورده است یا برخی از عادتهای غلط موجود در جامعه را تشدید کرده است. قبل از هر چیزی بهتر است که تعریف صحیحی از دو واژه «فرهنگ» و «عادت» ارائه دهیم تا همه بدانیم که وقتی از این دو واژه استفاده میکنیم در واقع منظور چیست.
فرهنگ چیست؟
در یک نگاه، فرهنگ را ادوارد تایلور (۱۹۱۷-۱۸۳۲) اینگونه تعریف میکند: «مجموعه پیچیدهای از دانشها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد بهعنوان عضوی از جامعه، از جامعه خویش فرامیگیرد.»
عادت چیست؟
عادت یک نرمافزار ذهنی و مغزی است که طبق کاربرد آن ما هر چیزی را تکرار کنیم، به عادت تبدیل شده و بهصورت ناخودآگاه بروز خواهد داد. و اما، مضرات شبکههای اجتماعی و پیامرسان، مخصوصا تلگرام، چه بوده است؟ بهعنوان مثال سالهاست که در جامعه ما موضوعی با عنوان «کمرنگ بودن مطالعه در میان مردم» مورد بحث است. واقعیت این است که مطالعه در میان مردم جامعه ما کم است. با حضور شبکههای اجتماعی و پیامرسان مانند فیسبوک، تلگرام، اینستاگرام و... موجی از رفتار مبنی بر انتشار پارههایی از اطلاعات و نوشتههای کتابها راه افتاد. مسلما این مساله بسیار خوب است زیرا ۱- اطلاعات مردم را تا حدی (هرچند ناکافی) بالا برد، ۲- معرفی خوبی از کتب مختلف به مطالعهکنندگان بود ۳- روش استفاده مناسب و مفیدی از شبکههای ارتباطی بود.
پس ایراد این موضوع چیست؟
*عادت به خلاصهخوانی
*توهم دانشمندی
*رواج فرهنگ و عادت غلط سرقت علمی-ادبی و کپی مطالب
*هر ایرانی یک کانال!
*کسبوکار کاذب
بله! امروز ما علاوه بر مشکلات دیگر مانند تبلیغ و رواج انحرافات جنسی، با پنج مشکل بسیار بزرگ که در شبکههای ارتباط اجتماعی تشدید میشوند، مواجه هستیم و متاسفانه با ورود تلگرام این مسائل پررنگتر و بزرگتر نیز شدند. البته لازم به ذکر است که مشکل از تلگرام و دیگر شبکههای اجتماعی و پیامرسان نیست، مشکل از مردم جامعه است! پشت تمام این مسائل اختلالات ذهنی، روانی و بینشهای غلط هستند که باید درمان یا اصلاح شوند.در این مقاله به بررسی این پنج مشکل میپردازیم و امید داریم که با مطرح کردن آنها کمی به خود آییم و در جهت رفع آن اقدامی صورت دهیم. هدف ما درمان است نه فریب خود.
عادت به خلاصه خوانی. خلاصهنویسی بعضی مطالب، خواننده را به تفکر وا میدارد و بسیار خوب و مثبت است اما بعضی مطالب هستند که برای جلوگیری از سوء برداشت، بهتر است کامل نوشته شوند. مشکلی که وجود دارد این است که بسیار دیده میشود که مطالب طولانی، خواننده چندانی در شبکههای اجتماعی و پیامرسان ندارند و اکثریت مردم ما هنگام مواجهه با مطالب طولانی یا مطلب را نمیخوانند یا دهان به شکایت و درخواست کوتاه کردن مطلب باز میکنند. برخی از جملاتی که خود مردم بهکار میبرند: « مطلب طولانی حوصله آدم را سر میبرد. تنبلیام میشود این همه مطلب را بخوانم. کی حوصله دارد این مطلب به این طولانی را بخواند؟! من حوصله مطالب طولانی را ندارم برای همین است که کتاب نمیخوانم و...» پس میبینیم که این حالت بیشتر ریشه در تنبلی و کم حوصله بودن مردم ما در مطالعه دارد. گویی مردم ما هر چیزی را میخواهند در کوتاهترین زمان و به راحتترین شکل ممکن بهدست آورند؛ یکی از دلایل این که متاسفانه در جامعه ما نقض قانون، کلاهبرداری و تقلب رایج است همین موضوع است.این در حالی است که در جوامعی که کتاب خوانی در آن یک عادت محسوب میشود، مردم مشتاقانه هر مطلبی را برای یادگیری بیشتر مطالعه میکنند.هر چه خلاصهنویسی بیشتر شود، خلاصه خوانی نیز بیشتر شده و تبدیل به عادت میشود، تا جایی که اگر مطلبی بیشتر از شش خط شود خوانندگان آن به شدت کاهش مییابند و این حالت هم برای جوانان ما، هم برای نویسندگان ما و هم برای حوزه ادبیات بسیار مخرب و منفی است. همچنین، عادت تنبلی و عجله را تقویت میکند.
راهحل چیست؟
کتاب خوانی را به یک عادت برای خود تبدیل کنیم و عادت به عجله در دانستن را کنار بگذاریم. کتاب خواندن تمرکز را تقویت میکند، تاب و توان را افزایش میدهد، ذهن را سبکتر میکند، موجب میشود که ما به جای پرداختن به مطالب و افکار بیارزش وقت خود را مفید بگذرانیم؛ در نتیجه شادی و آرامش بیشتر میشود. پس میبینیم که کتاب خوانی خود به خود یک نوع روان درمانی نیز محسوب میشود.
توهم دانشمندی. در جوامعی که بار علمی و کاربرد علم در آن ضعیف باشد، مردم آن با مطالعه دو خط از یک کتاب خود را دانشمند و همه فن حریف میدانند! متاسفانه یکی دیگر از مشکلاتی که در جامعه ما به چشم میآید «توهم دانشمندی» است. بهعنوان مثال، تعداد مردمی که در جامعه ما میدانند که در هر کاری به متخصص آن کار نیاز دارند بسیار بسیار کم است. همچنین، نسبت مردمی که میدانند در زندگی خود به درمانگر و مشاور نیاز دارند بسیار کمتر از مردمی است که میگویند «خودشان بلد هستند، خودشان همه چیز را میدانند، نیازی به متخصصین ندارند، نیازی به مشاوره یا درمان ندارند و...». متاسفانه زیاد میشنویم که میگویند: « من خودم یک مشاور هستم» یا « من خودم یک سیاستمدار/ قاضی/ وکیل/ اقتصاددان و... هستم» و این یعنی جهل. گویی مردم جامعه ما هنوز باور نکردهاند که: «هر کسی را بهر کاری ساختهاند»، یا «هر انسان دانایی در زندگی خود با یک انسان معتمد و داناتر مشورت میکند»، یا « تا بدانجا رسید دانش من که بدانم همی که نادانم!» یا اینکه « درخت هر چه پر بارتر افتادهتر..!»از آن گذشته، مساله دیگر این است که بسیاری از مردم جامعه ما به «دانش» بسنده میکنند در حالی که کسب دانش از مراحل اولیه رشد است و نه مرحله آخر. ما دانش کسب میکنیم تا بدانیم و آشنا شویم، سپس اقدامی صورت دهیم. آنچه که مهمتر از دانشمندی است، «اندیشمندی و عملگرایی» است، یعنی همان چیزهایی که به هوش هیجانی، هوش معنوی و هوش خرد ورزی مربوط میشود.
درست مانند این است که ما وردی بخوانیم و توقع داشته باشیم که تمام مشکلاتمان حل شود. شاید بسندگی به دانش را بتوان «خرافاتگرایی مدرن» دانست! دانشی که به کار نیاید و جامعه را ارتقاء ندهد بیفایده است. بسندگی به دانش زمانی خرافات محسوب میشود که افراد با خواندن مطالب دچار «توهم همه فن حریفی» شوند. اگر میخواهید درمان شوید، به دکتر مراجعه کنید، دارو مصرف کنید، با دانستن درمان نمیشوید!«کسانی که کتاب حمل میکنند، حمالان کتاب هستند.» « کسانی که دانش حمل میکنند، حمالان دانش هستند.» درست زمانی که حجم عظیمی از اطلاعات هر روز در شبکههای اجتماعی برای مردم تکرار میشود و تصور بر این است که تاثیر مثبتی میگذارد، متاسفانه نوعی بیاعتمادی و ناامیدی، همچنین مدگرایی دانشی و تقلید را میان مردم رواج داده است، چرا؟ زیرا ابتدا مردم فکر میکردند که با دانستن مشکلات حل میشود، اما زمانی که دانش را بهصورت پراکنده دریافت کردند متوجه شدند که خیلی مطالب را میدانند اما مشکلی حل نمیشود؛ پس به علم بیاعتماد شدند و مطالب رنگ تازگی و اهمیت خود را باختند و برخی از آنها تبدیل به جملاتی برای بیان غیر مستقیم رنجشها و عقدههای درونی شدند.
راهحل چیست؟
خود را شناختن. ما باید باور کنیم که خیلی چیزها هست که نمیدانیم، این ندانستن ما هیچ توجیهی نمیپذیرد و باید در پی آموختن باشیم. ما باید باور کنیم که کسی با خواندن حتی ۱۰ عدد کتاب حقیقتا دانشمند و همه فن حریف نمیشود، تنها بار اطلاعاتش بالا میرود. باید باور کنیم که با داشتن اطلاعاتی محدود، پزشک، وکیل، قاضی، سیاستمدار یا اقتصاددان نمیشویم. باید باور کنیم که در زندگی خود نیاز به دانستن بیشتر، کمک متخصص و کاربرد بیشتر علم داریم و تمام اینها مشکلات بینشی (دیدگاهی) هستند که باید در میان مردم ما اصلاح شوند.
رواج فرهنگ و عادت غلط سرقت علمی، ادبی و کپی مطالب.
متاسفانه یکی از عادات اشتباه رایج در جامعه ما سرقت علمی و ادبی است و با حضور شبکهای مانند شبکه تلگرام، کپی کردن مطالب، مدگرایی علمی یا ادبی مشهودتر شده است. به وضوح میبینیم که در این شبکهها همیشه بحثهایی مبنی بر اینکه برخی از افراد گفتههای دیگران را با نام خود منتشر میکنند، وجود دارد.
هر ایرانی یک کانال!
یکی از قابلیتهای شبکه اجتماعی تلگرام این است که افرادی که هنر یا مطلبی برای عرضه دارند میتوانند یک کانال در تلگرام بسازند و مطالب خود را در آن عرضه کنند. متاسفانه مدگرایی جامعه ایران بر این زمینه هم تاثیر گذاشته است. امروز با هزاران کانال با محتواهایی تکراری مواجه هستیم. به نظر میرسد که ما هنوز نپذیرفتهایم که افزایش کمیت، کیفیت را کاهش میدهد. یکی از بزرگترین اختلالات روانی حاکم بر جامعه ایرانی اختلال «خودشیفتگی» است. امروزه، یکی دیگر از روشهای ارضای خودشیفتگی این است که هر کسی یک کانال ایجاد کند تا با افزایش مخاطبان و بیشتر دیده شدن نیاز درونی خود به توجه و ستایش را برطرف کند.اما آیا مدیر یک کانال تلگرامی، یک مدیر اجرایی، یک اقتصاددان دانا، یک دانشمند، یک شهروند با فرهنگ، یک پزشک ماهر، یک رفتگر عاشق و صبور و... برای یک کشور میشود؟ خیر! مجازگرایی در ما عمیقتر شده است. زندگی را رها کردهایم و به دنیای مجازی شبکههای اجتماعی و پیامرسان خو گرفتهایم. بسیاری از جوانان ما به جای فراگیری علم مفید، تفریح و کار کردن در دنیای واقعی، عمده فعالیت خود را به فضای مجازی اختصاص دادهاند و این یعنی رکود کشور در آینده، یعنی انحراف بیشتر و افسردگی رو به افزایش.
فرهنگ سازی
آیا بهتر نیست به جای هزاران یا شاید میلیونها کانال تلگرام که اغلب مطالب تکراری یا مستهجن دارند، هزار کانال تلگرامی پر بار و مفید داشته باشیم؟ آیا بهتر نیست کار گروهی را تمرین کنیم؟ مثلا، یک کانال مختص گروهی از پزشکان، اقتصاددانان، مدیران و... باشد و هر کدام مطالب خود را با نام خود عرضه کنند. پس برای استفاده از شبکههای اجتماعی و پیامرسان راههای بهتری هم وجود دارد که علاوه بر استفاده مفید، کار گروهی، همدلی و همبستگی را نیز افزایش میدهد.
کسبوکار کاذب
امروز در شبکههای اجتماعی و پیامرسان، مخصوصا تلگرام به دلیل آسانتر بودن دسترسی به آن، شاهد رد و بدل کردن مبالغ بالایی در جهت تبلیغات برای بازدید و افزایش تعداد اعضای کانالها و صفحهها هستیم. گویی دلالی اینترنتی راه افتاده است و این شغل افراد زیادی در جامعه ما شده است. شاید بگویید که «کار نیست و حداقل از این طریق میتوانند درآمد داشته باشند»؛ درست است اما مشکل این است که نام این نوع کاسبیها، کسبوکار کاذب است زیرا در ارتقای فرهنگ و رفع نیازهای اساسی و پیشرفت کشور هیچ تاثیری ندارد و صرفا یک نوع درآمد موقت و کاذبی را برای فرد فراهم میکند و او را از پیشرفت مفید در زندگی باز میدارد.مساله بعدی در رابطه با این موضوع این است که این نوع دلالی، بسیار ظریف، با حس همبستگی مقابله میکند. بهعنوان مثال، همبستگی در این فضا طوری میتواند برقرار شود که مدیران کانالها بدون دریافت پول، با وحدت و همدلی به رشد و ارتقای کانالها و صفحات یکدیگر کمک کنند. متاسفانه عادت کردهایم که از کوچکترین مسائل که میتوانند راهی برای افزایش همدلی و وحدت باشند، راهی برای کسب درآمد بسازیم. امروزه دیده میشود که با افزایش دلالیهایی مانند دلالی تلگرامی، مدیران کانالها و صفحات از به اشتراک گذاشتن مطالب صفحات یکدیگر با نام صفحه مربوطه اجتناب میکنند و در پس این کار نوعی خودخواهی و حرص و طمع نهفته است! پس میبینیم که تمامی این اتفاقات ریشههایی ذهنی و روانی دارند و بهتر است هر چه زودتر تحت درمان و اصلاح قرار گیرند. بهتر است که با بیتفاوتی از کنار این مسائل به ظاهر کوچک نگذریم و باور کنیم که همین مسائل کوچک ریشهها و نتایجی بسیار بزرگ و مخرب دارند. این مطلب را گسترش دهید تا مردم بیشتری از وجود این مشکلات آگاه شوند تا با همدلی یکدیگر از رواج آن جلوگیری کنیم.
اطلاعیه:
برگزاری کارگاههای «بهبودی در ۹۹ روز» و «زنان و زنانگی» در تهران از هفته اول اردیبهشت ماه. برای ثبتنام با شماره زیر تماس حاصل فرمایید: ۰۲۱۸۸۹۱۲۱۲۵
محقق،نویسنده، مربی خودشناسی
Farinezhad-mitra@yahoo.com
قبل از استفاده از هر چیزی بهتر است دفترچه راهنمای آن را بخوانیم و استفاده صحیح را تمرین کنیم تا یاد بگیریم. هیچ چیزی خوب مطلق یا بد مطلق نیست. حضور شبکههای اجتماعی و پیامرسان در جامعه ما نیز فواید و مضراتی داشته است. نگاهی اجمالی میاندازیم به مضرات و مزایای این شبکهها در جامعه ایرانی.چند سالی است که بازار شبکههای اجتماعی و پیامرسان در ایران نیز داغ شده است. در واقع شبکههای اجتماعی و پیامرسان بستر آشنایی مردم یک جامعه از شهرها و کشورهای مختلف و همچنین، مردم جوامع مختلف را فراهم کرد، چیزی که تا پیش از آن امکانپذیر نبود. این اتفاق باعث شد تا اطلاعات و فرهنگها سریعتر به یکدیگر منتقل شوند؛ موجب شد که برخی از افراد برای یادگیری زبانهای دیگر بتوانند با افراد کشورهای دیگر ارتباط برقرار کرده و پس از صحبت با آنها زبان خارجی را بهتر و بیشتر یاد بگیرند. در واقع شبکههای اجتماعی و پیامرسان در اینترنت برقراری ارتباط را تسهیل کرد و متعاقبا مزایای زیادی را به همراه آورد. این روزها بازار یکی از شبکههای پیامرسان (تلگرام) بسیار داغ است. به نظر میرسد که تلگرام با ورود خود یا فرهنگ جدیدی را به همراه آورده است یا برخی از عادتهای غلط موجود در جامعه را تشدید کرده است. قبل از هر چیزی بهتر است که تعریف صحیحی از دو واژه «فرهنگ» و «عادت» ارائه دهیم تا همه بدانیم که وقتی از این دو واژه استفاده میکنیم در واقع منظور چیست.
فرهنگ چیست؟
در یک نگاه، فرهنگ را ادوارد تایلور (۱۹۱۷-۱۸۳۲) اینگونه تعریف میکند: «مجموعه پیچیدهای از دانشها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد بهعنوان عضوی از جامعه، از جامعه خویش فرامیگیرد.»
عادت چیست؟
عادت یک نرمافزار ذهنی و مغزی است که طبق کاربرد آن ما هر چیزی را تکرار کنیم، به عادت تبدیل شده و بهصورت ناخودآگاه بروز خواهد داد. و اما، مضرات شبکههای اجتماعی و پیامرسان، مخصوصا تلگرام، چه بوده است؟ بهعنوان مثال سالهاست که در جامعه ما موضوعی با عنوان «کمرنگ بودن مطالعه در میان مردم» مورد بحث است. واقعیت این است که مطالعه در میان مردم جامعه ما کم است. با حضور شبکههای اجتماعی و پیامرسان مانند فیسبوک، تلگرام، اینستاگرام و... موجی از رفتار مبنی بر انتشار پارههایی از اطلاعات و نوشتههای کتابها راه افتاد. مسلما این مساله بسیار خوب است زیرا ۱- اطلاعات مردم را تا حدی (هرچند ناکافی) بالا برد، ۲- معرفی خوبی از کتب مختلف به مطالعهکنندگان بود ۳- روش استفاده مناسب و مفیدی از شبکههای ارتباطی بود.
پس ایراد این موضوع چیست؟
*عادت به خلاصهخوانی
*توهم دانشمندی
*رواج فرهنگ و عادت غلط سرقت علمی-ادبی و کپی مطالب
*هر ایرانی یک کانال!
*کسبوکار کاذب
بله! امروز ما علاوه بر مشکلات دیگر مانند تبلیغ و رواج انحرافات جنسی، با پنج مشکل بسیار بزرگ که در شبکههای ارتباط اجتماعی تشدید میشوند، مواجه هستیم و متاسفانه با ورود تلگرام این مسائل پررنگتر و بزرگتر نیز شدند. البته لازم به ذکر است که مشکل از تلگرام و دیگر شبکههای اجتماعی و پیامرسان نیست، مشکل از مردم جامعه است! پشت تمام این مسائل اختلالات ذهنی، روانی و بینشهای غلط هستند که باید درمان یا اصلاح شوند.در این مقاله به بررسی این پنج مشکل میپردازیم و امید داریم که با مطرح کردن آنها کمی به خود آییم و در جهت رفع آن اقدامی صورت دهیم. هدف ما درمان است نه فریب خود.
عادت به خلاصه خوانی. خلاصهنویسی بعضی مطالب، خواننده را به تفکر وا میدارد و بسیار خوب و مثبت است اما بعضی مطالب هستند که برای جلوگیری از سوء برداشت، بهتر است کامل نوشته شوند. مشکلی که وجود دارد این است که بسیار دیده میشود که مطالب طولانی، خواننده چندانی در شبکههای اجتماعی و پیامرسان ندارند و اکثریت مردم ما هنگام مواجهه با مطالب طولانی یا مطلب را نمیخوانند یا دهان به شکایت و درخواست کوتاه کردن مطلب باز میکنند. برخی از جملاتی که خود مردم بهکار میبرند: « مطلب طولانی حوصله آدم را سر میبرد. تنبلیام میشود این همه مطلب را بخوانم. کی حوصله دارد این مطلب به این طولانی را بخواند؟! من حوصله مطالب طولانی را ندارم برای همین است که کتاب نمیخوانم و...» پس میبینیم که این حالت بیشتر ریشه در تنبلی و کم حوصله بودن مردم ما در مطالعه دارد. گویی مردم ما هر چیزی را میخواهند در کوتاهترین زمان و به راحتترین شکل ممکن بهدست آورند؛ یکی از دلایل این که متاسفانه در جامعه ما نقض قانون، کلاهبرداری و تقلب رایج است همین موضوع است.این در حالی است که در جوامعی که کتاب خوانی در آن یک عادت محسوب میشود، مردم مشتاقانه هر مطلبی را برای یادگیری بیشتر مطالعه میکنند.هر چه خلاصهنویسی بیشتر شود، خلاصه خوانی نیز بیشتر شده و تبدیل به عادت میشود، تا جایی که اگر مطلبی بیشتر از شش خط شود خوانندگان آن به شدت کاهش مییابند و این حالت هم برای جوانان ما، هم برای نویسندگان ما و هم برای حوزه ادبیات بسیار مخرب و منفی است. همچنین، عادت تنبلی و عجله را تقویت میکند.
راهحل چیست؟
کتاب خوانی را به یک عادت برای خود تبدیل کنیم و عادت به عجله در دانستن را کنار بگذاریم. کتاب خواندن تمرکز را تقویت میکند، تاب و توان را افزایش میدهد، ذهن را سبکتر میکند، موجب میشود که ما به جای پرداختن به مطالب و افکار بیارزش وقت خود را مفید بگذرانیم؛ در نتیجه شادی و آرامش بیشتر میشود. پس میبینیم که کتاب خوانی خود به خود یک نوع روان درمانی نیز محسوب میشود.
توهم دانشمندی. در جوامعی که بار علمی و کاربرد علم در آن ضعیف باشد، مردم آن با مطالعه دو خط از یک کتاب خود را دانشمند و همه فن حریف میدانند! متاسفانه یکی دیگر از مشکلاتی که در جامعه ما به چشم میآید «توهم دانشمندی» است. بهعنوان مثال، تعداد مردمی که در جامعه ما میدانند که در هر کاری به متخصص آن کار نیاز دارند بسیار بسیار کم است. همچنین، نسبت مردمی که میدانند در زندگی خود به درمانگر و مشاور نیاز دارند بسیار کمتر از مردمی است که میگویند «خودشان بلد هستند، خودشان همه چیز را میدانند، نیازی به متخصصین ندارند، نیازی به مشاوره یا درمان ندارند و...». متاسفانه زیاد میشنویم که میگویند: « من خودم یک مشاور هستم» یا « من خودم یک سیاستمدار/ قاضی/ وکیل/ اقتصاددان و... هستم» و این یعنی جهل. گویی مردم جامعه ما هنوز باور نکردهاند که: «هر کسی را بهر کاری ساختهاند»، یا «هر انسان دانایی در زندگی خود با یک انسان معتمد و داناتر مشورت میکند»، یا « تا بدانجا رسید دانش من که بدانم همی که نادانم!» یا اینکه « درخت هر چه پر بارتر افتادهتر..!»از آن گذشته، مساله دیگر این است که بسیاری از مردم جامعه ما به «دانش» بسنده میکنند در حالی که کسب دانش از مراحل اولیه رشد است و نه مرحله آخر. ما دانش کسب میکنیم تا بدانیم و آشنا شویم، سپس اقدامی صورت دهیم. آنچه که مهمتر از دانشمندی است، «اندیشمندی و عملگرایی» است، یعنی همان چیزهایی که به هوش هیجانی، هوش معنوی و هوش خرد ورزی مربوط میشود.
درست مانند این است که ما وردی بخوانیم و توقع داشته باشیم که تمام مشکلاتمان حل شود. شاید بسندگی به دانش را بتوان «خرافاتگرایی مدرن» دانست! دانشی که به کار نیاید و جامعه را ارتقاء ندهد بیفایده است. بسندگی به دانش زمانی خرافات محسوب میشود که افراد با خواندن مطالب دچار «توهم همه فن حریفی» شوند. اگر میخواهید درمان شوید، به دکتر مراجعه کنید، دارو مصرف کنید، با دانستن درمان نمیشوید!«کسانی که کتاب حمل میکنند، حمالان کتاب هستند.» « کسانی که دانش حمل میکنند، حمالان دانش هستند.» درست زمانی که حجم عظیمی از اطلاعات هر روز در شبکههای اجتماعی برای مردم تکرار میشود و تصور بر این است که تاثیر مثبتی میگذارد، متاسفانه نوعی بیاعتمادی و ناامیدی، همچنین مدگرایی دانشی و تقلید را میان مردم رواج داده است، چرا؟ زیرا ابتدا مردم فکر میکردند که با دانستن مشکلات حل میشود، اما زمانی که دانش را بهصورت پراکنده دریافت کردند متوجه شدند که خیلی مطالب را میدانند اما مشکلی حل نمیشود؛ پس به علم بیاعتماد شدند و مطالب رنگ تازگی و اهمیت خود را باختند و برخی از آنها تبدیل به جملاتی برای بیان غیر مستقیم رنجشها و عقدههای درونی شدند.
راهحل چیست؟
خود را شناختن. ما باید باور کنیم که خیلی چیزها هست که نمیدانیم، این ندانستن ما هیچ توجیهی نمیپذیرد و باید در پی آموختن باشیم. ما باید باور کنیم که کسی با خواندن حتی ۱۰ عدد کتاب حقیقتا دانشمند و همه فن حریف نمیشود، تنها بار اطلاعاتش بالا میرود. باید باور کنیم که با داشتن اطلاعاتی محدود، پزشک، وکیل، قاضی، سیاستمدار یا اقتصاددان نمیشویم. باید باور کنیم که در زندگی خود نیاز به دانستن بیشتر، کمک متخصص و کاربرد بیشتر علم داریم و تمام اینها مشکلات بینشی (دیدگاهی) هستند که باید در میان مردم ما اصلاح شوند.
رواج فرهنگ و عادت غلط سرقت علمی، ادبی و کپی مطالب.
متاسفانه یکی از عادات اشتباه رایج در جامعه ما سرقت علمی و ادبی است و با حضور شبکهای مانند شبکه تلگرام، کپی کردن مطالب، مدگرایی علمی یا ادبی مشهودتر شده است. به وضوح میبینیم که در این شبکهها همیشه بحثهایی مبنی بر اینکه برخی از افراد گفتههای دیگران را با نام خود منتشر میکنند، وجود دارد.
هر ایرانی یک کانال!
یکی از قابلیتهای شبکه اجتماعی تلگرام این است که افرادی که هنر یا مطلبی برای عرضه دارند میتوانند یک کانال در تلگرام بسازند و مطالب خود را در آن عرضه کنند. متاسفانه مدگرایی جامعه ایران بر این زمینه هم تاثیر گذاشته است. امروز با هزاران کانال با محتواهایی تکراری مواجه هستیم. به نظر میرسد که ما هنوز نپذیرفتهایم که افزایش کمیت، کیفیت را کاهش میدهد. یکی از بزرگترین اختلالات روانی حاکم بر جامعه ایرانی اختلال «خودشیفتگی» است. امروزه، یکی دیگر از روشهای ارضای خودشیفتگی این است که هر کسی یک کانال ایجاد کند تا با افزایش مخاطبان و بیشتر دیده شدن نیاز درونی خود به توجه و ستایش را برطرف کند.اما آیا مدیر یک کانال تلگرامی، یک مدیر اجرایی، یک اقتصاددان دانا، یک دانشمند، یک شهروند با فرهنگ، یک پزشک ماهر، یک رفتگر عاشق و صبور و... برای یک کشور میشود؟ خیر! مجازگرایی در ما عمیقتر شده است. زندگی را رها کردهایم و به دنیای مجازی شبکههای اجتماعی و پیامرسان خو گرفتهایم. بسیاری از جوانان ما به جای فراگیری علم مفید، تفریح و کار کردن در دنیای واقعی، عمده فعالیت خود را به فضای مجازی اختصاص دادهاند و این یعنی رکود کشور در آینده، یعنی انحراف بیشتر و افسردگی رو به افزایش.
فرهنگ سازی
آیا بهتر نیست به جای هزاران یا شاید میلیونها کانال تلگرام که اغلب مطالب تکراری یا مستهجن دارند، هزار کانال تلگرامی پر بار و مفید داشته باشیم؟ آیا بهتر نیست کار گروهی را تمرین کنیم؟ مثلا، یک کانال مختص گروهی از پزشکان، اقتصاددانان، مدیران و... باشد و هر کدام مطالب خود را با نام خود عرضه کنند. پس برای استفاده از شبکههای اجتماعی و پیامرسان راههای بهتری هم وجود دارد که علاوه بر استفاده مفید، کار گروهی، همدلی و همبستگی را نیز افزایش میدهد.
کسبوکار کاذب
امروز در شبکههای اجتماعی و پیامرسان، مخصوصا تلگرام به دلیل آسانتر بودن دسترسی به آن، شاهد رد و بدل کردن مبالغ بالایی در جهت تبلیغات برای بازدید و افزایش تعداد اعضای کانالها و صفحهها هستیم. گویی دلالی اینترنتی راه افتاده است و این شغل افراد زیادی در جامعه ما شده است. شاید بگویید که «کار نیست و حداقل از این طریق میتوانند درآمد داشته باشند»؛ درست است اما مشکل این است که نام این نوع کاسبیها، کسبوکار کاذب است زیرا در ارتقای فرهنگ و رفع نیازهای اساسی و پیشرفت کشور هیچ تاثیری ندارد و صرفا یک نوع درآمد موقت و کاذبی را برای فرد فراهم میکند و او را از پیشرفت مفید در زندگی باز میدارد.مساله بعدی در رابطه با این موضوع این است که این نوع دلالی، بسیار ظریف، با حس همبستگی مقابله میکند. بهعنوان مثال، همبستگی در این فضا طوری میتواند برقرار شود که مدیران کانالها بدون دریافت پول، با وحدت و همدلی به رشد و ارتقای کانالها و صفحات یکدیگر کمک کنند. متاسفانه عادت کردهایم که از کوچکترین مسائل که میتوانند راهی برای افزایش همدلی و وحدت باشند، راهی برای کسب درآمد بسازیم. امروزه دیده میشود که با افزایش دلالیهایی مانند دلالی تلگرامی، مدیران کانالها و صفحات از به اشتراک گذاشتن مطالب صفحات یکدیگر با نام صفحه مربوطه اجتناب میکنند و در پس این کار نوعی خودخواهی و حرص و طمع نهفته است! پس میبینیم که تمامی این اتفاقات ریشههایی ذهنی و روانی دارند و بهتر است هر چه زودتر تحت درمان و اصلاح قرار گیرند. بهتر است که با بیتفاوتی از کنار این مسائل به ظاهر کوچک نگذریم و باور کنیم که همین مسائل کوچک ریشهها و نتایجی بسیار بزرگ و مخرب دارند. این مطلب را گسترش دهید تا مردم بیشتری از وجود این مشکلات آگاه شوند تا با همدلی یکدیگر از رواج آن جلوگیری کنیم.
اطلاعیه:
برگزاری کارگاههای «بهبودی در ۹۹ روز» و «زنان و زنانگی» در تهران از هفته اول اردیبهشت ماه. برای ثبتنام با شماره زیر تماس حاصل فرمایید: ۰۲۱۸۸۹۱۲۱۲۵
ارسال نظر