آیا یارانه‌های کتاب به دست مخاطب می‌رسد؟!
حسن همایون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سه بخش، سیاست‌گذاری، نظارت و حمایت در حوزه‌های فرهنگی و هنری فعالیت‌ها و برنامه‌هایش را دنبال می‌کند. حوزه کتاب و نشر هم از این موضوع مستثنا نیست. ما در این گزارش مروری بر برنامه‌ها، سیاست‌ها و اهداف حمایتی ارشاد در حوزه کتاب و نشر خواهیم داشت. عمده ماموریت‌های وزارت ارشاد در حوزه کتاب و نشر را معاونت فرهنگی این نهاد دولتی اجرا می‌کند. سیاست‌های حمایتی دولت از آغازین روز‌های تشکیل جمهوری اسلامی تاکنون از موضوع‌های مورد بحث و اهتمام فعالان حوزه نشر کتاب در ایران بوده است. از سال‌های دهه شصت که به‌دلیل وقوع جنگ تحمیلی کاغذ‌های یارانه‌ای و دیگر تسهیلات چاپ و نشر با سوبسید در اختیار ناشران قرار می‌گیرد بنای نوعی نظام یارانه‌ای - کوپنی را در نشر ایران می‌گذارد تا الان که این گزارش تنظیم می‌شود این سیاست‌های حمایتی به انحای مختلف دنبال شده است، سیاست‌هایی که تبعات خاص خود را داشته است و در این گزارش به مرور سیاست‌های حمایتی دولت از نشر و تبعات آن می‌پردازیم.
سال‌های دهه شصت و حمایت‌های کوپنی از نشر
در سال‌های دهه شصت ایران در گیر و دار جنگی تمام‌عیار است، هجوم نیرو‌های اشغالگر رژیم بعث عراق تمام اقتصاد و صنعت ایران را درگیر کرده است و سیاست‌های اقتصادی دولت وقت هم ذیل جنگ و تامین تجهیزات و مایحتاج رزمندگان در میدان‌های نبرد تعریف می‌شود، هرچند چرخ زندگی اجتماعی - اقتصادی مردم ایران پشت جبهه‌ها لنگ نیست و با سیاست‌های حمایتی دولت برای اقلام ضروری مردم عملا به‌رغم محدودیت‌ها چرخ اقتصاد، معاش و زندگی مردم می‌چرخد، اما وضعیت فرهنگ و نیاز‌های فرهنگی در سایه جنگ کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد و عمده توجه دولت در آن سال‌ها معطوف به فعالیت‌های تبلیغی برای تقویت روحیه رزمندگان است، از این‌رو عمده اقلام تولیدی - فرهنگی در حوزه‌های مختلف هنر و ادبیات هم بیشتر به سفارش دولت‌ها در این زمینه است. از طرفی در آن سال‌ها شمار ناشران فعال ایران بسیار معدود بود و طبیعتا نیاز به بودجه و حمایت‌های آنچنانی نبود. در سال‌های پایانی جنگ نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران به‌عنوان یک فروشگاه بزرگ کتاب ،برای پاسخ دادن به نیاز مردم و دانشجویان به کتاب بنا گذاشته می‌شود و همچنین به‌دلیل محدودیت‌های جهانی که علیه ایران درگیر دفاع از سرزمینش پیش آمده عمده اقلام چاپ و نشر اعم از فیلم، زینک و کاغذ با محدودیت‌های بسیاری و کمتر از نیاز بازار عرضه می‌شود. در این شرایط برای چرخیدن چرخ صنعت نشر ایران نهاد‌های مختلفی اعم از دولتی، نیمه دولتی و خصوصی از سهمیه‌ای یارانه‌ای برای دریافت کاغذ و دیگر اقلام چاپ برخوردار می‌شوند. مثلا یکی از ناشران دولتی درباره آن سال‌ها می‌گوید: «ما کاغذ‌های یارانه‌ای از دولت دریافت می‌کردیم؛ اما به‌دلیل اینکه کیفیت آن کاغذ‌ها برای ارائه یک چاپ خوب نفیس از کتاب‌های دینی و مذهبی مناسب نبود، ناگزیر با انجام هماهنگی‌های لازم کاغذ‌های بی‌کیفیت یارانه‌ای را در بازار می‌فروختیم و با گذاشتن پولی روی آن، کاغذ‌هایی با کیفیت بهتر تهیه می‌کردیم. در آن سال‌ها فروش کاغذ‌های یارانه‌ای از طرف‌های دولتی و ... در بازار آزاد به‌نوعی خلاف بود و مستلزم هماهنگی برای انجام این‌ کار بود...» از این‌رو بنای حمایت‌های مالی و ارائه سوبسید به صنعت چاپ و نشر و ناشران از سال‌های دهه شصت باب شد و تا نیمه دهه هفتاد ادامه داشت.
کاغذ‌های یارانه‌ای به نام کتاب به کام سودجویان
سیاست‌های حمایتی در حوزه عرضه که با ارائه سوبسید کاغذ و برگزاری نمایشگاه کتاب تهران در سال‌های دهه شصت بنا نهاد شده است، در سال‌های دولت سازندگی هم با قدرت و قوت بیشتر ادامه پیدا می‌کند. با خلاصی مردم و دولت ایران از جنگ تحمیلی، روزگار بازسازی کشور فرا می‌رسد و در این سال‌ها در سایه آرامش حاصل از پایان جنگ، توجه مردم، جوان‌ها و افکار عمومی هم به کتاب، فیلم و دیگر محصولات فرهنگی بیشتر می‌شود، به تبع افزایش نیاز بازار به کتاب و دیگر اقلام فرهنگی سیاست‌های حمایتی دولت در ارائه خدمات به دست‌اندرکاران نشر هم افزایش پیدا می‌کند و بخش مهمی از بودجه‌های مصوب وزارت ارشاد در لایحه بودجه هر سال، برای این دست سوبسید‌ها هزینه می‌شود. در این سال‌ها رفته رفته روحیه فداکاری و از خودگذشتگی در سال‌های جنگ جایش را به‌نوعی منفعت‌طلبی می‌دهد و به تبع آن حجم زیادی از کاغذ‌های یارانه‌ای از بازار سیاه سر در می‌آورد و ناشران متخلف عوض آنکه با کاغذ‌های یارانه‌ای کتاب ارزان چاپ کنند تا به افزایش کتابخوانی در ایران منجر شود، عملا کاغذ‌های یارانه‌ای را در بازار سیاه می‌فروشند و عواید حاصل از آن را به جیب می‌زنند. این مشی البته یک شبه در مناسبات صنعت چاپ و نشر کتاب در ایران شکل نمی‌گیرد تا یک شبه هم این بساط برچیده شود، این مشی که توضیح داده شد، به‌تدریج از وضعیت نادر به وضعیت غالب ناشران تبدیل می‌شود. در سال‌های دهه هشتاد این موضوع بسیاری از فعالان نشر، مسوولان فرهنگی و سیاست‌گذاران ارشاد واقفندکه نتیجه این دست حمایت‌ها بیشتر از آنکه به نفع کتاب و کتاب‌خوانی باشد، عموما با نام کتاب است و عواید عمده آن برای دلالان کاغذ است. بخش عمده‌ای از متقاضیان کاغذ در ایران علاوه‌بر ناشران، صاحبان موسسه‌های تبلیغاتی بودند و هستند. در فضای سال‌های دهه هفتاد که هنوز از امکان‌های سایبری برای تبلیغات خبری نیست عمده تبلیغات صاحبان کالا و خدمات کاغذ، به شکل بروشور‌ها و دیگر اقلام تبلیغی چاپ و عرضه می‌شدند و از این‌رو کاغذ سوبسیدی ناشران عمدتا به مصرف تبلیغات می‌رسید. در کنار این مساله، بخش‌های عمومی و ناشران دولتی و نیمه دولتی که از این دست حمایت‌ها و تسهیلات و دیگر امکان‌ها برای چاپ و عرضه کتاب برخوردار بودند، چندان بازدهی و بهره‌وری در کار نداشتند و از آن سال‌ها تاکنون عمده ناشران دولتی و نیمه‌دولتی صنایع ضرر ده در نشر ایران هستند و عملا با برداشته شدن حمایت‌های دولتی و رها کردن آنها به حال خود به وضوح دیده می‌شود که از عهده تامین مخارج جاری کارکنان و ... برنمی‌آیند وعملا با حمایت‌های متعدد دولتی به کار و فعالیت نه‌چندان ثمر‌بخش‌شان ادامه می‌دهند. این ایراد‌ها و چالش‌ها در گذر زمان بر مسوولان فرهنگی دولت‌ها معلوم می‌شود، اما گامی جدی در این زمینه برداشته نمی‌شود. این مشی عرضه کاغذ‌های یارانه‌ای تا روی کار آمدن دولت محمود احمدی‌نژاد ادامه دارد.
حذف کاغذ سوبسیدی و چالش‌های دیگر
‌در نیمه دهه هشتاد کار فساد‌های کاغذ یارانه‌ای بر همگان آشکار شد، برای جلوگیری از فعالیت سود‌جویان و عرضه کاغذ یارانه‌ای در بازار سیاه دولت وقت تصمیم به حذف یارانه کاغذ به ناشران گرفت و بنا شد عملا یارانه از ناشران به دست مخاطبان کتاب برسد، زیرا تجربه تلخ کاغذ‌های یارانه‌ای نشان داد نه تنها آن یارانه‌ها به دست مردم و مخاطب‌های کتاب نمی‌رسد؛ بلکه عملا سر از بازار سیاه در می‌آورد، بنابراین در دولت وقت صدور بن کارت‌های یارانه‌ای کتاب برای استفاده دانشجویان، استادان دانشگاه، معلمان ِ مدارس، طلاب علوم دینی و... در دستور کار قرار گرفت این دست بن‌ها به‌طور گسترده میان نویسندگان و مولفان و دیگر اهالی توزیع شد، اما به‌دلیل رویکرد حاکم بر فضای دولت قبل عملا این بن‌کارت‌ها برای خرید به دست کسانی می‌رسید و کسانی دیگر نه و همین شد که این مساله هم به‌نوعی بدل به رانتی دیگر شد که در اختیار افرادی قرار می‌گرفت و در اختیار کسانی دیگر نه.
در صورتی که مسوولان امر بر رعایت مساوات تاکید داشتند و چنانچه قصدی هم در دامن زدن به تبعیض‌ها نداشته باشند، عملا به‌دلیل سیستم توزیع ناکارآمد بن‌‌کارت‌ها کسانی از افراد مستحق دریافت این دست تسهیلات از آن محروم بودند. این دست بن‌ها در مناسبت‌های مختلف مانند نمایشگاه‌های کتاب تهران و شهرستان‌ها و هفته کتاب و دیگر مناسبت‌ها مانند بازگشایی مدارس و دانشگاه‌ها عملا مورد استفاده تبلیغاتی متولیان فرهنگی قرار می‌گرفت و به ارائه این دسته از تسهیلات حداقلی عملا درصدد مانور حداکثری برمی‌آمدند و ولی مخاطب‌های جدی کتاب علوم انسانی و ادبیات معمولا درصد زیادی از هزینه‌ کتاب‌های موردنیاز را از جیب می‌دادند.
مثلا در فصل داغ کتاب ایران یعنی نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران برای استفاده تمام دانشجویان و طلاب علوم دینی به ازای هر فرد رقمی معادل سی هزارتومان بن در نظر گرفته می‌شد. به‌رغم ایراد‌های واردبر این طرح بی‌شک فایده‌های آن از عرضه کاغذ یارانه‌ای خیلی بیشتر بود. هر چند این دست بن‌ها کارت‌های یارانه‌ای نیز در راستای سیاست حمایتی دولت در زمینه «عرضه» کتاب ارائه می‌شد، اما عملا به افزایش تقاضای کتاب
در میان مردم دامن می‌زد. سال‌هاست سیاست‌های حمایتی دولت در حوزه کتاب بر محور «عرضه» شکل می‌گیرد و یارانه‌ای برای تقاضای کمتر ارائه می‌شود و بسیاری از فعالان نشر معتقدند این رویکرد به نفع نشر نیست و ضرورت دارد جای ارائه این دست تسهیلات به ناشران یا مخاطبان کتاب به‌طور ‌گسترده‌تری به کتاب‌فروشی‌ها و تلاش برای بیشتر شدن ویترین‌های کتاب ارائه شود، اما نه تنها این کار صورت نمی گیرد بلکه قانون معافیت مالیاتی کتاب‌فروشی‌ها عملا سال‌ها است در کشمکش بین وزارت امور اقتصاد و دارایی و ارشاد معطل مانده است و کتاب‌فروشی‌ها همچنان مالیات پرداخت می‌کنند.