چگونه «یارانهها» با معیار مصرف انرژی در «خانهها» تقسیم شود؟
طرح هدفمندی گاز خانگی
مطرح شدن بحث فاز دوم هدفمندی یارانهها و جدیت دولت و مجلس برای اجرایی کردن آن ضرورتهای تازهای را پیش روی اقتصاد کشور و بهویژه صنعت ساختمان قرار میدهد. در این میان توجه به طرحهای کارآمد بهمنظور مدیریت مصرف انرژی هم به نفع مردم و هم سازگار با منافع ملی و در راستای اهداف دولت است. دکتر جواد نوفرستی، مدرس دانشگاه، محقق و کارشناس اقتصاد انرژی با ارائه طرحی به تشریح روشی جایگزین شیوه غیرموثر فعلی در پرداخت یارانه نقدی پرداخته است. این طرح با عنوان طرح کایاب مخفف طرح «کارت اعتباری یارانه انرژی برابر» برای هدفمندی یارانهها است، که جزئیات آن در پی میآید: مصرف پنج برابری انرژی در ایران نسبت به اروپا قبل از ارائه جزئیات طرح لازم است به چند موضوع مهم توجه شود.
مطرح شدن بحث فاز دوم هدفمندی یارانهها و جدیت دولت و مجلس برای اجرایی کردن آن ضرورتهای تازهای را پیش روی اقتصاد کشور و بهویژه صنعت ساختمان قرار میدهد. در این میان توجه به طرحهای کارآمد بهمنظور مدیریت مصرف انرژی هم به نفع مردم و هم سازگار با منافع ملی و در راستای اهداف دولت است. دکتر جواد نوفرستی، مدرس دانشگاه، محقق و کارشناس اقتصاد انرژی با ارائه طرحی به تشریح روشی جایگزین شیوه غیرموثر فعلی در پرداخت یارانه نقدی پرداخته است. این طرح با عنوان طرح کایاب مخفف طرح «کارت اعتباری یارانه انرژی برابر» برای هدفمندی یارانهها است، که جزئیات آن در پی میآید:
مصرف پنج برابری انرژی در ایران
نسبت به اروپا
قبل از ارائه جزئیات طرح لازم است به چند موضوع مهم توجه شود.
سرانه مصرف انرژی در هر مترمربع از ساختمانها در ایران ۴ تا ۵ برابر اتحادیه اروپا است. این چند پیام
مهم دارد:
این فاصله زیاد یعنی جا برای کاهش ۸۰ درصد مصرف انرژی در ساختمانها و نباید کاهش مصرف ۵ یا ۱۰ درصد را ایدهآل و سقف انتظار دانست. برای اطمینان، نمونه ساختمانهایی وجود دارد که مصرف گاز در آنها، یک دهم ساختمانهای مشابه در همان شهر و اقلیم است. (شاید تصور مصرف ۹۰ درصد کمتر سخت و غیرممکن باشد،
اما واقعیت دارد)در این میان ۴۰ درصد کاهش مصرف را باید در کیفیت ساختمان، ۳۰ درصد کاهش مصرف را باید در وسایل و سیستمهای حرارتی گازسوز مورد استفاده در ساختمانها و ۱۰ درصد کاهش مصرف را باید در تغییر رفتار مصرف و پوشش و لباس مردم یا به اصطلاح فرهنگسازی
جستوجو کرد.
این واقعیت را باید بپذیریم که وقتی منابع و ثروت کشور را به قیمت ناچیز عرضه میکنیم مردم انگیزهای برای درست مصرف کردن و کاهش مصرف ندارند، چون ارزش واقعی آن را نمیدانند یا آن را باور ندارند. موتور محرک هدفمندی یارانهها، اصلاح قیمتها است و اگر بهدرستی و با در نظر گرفتن جوانب آن عمل شود، میتوان منتظر «معجزه باور ارزش یا قیمتها» و «معجزه اقتصادی با علامت دهی درست قیمتها» بود. پایه و اساس طرح پیشنهادی، ایجاد باور واقعی در مردم در مورد بهای واقعی حاملهای انرژی و در کنار آن، منتفع شدن مردم در منافع هنگفت اقتصادی ناشی از کاهش مصرف است. تا زمانی که قیمت اصلاح نشود «فرهنگسازی» برای اصلاح الگوی مصرف، شعاری بیش نیست و این را سالها تجربه کردهایم. اساس و بنیان طرح مورد نظر با این فرضیه ساده شکل گرفته است که «اگر مردم مصرف انرژی شان را به نصف کاهش دهند، حتی رایگان شدن انرژی مصرف شده به نفع اقتصاد کشور است.»
توضیحات مقدماتی و دامنه شمول طرح
این طرح با تمرکز بیشتر بر سوخت مصرفی بخش خانگی، بهعلت اهمیت بالای آن و سهم بالای آن در مصرف انرژی و اتلاف بسیار زیاد انرژی در این بخش و وجود پتانسیل صرفهجویی و کاهش مصرف بسیار زیاد و همچنین ارتباط داشتن آن با اقتصاد کشور و خانوار تهیه شده است.
این طرح در مرحله اول با اولویت بیشتر برای گاز طبیعی تهیه شد. علت این اولویت عبارت است از:
فاصله بیش از ۱۰ برابری قیمت فعلی و قیمت واقعی گاز طبیعی (بیشتر از شدت فاصله در دیگر حاملهای انرژی)
شدت بحران مصرف و کمبود آن در پیک مصرف که در زمستان هرسال -بهویژه زمستان ۸۶ و ۹۲- شاهد هستیم که پیامد آن اثرات زیانبار اجتماعی و اقتصادی هنگفت است.
سهم بالای گاز طبیعی در سبد انرژی کشور در بخش خانگی (بهرهمندی حدود ۹۵ درصد خانوار شهری و بیش از ۵۰ درصد خانوار روستایی از گاز طبیعی)
یارانه برآوردی بر مبنای گاز طبیعی در این طرح بهنوعی قابل تعمیم یا نامگذاری به «یارانه سوخت واحد مسکونی» است، چون خانوادههایی که مشترک گاز طبیعی نیستند بهجای گاز طبیعی، از سایر سوختهای جایگزین ازجمله نفت سفید استفاده میکنند و لزومی به تهیه طرح جداگانه و محاسبات برای نفت سفید نیست و بخشی از آنها نیز بهصورت تدریجی به جمع مشترکان گاز طبیعی میپیوندند.
با توجه به تفاوت قابل توجه در اقلیمهای مختلف آب و هوایی کشور، تفاوت زیادی بین سوخت مصرفی برای گرمایش واحدهای مسکونی در زمستان در مناطق سردسیر و گرمسیر وجود دارد؛ بنابراین این یارانه نمیتواند برای هر فرد یا خانواده در اقلیمهای مختلف، یکسان باشد و تفاوت در سهمیه اختصاصی یا یارانه یا اعمال تعرفههای ترجیحی در نرخ برق یا گاز و نفت ضروری است.
در عین حال، اگر کارت اعتباری برای همه حاملهای انرژی تعریف شود، شاید اثر تفاوت اقلیمها کمرنگ باشد و نیاز به آن کمتر احساس شود، چون خانوادههای ساکن در مناطق گرمسیر به گاز یا نفت کمتری در زمستان برای گرمایش نیازمند هستند، ولی برعکس در تابستان به برق زیادی برای تامین سرمایش، نیاز دارند و این وضعیت در مناطق سردسیر برعکس است، نیاز به برق در تابستان کمتر و نیاز به گاز یا نفت در زمستان بیشتر. با این وجود، بهتر است تصمیمگیری بر مبنای اطلاعات واقعی باشد. متوسط مصرف انواع حاملهای انرژی در بخش خانگی در اقلیمهای مختلف، برای این تصمیم مهم، تعیینکننده و تاثیرگذار است.
تخصیص یارانه اعتباری به خانوار یا فرد؟
با توجه به اینکه مصرف انرژی شامل گاز و نفت و برق (برعکس مواد غذایی)، رابطه زیاد یا خطی با تعداد اعضای خانواده ندارد هرچند کاملا فاقد رابطه یا وابستگی نیست. از این رو، ابتدای تدوین طرح که صرفا متمرکز بر گاز طبیعی بود، یارانه اعتباری را برای خانواده (صرفنظر از تعداد افراد) مد نظر قرار دادیم، اما هم بهدلیل عادت و انتظار مردم و جامعه به تخصیص یارانه به هر فرد و ایجاد نارضایتی زیاد در خانوادههای پر تعداد درصورت عدم تاثیر تعداد افراد خانواده بر یارانه و همچنین پیشبینی توسعه طرح به یارانه سوخت یا حملونقل که در اینصورت رابطه بین مصرف با تعداد افراد خانواده زیاد است، به این نتیجه میرسیم که یارانه بهتر است برای هر فرد محاسبه شود (و غیر از این سخت یا ناممکن است) و در کارت اعتباری خانوار، به تعداد افراد خانواده، اعتبار تخصیص یابد. باید در نظر داشت که طرح هرچه سادهتر باشد اجراییتر خواهد بود.
ورود به طرح پیشنهادی با نگاهی به سرانه مصرف گاز خانوار (بهطور مثال):
توجه به اعداد و ارقام زیر برای تبیین و درک مبانی تدوین طرح مفید و ضروری است:
متوسط سرانه مصرف خانوار مشترک گاز طبیعی در کشور، سالانه ۳۰۰۰ متر مکعب است.
دامنه یا طیف سرانه مصرف گاز طبیعی در خانوادهها بین ۱۰۰۰ تا ۳۰۰۰۰ مترمکعب برآورد میشود.
متوسط بهای پرداختی توسط مشترکان کمتر از ۱۰۰ تومان به ازای هر مترمکعب است.
ارزش واقعی هر متر مکعب گاز طبیعی براساس نرخ صادراتی یا واردات، حدود ۴۵ سنت است. (با دلار ۳۰۰۰ تومان یعنی حدود ۱۳۵۰ تومان- در رسانهها ارقام بالاتر مشاهده شده است)
مطابق قانون هدفمندی یارانه ها، در پایان اجرای این قانون، قیمت هر متر مکعب گاز باید به ۷۵ درصد نرخ صادراتی آن برسد. (با ارقام فوق یعنی بالای ۱۰۰۰ تومان)
با درنظر داشتن ارقام فوق و تنها مفروض داشتن نرخ ۱۰۰۰ تومان بهعنوان کف ارزش واقعی قیمت گاز (و نه ۱۳۵۰ تومان)، ۹۰ درصد قیمت هر مترمکعب گاز، یارانه یا سوبسید میشود. اگر تمام خانوادههای ایرانی، مصرف برابر داشتند، اشکالی از نظر عدالت نبود اما با توجه به طیف مصرف داده شده، شاهد واقعیتهای زیر هستیم که کاملا ناعادلانه است.
کایاب چیست؟
معرفی طرح کارت اعتباری یارانه برابر برای هر خانواده
(با مثال گاز طبیعی)
با در نظر گرفتن متوسط سرانه مصرف ۳۰۰۰ مترمکعب گاز در واحد مسکونی یک خانواده با بُعد متوسط خانوار کشور (۴ نفر) و با مثالهای اشاره شده قبلی برای سهیم کردن مردم در منافع اقتصادی هنگفت حاصل از صرفهجویی آنها، اعتبار یارانه برای «کمربند امن انرژی» گاز (یا سوخت مصرفی واحد مسکونی) معادل ۲۰۰۰ متر مکعب گاز با حداقل ارزش واقعی آن (۱۰۰۰ تومان برای هر مترمکعب) پیشنهاد میشود.
نکته مهم: در شروع اجرای طرح و با هدف همراه کردن بیش از ۸۰ درصد مردم با این طرح، میتوان همان حجم ۳۰۰۰ متر مکعب میانگین مصرف یا درصد کمتری از آن (مثلا ۲۵۰۰ تا ۲۷۰۰ مترمکعب) را مبنای عمل قرار داد.
با فرض تعیین ۲۰۰۰ متر مکعب گاز طبیعی بهعنوان مصرف متعارف و عدد مبنا (در شروع اجرای طرح، قابل افزایش به همان ۳۰۰۰ متر مکعب):
برای یک خانواده ۴ نفره، اعتباری به مبلغ ۲ میلیون تومان بهعنوان یارانه پرداخت سوخت مصرفی واحد مسکونی در کارتی بهنام کارت اعتباری یارانه انرژی قرار میگیرد. درصورتیکه مصرف گاز واحد مسکونی خانواده کمتر از این سقف باشد، مانده اعتبار کارت بعد از پرداخت آخرین قبض دوره سالانه، میتواند بهصورت خودکار (با پشتیبانی و فرمان سیستمی تعریف شده) به حساب بانکی اعلام شده سرپرست خانوار انتقال یابد یا مازاد اعتبار دوره توسط خانواده قابل برداشت باشد.
برای این منظور، اگر کنتورها هوشمند و قابلیت ارتباط اطلاعاتی با کارت اعتباری وجود داشته باشد، مطلوبتر و شفافتر خواهد بود و بلافاصله با پایان دوره، این انتقال و توسیه صورت میپذیرد.اما چنانچه مصرف خانوار بالاتر از سهمیه اختصاصی ماهانه، دوماهانه یا فصلی (بسته به دوره صدور قبض گاز)، بخشی از آن از محل اعتبار منظور شده در کارت برای همان دوره یک تا سه ماهه و مابقی از جیب خانواده پرداخت خواهد شد. برای این منظور پیشنهاد میشود کارت اعتباری این قابلیت را داشته باشد که افراد بتوانند به آن وجوهی (مازاد بر سهمیه دوره برای پرداخت قبضها) به آن واریز کنند تا پرداخت قبوض در یک عملیات قابل انجام باشد.
چند نکته با اهمیت
با هدف اینکه دولت بخواهد چه درصدی از خانوار مشمول مانده اعتبار کارت بشوند (۵۰، ۶۰ یا ۷۰ درصد)، مبلغ اعتبار کارت میتواند بالاتر تعریف شود.
پیش فرض طرح پیشنهادی، قابلیت برداشت خانوار از مانده اعتبار کارت در پایان سال است، اما درصورت نیاز به تقسیم آن در فواصل ۶ ماهه یا فصلی، براساس منحنی روند مصرف در ماههای مختلف سال، اعتبار کارت میتواند بهصورت فصلی یا نیم ساله تعریف شود تا خانوادههای مشمول (که مصرف کمتر از سقف تعیین شده در کمربند امن انرژی گاز دارند)، در ۴ مقطع پایان هر فصل یا دو مقطع زمانی پایان نیمه اول و دوم از مانده اعتبار کارت برداشت کنند.
لازم به یادآوری است که یارانه محاسبه شده بر مبنای گاز طبیعی، به خانوادههایی که مشترک گاز طبیعی نیستند نیز اختصاص مییابد. آنها از محل همان اعتبار تعریف شده در کارت برای سوخت، سوختهای جایگزین مانند نفت سفید یا گاز مایع تهیه خواهند کرد.
جایگزینی با یارانههای ماهانه
طرح پیشنهادی بهگونهای طراحی شده است که یارانههای نقدی پرداختی ماهانه لغو میشود و این طرح جایگزین میشود. بدون تردید، دو سیستم پرداخت یارانه بهصورت موازی مناسب نیست و در صورت تعریف کارت اعتباری انرژی برای تمامی حاملهای انرژی (اجرای طرح پیشنهادی)، یارانههای نقدی ماهانه حذف میشود و در واقع، در کارت اعتباری ادغام میشود.
برای رفع دغدغه مردم، در کارت مشترک یارانه انرژی میتوان ارقام برآوردی را بهصورتی تعریف کرد که حذف یارانه نقدی ماهانه برای مردم نگرانکننده نباشد. مثلا سهمیهها بهگونهای تعیین شوند که ۷۰-۶۰ یا ۸۰ درصد خانوار، نهتنها هیچ مبلغی بابت انرژی مصرفی پرداخت نکنند بلکه بسته به مصرف، از مانده اعتبار کارت
بهرهمند نیز بشوند.
ارسال نظر