آثار مخرب شیفتهایکاری غیریکنواخت بر سلامت بدن
James Hamblin
مترجم: مریم رضایی
به تازگی نامهای از یک افسر پلیس دریافت کردم که در آن سوال مهمی را مطرح کرده بود؛ سوالی که پاسخ آن برای خیلیها میتواند کاربرد داشته باشد. او نوشته بود:
دکتر هامبلین،من یک افسر پلیس هستم که در شیفت شب کار میکنم. خیلی از ایستگاههای پلیس برنامه کاری چرخشی دارند که شیفت آنها را از شب به روز و بالعکس تغییر میدهد. اما محل کار ما یک شیفت ثابت را برای همه در نظر گرفته، مگر اینکه خودمان تحت شرایطی خواستار تغییر آن باشیم.
James Hamblin
مترجم: مریم رضایی
به تازگی نامهای از یک افسر پلیس دریافت کردم که در آن سوال مهمی را مطرح کرده بود؛ سوالی که پاسخ آن برای خیلیها میتواند کاربرد داشته باشد. او نوشته بود:
دکتر هامبلین،من یک افسر پلیس هستم که در شیفت شب کار میکنم. خیلی از ایستگاههای پلیس برنامه کاری چرخشی دارند که شیفت آنها را از شب به روز و بالعکس تغییر میدهد. اما محل کار ما یک شیفت ثابت را برای همه در نظر گرفته، مگر اینکه خودمان تحت شرایطی خواستار تغییر آن باشیم. آیا تحقیقات یا نظرات پزشکی خاصی در مورد شیفتهای کاری چرخشی یا کار کردن دائم در شیفت شب وجود دارد؟ میدانم که سوال من خیلی کلی است، اما از هر پاسخی در این زمینه قدردانی میکنم.
با احترام، نیک
باید بگویم مثل اکثر پرسشهایی که در مورد وضعیت بدن پرسیده میشود، هیچ پاسخ قطعی که بتواند برای همه افراد کاربرد داشته باشد، در مورد این سوال وجود ندارد. اما من فکر میکنم این افسر برای ماندن دائم در شیفت شب بهترین تصمیم را گرفته است. درست است که ثابت شده کار کردن در شیفت شب بهطور کلی برای بدن مضر است، اما درست بودن تصمیم این افسر دلایل متعددی دارد. آیا بهتر نیست فعالیت بدن خود را بهطور مداوم از روز به شب و برعکس تغییر ندهید؟ توصیه مرکز پزشکی Cleveland این است که از «تغییر دائمی شیفتهای کاری» پرهیز کنید و نیز تا جایی که میتوانید «شیفت شب را کاهش دهید.»
تاکنون نتایج ترسناکی از کار در شیفت شب به دست آمده است. برخی از آنها عبارتند از: افزایش ریسک ابتلا به انسداد رگهای قلب، دیابت، افزایش وزن و برخی سرطانها. آژانس بینالمللی تحقیقات در مورد سرطان، کار در شیفت شب را در لیست «عوامل سرطانزا» قرار داده است. در میان افرادی که حداقل 10 سال کار شیفتی داشتهاند، علائم ابتلا به اختلال شناختی مغز با افزایش سن، بیشتر دیده شده است.
اما این یافتهها در میان افرادی که دائما شیفت کاری خود را از شب به روز و بالعکس تغییر میدهند، تشدید میشود. حتی نوعی اختلال به نام «اختلال کار شیفتی» وجود دارد که نشانههای آن افزایش احتمال تصادف کردن، بروز خطاهای کاری، کجخلقی و مشکلات روانی است. هر چقدر بیشتر در مورد ویژگیهای خواب بدانیم، بیشتر به اهمیت یکنواختی در ساعات خوابمان پی میبریم. منظور مقداری که هر فرد میخوابد نیست، بلکه منظور زمان به خواب رفتن است. برای افراد عادی که فعالیت روزانه دارند، این یعنی یک ساعت مشخص از خواب بیدار شوند و به رختخواب بروند؛ حتی روزهای تعطیل.
مطالعات زیادی وجود ندارد که اثرات بلند مدت سلامتی افرادی را که گاهی شبها کار میکنند با افرادی که همیشه شبکار بودهاند را مقایسه کند، اما اصل یکنواختی در ساعات کاری ثابت شده است. اگر بتوانید وضعت بدنی خود را در یک چرخه 24 ساعته مدیریت کنید، به نفعتان خواهد بود، حتی اگر دقیقا با طلوع و غروب خورشید تطابق نداشته باشید. این موضوع به علم کرونوبیولوژی مربوط میشود: تغییرات ساعت زیستی ما در شبانهروز به نور بستگی دارد. سلولهای شبکیه چشم اطلاعات دریافت نور را از طریق غده هیپوتالاموس به مغز میفرستند و حلقههای بازخورد رونویسی ژن، غده صنوبری مغز را که تولیدکننده هورمون ملاتونین است، تنظیم میکنند.
طبق اعلام آژانس بینالمللی تحقیقات در مورد سرطان، افزایش ریسک سرطانها به دلیل تغییر مکرر شیفتهای کاری، با «اختلال سیستم زیستی که به واسطه قرار گرفتن در معرض نور چراغ هنگام شب ایجاد میشود قابل توضیح است. این موضوع میتواند الگوهای فعالیت خواب را تغییر دهد، ترشح هورمون ملاتونین را متوقف کند و نظم ژنهای درگیر در ایجاد تومورها را بر هم بزند.» اما اگر دائما شبکار باشید، میتوانید با تنظیم پرده و چراغها، نور را برای خواب و بیداریتان تنظیم کنید. برخی کارفرماها فکر میکنند اگر به کارمندان خود بگویند کافی است فقط یک هفته در ماه شبکاری داشته باشند، به آنها لطف کردهاند. در بیمارستانها اغلب شرایط به همین صورت است. اما بهتر است بدانید سه ماه متوالی شبکاری پشت سر هم در طول یک سال بهتر از این وضعیت است. اگر من جای نیک بودم، تنها از نظر حفظ سلامتی، شیفت شب را بهطور دائم انتخاب میکردم.
البته جنبه منفی این موضوع آن است که به هر حال افراد، خانواده دارند و باید زندگی کنند و انزوای اجتماعی فاکتور ریسک جدی دیگری برای سلامتی است؛ بنابراین افراد باید خودشان در این باره تصمیم بگیرند. من تجربه شبکاری در بیمارستان را داشتهام و حس انزوایی که دامنگیر افراد میشود را میشناسم. این انزوای اجتماعی باعث میشود حس یک روح متحرک را داشته باشید. وقتی به محافل اجتماعی دعوت میشوید، با خود میگویید خب، به آنجا خواهم رفت. اما بعد متوجه میشوید، آن ساعت وقت خواب شما است. اگر هم بخواهید از خوابتان بگذرید تا در آن رویداد اجتماعی شرکت کنید، از بیخوابی بیچاره خواهید شد!
بهترین راه حلی که میتوان ارائه داد این است که تحولی تدریجی بین شیفتهای کاری روز و شب ایجاد کنید؛ مثلا اینکه هر روزتان را 10 دقیقه زودتر شروع کنید و به پایان برسانید. البته در برنامهریزیهای روزانه، چنین چیزی مثل کابوس است. همچنین بیشتر افرادی که همیشه شبکار هستند، در موقعیتی قرار ندارند که چنین چیزی را در برنامه خود بگنجانند. این موضوع درست است. مشاغل شبکار و ریسکهای همراه با آن، عمدتا مربوط به مشاغلی با جایگاه اجتماعی-اقتصادی پایینتر است و بنابراین ریسکهای کار شیفتی معمولا چندان مورد اهمیت قرار نمیگیرد. در بسیاری از حوزههای دیگر، وقتی مسلم باشد که یک شغل احتمال ابتلا به سرطان را افزایش میدهد، کارفرما باید تا جایی که ممکن است از قرار گرفتن کارمندان در معرض این ریسکها جلوگیری کند.
ارسال نظر