تجربه بحران ۲۰۰۸ و سهم بازار سرمایه
بورس می تواند دنیا را به آتش بکشد!
زهرا رحیمی فراز و نشیب جزو ذات بازار سرمایه است و به همان نسبت که نمیتوان روند کاهشی بازار را به عنوان حالتی پایدار تلقی کرد، نمیتوان به روزهای افزایشی آن هم همیشه دل خوش کرد. مثال بزنیم؟ بحران ۲۰۰۸ را به خاطر آورید! واقعیت این است که این بحران که اقتصاد آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی را در خود بلعید، ناشی از نظمی بود که گمان نمیرفت روزی از هم بپاشد. اشتباهات بورسی و عدم نظارت بر عملکرد بازارهای مالی در این کشورها نقطه آغاز این ماجرا بود. سقوط بورسهای بزرگ آمریکایی در سپتامبر ۲۰۰۸ و ورشکستگی این نهاد بزرگ مالی جهان نقطه عطفی در این نگرش بود که بازار سرمایه ایمنترین بازار است.
زهرا رحیمی فراز و نشیب جزو ذات بازار سرمایه است و به همان نسبت که نمیتوان روند کاهشی بازار را به عنوان حالتی پایدار تلقی کرد، نمیتوان به روزهای افزایشی آن هم همیشه دل خوش کرد. مثال بزنیم؟ بحران 2008 را به خاطر آورید! واقعیت این است که این بحران که اقتصاد آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی را در خود بلعید، ناشی از نظمی بود که گمان نمیرفت روزی از هم بپاشد.
اشتباهات بورسی و عدم نظارت بر عملکرد بازارهای مالی در این کشورها نقطه آغاز این ماجرا بود. سقوط بورسهای بزرگ آمریکایی در سپتامبر 2008 و ورشکستگی این نهاد بزرگ مالی جهان نقطه عطفی در این نگرش بود که بازار سرمایه ایمنترین بازار است. البته بازار سرمایه کشور ما بازاری نوپاست، نه به آن جهت که تازه تاسیس شده باشد، بلکه به آن جهت که تازه در مسیر شناخت عموم مردم قرار گرفته است. مردم عموما به رشد شاخص می نگرند و به آن باور دارند اما این تمام ماجرا نیست، بازارهای بزرگ جهانی دقیقا زمانی سقوط کرد که شناخت کافی از آن در دنیا وجود داشت، اما حقیقت آن است که «سقوط کرد»!
در سال ۲۰۰۸، بحران مالی در آمریکا که به دلیل واگذاری وامهای آسان در بخش ساختمان و مسکن پدید آمده بود، به تدریج تبدیل به بحرانی شد که تعداد زیادی از بانکها و موسسات اعتباری را در آستانه ورشکستگی قرار داد و در نهایت تمام پیکره اقتصادی آمریکا را در بر گرفت. این بحران که پس از مدتی به یک مصیبت اقتصادی جهانی تبدیل شد، آثار متعدد و چند لایهای بر کشورها و همچنین روابط میان آنها بر جای نهاد و امواج آن به دیگر نقاط جهان نیز سرایت کرد.
هر چند میزان تاثیرپذیری کشورها بسته به نسبت بازیگری و ادغام آنها در اقتصاد جهان متفاوت بود، اما به دلیل مقتضیات نظام بینالمللی کنونی، پیامدهای این بحران به صورت مستقیم و غیرمستقیم در بسیاری از حوزهها مشاهده شد. در واقع، در هم تنیدگی اقتصاد جهانی و وابستگی متقابل، ابعاد این بحران را وسیعتر کرد و با وجود آنکه آمریکا، نقطه شروع این بحران بود، اما به دلیل پیوستگی بازارهای مالی جهان، آثار آن به اروپا، روسیه، چین، هند و سایر کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه تسری یافت و اقتصاد جهانی را تحت تاثیر قرار داد.
در سال ۲۰۰۸ اخبار گسترده مربوط به ورشکستگی بانکها و موسسات مالی آمریکا به سرعت تمامی بازارهای مالی جهان را فرا گرفت و موجب سقوط شاخص بورس وال استریت شد، به نحوی که در دوهفته نخست بورس نیویورک ۲۰ درصد سقوط کرد و شاخص بورس کشورهای مهم اقتصادی جهان نیز به شدت کاهش یافت. چرا اینطور شد؟ چون در اواسط دهه ۱۹۹۰ دولت آمریکا بسیاری از محدودیتهای موجود در اعطای وامهای مسکن را لغو کرد و در عین حال کاهش نرخ بهره شرط لازم رونق بازار مسکن بود که موجب شد تقاضای مسکن افزایش یابد و همین مساله اختلالاتی را در اقتصاد کلان و بازارهای مالی به وجود آورد. ساز و کار اداری اعطای وامهای رهنی و تصویب آن از دقت کافی برخوردار نبود و در نتیجه حجم وامهای اعطایی به وام گیرندگان پرخطر افزایش یافت. قسمت زیادی از اعطای این وامها به کسانی بود که نه در آمد داشتند و نه شغل و نه دارایی. ایجاد نو آوریهای مالی که در بازار این وام صورت گرفته بود، این امکان را فراهم کرد که بانکها بتوانند حق دریافت اقساط ماهانه وام به علاوه ریسک نکول از طرف وام گیرندگان را به بازار سرمایهگذاری دیگر بفروشند. اوراق بهاداری که به این ترتیب ایجاد شد،
اوراق بهادار متکی به وامهای رهنی بود. ریسک نکول از طرف وامگیرندگان بین طیف وسیعی از سرمایهگذاران توزیع شد زیرا هیچگونه محدودیتی در انتشار این اوراق بهادار و فروش آن به سرمایهگذاران فعال در این بازار وجود نداشت. در عین حال استفاده از ابزارهای مشتقه مانند آتی و اختیارات در معامله اوراق متکی بر وامهای رهنی یکی از عوامل ایجاد این بحران بود. انتشار این اوراق موجب شد که ایجادکنندگان آن، نسبت به ریسک اعتباری حساسیت لازم را از دست بدهند. بعد از اوراقسازی، معاملهگران نسبت به این سوال که این وامها بازپرداخت خواهند شد یا خیر بیتفاوت شدند. از این رو میزان زیاندهی این وامها بعد از اوراق سازی افزایش یافت. به این ترتیب در سال ۲۰۰۸ در بازار سهام حباب مربوط به این اوراق ترکید و جهانی را به بحران کشید. پس از آن مردم آمریکا به هیچ بانک سرمایهگذاری اعتماد نداشتند و بازار سهام نیز با نا اطمینانی شدیدی رو به رو شد. کاهش شدید قیمت مسکن در آمریکا و افزایش بیخانمانها در این کشور موجب کاهش ارزش سهام این شرکتها و صندوقهای مسکن شد.
در آن سال نگرانی نسبت به وضعیت بازار بورس جهان افزایش یافت و شاخص بورس در اکثر کشورها کاهش یافت. برخی از کشورها بورس را برای چند روز تعطیل کردند و به طور کلی شاخص بورس در این سال بیش از ۴۰ درصد کاهش یافت و مردم تازه فهمیدند که این بازار از چه حساسیتی برخوردار است.
ارسال نظر