گفتوگو با دکتر محمدرضا قانعی سرپرست طرح بازآفرینی رشت:
اساس بازآفرینی شهری فرهنگ است
مجتبی پورمحسن
آغاز فعالیت دکتر آخوندی به عنوان وزیر راه و شهرسازی دولت روحانی، با تغییر در نگرش شهرسازی در سطح کلام همراه شد. بالاخره طرحهایی که بر پایه توسعه کالبدی صرف شهرها بود به حاشیه رانده شد و طرح بازآفرینی جایگزین آن شد. طرح بازآفرینی قرار است در بیش از ۱۰ استان کشور انجام شود، اما رشت بدون برنامه قبلی، زودتر از بقیه شهرها این کار را آغاز کرد و پایلوت این طرح شد. سرپرستی طرح بازآفرینی رشت را که پیاده راه فرهنگی اولین بخش از آن است، دکتر محمدرضا قانعی برعهده دارد.
مجتبی پورمحسن
آغاز فعالیت دکتر آخوندی به عنوان وزیر راه و شهرسازی دولت روحانی، با تغییر در نگرش شهرسازی در سطح کلام همراه شد. بالاخره طرحهایی که بر پایه توسعه کالبدی صرف شهرها بود به حاشیه رانده شد و طرح بازآفرینی جایگزین آن شد. طرح بازآفرینی قرار است در بیش از ۱۰ استان کشور انجام شود، اما رشت بدون برنامه قبلی، زودتر از بقیه شهرها این کار را آغاز کرد و پایلوت این طرح شد. سرپرستی طرح بازآفرینی رشت را که پیاده راه فرهنگی اولین بخش از آن است، دکتر محمدرضا قانعی برعهده دارد. دکتر قانعی دکترای شهرسازی خود را از پاریس اخذ کرده و در بــیش از ۲۷ سال سابقه کار حرفهای در ایران، حدود پانصد پروژه در مقیاسهای معماری، طراحی شهری و شهرسازی را طراحی کرده است. با او درباره موضوع توسعه فرهنگی و بازآفرینی گفتوگو کردیم.
باز آفرینی یک ایده جدید در شهرسازی است که فکر میکنم با توسعه فرهنگی نسبت تنگاتنگ داشته باشد. این تفاوت بازآفرینی با سبک قبلی و نسبتش با توسعه فرهنگی را توضیح میدهید؟
بازآفرینی اگر به صرف مبانی واژگانش نپردازیم، در واقع یک رویکرد جدید است که پایه و اساس آن تحول در جریان زندگی فعلی است و در صورت ادامه امکان دارد دچار فرسودگی شود. اساس تحول در بازآفرینی بحث فرهنگی است. بازآفرینی یک خواست فرهنگی است که ۴۰ یا ۴۵ سال قبل در غرب شروع شد و حالا وقتی در ایران مطرح میشود شاید یک خواست فرهنگی است که از طریق نخبگان این مملکت به تمام طبقات زیرین نشر پیدا کند و تبدیل به یک مشارکت اجتماعی شود. اساس بازآفرینی، مشارکت اجتماعی و هماندیشی است که باز به بحث فرهنگ برمیگردد.
آیا اتفاقات فرهنگی در بازآفرینی نقش دارند؟
اساس بازآفرینی یک جریان فرهنگی است که اگر به هویت و مشارکت اجتماعی ارجاع داشته باشد، باز به فرهنگ بازمیگردد. وقتی اساس یک جریان، فرهنگی است پس یک ظهور کالبدی هم خواهد بود و آثارش در یک سری نمادها که تجسد همان فرهنگ است دیده میشود. زمانی که با حاج سمیع صحبت میکردم به این نتیجه رسیدم که چه خوب است یادوارهای از ایشان درست کنیم و در جامعه نشر دهیم تا مردم از گذشتگان اطلاعات بهتری داشته باشند.
بازآفرینی با نگهداری میراث فرهنگی خلط میشود. امکان دارد تفاوت این دو را بیان کنید؟ چون خیلیها فکر میکنند مثل میراث فرهنگی میخواهیم هر چیزی که در گذشته است حفظ کنیم.
ممکن است اینطور باشد ولی اساس آن این هدف نیست!اساس باز آفرینی، هویت است. به همین دلیل در فرهنگ ما ابتدا به سراغ چیزهایی میرویم که داریم.
آیا بازآفرینی با زندگی نو هم همراه است و همه چیز کهنه نیست؟
در بحث بازآفرینی، موزهها جای خود را به فضای عمومی شهری میدهند. موزهها تبدیل به فضای عمومی میشوند؛ این نگرش آشتی بین خودمان و گذشته و آیندهمان است. اتفاقی که در رشت بعد از همین پیادهراه دیدهام، عدهای به جای تکدیگری، ساز به دست میگیرند و بابت سازی که میزنند پول میگیرند.
این توانمندسازی که از فرهنگ شروع میکند و اقتصادی میشود که به جای راه حلهای رادیکال ریشهای و به جای خراب کردن و دوباره ساختن، روی پروژههایی کار کنیم که به نفع مردم باشد و بتواند جامعه را توسعه دهد. ممکن است جامعه متخصصان این باور را نداشته باشند که میشود با بازآفرینی توانمندسازی کرد؛ میگویند یک پروژه بزرگ انجام دهید.
من مطالعهای که در تمام دنیا کردم متوجه شدم بازآفرینی در مرحله اول از بالا به پایین اتفاق میافتد، حتی در جوامع پیشرفته مثل فرانسه، میتران است که لوور را در فرانسه کار میکند. در واقع یک جریان از بالا به پایین است که بعد تبدیل به خواست عمومی میشود که مردم نتیجهاش را میبینند و مثلا همان تکدیگری به فرهنگی شدن تبدیل میشود.
پس میپذیرید که شاید در مرحله اول مردم همراه نباشند؟
این همان نظری است که من به آقای دکتر ثابت قدم شهردار رشت و آقای دکترآخوندی گفتم. بله، بهخصوص در جامعه ما. ما باید در جامعه آن جریان فرهنگی را به وجود بیاوریم و این باور و سطح آگاهی را در جامعه ایجاد کنیم تا تبدیل به یک خواست عمومی شود. همه این پروژههای بازآفرینی، حتی در کشور چین نیز یک کمپین داشته و یک جنبش اجتماعی پشتش بوده است که بتواند به نتیجه برسد. پروژه بعدی ما تالاب عینک است که شعار ما این است: بیایید در تالاب عینک برای محیط زیست مبارزه کنیم. اساسا بازآفرینی خلاقیت است، یعنی باید شهر آماده باشد، فکرهای خلاق را بپذیرد و اجازه بروز و خودنمایی بدهد و صحنه شهر، صحنه رقابت بین افکار پیشرو متعالی باشد. بر این اساس ما الگوسازی میکنیم ولی بعد جایش را به جوانان میدهیم. من پیشنهاد کردم که امسال چند پروژه خودمان در زمینه معماری و المان شهری به مسابقه بگذاریم و برویم به سمت اینکه شهر خلاق و شهر خرد را داشته باشیم، به معنای واقعی که بتواند در تمام زمینهها فکر بفروشد. نکتهای که وجود دارد این است که در وزارتخانه راه و شهرسازی نگاه عوض شده است و طرح جامع جای خود را به نگاه جدید داده است.
وزارتخانه، دورهای از کلاسهایش را برای مدیران برگزار کرده است و خوشحالم که خودبه خود این استان برای بازآفرینی پیشرو شده است. حال شاید تاثیر کنار هم قرار گرفتن من و دکتر ثابت قدم باعث شد که شهر رشت اول شد و حالا در شهرهای دیگر استان نیز شروع شده است و ما به آنها مشاوره میدهیم. ولی مدیران میانی هم باید آموزش ببینند تا اشکالات خود را به صورت عینی ببینند. مثلا پروژهای در باغ مشکات در حال انجام بود که ما با نامه به شهردار، آن را متوقف کردیم زیرا وقتی صحبت از محیط زیست میشود رویکرد مدیر میانه باید عوض شود یعنی وقتی در یک باغ کار میکنیم قرار نیست باغ را بتون کنیم.
من خواستار این هستم که رشت اولین شهری باشد که تمام پروژههایش پیوست محیط زیستی داشته باشد.
آیا معتقدید این نگاه در کشور حاکم شده است؟
بله، صددر صد.
آیا شهرهای دیگری که وزارت راه انتخاب کرده بودند پروژه بازآفرینی را شروع کردهاند؟
بگذارید آنها فکرشان را بکنند. دو شهر که رشت در دست ما و ساوه که مسوول پروژه خانم دکتر شفاهی و پانزده شهر دیگر که دکتر هاشمی میخواهند انجام دهند.
دکتر شفاهی بیشتر دیدگاه برنامهریزی شهری دارند و شهرساز هستند و در رشت هم یک معمار این کار را انجام میدهد. نگاه ما متفاوت است، ولی شاید جهتها یکی باشد. آقای هاشمی(مشاور معماری و شهرسازی وزارت راه و شهرسازی) در حال مطالعه هستند تا مدیریت آن پانزده شهر را انجام دهند. در صحبتی که با آقای آخوندی داشتم به این نتیجه رسیدم که ما کلاسی برای بقیه خواهیم بود. در تمام پروژههای موفق دنیا معمارها در راس چنین کارهایی بودند. در پاریس یا هر جای دنیا، اساس این شهر در خلاقیت است که شما از هیچ، چیزی درست کنید، نه آن چیزی که هست. خداوند ما را از خاک یعنی آن چیزی که خیلی بیارزش است به وجود آورده است. فکر میکنم رشت در مسیر بازآفرینی است، درحالیکه بقیه دارند فکرش را میکنند.
ارسال نظر