اشرافیت وهابی
هادی خسرو شاهین دبیر گروه بین الملل عربستان زمین بازی محافظه‌کاران است و اریستوکرات‌های آل سعود؛این جماعت فتاوی عبدالوهاب را سنت می‌خوانند و در عمل به دستوراتش به مدرنیزاسیون و جهان جدید پشت می‌کنند. محافظه‌کاران سعودی هم در حوزه اجتماعی و هم در سیاست‌ورزی سنت‌گرایند و به همین دلیل هم نه آنها را می‌توان وحدت‌گرایان حیات اجتماعی خواند ونه اقتدارگرایان حوزه قدرت. در چنین منظومه‌ای نیز نه توده‌ها ساز مخالف با ساختار قدرت می‌زنند و نه نخبگان حکومتی بر جامعه بیگانه از خود فرمان می‌رانند. در عربستان سعودی همه مثل همند؛ نه آل سعود تافته‌ای جدابافته از کل ساحت اجتماعی و نه مردم بیگانه از قواعد و هنجارهای حکومتی. در این سرزمین میان توده‌ها و نخبگان پل ارتباطی مستحکمی وجود دارد که مانع از شکاف و تضاد عمیق می‌شود، اما در این میان درآمدهای بادآورده نفت به چنین تعامل مستمر و دوجانبه‌ای میان جامعه و حکومت جان دوباره می‌بخشد. چون در عرصه سیاست، حاکمان اطاعت می‌خواهند و توده‌ها کارآمدی؛ نفت هم نیاز حاکمان را تامین می‌کند و هم مطالبه محکومان را. محافظه‌کاری برای سعودی‌ها هم حکم ایدئولوژی را دارد و هم رمز استمرار نظم کهن آن ها در دنیای جدید است، اما این ایدئولوژی بدون نفت و پمپاژ چنین درآمدهایی بی‌رونق می‌شود. پمپاژ طلای سیاه در جامعه همه آن سنت‌های برآمده از اندیشه عبدالوهاب را در نزد عامه و خواص جلا و رونق می‌دهد و از همه مهم‌تر محافظه‌کاری را به ایدئولوژی مسلط در جامعه سعودی تبدیل می‌کند. شاید به همین دلیل هم باشد که تا به امروز در شبه‌جزیره نه اصلاح‌گرایان به نانی رسیده اند و نه بنیادگرایان به نامی. همه فعالیت‌های اصلاح‌گرایانه و همچنین بنیادگرایانه در حوزه اجتماع به‌راحتی سرکوب شده‌اند و امکانی نیز برای حضور قدرتمند در ساختار قدرت نیافته‌اند. از همین رو بحران جانشینی عبارتی غریب برای جامعه سنت‌گرای عربستان است و با مولفه‌های سیاسی و اجتماعی آن هماهنگی نمی‌یابد. بحران جانشینی در ساختاری پدید می‌آید که دوره گذار را می‌آزماید و به همین دلیل هم درحال پوست انداختن از سنت‌های کهن است و ورود به قواعد و هنجارهای جدید و مدرن. در این دوره هم ساختار سیاسی در بحران فرومی‌غلتد و هم ساحت اجتماعی دچار پریشانی و برافروختگی می‌شود. شورش و کودتا مختص چنین جوامعی است و ثبات و آرامش در ید اختیار جوامع سنت‌گرایی چون عربستان سعودی.محافظه‌کاری آل سعود نه با مرگ ملک فهد پایان یافت و نه با به شماره افتادن نفس‌های ملک عبدالله در لحظه آخر حیات خود قرار می‌گیرد. چنین ایدئولوژی را جغرافیای سخت و خشن شبه‌جزیره در درون خود پرورش داده و طلای سیاه نیز دائما بر جذابیت‌های آن افزوده است. به همین دلیل هم حتی با پایان کار ملک عبدالله محافظه‌کاری آل سعود رو به انقضا و اضمحلال نمی‌رود. مرگ عبدالله شاید قطعی باشد، ولی در مورد بحران جانشینی در عربستان سعودی تردیدهای جدی وجود دارد.