تبعات اقتصادی و اجتماعی افسردگی را دست کم نگیرید
شادی آذری بسیاری از ما فردی را میشناسیم که از افسردگی رنج میبرد. اما تداوم این بیماری در بسیاری از نقاط جهان که همراه با بروز مشکلات ذهنی است و در سایر نقاط جهان هم رو به افزایش است، به این معنا است که ابعاد این مشکل و تاثیراتش معمولا خیلی آشکار نیست. در شرایطی که جهان با جنگ و بیماریهای همه گیر از جمله ابولا دست و پنجه نرم میکند، نرخ بالای افسردگی کمتر مورد توجه قرار میگیرد اما همچنان اثرات خود را بر محیطهای کاری و بودجههای بهداشت و درمان دولتهای سرتاسر جهان تحمیل میکند.
سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده است که حدود ۳۵۰ میلیون نفر در سرتاسر جهان از افسردگی رنج میبرند.
سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده است که حدود ۳۵۰ میلیون نفر در سرتاسر جهان از افسردگی رنج میبرند.
شادی آذری بسیاری از ما فردی را میشناسیم که از افسردگی رنج میبرد. اما تداوم این بیماری در بسیاری از نقاط جهان که همراه با بروز مشکلات ذهنی است و در سایر نقاط جهان هم رو به افزایش است، به این معنا است که ابعاد این مشکل و تاثیراتش معمولا خیلی آشکار نیست. در شرایطی که جهان با جنگ و بیماریهای همه گیر از جمله ابولا دست و پنجه نرم میکند، نرخ بالای افسردگی کمتر مورد توجه قرار میگیرد اما همچنان اثرات خود را بر محیطهای کاری و بودجههای بهداشت و درمان دولتهای سرتاسر جهان تحمیل میکند.
سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده است که حدود ۳۵۰ میلیون نفر در سرتاسر جهان از افسردگی رنج میبرند. در سرشماری این سازمان که در سال ۲۰۰۸ از ۱۷ کشور جهان به عمل آمد معلوم شد که بهطور متوسط از هر ۲۰ نفر، یک نفر دورهای از افسردگی را در یک سال پیش از این سرشماری تجربه کردهاند. بر اساس مطالعهای جهانی که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد، اختلال افسردگی شدید، ۲/۸ درصد از افراد جهان را برای سالها درگیر خود میکند و همین موضوع موجب شده است که این اختلال به دومین اختلال در سطح جهان که چندین سال از عمر افراد را به خود اختصاص میدهد، تبدیل شود. احتمال اینکه افراد در جوانی به افسردگی مبتلا شوند زیاد است و معمولا زنان بیشتر در معرض این بیماری قرار میگیرند. در بسیاری از موارد زنان پس از بهدنیا آوردن فرزند در معرض آسیبهای این بیماری قرار میگیرند و این اختلال بر رشد و ترقی نسل جدید تاثیر منفی میگذارد.
اثرات گسترده اقتصادی-اجتماعی
اثرات اقتصادی و اجتماعی سطوح بالای افسردگی در جهان بسیار گسترده است. افسردگی در جدی ترین شکل خود منجر به نابودی پتانسیلهای انسانی میشود، به این معنا که بر اساس نخستین گزارش سازمان بهداشت جهانی در مورد پیشگیری از خودکشی، سالانه بیش از ۸۰۰ هزار مورد خودکشی رخ میدهد. امید به زندگی افرادی که بیماریهای شدید ذهنی دارند (از جمله افسردگی حاد) بهطور میانگین ۲۰ سال کمتر از سایر اقشار جامعه است.
علاوه بر این، افسردگی طی پربارترین سالهای عمر افراد، میتواند اثرات زیادی بر اقتصاد جهان برجای گذارد. سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه اعلام کرده است که 5 درصد از افراد جهان که در سن اشتغال بهسر میبرند، از بیماریهای وخیم ذهنی رنج میبرند و 15 درصد از افراد در این سن، به یکی از بیماریهای افسردگی یا شیدایی مبتلا هستند. بر اساس گزارش این سازمان هزینههای مستقیم یا غیرمستقیم مشکلات ذهنی معادل 4 درصد تولید ناخالص داخلی جهان است. در آمریکا، مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها اعلام کرده است که حدود 80 درصد از افراد مبتلا به افسردگی بهخاطر شرایطی که درآن گرفتار شدهاند، سطحی از اختلال در عملکردشان را گزارش کردهاند و 27 درصد از آنان، بروز مشکلات جدی در کار و زندگی شخصی خود را گزارش کردهاند. برآوردها نشان میدهد که این بیماری در ایالات متحده موجب از دست رفتن سالانه 200 میلیون روزکاری میشود و برای کارفرمایان سالانه هزینهای بالغ بر 17 تا 44 میلیارد دلار در پی دارد.
درمانهای قابل اعتماد متنوعی برای بیماری افسردگی وجود دارد که از جمله آنها میتوان به داروهای ضد افسردگی، رفتاردرمانی و سایر انواع روان درمانی اشاره کرد. گرچه درمانهای کلینیکی در کشورهای در حال توسعه همچون اوگاندا و هندوستان، به اندازه کشورهای پیشرفتهای که در آنها مدام مورد استفاده قرار میگیرند، تاثیرگذار بودهاند، اما بر اساس اعلام سازمان بهداشت جهانی، کمتر از نیمی از افرادی که در سطح جهان به این بیماری مبتلا هستند و در برخی از کشورها حتی کمتر از ۱۰ درصد آنان، تحت درمان قرار میگیرند.
تمرکز بر پیشگیری و تامین بودجه آن
در چنین شرایطی، برخی از سیاستگذاران تمرکز خود را بر پیشگیری از افسردگی معطوف کردهاند و از راههایی همچون برنامههای حل مشکل در مدارس، آموزش مهارتهای فردی و اجتماعی به کودکان و اجرای برنامههای بهداشت و سلامت در محیط کار برای افراد مسن، پیشگیری از ابتلا به این بیماری را در اولویتهای کاری خود قرار دادهاند.
با افزایش نرخ ابتلا به افسردگی در سطح جهان، آموزشهای مربوط به این بیماری در مناطقی که شیوع آن بیشتر است، ضروری بهنظر میرسد و تامین بودجه برای درمان آن حیاتی است. بر اساس قطعنامه مجمع بهداشت جهانی که در ماه مه 2012 به امضا رسید، کشورها موظف شدهاند واکنشی هماهنگ تر به اختلالات ذهنی در سطح کشورها نشان دهند. این درخواست کمکم به عرصه سیاست هم کشیده شده است و نیک کلگ، معاون نخستوزیر انگلیس هم به تازگی اعلام کرده است که دولت این کشور 120 میلیون پوند بودجه را به کاهش دوره انتظار برای شروع درمان بیماریهای ذهنی اختصاص میدهد. هدف از این اقدام انگلستان این است که تا سال 2015 میلادی، سطح درمان بیماریهای ذهنی به سطح درمان بیماریهای فیزیکی برسد.
مدتهای طولانی، اثرات بیماری افسردگی کوچک شمرده شد. اکنون دولتها و مقامات بخش بهداشت و درمان جهان فهمیدهاند که باید به این وضع پایان داد.
منبع: اکونومیست
سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده است که حدود ۳۵۰ میلیون نفر در سرتاسر جهان از افسردگی رنج میبرند. در سرشماری این سازمان که در سال ۲۰۰۸ از ۱۷ کشور جهان به عمل آمد معلوم شد که بهطور متوسط از هر ۲۰ نفر، یک نفر دورهای از افسردگی را در یک سال پیش از این سرشماری تجربه کردهاند. بر اساس مطالعهای جهانی که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد، اختلال افسردگی شدید، ۲/۸ درصد از افراد جهان را برای سالها درگیر خود میکند و همین موضوع موجب شده است که این اختلال به دومین اختلال در سطح جهان که چندین سال از عمر افراد را به خود اختصاص میدهد، تبدیل شود. احتمال اینکه افراد در جوانی به افسردگی مبتلا شوند زیاد است و معمولا زنان بیشتر در معرض این بیماری قرار میگیرند. در بسیاری از موارد زنان پس از بهدنیا آوردن فرزند در معرض آسیبهای این بیماری قرار میگیرند و این اختلال بر رشد و ترقی نسل جدید تاثیر منفی میگذارد.
اثرات گسترده اقتصادی-اجتماعی
اثرات اقتصادی و اجتماعی سطوح بالای افسردگی در جهان بسیار گسترده است. افسردگی در جدی ترین شکل خود منجر به نابودی پتانسیلهای انسانی میشود، به این معنا که بر اساس نخستین گزارش سازمان بهداشت جهانی در مورد پیشگیری از خودکشی، سالانه بیش از ۸۰۰ هزار مورد خودکشی رخ میدهد. امید به زندگی افرادی که بیماریهای شدید ذهنی دارند (از جمله افسردگی حاد) بهطور میانگین ۲۰ سال کمتر از سایر اقشار جامعه است.
علاوه بر این، افسردگی طی پربارترین سالهای عمر افراد، میتواند اثرات زیادی بر اقتصاد جهان برجای گذارد. سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه اعلام کرده است که 5 درصد از افراد جهان که در سن اشتغال بهسر میبرند، از بیماریهای وخیم ذهنی رنج میبرند و 15 درصد از افراد در این سن، به یکی از بیماریهای افسردگی یا شیدایی مبتلا هستند. بر اساس گزارش این سازمان هزینههای مستقیم یا غیرمستقیم مشکلات ذهنی معادل 4 درصد تولید ناخالص داخلی جهان است. در آمریکا، مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها اعلام کرده است که حدود 80 درصد از افراد مبتلا به افسردگی بهخاطر شرایطی که درآن گرفتار شدهاند، سطحی از اختلال در عملکردشان را گزارش کردهاند و 27 درصد از آنان، بروز مشکلات جدی در کار و زندگی شخصی خود را گزارش کردهاند. برآوردها نشان میدهد که این بیماری در ایالات متحده موجب از دست رفتن سالانه 200 میلیون روزکاری میشود و برای کارفرمایان سالانه هزینهای بالغ بر 17 تا 44 میلیارد دلار در پی دارد.
درمانهای قابل اعتماد متنوعی برای بیماری افسردگی وجود دارد که از جمله آنها میتوان به داروهای ضد افسردگی، رفتاردرمانی و سایر انواع روان درمانی اشاره کرد. گرچه درمانهای کلینیکی در کشورهای در حال توسعه همچون اوگاندا و هندوستان، به اندازه کشورهای پیشرفتهای که در آنها مدام مورد استفاده قرار میگیرند، تاثیرگذار بودهاند، اما بر اساس اعلام سازمان بهداشت جهانی، کمتر از نیمی از افرادی که در سطح جهان به این بیماری مبتلا هستند و در برخی از کشورها حتی کمتر از ۱۰ درصد آنان، تحت درمان قرار میگیرند.
تمرکز بر پیشگیری و تامین بودجه آن
در چنین شرایطی، برخی از سیاستگذاران تمرکز خود را بر پیشگیری از افسردگی معطوف کردهاند و از راههایی همچون برنامههای حل مشکل در مدارس، آموزش مهارتهای فردی و اجتماعی به کودکان و اجرای برنامههای بهداشت و سلامت در محیط کار برای افراد مسن، پیشگیری از ابتلا به این بیماری را در اولویتهای کاری خود قرار دادهاند.
با افزایش نرخ ابتلا به افسردگی در سطح جهان، آموزشهای مربوط به این بیماری در مناطقی که شیوع آن بیشتر است، ضروری بهنظر میرسد و تامین بودجه برای درمان آن حیاتی است. بر اساس قطعنامه مجمع بهداشت جهانی که در ماه مه 2012 به امضا رسید، کشورها موظف شدهاند واکنشی هماهنگ تر به اختلالات ذهنی در سطح کشورها نشان دهند. این درخواست کمکم به عرصه سیاست هم کشیده شده است و نیک کلگ، معاون نخستوزیر انگلیس هم به تازگی اعلام کرده است که دولت این کشور 120 میلیون پوند بودجه را به کاهش دوره انتظار برای شروع درمان بیماریهای ذهنی اختصاص میدهد. هدف از این اقدام انگلستان این است که تا سال 2015 میلادی، سطح درمان بیماریهای ذهنی به سطح درمان بیماریهای فیزیکی برسد.
مدتهای طولانی، اثرات بیماری افسردگی کوچک شمرده شد. اکنون دولتها و مقامات بخش بهداشت و درمان جهان فهمیدهاند که باید به این وضع پایان داد.
منبع: اکونومیست
ارسال نظر