پیشبینی سال ۲۰۵۰
مرتضی قلیزاده * عید کریسمس سال ۲۰۵۰ است، من اکنون ۵۵ ساله هستم آنقدر پیر شدم که دیگر توان حرف زدن و ایستادن ندارم؛ ۸۰ ساله بهنظر میرسم. بیماری وخیم کلیوی دارم، چون آب اندکی مینوشم و میدانم که زمان زیادی از عمرم باقی نمانده است. امروز من یکی از پیرترین افراد جامعه هستم. به یاد دارم وقتی کودک بودم همه چیز خیلی متفاوت بود. بچههای ۳۰ ساله من، ۵۵ ساله بهنظر میرسند. من از آبتنی در رودخانهها و دوش گرفتن و ماندن چند ساعتی زیر دوش حمام لذت میبردم، امروزه با یک لیتر آب باید دوش بگیریم، باید بدون استفاده از آب سرمان را تمیز نگه داریم.
مرتضی قلیزاده * عید کریسمس سال ۲۰۵۰ است، من اکنون ۵۵ ساله هستم آنقدر پیر شدم که دیگر توان حرف زدن و ایستادن ندارم؛ ۸۰ ساله بهنظر میرسم. بیماری وخیم کلیوی دارم، چون آب اندکی مینوشم و میدانم که زمان زیادی از عمرم باقی نمانده است. امروز من یکی از پیرترین افراد جامعه هستم. به یاد دارم وقتی کودک بودم همه چیز خیلی متفاوت بود. بچههای ۳۰ ساله من، ۵۵ ساله بهنظر میرسند. من از آبتنی در رودخانهها و دوش گرفتن و ماندن چند ساعتی زیر دوش حمام لذت میبردم، امروزه با یک لیتر آب باید دوش بگیریم، باید بدون استفاده از آب سرمان را تمیز نگه داریم. در آن زمان، ماشینهایمان را با آب لولهکشی میشستیم.
امروزه بچهها باور نمیکنند که ما آب را این چنین اسراف میکردیم. من هشدارهایی را که در آن زمان میگفتند آب را هدر ندهید، به خاطر میآورم. اما هیچکس توجه نمیکرد و فکر میکردیم که آب هرگز تمام نمیشود. امروزه تمام رودخانهها، سدها، دریاچهها و سایر منابع آب تمام شدهاند یا خشکیده و آلودهاند. صحراهای بزرگ جایگزین مناظر طبیعی اطراف ما شدهاند. ۱۸ استان از ۳۱ استانی که در سال ۲۰۱۵ داشتیم الان دیگر لمیزرع و غیرقابل سکونت شده و در تمام مناطقی که وضعیت بیابانی و کویری دارند عفونتهای گوارشی، بیماریهای پوستی و ناراحتیهای کلیوی عامل اصلی مرگ و میر شده است.
صنعت بهخاطر تامین نشدن آب موردنیاز نیمهتعطیل شده و بیکاری چشمگیر بوده،کارخانجات تصفیه آب که آب قابلشرب از فاضلاب و آبهای آلوده تولید میکنند، مراکزاصلی اشتغال شدهاند. هرج و مرج و حمله برای تهیه آب در خیابانها رواج یافته و امری عادی شده است. بیشتر تنشهای بینالمللی بر سر منابع آب است. سرانه آب ما زیر ۳۰۰ مترمکعب در سال رسیده که در سال ۲۰۱۴ درحدود ۱۷۰۰ متر مکعب بود.
هشتاد درصد غذای انسانها در روز از مواد مصنوعی تهیه میشود و میوهها گلخانهای هستند. در گذشته مقدار آب توصیه شده برای شرب هر فرد هشت لیوان بود اما امروز من فقط یک لیوان آب مینوشم. لباسها اکثرا جهت صرفهجویی در مصرف آب یکبار مصرف هستند، که آن هم باعث افزایش مقدار زبالهها شده است. ما مجبوریم ازسپتیک تانکها برای فاضلاب استفاده کنیم چون سیستمهای تصفیه فاضلاب شهری بهدلیل کمبود آب کار نمیکنند. مقاومت بدنی انسانها نیز تحلیل رفته است و چین و چروک ناشی از کمآبی در پوست آنها زیاد شده است. بسیاری از بچهها با عقبماندگی و جهشهای ژنی بهعلت آلودگی آب و موادغذایی متولد میشوند.سازمان جهانی بهداشت، در سال ۲۰۰۷ بعد از مطاله دشت خوزستان و در سال ۲۰۱۰ بعد از خشک شدن هامون این موضوع را به ایران هشدار داده بود و در سال ۲۰۱۵ نیز در مسأله خشک شدن دریاچه ارومیه اخطار مجدد داده شده بود که مردم و دولتمردان اعتنایی به هشدارهای جهانی نکردند، بهطوریکه یک مسأله ساده سیاسی انتخاباتی را میلیونها بار مهمتر از این دانستند. شبکههای ارتباطی مشغول سیاسیکاری و سیاستبازی بودند که نتیجه آن امروزه موجب تنش آبی با کشورهای همسایه شده است.
تمام اکوسیستمهای آبی از بینرفته و نفس کشیدن مشکل شده است. بیماریهای تنفسی زیاد شده، مراتع و جنگلها نابود شده یا در حال نابودیاند. احساس گناه میکنم، چون من به نسلی تعلق دارم که ویرانی محیطزیست را سبب شده و یا حداقل به توصیههای صرفهجویی آب توجهی نکرده است و امروزه فرزندان ما بهای بسیار سنگینی ر ا برای آن پرداخت میکنند. صادقانه بگویم مردم اشتیاق و امیدی برای زندگی ندارند و مهمتر از همه تخریب محیطزیست به نقطه غیرقابل برگشتی رسیده است. آه که چقدر دلم میخواهد برگردم و مردم آن زمان را مجبور کنم که این موضوع را بفهمند که هنوز فرصتی برای حفظ سرزمینمان و محیطزیستمان داشتیم. با این دلنوشته میخواهم وجدان شما و تمام مسئولان را در خصوص منابع طبیعی بیدار کنم. این یک شوخی نیست، بلکه واقعیت زندگی ماست. بنابراین کاری برای فرزندانمان انجام دهیم و حق زندگی را از آیندگان دریغ نکنیم.
*فعال محیطزیست
امروزه بچهها باور نمیکنند که ما آب را این چنین اسراف میکردیم. من هشدارهایی را که در آن زمان میگفتند آب را هدر ندهید، به خاطر میآورم. اما هیچکس توجه نمیکرد و فکر میکردیم که آب هرگز تمام نمیشود. امروزه تمام رودخانهها، سدها، دریاچهها و سایر منابع آب تمام شدهاند یا خشکیده و آلودهاند. صحراهای بزرگ جایگزین مناظر طبیعی اطراف ما شدهاند. ۱۸ استان از ۳۱ استانی که در سال ۲۰۱۵ داشتیم الان دیگر لمیزرع و غیرقابل سکونت شده و در تمام مناطقی که وضعیت بیابانی و کویری دارند عفونتهای گوارشی، بیماریهای پوستی و ناراحتیهای کلیوی عامل اصلی مرگ و میر شده است.
صنعت بهخاطر تامین نشدن آب موردنیاز نیمهتعطیل شده و بیکاری چشمگیر بوده،کارخانجات تصفیه آب که آب قابلشرب از فاضلاب و آبهای آلوده تولید میکنند، مراکزاصلی اشتغال شدهاند. هرج و مرج و حمله برای تهیه آب در خیابانها رواج یافته و امری عادی شده است. بیشتر تنشهای بینالمللی بر سر منابع آب است. سرانه آب ما زیر ۳۰۰ مترمکعب در سال رسیده که در سال ۲۰۱۴ درحدود ۱۷۰۰ متر مکعب بود.
هشتاد درصد غذای انسانها در روز از مواد مصنوعی تهیه میشود و میوهها گلخانهای هستند. در گذشته مقدار آب توصیه شده برای شرب هر فرد هشت لیوان بود اما امروز من فقط یک لیوان آب مینوشم. لباسها اکثرا جهت صرفهجویی در مصرف آب یکبار مصرف هستند، که آن هم باعث افزایش مقدار زبالهها شده است. ما مجبوریم ازسپتیک تانکها برای فاضلاب استفاده کنیم چون سیستمهای تصفیه فاضلاب شهری بهدلیل کمبود آب کار نمیکنند. مقاومت بدنی انسانها نیز تحلیل رفته است و چین و چروک ناشی از کمآبی در پوست آنها زیاد شده است. بسیاری از بچهها با عقبماندگی و جهشهای ژنی بهعلت آلودگی آب و موادغذایی متولد میشوند.سازمان جهانی بهداشت، در سال ۲۰۰۷ بعد از مطاله دشت خوزستان و در سال ۲۰۱۰ بعد از خشک شدن هامون این موضوع را به ایران هشدار داده بود و در سال ۲۰۱۵ نیز در مسأله خشک شدن دریاچه ارومیه اخطار مجدد داده شده بود که مردم و دولتمردان اعتنایی به هشدارهای جهانی نکردند، بهطوریکه یک مسأله ساده سیاسی انتخاباتی را میلیونها بار مهمتر از این دانستند. شبکههای ارتباطی مشغول سیاسیکاری و سیاستبازی بودند که نتیجه آن امروزه موجب تنش آبی با کشورهای همسایه شده است.
تمام اکوسیستمهای آبی از بینرفته و نفس کشیدن مشکل شده است. بیماریهای تنفسی زیاد شده، مراتع و جنگلها نابود شده یا در حال نابودیاند. احساس گناه میکنم، چون من به نسلی تعلق دارم که ویرانی محیطزیست را سبب شده و یا حداقل به توصیههای صرفهجویی آب توجهی نکرده است و امروزه فرزندان ما بهای بسیار سنگینی ر ا برای آن پرداخت میکنند. صادقانه بگویم مردم اشتیاق و امیدی برای زندگی ندارند و مهمتر از همه تخریب محیطزیست به نقطه غیرقابل برگشتی رسیده است. آه که چقدر دلم میخواهد برگردم و مردم آن زمان را مجبور کنم که این موضوع را بفهمند که هنوز فرصتی برای حفظ سرزمینمان و محیطزیستمان داشتیم. با این دلنوشته میخواهم وجدان شما و تمام مسئولان را در خصوص منابع طبیعی بیدار کنم. این یک شوخی نیست، بلکه واقعیت زندگی ماست. بنابراین کاری برای فرزندانمان انجام دهیم و حق زندگی را از آیندگان دریغ نکنیم.
*فعال محیطزیست
ارسال نظر