تسویه حساب دیترویتی‌ها

رقابت بین سوپر ماشین‌ها همیشه جذاب است. مخصوصا وقتی در دو سوی رینگ دو مدعی همیشگی در این زمینه حضور داشته باشند. امروز در یک گوشه رینگ شورولت کوروت را داریم. ماشینی که خود را سرسلسله خودروهای عضلانی می‌داند و در گوشه دیگر رینگ فورد موستانگی است که در حال حاضر نماد خودروهای عضلانی به حساب می‌آید. در این تست مدل‌های معمولی این دو خودرو حضور ندارند و همین مساله ماجرا را جذاب‌تر کرده است. از خانواده کوروت مدل استینگری به میدان آمده و از فورد موستانگ هم مدل شلبی که تا دندان تقویت شده است. برای اینکه این تست هر چه بیشتر هیجان‌انگیز شود از رانندگان حرفه‌ای برای راندن خودروها استفاده شده است تا تمام توانایی‌های آنها به چالش کشیده شده و عیب و ایرادهای احتمالی آنها نمایان شود. ماجرای رقابت کوروت و موستانگ به دهه ۶۰ میلادی باز‌می‌گردد. در آن زمان شورولت کوروت یکه‌تاز بازار خودروهای عضلانی بود اما ناگهان در سال ۶۴ میلادی فورد با معرفی موستانگ توجه‌ها را به سوی این خودرو جلب و جا را برای کوروت به شدت تنگ کرد.با معرفی کامارو از سوی شورولت، رفته رفته جنگ میان کوروت و موستانگ به حاشیه رانده شد اما این رقابت مانند‌ آتش زیر خاکستر باقی ماند و هر از گاهی با معرفی مدل‌های جدید از جایی شعله آن بار دیگر زبانه می‌کشد. مانند این بار که ماهنامه معتبر «کار اند درایور» این آتش را شعله‌ور ساخته است.

عصیان کوروت

کوروت استینگری نسل هفتم این خودرو جنجالی به حساب می‌آید. ماشینی که هر ماشین‌بازی دوست دارد یک دستگاه از آن را در گاراژ خود داشته باشد. شورولت استینگری زمانی که دو سال قبل معرفی شد موجی از هیجان را ایجاد کرد. طراحان کوروت با حفظ سنت‌های طراحی این خودرو توانسته بودند ماشین متفاوتی طراحی کنند که با المان‌های طراحی روز همخوانی داشته باشد. استفاده از خطوط شکسته در طراحی یک خودرو عضلانی کار ساده‌ای نیست. اما در این شورولت کار به خوبی به انجام رسیده است.

خطوط شکسته جلو و اطراف خودرو از آن یک خودرو با ظاهری خشن و تهاجمی ساخته است. زمانی که به این شورولت نگاه می‌کنید انگار یکی از ماشین‌های فیلم ترنسفورمرز در مقابل شما قرار گرفته است و هر لحظه امکان دارد که بلند شده و در مقابل شما بایستد. اما این تمام ماجرا نیست. برای این تست از یک استینگری نسل هفتم معمولی استفاده نشده است. بلکه ویرایش Z۵۱ آن انتخاب شده است. هر آنچه از قدرت و قابلیت‌های کوروت شنیده بودید را فراموش کنید. چرا که ویرایش Z۵۱ مرزهای توانایی کوروت را تغییر داده و آن را فراتر برده است. ویرایش Z۵۱ می‌تواند برای شما یادآور شورولت کاماروی Z۲۸ باشد. زیاد هم بیراه نرفته‌اید چرا که کوروت Z۵۱ ویرایش تقویت شده استینگری معمولی است. در این ویرایش از موتور تا گیربکس و سیستم تعلیق کوروت را دستکاری کرده و ارتقا داده‌اند. چیزی حدود ۷ هزار دلار هم برای این کار خرج کرده‌اند. به همین دلیل کوروت Z۵۱ با قیمتی در حدود ۱۰ هزار دلار گران‌تر از کوروت معمولی به فروش می‌رسد.

موتوری که در این کوروت استفاده شده همان بلوک جادویی هشت سیلندر است که در کوروت معمولی وجود دارد. با این تفاوت که به لطف پکیج Z۵۱ بر جادوهای آن افزوده شده است. این بلوک ۶۲۰۰ سی‌سی حجم و در حالت عادی ۴۶۰ اسب بخار قدرت دارد. اما در Z۵۱ با استفاده از میل سوپاپ‌های تیتانیومی و بازنویسی ECU خودرو دور موتور را افزایش داده و قدرت بیشتری از دل آن بیرون کشیده‌اند. خودرویی که در این تست استفاده شده است ۵۰۰ اسب بخار قدرت دارد. در حالت عادی گشتاور این موتور به ۶۳۰ نیوتن متر می‌رسد. اما در خودرو حاضر در این تست گشتاور به بیش از ۷۲۰ نیوتن متر رسیده است. همه اینها یک طرف، سیستم تعلیق جدیدی که برای آن در نظر گرفته‌اند یک طرف. البته شاید استفاده از کلمه جدید برای آن مناسب نباشد چرا که آن را بهینه‌سازی کرده‌اند نه تعویض. برای سیستم تعلیق کوروت Z۵۱ از سنسورهایی استفاده شده که با افزایش سرعت، سیستم تعلیق را خشک‌تر می‌کنند. به این ترتیب هندلینگ خودرو افزایش پیدا می‌کند. این موضوع در زمان انجام مانور یا حرکت در پیست‌هایی با پیچ تند بسیار اهمیت پیدا می‌کند. در این تست از کوروت دنده دستی استفاده شده است. اصولا مدل Z۵۱ بیشتر با گیربکس دستی تولید می‌شود. چرا که خودرویی برای لذت بردن از رانندگی و شتاب و سرعت است و عمده رانندگان حرفه‌ای و عشق شتاب ترجیح می‌دهند اختیار تعویض دنده در دست خودشان باشد. در ادامه زمانی که به بخش نتایج این تست برسیم خواهید دید که استفاده از مدل دنده دستی کوروت یک انتخاب هوشمندانه بوده است.


آزمون رانندگی

حالا زمان آن رسیده که حرف و ادعا پایان یافته و همه چیز در مقام عمل سنجیده شود. در اولین آزمون از رانندگان خواسته شد تا رفتار عمومی خودروها را بررسی کنند. یعنی آنها را در پیست برانند و بگویند که خودرو چه رفتاری در پیچ‌ها از خود نشان می‌دهد. هر دو راننده به نوبت با هر دو خودرو رانندگی کردند. نتیجه‌ای که از این تست حاصل شد این بود. شورولت کوروت استارت بسیار پرقدرتی دارد. حسی که از حرکت به راننده منتقل می‌کند بسیار خوب و قابل قبول است. این خودرو هنگام ورود به پیچ‌ها به دلیل وزن بالاتری که دارد بسیار با ثبات است و می‌توان به خوبی از بخش داخلی پیچ وارد شد بدون آنکه نگران ناپایدار شدن خودرو بود. اما این وزن بالا موقع خروج از پیچ کمی دردسرساز می‌شود. به خصوص در پیچ‌ها تند. در اینجا است که هنگام راندن شورولت کوروت باید کمی حواستان به میزان گازی که هنگام خروج از پیست می‌دهید باشد. گاز بیش از حد موجب می‌شود تا پشت خودرو ناپایدار شود. در مورد فورد موستانگ وضعیت بهتر است. این خودرو به دلیل فاصله عرضی کمتری که دارد در پیچ‌ها مطمئن تر عمل می‌کند. یعنی در هنگام خروج از پیچ می‌توان گاز بیشتری به خودرو داد و زودتر به شتاب رسید. آزمون بعدی تست هیجان انگیز شتاب صفر تا ۱۰۰ کیلومتر است. چیزی که بسیاری آن را ملاک برتری سوپراسپرت‌ها می‌دانند.

در دفترچه شورولت کوروت Z51 نوشته شده است که این خودرو شتاب صفر تا 100 کیلومتر 4 ثانیه دارد. این آزمون چند مرتبه روی این خودرو انجام شد. بهترین نتیجه‌ای که به دست آمد 4/ 4 ثانیه بود. البته شتاب به اکتان سوخت، ارتفاع از سطح دریا و عوامل دیگری هم بستگی دارد. اما خب این دو خودرو در شرایط یکسانی تست شدند و نتایج قابل استناد است. شتاب صفر تا صدی که فورد موستانگ ثبت کرد 3/ 4 ثانیه بود. به این ترتیب موستانگ در این بخش نیز به برتری رسید. نتیجه این تست نشان داد که الزاما حجم موتور بیشتر منجر به شتاب بیشتر نمی‌شود و قابلیت‌های دیگری نیز لازم است. یکی از مهم‌ترین‌ عوامل برتری موستانگ دیفرانسیل تغییر یافته آن است که نیروی کمتری را تلف می‌کند. آزمون بعدی که روی دو خودرو انجام شد تست معروف درگ بود. مسابقه درگ به مسابقه‌ای گفته می‌شود که در آن خودروها مسیر یک چهارم مایل را طی می‌کنند. این مسیر در مقیاس متریک معادل 402 متر است. در آزمون درگ باز هم فورد موستانگ به پیروزی رسید. جایی که توانست مسیر 402 متری مسابقه را در 2/ 12 ثانیه طی کند. این زمان برای شورولت کوروت 5/ 12 ثانیه بود. یکی از دلایل برتری موستانگ در تست‌های شتابی گیربکس آن است. گیربکس این خودرو دارای ضرایب دنده‌های بلندتر است. به این ترتیب دور موتور برای رفتن به دنده بعدی اگر چه دیرتر پر می‌شود اما با قدرت بیشتری عمل می‌کند. در گیربکس شورولت کوروت به دلیل ضرایب کوتاه نیاز به تعویض دنده بیشتری برای رسیدن به همان نتیجه است که همین مساله خودش باعث تلف شدن زمان می‌شود. سرعت نهایی جایی است که شورولت کوروت با اقتدار به برتری دست پیدا می‌کند. سرعت نهایی شورولت کوروت 292 کیلومتر است؛ در حالی که فورد شلبی در سرعت 280 کیلومتر در ساعت تسلیم می‌شود.


شورشی فورد

در گوشه دیگر رینگ فورد موستانگ قرار گرفته است. البته نه مدل معمولی این خودرو. بلکه مدل شلبی GT۳۵۰ آن که از این به بعد ما آن را شلبی می‌نامیم. موستانگ زمانی که در آوریل ۱۹۶۴ پا به عرصه وجود گذاشت به اندازه کافی یک خودرو هیجان‌انگیز و جنجالی بود. خیلی‌ها عقیده داشتند که این خودرو قابلیت‌های زیادی دارد. اما کسی که به واقع قابلیت‌های موستانگ را کشف کرد کارول شلبی، راننده مسابقه و تیونر معروف آن زمان بود. او به درستی دریافت که فورد موستانگ اگر چه خودرو راضی‌کننده‌ای از نظر سرعت و شتاب است اما هنوز جای کار زیادی دارد و می‌توان آن را ارتقا داد. او در این راه سنتی را شروع کرد که تا به امروز هم ادامه پیدا کرده است. کارول شلبی، خط تولید مدل تیونینگ‌شده موستانگ را با همکاری فورد راه‌اندازی کرد. این کار هم اکنون توسط شرکت شلبی امریکن انجام می‌شود. این شرکت اگر‌چه زیر‌مجموعه فورد نیست اما در ارتباط تنگاتنگی با آن قرار دارد. این شرکت دو مدل ۳۵۰ و ۵۰۰ را برمبنای فورد موستانگ تیونینگ کرده و در تعداد بالا عرضه می‌کند.

در این تست از مدل ۳۵۰ استفاده شده است. در سینه این موستانگ یک بلوک هشت سیلندر با آرایش خورجینی قرار گرفته است. این بلوک ۵۲۰۰ سی‌سی حجم دارد که ۲۰۰ سی‌سی بیشتر از حجم موتور موستانگ استاندارد است. اما همه اختلاف به همین حجم اضافی محدود نمی‌شود. بلکه موتور شلبی ۳۵۰ دور موتور بالاتری داشته و از قطعات فورج در آن استفاده شده است. قطعات فورج در اصطلاح تیونینگ به قطعاتی گفته می‌شود که از طریق ریخته‌گری تولید شده‌اند و پرسی نیستند. این قطعات دوام و بازده بالاتری در موتور دارند. موتور این خودرو می‌تواند در دور موتور ۴ هزار دور در دقیقه ۵۲۶ اسب بخار قدرت تولید کند. همچنین دیفرانسیل این خودرو نیز به‌طور کامل از نو طراحی شده است. ضرایب دنده در دیفرانسیل این شلبی کوتاه‌تر شده است. نتیجه آن این است که گشتاور کمتری در دیفرانسیل خودرو به هدر می‌رود. اما یک نتیجه دیگر هم دارد و آن اینکه کنترل این خودرو برای یک راننده معمولی دشوارتر است. چرا که گشتاور بالا موجب ناپایداری چرخ‌های عقب می‌شود و باید آن را با بازی کردن با گاز و دنده کنترل کرد. یکی دیگر از ویژگی‌های شلبی این است که بخش‌هایی از بدنه آن را با فیبرکربن جایگزین کرده‌اند. این کار موجب می‌شود تا وزن خودرو کاهش پیدا کند. به این ترتیب در جاهایی که به سرعت و شتاب نیاز است انتظار داریم عملکرد بهتری را از این خودرو شاهد باشیم. شلبی مورد استفاده در این تست جعبه دنده دستی دارد. کسانی که این خودرو پرقدرت را می‌خرند معمولا دوست دارند که شلبی آنها گیربکس دستی داشته باشد تا بتوانند آزادانه از توانایی‌های خودرو خود استفاده کنند. با این حال شلبی همواره ادعا کرده است که گیربکس اتوماتیکی که توسط این شرکت طراحی می‌شود هم چیزی از مدل دستی کم ندارد.


طراحی و آسایش

برای یک خودرو حتی سوپرماشین ها، قدرت و سرعت همه چیز نیست. آنها باید خصوصیات کلی خودروها را هم داشته باشند. برای همین رانندگان آنها را از نظر طراحی آرگونومیک و راحتی هنگام راندن نیز بررسی کردند. در گزینه DRIVER COMFORT یا آسایش راننده، فورد موستانگ نمره بهتری گرفت. به عقیده رانندگان صندلی‌های کاملا اسپرت کوروت برای رانندگی طولانی‌مدت مناسب نیستند. گزینه بعدی ERGONOMICS است. در اینجا هم فورد موستانگ بالاتر قرار گرفت. دلیل آن نیز دسترسی راحت تر راننده به کلیدهای کنترلی و کنسول است. در گزینه CARGO SPACE یا فضای بار هر دو خودرو امتیاز یکسانی گرفتند. چرا که کسی از یک خودرو سوپراسپرت انتظار داشتن فضای بار زیاد را ندارد. در گزینه HANDLING یا همان فرمان‌پذیری نیز هر دو خودرو امتیاز برابر به دست آوردند. در گزینه BRAKE FEEL یا حس اطمینان ترمز فورد موستانگ اطمینان بیشتر رانندگان را جلب کرده است. یکی از دلایل آن هم تقسیم وزن بهتر این خودرو در نیمه جلو و عقب است که موجب می‌شود ترمزها بهتر عمل کنند. در نهایت با بررسی همه جوانب این فورد موستانگ بود که برنده این تست شد و نشان داد که شلبی مهارت بیشتری در تیونینگ کردن خودروها دارد.