افول مهندسی در ایران
امیر‌مهدی افشار معنای لغوی مهندسی از دوران باستان تاکنون تفاوت زیادی نکرده است. به مجموعه علومی ‌که با اعداد یا ریاضیات و محاسبات سروکار دارند، علوم مهندسی می‌گویند و به کسی که در این حوزه مجرب و کارکشته باشد هم مهندس می‌گویند؛ اما به‌رغم تفاوت ناچیز معنای لغت مهندسی از دوران باستان تاکنون، جایگاه و ارزش آن دست کم در ایران دارای تفاوت‌های زیادی شده است. در گذشته و حتی نزدیک به دو دهه پیش لغت مهندس نشان از هوش و درایت فراوان از یکسو و درآمد و کسب مکنت و مال از سوی دیگر بود. چه بسیاری از تحصیلکرده‌های ایرانی که درآرزوی کسب درآمد فراوان، پایگاه اجتماعی قابل اعتماد و ایجاد حاشیه امن زندگی در اشتغال، راهی دانشگاه‌های کوچک و بزرگ شدند. این فرآیند طی سال‌های آغازین آموزش رشته‌های مهندسی در ایران از زمان دارالفنون تا تاسیس دانشگاه تهران و پس از آن عرصه رقابت بزرگی برای خانواده‌ها و جوانان شده بود. رشته‌های پزشکی و مهندسی عرصه رقابت داغی را فراهم کرده بودند.
دکترهوشنگ رحمانی که خود از تحصیلکرده‌های رشته مهندسی برق گرایش قدرت است در این خصوص می‌گوید: «من سال ۱۳۴۰ وارد دانشگاه شدم. قبولی با رتبه عالی در رشته مهندسی برق برای من و خانواده‌ام یک افتخار بزرگ بود. پدرم از فارغ‌التحصیلان مدرسه دارالفنون و از بهترین شاگردان مدرسه در سال‌های پایانی قرن ۱۲ هجری شمسی بود. علاقه پدرم به رشته‌های مهندسی و توجه فراوان اطرافیان به او موجب شد من هم گرایشی مطلق به سوی رشته‌های مهندسی داشته باشم. رشد صنعت در ایران و ساخت کارخانه‌های متعدد برق‌رسانی موجب شد رشته مهندسی برق را در اولویت تحصیل قرار دهم.
دکتر رحمانی دوران تحصیل در ایران و خارج ازکشور را یکی از بهترین دوران زندگی خود می‌داند و می‌افزاید: «پس از اتمام دوره دکتری با افتخار به کشور بازگشتم و به سرعت در یکی از بزرگ‌ترین و مدرن‌ترین کارخانه‌ها مشغول به کار شدم و همزمان به تدریس در دانشگاه پرداختم.
«وی از درآمد مکفی و قابل توجه خود در رشته مهندسی برق می‌گوید و تاکید می‌کند: «این روزها واقعا شرایط فارغ‌التحصیلان مهندسی در ایران سخت شده است. اغلب آنها بیکارند یا در شغل‌هایی غیراز رشته تخصصی خود مشغول به کار شده‌اند؛ این بزرگ‌ترین خطر برای نهادهای علمی‌کشور است. درست مانند این است که شما هزاران هکتار از زمین‌های مستعد کشورتان را به کشت گندم اختصاص دهید. میلیاردها تومان بذر، کود و سم و هزاران هزار مترمکعب آب و صدها هزار نفر ساعت نیروی انسانی را صرف کاشت و داشت نمایید؛ اما هنگام برداشت، آتش به محصول بزنید.» این استاد دانشگاه موضوع مهم دیگری هم را هم مطرح می‌کند و می‌افزاید: «دانشجویان من این سال‌های اخیر کاملا بی‌انگیزه شده‌اند. دانشگاه تقریبا به محل وقت گذرانی و تفریح آنها تبدیل شده است.»
احمدرضا ـ م فارغ‌التحصیل رشته مهندسی کشاورزی از دانشگاه مازندران هم که تازه از خدمت سربازی بازگشته است، می‌گوید: «اشتباه کردم 4 سال وقتم را در رشته مهندسی کشاورزی گذاشتم به امید آنکه بتوانم هم به خودم و هم به کشورم خدمت کنم؛ اما الان 6 ماه است که از خدمت بازگشته‌ام نه‌تنها در رشته‌ای که تحصیل کرده‌ام کاری وجود ندارد، بلکه در مشاغل غیرتخصصی هم کار نیست.» او می‌افزاید: «اگر بعد از دیپلم به خدمت رفته بودم و در کارگاه نجاری پدرم هم مشغول به کار می‌شدم، الان یک استاد نجار بودم و می‌توانستم با تاسیس یک کارگاه، زندگی نسبتا خوبی برای خودم ایجاد کنم، اما این روزها با یک مدرک دانشگاهی زیربغل فقط در و دیوار خانه و شهر را برانداز می‌کنم و هیچ امیدی هم به آینده ندارم.»
زهرا معتمدی، فارغ‌التحصیل دیگری در رشته مهندسی از دانشگاه صنعتی شریف است. او مهندسی نرم‌افزار خوانده و الان در یک موسسه دارالترجمه به کار ترجمه متون اداری مشغول است! معتمدی که در یکی از بهترین دانشگاه‌های صنعتی ایران تحصیل کرده می‌گوید: «به امید استخدام در یک شرکت معتبر تولید و طراحی نرم‌افزار به ‌این رشته رفتم، اما بعد از فارغ‌التحصیلی فهمیدم که ‌ایران یکی از بزرگ‌ترین واردکنندگان نرم‌افزارهای صنعتی و مالی در جهان است.»
مهدی -م هم که در دوران دبیرستان یکی از عاشقان رشته مهندسی بوده است و تمام سعی و تلاشش را کرد تا در یکی از رشته‌های موردنیاز کشور تحصیل کند که در این امر هم موفق شد، اما این روزها به‌رغم داشتن مهندسی مرتع و آبخیزداری در دوره کارشناسی ارشد رشته حسابداری در حال تحصیل است. او می‌گوید: «خانواده‌ام و خودم علاقه زیادی داشتیم تا در یکی از رشته‌های مهندسی با گرایش کشاورزی تحصیل کنم. فکر می‌کردم با رشد جمعیت و فناوری و نیاز شدید ایران به صنعت کشاورزی می‌توانم پس از فارغ‌التحصیلی در یکی از کارخانه‌های صنایع کشاورزی یا در یک شرکت پشتیبانی خدمات کشاورزی مشغول کار شوم، اما دریغ و صد دریغ. با پایان دوران خدمت، تقریبا سراسر استان محل زندگی را جست‌وجو کردم تا شاید بتوانم شغلی متناسب با رشته تحصیلی‌ام پیدا کنم، اما هیچ شغلی که پیدا نشد بماند؛ حتی شغل‌های غیرتخصصی هم در دسترس نبودند. به ناچار با توصیه یکی از آشنایان دوره کاردانی حسابداری را آغاز کردم و بعد از آن هم در دوره کارشناسی ارشد رشته حسابداری قبول شدم و الان در حال تحصیل در این رشته هستم. امید چندانی هم ندارم که بعد از تمام شدن دوره کارشناسی ارشد موفق به یافتن شغلی شوم. فکر می‌کنم بیشتر وقت گذراندن به امید روزنه‌ای گشوده شدن است تا واقعا تحصیل علم و کسب دانش حرفه‌ای حسابداری.»
اما دکتر سوسن فضلی جامعه شناس و استاد دانشگاه درخصوص وضعیت اشتغال فارغ‌التحصیلان رشته‌های مهندسی معتقد است: «به‌دلیل رشد نامتوازن رشته‌های دانشگاهی و جذب دانشجو و نیز عقب‌ماندگی صنعت ایران از صنایع روز دنیا تعداد زیادی از فارغ‌التحصیلان رشته‌های مهندسی نتوانسته‌اند جذب بازار کار شوند این روند موجب کاهش پایگاه اجتماعی مهندسی در ایران شده است. عنوانی که تا دو دهه قبل حرمت و جایگاه اجتماعی فراوانی داشت امروز به یک مزاح و شوخی میان مردم و به‌خصوص جوانان تبدیل شده است. در عین حال کاربردی نبودن علوم مهندسی در ایران و شیوه‌های ناصحیح آموزشی در دانشگاه‌های کشور که از حوزه علمی‌ و عملی صرفا به حوزه تئوری کشیده شده است در اذهان جامعه، مهندس را به فردی تبدیل کرده که علم دارد، اما عملی ندارد یا به‌عبارت دیگر توان اجرایی پایین دارد. دانشگاه‌ها به‌دلیل ضعف شدید مالی دانشجو را چیزی شبیه علی کنکوری‌های دو دهه پیش در‌آورده‌اند.» دکتر فضلی می‌افزاید: «راه برون‌رفت از این وضعیت که هم از نظر روانی و هم اجتماعی جامعه را با تهدید فراوان روبه‌رو کرده است رشد صنایع، افزایش اشتغال، تغییر رویکرد دانشگاه‌ها و جذب و تربیت دانشجو است.»
این در حالی است که مطابق تحقیقات سازمان همیاری اشتغال دانش‌آموختگان بیشترین تعداد بیکاران در رشته‌های مهندسی، ساخت و تولید با ۲۵۱ هزار و ۴۰۲ نفر و پس از آن نیز ۲۲۲ هزار و ۱۱۲ نفر در رشته‌های علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق قرار دارند. از مجموع بیش از ۷۶۸ هزار نفر بیکار فارغ‌التحصیل دانشگاهی، ۳۶۳ هزار و ۷۴۰ نفر مرد و ۴۰۴ هزار و ۳۱۱ نفر نیز زن است که بالاترین تعداد مردان بیکار در رشته مهندسی، ساخت و تولید با ۱۷۸ هزار و ۴۶۱ نفر است و بیشترین تعداد زنان بیکار نیز با ۱۳۴ هزار و ۷۹۱ نفر در رشته علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق تحصیل کرده‌اند. مجموعا ۱۰۰ هزار و ۹۱۲ نفر مرد و زن در رشته‌های علوم انسانی و هنر و ۷۶ هزار و ۱۹۱ نفر نیز در علوم، ریاضی و کامپیوتر بیکار هستند. ۳۸ هزار و ۴۳۸ نفر در رشته‌های کشاورزی و دامپزشکی، ۲۵ هزار و ۹۹۷ نفر در رشته‌های بهداشت و رفاه (بهزیستی) و ۱۷ هزار و ۴۰۷ نیز در رشته خدمات بیکار هستند. همچنین از کل ۷۶۸ هزار بیکار فارغ‌التحصیل دانشگاه کشور ۱۳ هزار و ۴۵ نفر رشته تحصیلی خود را اظهار نکرده‌اند. از ۵۲ هزار و ۱۶۹ نفر بیکار فوق لیسانس و دکترای حرفه‌ای، ۱۱ هزار و ۸۸۶ نفر در رشته‌های علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق تحصیل کرده‌اند و ۱۲ هزار و ۳۵۳ نفر نیز دارای مدرک رشته‌های مهندسی، تولید و ساخت هستند. ۹۶۰۷ نفر در رشته علوم، ریاضی و کامپیوتر و ۶۷۸۱ نفر نیز در رشته علوم انسانی و هنر بوده‌اند. سهم سایر رشته‌ها از موارد یاد شده کمتر بوده است. آمار نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان نشانگر مشکلات ساختاری در بازار کار کشور و نامتناسب بودن سامانه برنامه‌ریزی در نظام آموزش عالی با نیاز‌های بازار کار را به اثبات می‌رساند. به اعتقاد کارشناسان، بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی با تحصیلات آکادمیک و دانش تئوریک بالا، ولی سطح مهارت و تخصص پایین، نشانگر این واقعیت است که بازار کار کشور بسیار هوشمند عمل می‌کند و به تخصص نیروی کار بیش از مدرک آنها اهمیت می‌دهد در حالی که آمار نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی بالاست، فارغ‌التحصیلان مراکز مهارت آموزی با کمترین نرخ بیکاری مواجه هستند.
به هر تقدیر پایگاه اقتصادی و اجتماعی رشته‌های مهندسی در ایران رو به افول است. برخی معتقدند افزایش سطح تحصیلات و گرایش به دوره‌های تحصیلات تکمیلی موجب کم‌توجهی یا کم‌ارزش شدن رشته‌های مهندسی یا کارشناسان رشته‌های صنعتی و کشاورزی در ایران شده است که این تحلیل قطعا نادرست و به‌نوعی چشم روی حقایق بستن است. نبود فضای شغلی مناسب موجب شده است که فارغ‌التحصیلان دوره‌های مهندسی در ایران به فکر ادامه تحصیل بیفتند که از این روش هم امکان دستیابی به‌اشتغال را برای خود فراهم کنند و هم زمان را برای خود و خانواده بخرند؛ اما دریغ که سونامی ‌بیکاری را می‌توان با فرار از جغرافیای زیست بوم خود نادیده گرفت، اما حقیقت وجودی سونامی بیکاری و غیر‌کاربردی بودن رشته‌های مهندسی ‌را نمی‌توان انکار کرد.