دنیای اقتصاد به مناسبت روز بزرگداشت خیام بررسی می کند:
نیشابور؛ ظرفیت گردشگری ازیادرفته
دنیای اقتصاد- یکشنبه ۲۸ اردیبهشتماه روزبزرگداشت حکیم عمر خیام بود، به همین مناسبت در میان آگهیهای تورهای مسافرتی به دنبال برنامهای برای سفر به نیشابور میگشتیم تا بتوانیم این روز را نزد خیام به پایان برسانیم. نکته جالب در این جستجوها این بود که تا دلتان بخواهد آگهی تور ترکیه، استانبول و. . . به چشم میخورد، اما از تورهای نیشابور و خیام خبری نبود. در حالیکه هرساله برنامههای متعدد و متنوعی برای بزرگداشت مولانا در قونیه برگزار میشود و تعداد زیادی از فارسیزبانان را به این کشور میکشاند، در روز بزرگداشت خیام تور تخصصی و ویژهای برای بازدید از خیام و نیشابور وجود نداشت.
دنیای اقتصاد- یکشنبه 28 اردیبهشتماه روزبزرگداشت حکیم عمر خیام بود، به همین مناسبت در میان آگهیهای تورهای مسافرتی به دنبال برنامهای برای سفر به نیشابور میگشتیم تا بتوانیم این روز را نزد خیام به پایان برسانیم. نکته جالب در این جستجوها این بود که تا دلتان بخواهد آگهی تور ترکیه، استانبول و... به چشم میخورد، اما از تورهای نیشابور و خیام خبری نبود. در حالیکه هرساله برنامههای متعدد و متنوعی برای بزرگداشت مولانا در قونیه برگزار میشود و تعداد زیادی از فارسیزبانان را به این کشور میکشاند، در روز بزرگداشت خیام تور تخصصی و ویژهای برای بازدید از خیام و نیشابور وجود نداشت. این اتفاق بهانه ای شد برای مقایسه عملکرد ترکیه در مقابل مولانا بهعنوان یک گنجینه فرهنگی و آنچه ما برای مفاخری چون خیام، عطار، حافظ و... انجام میدهیم. دنیای اقتصاد، سپهراستیری- یکشنبه 28 اردیبهشتماه روزبزرگداشت حکیم عمر خیام بود، به همین مناسبت در میان آگهیهای تورهای مسافرتی به دنبال برنامهای برای سفر به نیشابور میگشتیم تا بتوانیم این روز را نزد خیام به پایان برسانیم. نکته جالب در این جستجوها این بود که تا دلتان بخواهد آگهی تور ترکیه،
استانبول و... به چشم میخورد، اما از تورهای نیشابور و خیام خبری نبود. در حالیکه هرساله برنامههای متعدد و متنوعی برای بزرگداشت مولانا در قونیه برگزار میشود و تعداد زیادی از فارسیزبانان را به این کشور میکشاند، در روز بزرگداشت خیام تور تخصصی و ویژهای برای بازدید از خیام و نیشابور وجود نداشت. این اتفاق بهانه ای شد برای مقایسه عملکرد ترکیه در مقابل مولانا بهعنوان یک گنجینه فرهنگی و آنچه ما برای مفاخری چون خیام، عطار، حافظ و... انجام میدهیم. توجه به مولانا و شخصیتهایی چون او چه نتایجی برای ترکیه به ارمغان میآورد و چرا ما برای نیشابور و بزرگان این خطه هیچ برنامه ویژهای نداریم؟ نیشابوری که مدیر کل آمار و اطلاعات استانداری خراسان رضوی درباره آن میگوید: در بحث بازدیدها اگر موقعیت زیارتی مشهد را محاسبه نکنیم، نیشابور با 45درصد، رتبه اول جذب بازدیدکننده در استان خراسان را به خود اختصاص دادهاست. برای آشنایی هرچه بیشتر با عملکرد ترکیه و ایران در این زمینه، مرور کوتاهی بر کارنامه این دو کشور خواهیم داشت و در ادامه در گفتگویی با دکتر جعفر خیرخواهان، عضو هیئت علمی پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی، به بررسی چگونگی
بهرهمندی از سرمایههای نمادین میپردازیم.
حضرت مولانا و ترکیه
ترکیه طی سالهای اخیر مراسمی برای بزرگداشت مولانا در قونیه برگزار میکند. این مراسم که گاها 10شب نیز به درازا میکشد مولویدوستان بسیاری را از سراسر جهان در قونیه جمع میکند، اما آنچه در این بین بسیار حائز اهمیت است برنامههایی است که قبل و بعد از این مراسم تدارک دیده شده است.
در ترکیه برای معرفی هرچه بیشتر مولوی به جهانیان، مثنوی معنوی به ۲۰ زبان دنیا منتشر شده و به افرادی چون همسر رئیس جمهوری آمریکا، پاپ و... اهدا شده است، در همین راستا قطاری به نام «قطار مولانا» از ۱۷ کشور دنیا گذر کرد و به معرفی مولانا و کشور ترکیه پرداخت، در بزرگداشتهای برگزار شده افرادی چون نخستوزیر و وزیر امور خارجه ترکیه و رئیسجمهوری تاجیکستان نیز شرکت کردند.
از همه جالبتر آنکه ترکیه برای جذب هرچه بیشتر توریسم از سرمایه سایر کشورها نیز بهره میبرد، برای مثال در میان اسامی کنسرتهای موسیقی برگزار شده در بزرگداشت مولانا، نام چهرههای نامآشنای موسیقی ایران نیز به چشم میخورد.
به گزارش هنرآنلاین، ورود هر گردشگر به ترکیه حدود هزار دلار درآمد ایجاد میکند، بر همین اساس میتوان گفت در زمان برگزاری مراسم بزرگداشت مولانا حدود دو میلیارد دلار درآمد نصیب کشور ترکیه می شود.
خیام و نیشابور
نیشابور شهری است که بهعنوان یکی از مناطق نمونه گردشگری کشور شناخته شده و به عضویت میراث معنوی جهان در یونسکو درآمده است. از جاذبههای این شهر میتوان از دهکده چوبی، کاروانسرای شاه عباسی و بازار سرپوشیدهای که متعلق به دوره صفویه است، یاد کرد. اما مهمترین جاذبه این شهر مدفن بزرگانی چون خیام، عطار، کمالالملک و پرویز مشکاتیان است.
به گفته مسئولان فارغ از توریست زیارتی، بیشترین توریست استان را نیشابور به خود اختصاص داده است. اما متاسفانه شهری با چنین سرمایههایی با فقدان پایانههای حملونقل مناسب، مراکز گردشگری جذاب، هتلها و اقامتگاههای خوب و بعضا سرویس بهداشتی در برخی از آرامگاههای یاد شده مواجه است. چنانچه مشخص است بهرهمندی تماموکمال از تمامی سرمایههای موجود در شهر نیشابور صورت نگرفته است، چه برسد به بهرهمندی از تمامی سرمایههای ملی و مانند ترکها بهرهمندی از سرمایههای خارجی.
تنها کافیست برنامهریزی شهری قونیه و نیشابور را با یکدیگر مقایسه کنید. قونیه شهری است که با جاذبههای هرچند اندکش شما را محو تماشای خود میکند، اما در اطراف آرامگاه خیام زمینهای خالی و لمکدههای سنتی بسیاری را نظاره میکنید که نه تنها گردشگران بلکه ساکنان نیشابور نیز به ندرت چنین مکانی را برای تفریح برمیگزینند و تنها طرح اجرا شده در این حوالی افلاکنمایی است که قرار بود روزگاری به بزرگترین افلاک نمای خاورمیانه بدل گردد اما با گذشت ۱۶ سال از کلنگزنی این طرح همچنان نیمهتمام باقی مانده است. با توجه به درآمد چند میلیاردی ترکیه از تنها شاعر فارسی زبان مدفون شده در این سرزمین، روشن میشود که ما چه فرصتهای بسیاری را تا کنون از دست دادهایم.
ایران؛ رتبه 10 جاذبههای گردشگری و رتبه 114 رقابتپذیری گردشگری
امروزه در ادبیات اقتصادی، سرمایههایی چون خیام و مولوی را سرمایههای نمادین (Symbolic Capitals) میخوانند. لطفا اندکی درباره این نوع از سرمایه برایمان توضیح دهید.
اصطلاح «سرمایه نمادین» عمدتا در جامعهشناسی و مردمشناسی استفاده میشود و به معنای اعتبار، وجهه و احترامی است که اشخاص خاص و تاثیرگذار در حوزههای گوناگون هنری، ادبی، فرهنگی، ورزشی، سیاسی و غیره آن بهدست آوردهاند و میتوان آن را در شمار سرمایه اجتماعی یک جامعه به حساب آورد. بدیهی است هر کشوری داشتهها و سرمایههای متنوع و البته محدودی دارد که به آن ثروت ملی گفته میشود. بخشی از این ثروت ملی به شکل موهبتهای طبیعی و خدادادی از نسلهای گذشته برای ما به ودیعه گذاشته شده است و ما نیز باید سعی کنیم آنها تبدیل به احسن کرده و به نحو بهتری برای نسلهای آتی حفظ نماییم و بخشی دیگر نیز به شکل میراث فرهنگی و تمدنی است که تمدن و تاریخ ایران و اسلام و خمیرمایه جامعه ایرانی را شکل میدهد. پس این سرمایهها میتواند به شکل سرمایه طبیعی، انسانی، فیزیکی، اجتماعی وجود داشته باشد و سرمایه نمادین هم یا در افراد حاضر و زنده تبلور مییابد یا در کسانی که درگذشتهاند و ما بهصورت میراث فرهنگی و تاریخی از آنها یاد میکنیم و باید درپی حفظ و صیانت از این سرمایهها باشیم.
بهرهبرداری از سرمایههای نمادین در قیاس با سایر اشکال سرمایه (سرمایه اجتماعی، انسانی، اقتصادی و...) چه مزیتهایی دارد؟
اکثر انواع سرمایه مثل سرمایههای فیزیکی و انسانی نیازمند تولید و تربیت هستند و به مرور زمان دچار پدیده استهلاک، فرسایش و سرانجام نابودی میگردند، مثلا سرمایه طبیعیای چون نفت و گاز تمام میشود یا سرمایههایی مانندجاده، سد، فرودگاه و نیز سرمایه انسانی دچار فرسایش و زوال میگردند. اما سرمایه نمادین از این مزیت برخوردار است که معمولا از بین نمیرود، مثلا اهرام ثلاثه در مصر یا مجموعه تخت جمشید در ایران هزاران سال برقرار بودهاند. همچنین فردوسی و شاهنامه و از جمله داشتههایی هستند که به گفته خودش عجم را زنده کرده است و کاخی بلند است که از باد و باران گزندی نمی یابد.
از نگاه سایرین هم ایران واقعا تمدن و فرهنگ درخشانی دارد برای مثال مایکل آکسورثی در کتاب خود «تاریخ ایران: امپراتوری اندیشه» استدلال میکند که برخلاف امپراتوریهای چنگیزخان یا آتیلا که با تیغه شمشیر بر جهان تاثیر گذاشتند، ایران بیش از هر چیز از راه اندیشهها و آرمانهای خود جهان را تحت تأثیر قرار داده است. آکسورثی کتاب خود را با این عبارت آغاز میکند: «ایران یکی از کهنترین تمدنهای جهان است، و از همان آغاز در رده پیچیدهترین و تفکربرانگیزترین تمدنهای جهان بوده است. جنبههایی از تمدن ایرانی وجود دارند که تقریبا هر انسانی، در این سیاره به طریقی آن را لمس کرده است. ایران، ادیان، عوامل نفوذ، جنبشهای فکری و ایدههایی داشته است که نهتنها در داخل ایران، بلکه در بیرون از ایران و سرتاسر جهان ایجادکننده تغییرات بوده است.»
عملکرد کشورمان را در بهرهبرداری از چنین سرمایههایی (سرمایه نمادین) چطور ارزیابی میکنید؟
متاسفانه ما در حال مستهلک کردن همه سرمایههایمان هستیم، بدون اینکه سرمایه جدیدی را به موجودی سرمایههای خود بیفزاییم. همانطور که میدانید کشورهایی که زمانی در قلمروی کشور ایران بودند و قدمت زیادی ندارند در حال دستاندازی به این سرمایهها هستند. به واقع سرمایههای ما در همه انواع آن در حال تهکشیدن و نابودی یا به عبارت علمیتر کمتر از حد بهینه استفاده کردن (underutilize) هستند. از نیروی انسانی دختران و زنان بگیرید که بهرغم تحصیلات و تواناییهای بالا امکان حضور در بازار کار ندارند و خانهنشین میشوند تا سرمایههای نمادین برجای مانده از گذشته که در گمنامی به سر میبرند یا توسط سایرین تصرف شدهاند. خلاصه باز هم به گفته فردوسی یکی داستان است پر آب چشم.
ایران که زمانی چهارراه تمدنها نام گرفته بود و جاده ابریشم از میان آن میگذشت و شرق را به غرب متصل میکرد با تاریخ طولانی و پرافتخار خود، دارای سرمایههای نمادین بسیاری است اما این سرمایهها یا به فنا رفته است یا در حال نابودی است.
همانطور که گفتم سرمایه نمادین ویژگی تمامنشدنی دارد، مثل تخت جمشید که فقط به اندکی مراقبت و ترویج نیاز دارد. یک مثال بزنم تا روشن شود دیگران چگونه از سرمایههای نمادین خود بهرهبرداری میکنند. تابلوی مونالیزا اثر لئوناردو داوینچی هنرمند مشهور ایتالیایی است که هم اکنون در تملک دولت فرانسه بود و در موزه لوور پاریس نگهداری میشود. جالب است بدانیم سالی حدود ده میلیون بازدیدکننده به موزه لوور میروند تا فقط از این تابلو دیدن کنند و درآمدی چند ده میلیون دلاری بدون هیچ زحمتی از محل فروش بلیت نصیب دولت فرانسه میشود همچنین برج ایفل و موارد بسیار دیگر. اما ما چه کردیم جز فراموشی و بیتوجهی به میراث خود.
در شرایطی که فروش نفت به سختی انجام میگیرد و آینده دنیا هم به سمت سوختهای غیرفسیلی در حرکت است، اقتصاد ایران ناگزیر است به دنبال منابع ارزی جدیدی باشد و ظرفیتهای موجود در بخش گردشگری قطعا یکی از اصلیترین این منابع هستند. معرفی و تبلیغ سرمایههای نمادین، جوانان ما را با مفاخر فرهنگی خود آشنا میکند، به آنها اعتماد به نفس میدهد و سدی در برابر امواج ماهوارهای و شبکههای خارجی برای بیهویت کردن نسل جدید است.
ترکیه چطور توانسته از سرمایههای نمادین خود بهرهبرداری کند و عملکردش در این زمینه تا به امروز چه درسهایی برای ایرانیان داشته است؟
کشور ترکیه برنامههای عجیب و بلندپروازانهای برای جذب گردشگر و درآمدزاییهای چند ده میلیارد دلاری از محل گردشگر بینالمللی دارد، بهطوریکه بنا دارد در سال 2023 (به مناسبت یکصدمین سال تاسیس کشور ترکیه) به پنجمین مقصد اصلی گردشگری جهان تبدیل شود و 50 میلیون گردشگر و 50 میلیارد دلار درآمد از محل گردشگری داشته باشد. ترکیه میخواهد بندر استامبول را به دهمین بندر جهان تبدیل کند و این شهر را بهعنوان شهر لالهها به جهانیان معرفی کند. یکی از راهها برای جذب گردشگر توجه به سرمایههای نمادین است. چندین سال است که مردم امریکا به مولوی علاقهمند شدهاند و اینک مولانا چهره ای بسیار شناخته شده درآمریکا است. ترکیه با بزرگداشت مولوی در هر سال از این فرصت برای تبلیغ بیشتر و جذب گردشگر به کشور خود استفاده می کند.
ایران دارای چندین اثر فرهنگی جهانی ثبت شده است، در واقع هر اثر فرهنگی یک سرمایه گران بها است و کشورها با تلاش و لابیگری بسیار شدید سعی میکنند تا آن را ازآن خود کنند، چون هرکدام از این میراث فرهنگی جهانی ثبتشده میتواند میلیونها دلار ارزش داشته باشد و بدین دلیل که در سطح جهان شناخته خواهد شد گرایشی قوی در گردشگران خارجی برای دیدن و مشاهده آنها ایجاد میگردد. اما ما اصلا توجهی به این میراث نداریم، تا جاییکه برخی از آنها در خطر حذف شدن از فهرست میراث جهانی هستند. همانطور که مطرح کردید ایران هم میتواند از تجربه مولوی و شهر قونیه استفاده کند و عمر خیام و نیشابور را بهعنوان یک قطب و مرکز گردشگری فرهنگی به جهانیان معرفی نماید. جالب است بدانیم بهواسطه ترجمه بخشهایی از رباعیات خیام به انگلیسی توسط فیتز جرالد، در غرب شناخت بسیار بیشتری از خیام نسبت به سایر شخصیتها و مفاخر فرهنگی ایران وجود دارد و این واقعا فرصت مغتنمی برای جذب گردشگر فرهنگی به کشور و نیشابور است.
بازار جهانی سفر و گردشگری با رشدی تقریبا 8 درصدی در حال بزرگ شدن است و انواع گردشگران وارد این بازار میشوند که ایران میتواند آگاهانه و حساب شده روی آنها و بهویژه گردشگران فرهنگی متمرکز شود. برخی آمارها حکایت از آن دارد که یکسوم از 1 میلیارد نفر گردشگر بینالمللی را همین دسته تشکیل میدهند که گردشگری مذهبی و زائران نیز در آن میگنجند.
با توجه به اینکه بهعنوان منطقه نمونه گردشگری شناخته شده و در زمره میراث معنوی جهان نیز قرار گرفته است، همچنین باتوجه به اینکه از سرمایههای نمادین بسیاری چون خیام، عطار، کمالالملک و پرویز مشکاتیان بهرهمند است، به نظر شما چه عواملی سبب شده پتانسیل بالقوه نیشابور بالفعل نگردد و بهطور کلی مشکلات نیشابور در جذب گردشگر چیست؟
گردشگری صنعتی بسیار حساس و زمانبر است، یعنی زمان زیادی لازم است تا به ثمر و بازدهی مناسب برسد. باید تبلیغات با اشکال مختلفی صورت گیرد تا شناخت بیشتری نسبت به ایران ایجاد شود و همزمان زنجیره ارزش (value chain) خدمات گردشگری بهطور کامل از مبدا تا مقصد سفر را پوشش دهد.
نیشابور باید بتواند از مزیت و همجواری با مشهد که دومین کلانشهر مذهبی جهانی است نهایت استفاده را بکند. مثلا فرودگاه بینالمللی مشهد که حجم عظیمی زائر و گردشگر را در سال جابهجا میکند یا راه شوسه اصلی تهران به مشهد که از نیشابور عبور میکند پتانسیلهایی هستند که با فکر، اندیشه و برنامهریزی درست میتوانند نیشابور را به قطب گردشگری فرهنگی- ادبی ایران تبدیل کنند.
پس به نظر من باید نگاه و درک مدیران و تصمیمگیران شهر نیشابور متحول شود تا با اتخاذ یک راهبرد مناسب، بتوانند گردشگران را جذب کنند و ماندگاری گردشگر و خرجکرد آنها را در این شهر افزایش دهند. استفاده از نیروی جوان مستعد و تحصیلکرده برای ساخت فیلمها و انتشار کتب درباره همین سرمایههای نمادین که گفتید قطعا کارساز است.
اگر قرار بر گسترش گردشگری در نیشابور باشد، چه نکاتی باید در برنامه توسعه این شهر بیشتر مورد توجه قرار گیرد؟
خوشبختانه با توجه به ارتباطات اینترنتی فراگیر و فضای مجازی که در دسترس همگان بهویژه گردشگران قرار دارد با هزینهای اندک میتوان جاذبهها و داراییهای گردشگری در نیشابور را به جهانیان معرفی کرد و افراد و گروههای علاقهمند به فرهنگ ایرانی را از سراسر جهان به این سرزمین دعوت کرد. الان فرصت خوبی است تا انبوه نیروی جوان مستعد و تحصیلکرده که بهواسطه اقتصاد رکودی و فشار تحریمها با بالاترین نرخ بیکاری مواجه است، در این صنعت کاربر به خدمت گرفته شود. جوانانی که اگر اندکی تسامح به خرج دهیم و سختگیریهای بیمورد را کنار بگذاریم با ابتکار و نوآوری خود میتوانند زمینه جذب و سرگرمی گردشگران داخلی و خارجی را فراهم کرده و درآمدزایی بالایی برای اقتصاد خراسان رضوی و شهر نیشابور به ارمغان آورند.
فکر می کنید رویکرد دولت جدید در این باره چگونه باید باشد؟
نگاه مثبتی که پس از روی کار آمدن دولت «تدبیر و امید» نسبت به ایران بهوجود آمده است و وقوع آشوبهای سیاسی در کشورهای عربی مثل مصر، تونس و سوریه فرصتی خوب برای گردشگری ایران بهشمار میروند. اما همانطور که گفتم باید تمام زنجیره ارزش با هم دیده شود که شامل تبلیغات گسترده برای معرفی جاذبههای گردشگری، امکانات رزرواسیون، حملونقل خارجی و داخلی، اقامت و اسکان، رستوران، مدیریت جاذبهها و مراکز خرید و سوغات می شود. همچنین نکات به ظاهر ریز و جزئی وجود دارد که برای گردشگر بسیار بااهمیت است و باید مورد توجه قرار گیرد مثل برخورد کارکنان سفارتخانههای ایران در خارج از کشور، سهولت در تبدیل ارز به ریال (امکان استفاده از کارتهای اعتباری بینالمللی در ایران)، اجاره خودرو، رعایت قوانین رانندگی و...
نکته تاسف آور اینجاست که با اینکه ایران از نظر جاذبههای گردشگری رتبه دهم جهان را دارد، اما متاسفانه رتبه ایران در شاخص رقابتپذیری گردشگری و سفر در جهان ۱۱۴ است که رتبه بسیار پایینی است و در جنبههایی مثل امنیت سرمایهگذاری، احترام به حقوق مالکیت و سهولت دریافت ویزا در ردیف بدترینهای جهان قرار داریم. پس لازم است به این مسایل توجه شود تا بتوانیم سرمایه خارجی همراه با دانش و مهارت آنها را برای چگونگی برخورد با گردشگر و کسب درآمد یاد بگیریم. اینها سیاستهایی در سطح کلان است که به همدلی و همراهی همه ارگانهای حکومتی نیاز دارد.
حضرت مولانا و ترکیه
ترکیه طی سالهای اخیر مراسمی برای بزرگداشت مولانا در قونیه برگزار میکند. این مراسم که گاها 10شب نیز به درازا میکشد مولویدوستان بسیاری را از سراسر جهان در قونیه جمع میکند، اما آنچه در این بین بسیار حائز اهمیت است برنامههایی است که قبل و بعد از این مراسم تدارک دیده شده است.
در ترکیه برای معرفی هرچه بیشتر مولوی به جهانیان، مثنوی معنوی به ۲۰ زبان دنیا منتشر شده و به افرادی چون همسر رئیس جمهوری آمریکا، پاپ و... اهدا شده است، در همین راستا قطاری به نام «قطار مولانا» از ۱۷ کشور دنیا گذر کرد و به معرفی مولانا و کشور ترکیه پرداخت، در بزرگداشتهای برگزار شده افرادی چون نخستوزیر و وزیر امور خارجه ترکیه و رئیسجمهوری تاجیکستان نیز شرکت کردند.
از همه جالبتر آنکه ترکیه برای جذب هرچه بیشتر توریسم از سرمایه سایر کشورها نیز بهره میبرد، برای مثال در میان اسامی کنسرتهای موسیقی برگزار شده در بزرگداشت مولانا، نام چهرههای نامآشنای موسیقی ایران نیز به چشم میخورد.
به گزارش هنرآنلاین، ورود هر گردشگر به ترکیه حدود هزار دلار درآمد ایجاد میکند، بر همین اساس میتوان گفت در زمان برگزاری مراسم بزرگداشت مولانا حدود دو میلیارد دلار درآمد نصیب کشور ترکیه می شود.
خیام و نیشابور
نیشابور شهری است که بهعنوان یکی از مناطق نمونه گردشگری کشور شناخته شده و به عضویت میراث معنوی جهان در یونسکو درآمده است. از جاذبههای این شهر میتوان از دهکده چوبی، کاروانسرای شاه عباسی و بازار سرپوشیدهای که متعلق به دوره صفویه است، یاد کرد. اما مهمترین جاذبه این شهر مدفن بزرگانی چون خیام، عطار، کمالالملک و پرویز مشکاتیان است.
به گفته مسئولان فارغ از توریست زیارتی، بیشترین توریست استان را نیشابور به خود اختصاص داده است. اما متاسفانه شهری با چنین سرمایههایی با فقدان پایانههای حملونقل مناسب، مراکز گردشگری جذاب، هتلها و اقامتگاههای خوب و بعضا سرویس بهداشتی در برخی از آرامگاههای یاد شده مواجه است. چنانچه مشخص است بهرهمندی تماموکمال از تمامی سرمایههای موجود در شهر نیشابور صورت نگرفته است، چه برسد به بهرهمندی از تمامی سرمایههای ملی و مانند ترکها بهرهمندی از سرمایههای خارجی.
تنها کافیست برنامهریزی شهری قونیه و نیشابور را با یکدیگر مقایسه کنید. قونیه شهری است که با جاذبههای هرچند اندکش شما را محو تماشای خود میکند، اما در اطراف آرامگاه خیام زمینهای خالی و لمکدههای سنتی بسیاری را نظاره میکنید که نه تنها گردشگران بلکه ساکنان نیشابور نیز به ندرت چنین مکانی را برای تفریح برمیگزینند و تنها طرح اجرا شده در این حوالی افلاکنمایی است که قرار بود روزگاری به بزرگترین افلاک نمای خاورمیانه بدل گردد اما با گذشت ۱۶ سال از کلنگزنی این طرح همچنان نیمهتمام باقی مانده است. با توجه به درآمد چند میلیاردی ترکیه از تنها شاعر فارسی زبان مدفون شده در این سرزمین، روشن میشود که ما چه فرصتهای بسیاری را تا کنون از دست دادهایم.
ایران؛ رتبه 10 جاذبههای گردشگری و رتبه 114 رقابتپذیری گردشگری
امروزه در ادبیات اقتصادی، سرمایههایی چون خیام و مولوی را سرمایههای نمادین (Symbolic Capitals) میخوانند. لطفا اندکی درباره این نوع از سرمایه برایمان توضیح دهید.
اصطلاح «سرمایه نمادین» عمدتا در جامعهشناسی و مردمشناسی استفاده میشود و به معنای اعتبار، وجهه و احترامی است که اشخاص خاص و تاثیرگذار در حوزههای گوناگون هنری، ادبی، فرهنگی، ورزشی، سیاسی و غیره آن بهدست آوردهاند و میتوان آن را در شمار سرمایه اجتماعی یک جامعه به حساب آورد. بدیهی است هر کشوری داشتهها و سرمایههای متنوع و البته محدودی دارد که به آن ثروت ملی گفته میشود. بخشی از این ثروت ملی به شکل موهبتهای طبیعی و خدادادی از نسلهای گذشته برای ما به ودیعه گذاشته شده است و ما نیز باید سعی کنیم آنها تبدیل به احسن کرده و به نحو بهتری برای نسلهای آتی حفظ نماییم و بخشی دیگر نیز به شکل میراث فرهنگی و تمدنی است که تمدن و تاریخ ایران و اسلام و خمیرمایه جامعه ایرانی را شکل میدهد. پس این سرمایهها میتواند به شکل سرمایه طبیعی، انسانی، فیزیکی، اجتماعی وجود داشته باشد و سرمایه نمادین هم یا در افراد حاضر و زنده تبلور مییابد یا در کسانی که درگذشتهاند و ما بهصورت میراث فرهنگی و تاریخی از آنها یاد میکنیم و باید درپی حفظ و صیانت از این سرمایهها باشیم.
بهرهبرداری از سرمایههای نمادین در قیاس با سایر اشکال سرمایه (سرمایه اجتماعی، انسانی، اقتصادی و...) چه مزیتهایی دارد؟
اکثر انواع سرمایه مثل سرمایههای فیزیکی و انسانی نیازمند تولید و تربیت هستند و به مرور زمان دچار پدیده استهلاک، فرسایش و سرانجام نابودی میگردند، مثلا سرمایه طبیعیای چون نفت و گاز تمام میشود یا سرمایههایی مانندجاده، سد، فرودگاه و نیز سرمایه انسانی دچار فرسایش و زوال میگردند. اما سرمایه نمادین از این مزیت برخوردار است که معمولا از بین نمیرود، مثلا اهرام ثلاثه در مصر یا مجموعه تخت جمشید در ایران هزاران سال برقرار بودهاند. همچنین فردوسی و شاهنامه و از جمله داشتههایی هستند که به گفته خودش عجم را زنده کرده است و کاخی بلند است که از باد و باران گزندی نمی یابد.
از نگاه سایرین هم ایران واقعا تمدن و فرهنگ درخشانی دارد برای مثال مایکل آکسورثی در کتاب خود «تاریخ ایران: امپراتوری اندیشه» استدلال میکند که برخلاف امپراتوریهای چنگیزخان یا آتیلا که با تیغه شمشیر بر جهان تاثیر گذاشتند، ایران بیش از هر چیز از راه اندیشهها و آرمانهای خود جهان را تحت تأثیر قرار داده است. آکسورثی کتاب خود را با این عبارت آغاز میکند: «ایران یکی از کهنترین تمدنهای جهان است، و از همان آغاز در رده پیچیدهترین و تفکربرانگیزترین تمدنهای جهان بوده است. جنبههایی از تمدن ایرانی وجود دارند که تقریبا هر انسانی، در این سیاره به طریقی آن را لمس کرده است. ایران، ادیان، عوامل نفوذ، جنبشهای فکری و ایدههایی داشته است که نهتنها در داخل ایران، بلکه در بیرون از ایران و سرتاسر جهان ایجادکننده تغییرات بوده است.»
عملکرد کشورمان را در بهرهبرداری از چنین سرمایههایی (سرمایه نمادین) چطور ارزیابی میکنید؟
متاسفانه ما در حال مستهلک کردن همه سرمایههایمان هستیم، بدون اینکه سرمایه جدیدی را به موجودی سرمایههای خود بیفزاییم. همانطور که میدانید کشورهایی که زمانی در قلمروی کشور ایران بودند و قدمت زیادی ندارند در حال دستاندازی به این سرمایهها هستند. به واقع سرمایههای ما در همه انواع آن در حال تهکشیدن و نابودی یا به عبارت علمیتر کمتر از حد بهینه استفاده کردن (underutilize) هستند. از نیروی انسانی دختران و زنان بگیرید که بهرغم تحصیلات و تواناییهای بالا امکان حضور در بازار کار ندارند و خانهنشین میشوند تا سرمایههای نمادین برجای مانده از گذشته که در گمنامی به سر میبرند یا توسط سایرین تصرف شدهاند. خلاصه باز هم به گفته فردوسی یکی داستان است پر آب چشم.
ایران که زمانی چهارراه تمدنها نام گرفته بود و جاده ابریشم از میان آن میگذشت و شرق را به غرب متصل میکرد با تاریخ طولانی و پرافتخار خود، دارای سرمایههای نمادین بسیاری است اما این سرمایهها یا به فنا رفته است یا در حال نابودی است.
همانطور که گفتم سرمایه نمادین ویژگی تمامنشدنی دارد، مثل تخت جمشید که فقط به اندکی مراقبت و ترویج نیاز دارد. یک مثال بزنم تا روشن شود دیگران چگونه از سرمایههای نمادین خود بهرهبرداری میکنند. تابلوی مونالیزا اثر لئوناردو داوینچی هنرمند مشهور ایتالیایی است که هم اکنون در تملک دولت فرانسه بود و در موزه لوور پاریس نگهداری میشود. جالب است بدانیم سالی حدود ده میلیون بازدیدکننده به موزه لوور میروند تا فقط از این تابلو دیدن کنند و درآمدی چند ده میلیون دلاری بدون هیچ زحمتی از محل فروش بلیت نصیب دولت فرانسه میشود همچنین برج ایفل و موارد بسیار دیگر. اما ما چه کردیم جز فراموشی و بیتوجهی به میراث خود.
در شرایطی که فروش نفت به سختی انجام میگیرد و آینده دنیا هم به سمت سوختهای غیرفسیلی در حرکت است، اقتصاد ایران ناگزیر است به دنبال منابع ارزی جدیدی باشد و ظرفیتهای موجود در بخش گردشگری قطعا یکی از اصلیترین این منابع هستند. معرفی و تبلیغ سرمایههای نمادین، جوانان ما را با مفاخر فرهنگی خود آشنا میکند، به آنها اعتماد به نفس میدهد و سدی در برابر امواج ماهوارهای و شبکههای خارجی برای بیهویت کردن نسل جدید است.
ترکیه چطور توانسته از سرمایههای نمادین خود بهرهبرداری کند و عملکردش در این زمینه تا به امروز چه درسهایی برای ایرانیان داشته است؟
کشور ترکیه برنامههای عجیب و بلندپروازانهای برای جذب گردشگر و درآمدزاییهای چند ده میلیارد دلاری از محل گردشگر بینالمللی دارد، بهطوریکه بنا دارد در سال 2023 (به مناسبت یکصدمین سال تاسیس کشور ترکیه) به پنجمین مقصد اصلی گردشگری جهان تبدیل شود و 50 میلیون گردشگر و 50 میلیارد دلار درآمد از محل گردشگری داشته باشد. ترکیه میخواهد بندر استامبول را به دهمین بندر جهان تبدیل کند و این شهر را بهعنوان شهر لالهها به جهانیان معرفی کند. یکی از راهها برای جذب گردشگر توجه به سرمایههای نمادین است. چندین سال است که مردم امریکا به مولوی علاقهمند شدهاند و اینک مولانا چهره ای بسیار شناخته شده درآمریکا است. ترکیه با بزرگداشت مولوی در هر سال از این فرصت برای تبلیغ بیشتر و جذب گردشگر به کشور خود استفاده می کند.
ایران دارای چندین اثر فرهنگی جهانی ثبت شده است، در واقع هر اثر فرهنگی یک سرمایه گران بها است و کشورها با تلاش و لابیگری بسیار شدید سعی میکنند تا آن را ازآن خود کنند، چون هرکدام از این میراث فرهنگی جهانی ثبتشده میتواند میلیونها دلار ارزش داشته باشد و بدین دلیل که در سطح جهان شناخته خواهد شد گرایشی قوی در گردشگران خارجی برای دیدن و مشاهده آنها ایجاد میگردد. اما ما اصلا توجهی به این میراث نداریم، تا جاییکه برخی از آنها در خطر حذف شدن از فهرست میراث جهانی هستند. همانطور که مطرح کردید ایران هم میتواند از تجربه مولوی و شهر قونیه استفاده کند و عمر خیام و نیشابور را بهعنوان یک قطب و مرکز گردشگری فرهنگی به جهانیان معرفی نماید. جالب است بدانیم بهواسطه ترجمه بخشهایی از رباعیات خیام به انگلیسی توسط فیتز جرالد، در غرب شناخت بسیار بیشتری از خیام نسبت به سایر شخصیتها و مفاخر فرهنگی ایران وجود دارد و این واقعا فرصت مغتنمی برای جذب گردشگر فرهنگی به کشور و نیشابور است.
بازار جهانی سفر و گردشگری با رشدی تقریبا 8 درصدی در حال بزرگ شدن است و انواع گردشگران وارد این بازار میشوند که ایران میتواند آگاهانه و حساب شده روی آنها و بهویژه گردشگران فرهنگی متمرکز شود. برخی آمارها حکایت از آن دارد که یکسوم از 1 میلیارد نفر گردشگر بینالمللی را همین دسته تشکیل میدهند که گردشگری مذهبی و زائران نیز در آن میگنجند.
با توجه به اینکه بهعنوان منطقه نمونه گردشگری شناخته شده و در زمره میراث معنوی جهان نیز قرار گرفته است، همچنین باتوجه به اینکه از سرمایههای نمادین بسیاری چون خیام، عطار، کمالالملک و پرویز مشکاتیان بهرهمند است، به نظر شما چه عواملی سبب شده پتانسیل بالقوه نیشابور بالفعل نگردد و بهطور کلی مشکلات نیشابور در جذب گردشگر چیست؟
گردشگری صنعتی بسیار حساس و زمانبر است، یعنی زمان زیادی لازم است تا به ثمر و بازدهی مناسب برسد. باید تبلیغات با اشکال مختلفی صورت گیرد تا شناخت بیشتری نسبت به ایران ایجاد شود و همزمان زنجیره ارزش (value chain) خدمات گردشگری بهطور کامل از مبدا تا مقصد سفر را پوشش دهد.
نیشابور باید بتواند از مزیت و همجواری با مشهد که دومین کلانشهر مذهبی جهانی است نهایت استفاده را بکند. مثلا فرودگاه بینالمللی مشهد که حجم عظیمی زائر و گردشگر را در سال جابهجا میکند یا راه شوسه اصلی تهران به مشهد که از نیشابور عبور میکند پتانسیلهایی هستند که با فکر، اندیشه و برنامهریزی درست میتوانند نیشابور را به قطب گردشگری فرهنگی- ادبی ایران تبدیل کنند.
پس به نظر من باید نگاه و درک مدیران و تصمیمگیران شهر نیشابور متحول شود تا با اتخاذ یک راهبرد مناسب، بتوانند گردشگران را جذب کنند و ماندگاری گردشگر و خرجکرد آنها را در این شهر افزایش دهند. استفاده از نیروی جوان مستعد و تحصیلکرده برای ساخت فیلمها و انتشار کتب درباره همین سرمایههای نمادین که گفتید قطعا کارساز است.
اگر قرار بر گسترش گردشگری در نیشابور باشد، چه نکاتی باید در برنامه توسعه این شهر بیشتر مورد توجه قرار گیرد؟
خوشبختانه با توجه به ارتباطات اینترنتی فراگیر و فضای مجازی که در دسترس همگان بهویژه گردشگران قرار دارد با هزینهای اندک میتوان جاذبهها و داراییهای گردشگری در نیشابور را به جهانیان معرفی کرد و افراد و گروههای علاقهمند به فرهنگ ایرانی را از سراسر جهان به این سرزمین دعوت کرد. الان فرصت خوبی است تا انبوه نیروی جوان مستعد و تحصیلکرده که بهواسطه اقتصاد رکودی و فشار تحریمها با بالاترین نرخ بیکاری مواجه است، در این صنعت کاربر به خدمت گرفته شود. جوانانی که اگر اندکی تسامح به خرج دهیم و سختگیریهای بیمورد را کنار بگذاریم با ابتکار و نوآوری خود میتوانند زمینه جذب و سرگرمی گردشگران داخلی و خارجی را فراهم کرده و درآمدزایی بالایی برای اقتصاد خراسان رضوی و شهر نیشابور به ارمغان آورند.
فکر می کنید رویکرد دولت جدید در این باره چگونه باید باشد؟
نگاه مثبتی که پس از روی کار آمدن دولت «تدبیر و امید» نسبت به ایران بهوجود آمده است و وقوع آشوبهای سیاسی در کشورهای عربی مثل مصر، تونس و سوریه فرصتی خوب برای گردشگری ایران بهشمار میروند. اما همانطور که گفتم باید تمام زنجیره ارزش با هم دیده شود که شامل تبلیغات گسترده برای معرفی جاذبههای گردشگری، امکانات رزرواسیون، حملونقل خارجی و داخلی، اقامت و اسکان، رستوران، مدیریت جاذبهها و مراکز خرید و سوغات می شود. همچنین نکات به ظاهر ریز و جزئی وجود دارد که برای گردشگر بسیار بااهمیت است و باید مورد توجه قرار گیرد مثل برخورد کارکنان سفارتخانههای ایران در خارج از کشور، سهولت در تبدیل ارز به ریال (امکان استفاده از کارتهای اعتباری بینالمللی در ایران)، اجاره خودرو، رعایت قوانین رانندگی و...
نکته تاسف آور اینجاست که با اینکه ایران از نظر جاذبههای گردشگری رتبه دهم جهان را دارد، اما متاسفانه رتبه ایران در شاخص رقابتپذیری گردشگری و سفر در جهان ۱۱۴ است که رتبه بسیار پایینی است و در جنبههایی مثل امنیت سرمایهگذاری، احترام به حقوق مالکیت و سهولت دریافت ویزا در ردیف بدترینهای جهان قرار داریم. پس لازم است به این مسایل توجه شود تا بتوانیم سرمایه خارجی همراه با دانش و مهارت آنها را برای چگونگی برخورد با گردشگر و کسب درآمد یاد بگیریم. اینها سیاستهایی در سطح کلان است که به همدلی و همراهی همه ارگانهای حکومتی نیاز دارد.
ارسال نظر