هیاهوی تحریم
محمدحسین شجاعالدین در سالجاری، چند موج اقتصادی از قبیل تحولات ارزی، تشدید تحریمها و شروع گرانی در تمام کالاها باعث شد تا مردم حساسیت خاصی نسبت به بعضی مفاهیم پیدا کنند. در این میان مساله تحریمها موضوعی است که بسیاری از مشکلات به آن ارجاع داده میشود، اما آیا دیدگاه مسوولان، خریداران و فروشندگان به موضوع یکسان است؟ و آیا این دیدگاه منطبق با واقعیت تاثیری است که این تحریمها بر اقتصاد ایران تحمیل میکند؟ آیا وقتی گروهی از سیاستگذاران داخلی، این تحریمها را تا حد زیادی بیتاثیر در سرنوشت اقتصادی ایران میدانند، همان جنبهای را مدنظر دارند که عدهای دیگر پیامدهای آن را مصیبتبار تلقی میکنند؟ یا مردم که با حساسیت بیسابقهای مذاکرات هستهای ایران را دنبال میکنند و این تحریمها را از طرفی عامل گرانیها دانسته و از طرف دیگر توجیهی برای افزایش قیمت کالاهایی که بیارتباط با تحریمها و نوسانات ارز هستند ندارند، دید یکسانی با مسوولان دارند؟ چرا تحریمها که صورتهای متعددی از آن از ابتدای انقلاب بر ما تحمیل شده است، در این برهه این قدر مورد توجه مردم قرار گرفته است؟ یکی از صورتبندیهای مهم در مورد مساله تحریمها
نه بر اساس سیاست خارجی که بیشتر بر مبنای مدیریت داخلی بیان میشود.
محمدحسین شجاعالدین در سالجاری، چند موج اقتصادی از قبیل تحولات ارزی، تشدید تحریمها و شروع گرانی در تمام کالاها باعث شد تا مردم حساسیت خاصی نسبت به بعضی مفاهیم پیدا کنند. در این میان مساله تحریمها موضوعی است که بسیاری از مشکلات به آن ارجاع داده میشود، اما آیا دیدگاه مسوولان، خریداران و فروشندگان به موضوع یکسان است؟ و آیا این دیدگاه منطبق با واقعیت تاثیری است که این تحریمها بر اقتصاد ایران تحمیل میکند؟ آیا وقتی گروهی از سیاستگذاران داخلی، این تحریمها را تا حد زیادی بیتاثیر در سرنوشت اقتصادی ایران میدانند، همان جنبهای را مدنظر دارند که عدهای دیگر پیامدهای آن را مصیبتبار تلقی میکنند؟ یا مردم که با حساسیت بیسابقهای مذاکرات هستهای ایران را دنبال میکنند و این تحریمها را از طرفی عامل گرانیها دانسته و از طرف دیگر توجیهی برای افزایش قیمت کالاهایی که بیارتباط با تحریمها و نوسانات ارز هستند ندارند، دید یکسانی با مسوولان دارند؟ چرا تحریمها که صورتهای متعددی از آن از ابتدای انقلاب بر ما تحمیل شده است، در این برهه این قدر مورد توجه مردم قرار گرفته است؟ یکی از صورتبندیهای مهم در مورد مساله تحریمها
نه بر اساس سیاست خارجی که بیشتر بر مبنای مدیریت داخلی بیان میشود. به این صورت که اگرچه تحریم، بسیاری از راهها را برای رشد اقتصادی و توسعه سریعتر از بین میبرد، اما نگرانیهای کنونی مردم -که مسبب آن تحریمها دانسته میشود- فیل سوءمدیریت است که خود را پشت درخت نازک تحریم پنهان کرده است. تحریم در تاریخ سابقهای طولانی دارد، اما به ندرت موثر بوده است. کوبا با تمام آن شرایط خاص منطقهای به عنوان جزیرهای تنها، در مقابل تحریمهای شدید آمریکا از هم متلاشی نشد، حتی در ایران نیز، شرایط تحریم چه در زمان دولت دکتر مصدق و چه در زمان جنگ هشت ساله، اگر چه کشور را تحت فشار قرار داد، اما منجر به فروپاشی آن نشد. نمونههای متعدد دیگری در اروپا نیز میتوان مثال زد که با وجود ثابت نگهداشتن میزان واردات نفت، رشد مثبت اقتصادی را حفظ کرده و در عین حال، از میزان وابستگی خود به نفت کاستند. اینها همگی بیانکننده امکان حفظ استقلال در شرایط مشابه به تحریم است. آنچه از دید این کارشناسان، شرایط تحریم بر ما تحمیل میکند، آشفتگی و گمکردن علل اصلی است. به عنوان مثال استفاده از واژه تحریم برای سیاستورزی و پنهانکاری در حوزه دارو یکی از
این نمونهها است. 5، 6 برابر شدن قیمت دارو و عدم انتقال ارز از مرجع به مبادلاتی و در پی آن تغییر وزیر، همزمان با واردات خودروهای لوکس، نشانگر این است که دولت با کمبود ارز مواجه نبوده است. اینها نمونههایی از نابسامانیهایی است که پشت نام تحریم به چشم نیامدند یا اینکه ما در سال ۱۳۸۳ بهطور متوسط روزی چهارمیلیون و ۳۰۰ هزار بشکه نفت تولید کردهایم، اما قبل از اینکه تحریمها شروع شود، به علت نوع مدیریت نفتی دولت، این تولید به سهونیم میلیون بشکه رسید؛ بنابراین اصلا نمیتوان مدعی شد که تمام این مسائل به تحریمها ربط دارد. راهحلی که در این میان ارائه میگردد بیش از آنکه دیپلماتیک باشد، بر سیاستهای داخلی تاکید میکند. بر این اساس، با توجه به اینکه طبق پیشبینیهای برنامه پنجم توسعه متوسط رشد اقتصادی باید به 5/5 درصد میرسید، حال آنکه پیش از شروع تحریمها منفی شده بود، اکنون نیاز به یک دوره ریاضت اقتصادی و تلاش برای ایجاد یک انضباط مالی بیش از هر چیز ضروری است. از سویی، نگاهی دیگر در کنار این دیدگاه وجود دارد. بسیاری از کارشناسان بر استفاده از دیپلماسی در خدمت منافع ملی تاکید میکنند. بیشتر تحریمهایی که برای
مجازات یک دولت، یکجانبه و خارج از چارچوب نهادهای بینالمللی قانونی وضع میشوند، دارای هیچ مشروعیتی نیستند. تحریمهایی که بر ایران تحمیل شده، غالبا به صورت یکجانبه از طرف آمریکا و اتحادیه اروپا صورت گرفته است. اگرچه هیچ وقت ایرانِ پس از انقلاب و آمریکا رابطه تجاری مستقیم نداشتهاند، اما این قوانین هر کشوری را که خواستار رابطه با آمریکا است از هر گونه مراوده جدی با ایران نهی میکند که تاثیر آن به دلیل سهم آمریکا در قدرت اقتصادی و سیاسی جهان چشمگیر است. یا اتحادیه اروپا با اقامه دعوا علیه ایران به بهانه ارتباط بعضی بانکها و شرکتها با فعالیتهای هستهای، داراییهای آنان را مسدود میکند. اینها نمونههایی از مسائلی است که در آنها، با طرح شکایت و اقامه دعوا در نهادهای ذیربط بینالمللی و دادگاههای صالحه، میتوان امتیازهایی به دست آورد. به عنوان نمونه با پیگیریهای حقوقی ایران، دادگاه عالی انگلیس، با بیاهمیت خواندن اطلاعات امنیتی ارائهشده جهت توجیه اعمال تحریمها علیه بانک ملت، دستور لغو تحریمهای اعمال شده بر این بانک را صادر کرد. هر چند که ما با هیاهوهای بیفایده در مجامع بینالمللی و اعلام مواضعی
انعطافناپذیر درباره سیاستهای خارجی، اعمال تحریمهای بیشتر را دامن زدیم؛ اما افزایش هزینههای بیسابقه دولت، عدم کاهش وابستگی به نفت برخلاف برنامه چهارم و پنجم و کاهش استقلال بانک مرکزی، رفتارهایی بود که ربطی به مواضع سیاست خارجی ما نداشت. اما به عنوان شروعی برای بهبود وضعیت کنونی، دیپلماسی بسیار موثر خواهد بود. دیپلماسیای که منجر به بهبود وضعیت ایران در تجارت و بازار جهانی گردد. به عنوان مثال با بهبود شرایط مالی و تجاری، دیگر نیازی نخواهد بود تا درآمد حاصل از فروش نفت به هند و چین را به صورت کالا یا با واحد روپیه و ین دریافت کنیم. از دید این کارشناسان بهبود شرایط اقتصادی ایران، بدون در نظر گرفتن مصالح دیپلماتیک امکانپذیر نیست. مسلما هر دو دیدگاه بر مخرب بودن آثار تحریم بر اقتصاد ایران تاکید کرده و همچنین استفاده از تمام ابزارها را برای کاهش فشار اقتصادی، ضروری میدانند. از طرفی با توجه به اصول جمهوری اسلامی در سیاست خارجی، نیاز به یک برنامهریزی دقیق و لازمالاجرا برای کاهش وابستگی به نفت یک ضرورت است تا در صورت تکرار تحریمها، کشور مجددا دچار مشکل نشود. هر چند باید دانست که توسعه، بدون در نظر گرفتن
رابطه با دیگر کشورها و بازارهای آنان، امکانناپذیر است.
ارسال نظر