مروری بر همه آنچه گروههای نوجوانان ایرانی در چند سال اخیر انجام داده اند
سیل متولدان دهه هفتاد و هشتاد بر پهنه اجتماعی ایران
آزاده باقری
در هفته اخیر بسیاری از رسانه ها، جامعهشناسها، سیاسیون و قشرهای مختلف با غافلگیری نگاه ویژهای به نسل جدید داشتهاند. نسلی که این روزها بیشتر از قبل خبرسازی کردهاند. حتما شما هم از میتینگ روز سه شنبه ۱۸خرداد در مقابل مجتمع تجاری کوروش خبردار شدهاید. اینکه حدود ۲هزار نفر نوجوان دهه هشتادی تنها از طریق یک وعده تلگرامی دور هم جمع شدهاند، همه را به فکر انداخته که این نسل دغدغهها و اولویتهایش برای زندگی؛ قطعا با نسلهای پیش از خود تفاوت دارد. میتینگ کوروش بهانهای شد تا اتفاقات گذشتهای که از طریق نسلهای دهه هفتاد و هشتاد رخ داده است مانند یک فیلم جلوی چشم همگان قرار گیرد.
آزاده باقری
در هفته اخیر بسیاری از رسانه ها، جامعهشناسها، سیاسیون و قشرهای مختلف با غافلگیری نگاه ویژهای به نسل جدید داشتهاند. نسلی که این روزها بیشتر از قبل خبرسازی کردهاند. حتما شما هم از میتینگ روز سه شنبه ۱۸خرداد در مقابل مجتمع تجاری کوروش خبردار شدهاید. اینکه حدود ۲هزار نفر نوجوان دهه هشتادی تنها از طریق یک وعده تلگرامی دور هم جمع شدهاند، همه را به فکر انداخته که این نسل دغدغهها و اولویتهایش برای زندگی؛ قطعا با نسلهای پیش از خود تفاوت دارد. میتینگ کوروش بهانهای شد تا اتفاقات گذشتهای که از طریق نسلهای دهه هفتاد و هشتاد رخ داده است مانند یک فیلم جلوی چشم همگان قرار گیرد. اتفاقاتی مانند مراسم درگذشت مرتضی پاشایی، کلیپ هپی، تجمع اعتراضی دانش آموزان به دلیل سختی امتحانات، خودکشیهایی که در این نسل رخ میدهد، ازدواجهای زود هنگامشان و... مواردی است که موجب شده نگاهها و توجهها به نسل جدید معطوف شود. نسلی که در یک دهه آینده قرار است نسل جوان و تأثیرگذار کشور را تشکیل دهند. گزارشی که پیش رو دارید با قلم یک دهه شصتی نوشته شده است. گزارشی که در آن ابتدا مروری دارد به وقایعی که توسط نسلهای دهه هفتاد و هشتاد رخ داده و سپس این اتفاقات را از نگاه هم نسلان و نسلهای قبلی بررسی کردهایم. وقایعی که شاید تلنگری باشد برای ما تا بدانیم همین نسل قرار است آینده سازان کشورمان باشند.
شروع ماجرای میتینگ کوروش
خریداران و فروشندههای مجتمع تجاری کوروش روز ۱۸ خرداد شاهد اتفاق عجیبی بودند. اینکه عصر آن روز یکسری دانشآموز متولد دهه هشتاد بعد از پایان امتحاناتشان یک دورهمی راه انداختهاند و مکان مدنظرشان این مجتمع تجاری بوده. دورهمی که تعداد اعضای آن به ۲هزارنفر میرسید. اتفاقی عجیب که پای حراست و پلیس را هم به میان کشید. ماجرا خیلی ساده بود. گروهی از دانش آموزان که نزدیک به ۱۰ هزار نفر میشدند در یک کانال تلگرامی عضو بودند و از طریق همین کانال با هم قرار میگذارند در آخرین روز امتحانات در مجتمع تجاری کوروش دور هم جمع شوند... به همین سادگی ۲هزار نفر میآیند، اتفاقی که شاید برای خودشان امری طبیعی بود اما موجب شگفتی و حیرت بسیاری از نسلهای بزرگتر از خود شد. کاری که نشان از عزم متفاوت نوجوانان دهه هشتادی داشت و خیلی سریع هشتگ #میتینگ -کوروش، #دهه- هشتادی و #تجمع در صدر پستهای بسیاری از کاربران اینترنت قرار گرفت. تجمع کوروش اما تنها تجمع به سبک مجازی نبود بلکه همین اتفاق در شهرهایی مانند تبریز و کرج هم رخ داده بود و عدهای از دانش آموزان دور هم جمع شدند؛ اما این تجمعها به وسعت تجمع کوروش نبود و خبرساز نشد.
تجمع اعتراضی دانش آموزان به دلیل سختی امتحانات نهایی
یادش به خیر دوران ما امتحانات نهایی که برگزار میشد سخت یا آسان آن را برگزار میکردیم و تمام. اما برگزاری امتحانات نهایی این نسل با دوران ما فرق دارد. آنها حتی برای سختی امتحانات هم دست از اعتراض برنمیدارند و سریعا واکنش نشان میدهند. امتحانات نهایی دانشآموزان سوم دبیرستان امسال از تاریخ ۲۵ اردیبهشت شروع و تا ۱۸ خرداد ادامه داشت. اما به نظر میرسید که سوالات امتحانات به خصوص امتحان شیمی چندان به مذاق دانش آموزان خوش نیامده بود و دانش آموزان برخی از استانها از جمله تهران و مشهد به این ماجرا اعتراض کردند. تجمعاتی که در مقابل اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران شکل گرفت از جمله همین واکنشها بود. مسوولان نیز قول مساعد دادند سوالات بررسی خواهدشد و در صورت تایید دشواری آنها، وارد عمل میشوند و در نهایت به این نتیجه رسیدند که سوالات دشوار نبوده و اعتراضها نیز بی مورد بود.
اتفاقاتی مانند میتینگ کوروش:
اگر به یاد داشته باشید اولین تجمعی که از طریق فضای مجازی اتفاق افتاد و حسابی خبرساز شد مربوط به تجمعی بود که تیرماه سال ۹۲ در پارک آب و آتش رخ داد و بسیاری از جوانان به این پارک آمدند و در همین زمان قدرت شبکههای اجتماعی در دنیای مجازی بر همگان مسلم شد. آذر ماه دو سال پیش هم یکی از خیرهکنندهترین تجمعها اتفاق افتاد. آن هم در مراسم درگذشت یک خواننده پاپ. هزاران نفر از مردم که بیشتر آنها را نسل دهه هفتاد و هشتاد در برمیگرفت؛ مراسم تشییع جنازه مرتضی پاشایی را یکی از تاریخیترین تشییع جنازههای کشور کردند. تابستان همان سال هم ساخت کلیپهایی مانند «هپی» در فضای مجازی بسیار خبرساز شده بود و نشان میداد که جوانها از طریق شبکههای اجتماعی میتوانند جریانهایی را به راه اندازند.
حوادث تلخی که توسط جوانان دهه هفتاد و هشتاد رقم خورد:
اگر از جمله کسانی باشید که اخبار حوادث را دنبال میکنید حتما بارها با تیتر خودکشی یک دانش آموز مواجه شدهاید. متاسفانه در همین یک ماه اخیر حداقل چهار خودکشی در میان دانشآموزان رخ داده است. سال گذشته نیز خبر خودکشی ۳۱دانش آموز بسیار مورد توجه رسانهها قرار گرفت. پرونده های جنایت نیز در میان متولدان این دهه به چشم میخورد. از جمله پرونده پر سر و صدا مربوط به مرد ژلهای که تنها ۲۲ سال داشت. همچنین قاتل ۱۷ ساله ستایش و قاتل ۱۶ سالهای که معلم خود را در بروجرد سر کلاس به قتل رساند... بهتر است از این ماجراهای تلخ سریعتر عبور کنیم.
بیایید صدای پایشان را بشنویم
چنین اتفاقاتی موجب شده تا برخی از کارشناسان بر این اعتقاد باشند که چنین وقایعی میتواند قدرت نمایی و خودنمایی (به معنی مثبت) نسل دهه هفتادی و هشتادی را توصیف کند. قدرت نمایی با ابرازهای ارتباطی نوین مجازی. آنها میخواهند بگویند «ما هستیم» و به دنبال آن، نیازها و شرایط خود را به همه یادآوری کنند. البته این نوع قدرت نمایی و خودنمایی نسل جدید نشانهای از عصر جدید (عصر الکترونیک/ موج سوم/ عصر مجازی) هم میتواند باشد. این نوجوانان زیر ۲۰ سال با دنیایی متفاوت از سایر بخشهای سِنی جامعه، نشان دادهاند که دارای نیازها، نگاه، جهان بینی و از همه مهم تر مطالبات خاص خود هستند. به همین دلیل کارشناسان میگویند باید بیش از پیش به آنها اهمیت داد و منتظر دیگر خودنماییها و قدرت نماییهای آنها بود و اگر بخواهیم با آنها از طریق سختگیری وارد تعامل شویم شاید اتفاقاتی جبران ناپذیری رخ بدهد. بنابراین
بر لزوم تغییر رویکردها به این نسل تاکید می کنند و معتقند که آنها را با تمام شادیهایشان، هیجاناتشان، تنشهاشان، تلخیهایشان و حتی خشونتهایشان جدی بگیریم و تنها به این بسنده نکنیم وکه بگویم که «اینها هنوز بچه هستند» بیایید صدای پایشان را بشنویم.
مردم چه میگویند؟
در کنار نظراتی که از سوی برخی کارشناسان در این زمینه مطرح شده است خواندن نظر خودنسلهای دهه هفتاد و هشتاد و همچنین نسلهای بالاتر خالی از لطف نیست. نظرات مثبت و منفی که برخی در دفاع از این نسل به میان آوردهاند و برخی نیز این نسل را به باد انتقاد گرفتهاند.
آنهایی که به نسل هفتاد و هشتاد مثبت نگاه میکنند
عدهای از نسلهای قبل از دهه هفتاد و هشتاد کاملا موافق آنها هستند. علیرضا دهه شصتی است و میگوید: «دم دهه هشتادیها گرم. من یک دهه شصتی هستم که مدام گوشم را پر کردهاند از اینکه بنشینم سر درسم تا فردا یک چیزی بشوم. احترام بگذارم و پایم را جلوی بزرگتر دراز نکنم. آن طور که آنها بخواهند بپوشم و آنجایی که آنها میخواهند بگردم. آخرش هم به هیچ جا نرسیدهام. دهه هشتادیها! من در شما توان انجام کارهای بزرگ را میبینم. آینده برای شماست.» منا میگوید: «دهه هشتادیها بسیار با صفاتر و عاقلتر از دهه هفتادیها هستند.» دهه شصتی دیگری هم در دفاع از دهههای بعد از خودش میگوید: «به نظر من ما نباید جوری که خودمان بزرگ شدهایم آنها را بزرگ کنیم. باید به آنها اهمیت بدهیم و رهایشان نکنیم. همه چیز از محیط خانواده شروع میشود.
این نسل، آینده سازان مملکت هستند.» ناصر هم یک دهه شصتی است و معتقد است: «من این نسل را از این لحاظ میپسندم که خیلی شاد هستند و در حال لذت بردن از زندگیاند و مسائل الکی در زندگیشان بیتاثیر است.» محمد جواد علت چنین واکنشهایی را به دلیل بیتوجهی مسوولان نسبت به این نسل میداند: «اولا وقتی مسوولان به فکر آنها نیستند و آموزش و پرورش هم یک مراسم درست و حسابی برای اتمام سال تحصیلیشان نمیگیرد آنها خودجوش عمل میکنند. ثانیا بچههای دهه هشتاد خیلی راحت با دنیای آن ور آب ارتباط برقرار میکنند و از دنیای اطراف خودشان با خبر هستند. برای همین نمیخواهند از قافله عقب بمانند.ثالثا سیستم آموزش و پرورش ما کاملا از کار افتاده است و نمیتواند نیازهای جوانان و نوجوانان ما را برطرف کند.» فاطمه هم عامل شکلگیری چنین اتفاقاتی را مسوولان میداند: «به خوب و بد بودن ماجرا کاری ندارم؛ اما در برخی کشورهای اروپایی دولت خودش برای نوجوانان و جوانان برنامه میگذارد. با این وجود دولتهای ما که طبق معمول اولویت اول و دوم و... آنها اقتصادی است؛ هیچ وقت هم وقت ندارند به این مسائل اهمیت بدهند.» مجید هم معتقد است اگر پلیس این جمعیت را کنترل میکرد و آنها به شادی میپرداختند بهتر بود: «نمیشد پلیس هم یک کنار میایستاد و اوضاع را کنترل میکرد و بچهها هم شادی میکردند و خاطره خوشی در ذهنشان میماند؟»
آنهایی که به نسل هفتاد و هشتاد منفی نگاه میکنند
در میان موافقان رفتارهایی که از نسل دهه هفتاد و هشتاد سر میزند اما مخالفانی هم وجود دارد که به هیچ عنوان رفتارهای آنها را مورد تایید قرار نمیدهد. سارا از جمله مخالفان رفتارهای نسل دهه هشتاد است و میگوید: «دهه هشتادیها دست پرورده شبکههای ماهوارهای و اینترنت هستند و حتی با دهه شصتیها زمین تا آسمان تفاوت دارند. هر چه بدبختی و محدودیت بود برای ما دهه شصتیها است و هر چه رفاه و آزادی است برای دهه هشتادیهاست.» آرمان دهه شصتی دیگری است که میگوید: «دهه هشتادی چیزی از محدودیتهای دهه شصت که جنگ، اسارت و مشکلات اجتماعی بود نمیداند. به عقیده جمشید نسل دهه هشتاد نسلی بیمحتواست: «دهه هشتاد هیچ چیزی برای خودشان ندارند و تنها نسلی است که نه خودساختگی بلد است نه صبوری و به تمام معنا یک نسل بیهویت و بیهنجار است.» جمیله دبیر یکی از دبیرستانهای تهران است. کسی که شغلش سر و کله زدن با نسل دهه هشتادی است و میگوید: «من دبیر هستم و با این نسل سر و کار دارم. در مورد این گروه باید گفت از لحاظ آموزش بسیار بهتر از ما هستند و انواع کلاسهای آموزشی زبان، ورزش، موسیقی، نقاشی و... را از حتی دوسالگی رفتهاند اما مشکل بزرگ این نسل در واقع پرورش یا همان تربیت است. اکثرا تک فرزندند یا در نهایت یک خواهر یا برادر دارند؛ اما آداب اجتماعی بلد نیستند.
بسیار بیمعرفت اند و احترام به حقوق دیگران صفر، احترام به عقاید دیگران صفر، هوش اجتماعی پایین، سطحی نگر، مطالعه هیچ و همه اش در دنیای مجازی هستند و فکر میکنند دنیا حول محور آنها میگردد. چون این طور بار آمدهاند. متاسفانه پدر و مادر آنها اکثرا متولدین دهههای چهل و پنجاه هستند و هرچه خودشان حسرت داشتند حالا در مورد بچههایشان با افراط زیاد اعمال میکنند و میخواهند آنها در رفاه کامل به سر ببرند.» نظر زهرا نیز با این دبیر یکسان است: «پدر و مادرهای بچه های دهه هشتادی خودشان سختی کشیدهاند و نمیخواهند بچههایشان سختی ببیند ولی لطفا بگذارند بچههایشان روی پای خودشان بایستند و زود خواستههایشان را فراهم نکنند و بگذارند قوی بار بیایند، وگرنه فردا با کوچکترین مشکل یا سراغ اعتیاد میروند یا میخواهند خودشان را از جایی پرت کنند، برای همین طاقت سختی و مشکلات را ندارند. چون راحت طلب بار آمده اند.» مصطفی هم میگوید: «با این نسل دهه هشتادی که همه چیز را در لذت و سرخوشی میبیند و مقید به هیچ آداب و رسوم و اعتقادی نیست، سقوط جامعه و حتی کشور نزدیک است.» محمدحسین هم دهه هشتادیها را طبل تو خالی معرفی میکند و میگوید: «از لحاظ شخصیتی دهه هشتادیها دقیقا مصداق طبل تو خالی هستند که به زودی دچار بحرانهای روحی میشوند. چون به تکنولوژی وابستهاند. ایدئولوژی دقیق ندارند و این اتفاق هم برمیگردد به عدم مطالعه. درست است که هوش سرشاری دارند ولی پشتکار کمی دارند، صبور نیستند و سختی نکشیدهاند.» محمد هم میگوید: «من با دیدن این دهه هشتادیها کاملا مطمئن شدم هرچه سختی بود برای دهه شصت بود. از کنکور و دانشگاه تا نبود کار و ازدواج مناسب.
الان هم با این شرایط میبینم تربیت سختترین نسل هم افتاده به دوش دهه شصتی ها.» ماندانا نیز بهعنوان هم نسلان دهه هفتاد وهشتاد میگوید: «من خودم متولد سال 78 هستم ولی قبول دارم نسل ما یعنی اواخر دهه هفتاد و اوایل هشتاد یک نسل بیخیال، پر توقع، سطحی نگر، هنجار شکن و... است که در آینده مشکلات زیادی پیدا خواهد کرد. وقتی تمام دغدغه دوستانم تعداد فالوورهای اینستاگرامشان است و اینکه چه کار کنند تا «شاخ تر» به نظر برسند، به نظرتان چه آیندهای در انتظار چنین افرادی است؟»
ارسال نظر