اوپک گازی ضرورتها، فرصتها و هزینهها
موضوع تاسیس سازمان کشورهای صادرکننده گاز با توجه به افزایش اهمیت تجارت بینالمللی گاز طبیعی و بهویژه افزایش قیمتهای نفت و اهمیت روزافزون اوپک در دهه ۸۰ میلادی مورد توجه قرار گرفت. ایده تاسیس سازمانی مشابه برای گاز طبیعی نیز از همین زمان به ذهن سران کشورهای صادرکننده گاز و از جمله ایران رسید. در مورد این ایده موافقتها و مخالفتهای بسیاری وجود داشت. موافقان خواهان ایجاد سازمانی قدرتمند جهت تعیین قیمت گاز طبیعی و کنترل یا نفوذ قوی بر تجارت بینالمللی گاز بودند و مخالفان معتقد بودند که نباید هیچ مداخلهای در بازار آزاد شکل بگیرد.
موضوع تاسیس سازمان کشورهای صادرکننده گاز با توجه به افزایش اهمیت تجارت بینالمللی گاز طبیعی و بهویژه افزایش قیمتهای نفت و اهمیت روزافزون اوپک در دهه 80 میلادی مورد توجه قرار گرفت. ایده تاسیس سازمانی مشابه برای گاز طبیعی نیز از همین زمان به ذهن سران کشورهای صادرکننده گاز و از جمله ایران رسید. در مورد این ایده موافقتها و مخالفتهای بسیاری وجود داشت. موافقان خواهان ایجاد سازمانی قدرتمند جهت تعیین قیمت گاز طبیعی و کنترل یا نفوذ قوی بر تجارت بینالمللی گاز بودند و مخالفان معتقد بودند که نباید هیچ مداخلهای در بازار آزاد شکل بگیرد. این سازمان میتواند فرصتها و تهدیدهایی به ویژه در شرایط پساتحریم برای ایران به همراه داشته باشد. در ادامه به بررسی موضوعات مهمی در خصوص این سازمان، از بدو پیدایش تا مزایا و معایب و دشواریها خواهیم پرداخت.
گاز طبیعی؛ از گذشته تا آینده
تولید گاز طبیعی نیز همچون وضعیت ذخایر آن، از آغاز دهه ۱۹۷۰ میلادی تاکنون روندی افزایشی را طی نموده است؛ به گونهای که تولید تجاری آن از حدود یک تریلیون متر مکعب در سال ۱۹۷۰ به ۴۲/ ۲ تریلیون متر مکعب در سال ۲۰۰۰ رسید. رقم تولید گاز طبیعی در سال ۲۰۰۷ نیز بیش از ۲۸۶۵ میلیاردمترمکعب بوده که ۳/ ۲۱ درصد آن به روسیه اختصاص داشت و به این ترتیب، این کشور همچون وضعیت ذخایر، بیشترین تولید گاز طبیعی جهان را نیز در آن زمان داشته است و تا امروز نیز این موقعیت را حفظ کرده است. هفت کشور حوزه خلیج فارس و دریای خزر شامل روسیه، ایران، قطر، عربستان، امارات، ترکمنستان و قزاقستان با تولید یک تریلیون متر مکعب گاز طبیعی در سال ۲۰۰۷ (بیش از یک سوم تولید گاز جهان)، قابلیت ۹۰ سال استخراج گاز با نرخ تولید آن زمان را در اختیار داشتند، در حالی که این میزان برای نروژ بهعنوان مهمترین نماینده کشورهای غربی در میان بیست کشور بزرگ گاز خیز جهان، ۳۳ سال خواهد بود. هر چند این آمار امروز تا اندازهای متفاوت شده است اما به روشنی گویای پتانسیل و ظرفیتهای مهم و عمده کشورهای آسیای غربی و مسلمان در این حوزه است.
بر اساس برآوردهای مؤسسه اطلاعات انرژی، تولید گاز طبیعی در سراسر جهان به ۴۶۲۴ میلیاردمترمکعب در سال ۲۰۳۰ خواهد رسید که نرخ رشد میانگین سالانه آن ۹/ ۱ درصد است. در این میان، افزایش تولید در کشورهای صنعتی و عضو سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD) تنها ۱۰ درصد از رشد تولید جهانی این محصول خواهد بود و ۹۰ درصد از رشد جهانی تولید گاز را کشورهای در حال توسعه و غیر عضو OECD در کنترل خواهد داشت. با توجه به تمرکز ذخایر مهم گاز جهان در چند کشور خاص، صادرات این محصول به بازارهای عمده مصرف انرژی از اهمیت ویژهای برخوردار است. از سوی دیگر پیشتر پیشبینی میشد که مصرف گاز طبیعی در جهان از ۲۸۵۰ میلیاردمترمکعب در سال ۲۰۰۷ به ۵۲۱۵ میلیاردمترمکعب در سال ۲۰۳۰ برسد که بر این اساس، نرخ رشد سالانه ۲ درصد خواهد بود که از هر منبع دیگر انرژی بیشتر است. به این ترتیب، سهم گاز طبیعی در سبد مصرف انرژی جهان از ۲۰ درصد در سال ۲۰۰۷ به ۲۵ درصد در سال ۲۰۳۰ خواهد رسید. حتی برخی از پیشبینیها حاکی از این است که از سال ۲۰۳۰ به بعد، گاز طبیعی به انرژی نخست جهان تبدیل خواهد شد. برآوردهای آژانس بینالمللی انرژی نشان میدهد در این سال، سهم گاز طبیعی در سبد انرژی جهان به ۲/ ۲۷ درصد خواهد رسید و به این ترتیب از سهم ۰۲/ ۲۶ درصدی نفت، فزونی خواهد یافت و این فاصله تا سال ۲۰۵۰ بیشتر نیز خواهد شد. پیشبینی کارشناسان این آژانس بیانگر آن است که رشد مصرف گاز در کشورهای عضو OECD طی این مدت بیش از دو برابر کشورهای غیر عضو است. بر این اساس، OECD مصرفکننده ۴۳ درصد این محصول در سال ۲۰۳۰ خواهد بود؛ در حالی که تنها ۲۷ درصد از تولیدات گاز جهانی را در این سال به خود اختصاص میدهد. بنابراین طی دو دهه آینده، OECD در کنار کشورهایی چون چین و هند، نیازمند افزایش تصاعدی واردات گاز طبیعی خواهد بود.
پیشینه
ایده تشکیل اوپک گازی از زمان آغاز مناقشات مسکو و اوکراین و قطع جریان گاز به اروپا مطرح شده بود، اما به دلیل روبهرو شدن با مخالفتهای بسیار آنچنان که باید مورد توجه قرار نگرفت. در این میان روسیه که بزرگترین ذخایر گاز جهان را دارد، همواره تشکیل؛ چنین سازمانی مخالفت میکرد. ایران در سال ۱۳۷۹ پیشنهاد تشکیل «سازمان کشورهای صادرکننده گاز» را مطرح کرد. این مجمع در ماه مه سال ۲۰۰۱ نخستین نشست خود را با هدف تبادلنظر و همکاری میان تولیدکنندگان گاز و در سطح وزیران در تهران برگزار کرد. در این اجلاس وزرای انرژی الجزایر، برونئی، ایران، اندونزی، مالزی، نیجر، عمان، قطر، روسیه، نروژ و ترکمنستان شرکت داشتند. دومین اجلاس رسمی این مجمع نیز با حضور ۱۳ کشور از جمله بولیوی، مصر، لیبی و ونزوئلا که در اجلاس قبلی شرکت نداشتند، در الجزایر برگزار شد. در سال ۲۰۰۳ نیز سومین نشست با شرکت ۱۴ کشور تشکیل شد و در سالهای بعد نیز این اجلاسها ادامه یافت. طی این سالها همه کشورها اتفاق نظر مثبتی در مورد تشکیل سازمان مشترکی مانند «اوپک» ابراز نمیکردند.
در سال ۲۰۰۸ سازمان کشورهای صادرکننده گاز به اوپک گازی معروف شد و با عضویت ۱۱ کشور در شهر دوحه قطر رسما آغاز به کار کرد. این سازمان به رغم اینکه دارای ماهیتی اقتصادی و تجاری است، اما بسیاری از صاحبنظران شکلگیری اوپک گازی را سرآغازی در تحول در ساختار ژئوپلیتیکی کشورها میدانستند و کشورهایی که بزرگترین مصرفکنندگان گاز در جهان بودند، این سازمان را به مثابه تهدیدی برای دستیابی به گاز ارزان تلقی کرده و با آن چندان موافق نبودند. نکته جالب این است که بسیاری از کشورهای عضو این سازمان مسلمان هستند. در حال حاضر کشورهای ایران، قطر، الجزایر، لیبی، مصر، بولیوی، گینه استوایی، نیجریه، روسیه، ترینیداد و توباگو، امارات متحده عربی و ونزوئلا اعضای سازمان بوده و عراق، قزاقستان، هلند، نروژ، عمان و پرو نیز بهعنوان عضو ناظر در این سازمان حضور دارند.
تفاوتهای سازمانی نفت و گاز
گاز و نفت به دلایل ماهیت و ساختاری که بهطور طبیعی دارند، از ویژگیهای متفاوتی بهرهمند هستند. نفت در مقایسه با حجم مشابهی از گاز متراکمتر بوده و حملونقل آن آسانتر است، گاز طبیعی در مقایسه با حجم یکسانی از نفت انرژی کمتری تولید کرده و ذخیرهسازی دشوارتری دارد. همچنین پیش از حفر تمام چاههای گاز و نصب تاسیسات و خطوط لوله، باید مشتری یا مشتریانی پیدا کرد و با آنها قرارداد فروشی در مورد قیمت یا فرمول قیمتی، حجم عرضه و دوره فروش گاز (معمولا بیش از ۲۰ سال) منعقد کرد. پروژههای گاز بیش از پروژههای نفتی سرمایهبر بوده و حمل آن برای مسافتهای طولانی باید به صورت مایع انجام شود. از نظر تجارت نیز گاز معمولا مبتنی بر قراردادهای طولانیمدت بین تولیدکننده و مشتری یا مشتریان است، در حالی که نفت را میتوان به صورت تکمحمولهای، قراردادهای چند ماهه و یا حدودا یکساله فروخت. از اینرو میتوان گفت در مورد نفت انعطافپذیری بیشتری در قیمتگذاری و تجارت نسبت به گاز وجود دارد. بنابر آنچه گفته شد، نقش سازمانی برای گاز بسیار متفاوتتر از اوپک برای نفت است.
نکات مثبت و محدودیتهای اوپک گازی
با توجه به مباحثی که در بخش قبل ارائه شد، ماهیت طولانیمدت قراردادهای فروش گاز، تدارک منابع مالی قابل ملاحظه و عدم انعطافپذیری برای تغییر مفاد قرارداد یا تغییر مشتری تا حدودی ایفای نقش موثر توسط تولیدکنندگان را محدود کرده است. از سوی دیگر دیدار، تبادل و مشورت کشورهای صادرکننده گاز میتواند برای این کشورها مفید و سودمند باشد. از سوی دیگر، مرکزی برای کنترل، تحقیق صحیح و مطالعه بازار بینالمللی گاز برای صادرکنندگان گاز فراهم میآورد. بحث و ملاقات بین کارشناسان فنی، مدیران یا وزیران این کشورها در مورد بازار گاز، روند کنونی و آینده، سیاستها و بسیاری موضوعات مرتبط امکانپذیر میشود. این بحثهای فنی، دانش و آگاهی شرکتکنندگان را در رابطه با پیچیدگی بازار گاز افزایش خواهد داد و حتی منجر به برخی همکاریها و هماهنگی سیاستها بین این کشورها میشود. همانند سازمان اوپک نفت، ایجاد سازمان اوپک برای گاز نیز با مقاومتها و مخالفتهای بسیاری همراه بوده است. همانند اوپک نفتی، اوپک گازی نیز ممکن نیست که بدون بروز هیچ مشکلی توسعه یابد. علاوه بر این، بازار جهانی گاز به صورتهای مختلف قابل توسعه خواهد بود.
مخالفان سازمان کشورهای صادرکننده گاز یا همان اوپک گازی نیز به دو دسته تقسیم میشوند. این دو دسته شامل تولیدکنندگان و مصرفکنندگان عمده گاز هستند. پیش از این روسیه و اندونزی از مخالفان عمده این سازمان بودند و علت عمده مخالفت آنها متاثر شدن سطح تولید آنان بود. تولیدکنندگان وابسته به کشورهای غربی نیز، کشورهایی هستند که عمدتا وابستگی شدیدی به غرب دارند و مطابق خواست این کشورها- که مصرفکنندگان بزرگ گاز طبیعی هستند- رفتار میکنند و هرچند شکلگیری چنین سازمانی را خواست خود میدانند، اما در عمل، مطابق با نظر غرب جلو میروند. غرب بر این باور است که در شرایط نوین جهانی، گاز در سیاست خارجی روسیه همان نقشی را ایفا میکند که ایدئولوژی در زمان اتحاد جماهیر شوروی سابق برعهده داشت. بنابراین، از نظر سیاستمداران غربی، یک بازار گاز تجزیه شده، بسیار بهتر از یک سازمان برای کشورهای صادرکننده گاز بوده است.
در حالی که بخش بزرگی از منابع انرژی جهان، از جمله نفت و گاز در انحصار و تسلط واشنگتن است، روسیه قصد دارد تا با تعقیب ایده اوپک گازی و گسترش همگرایی حاصل از آن در میان اعضای این سازمان، این سازمان را به یک جریان قوی در برابر غرب و آمریکا تبدیل نماید. تفکری که جمهوری اسلامی ایران نیز به شدت از آن استقبال کرده و آن را دنبال مینماید. هدف کلی روسیه از همکاری با کشورهای کوچک و متوسط و قدرتهای منطقهای، همچون ایران در تاسیس اوپک گازی این است که وزن ژئوپلیتیکی خود را در تعامل با قدرتهای فرا منطقهای افزایش دهد. هدف ایران نیز از طرح و پیگیری جدی موضوع اوپک گازی و همکاری استراتژیک با قدرتی همچون روسیه در این مسیر، افزایش وابستگی ژئوپلیتیکی غرب به این کشور و خروج از انزوای ژئوپلیتیکی ناخواستهای است که بدان دچار شده است. تلاش روسیه برای تشکیل اوپک گازی، بخشی از استراتژی کلان و اعلام نشده مسکو علیه واشنگتن است. از طرفی، غرب، از اتحاد استراتژیک ایران و روسیه طی یک کارتل گازی که میتواند پیوند ژئوپلیتیک و نیز ژئواکونومیک مستحکمی را میان دو منطقه حساس و استراتژیک خاورمیانه و اوراسیای مرکزی ایجاد کند، در هراس است، چراکه این دو منطقه علاوه بر دارا بودن بخش بزرگی از ذخایر انرژی جهان، نقطه حساسی از سیستم جهانی را تشکیل میدهند؛ به گونهای که تسلط بر آن، از سوی هر قدرتی یا ائتلافی از قدرتها، کنترل سیستم آینده جهانی از سوی آن قدرت را درپی خواهد داشت.
بنابراین، واشنگتن و اتحادیه اروپا همه تلاش خود را برای تضعیف قدرت و کارآیی اوپک گازی به کار خواهند بست تا چنین فرصتی را برای این رقیبان هر چه بیشتر کمرنگ کنند. ایالات متحده بیشک همچون گذشته با برقراری ارتباط و نفوذ سیاسی بیشتر بر روی اعضای اوپک گازی که روابط نزدیکی با غرب دارند و تحریک آنها علیه یک سلطه روسی- ایرانی بر این سازمان، بر آن خواهد بود تا از شکلگیری یک اوپک گازی قدرتمند جلوگیری کند؛ چراکه هژمونی ایالات متحده در سطح جهانی بسته به این است که از شکلگیری هر قدرت رقیبی که توانایی به چالش کشیدن ثبات دلخواه این کشور را داشته باشد، جلوگیری کند. در این مسیر، واشنگتن احتمالا پکن و دهلینو را نیز که از واردکنندگان عمده گاز طی دهههای آتی خواهند بود، به کمک اعضای OECD خواهد طلبید، اما از آنجاکه سران هند و چین نیز به واقعیت رقابتهای سیاسی موجود در جریان ایجاد اوپک گازی پی برده و به منافع خود بیش از سیاستهای ایالات متحده توجه دارند، کمک چندانی برای غرب نخواهند بود.
منافع سیاسی اوپک گازی
با شروع هزاره سوم کشورهای دنیا به منظور تامین اهداف و منافع ملی خود به دنبال همگرایی و ایجاد تشکلها و نهادهای مشترک هستند و قاعدتا سعی میکنند از تکروی اجتناب کنند. بهطور کلی تشکیل چنین تشکلهایی تهدیدی در روابط بینالمللی حوزههای اقتصاد تلقی نمیشوند زیرا بسیاری از کشورها عمدتا دارای کالاهای استراتژیک (تولیدی یا منابع) مشابهی هستند که میتوانند تشکلی برای آن نوع کالا یا منبع ایجاد کنند. در سازمان کشورهای صادرکننده گاز، روسیه میتواند نقشی حیاتی داشته باشد و با داشتن قدرت بالقوه در کسب منافع ناشی از موقعیت برجستهاش در بازار، واسطهگری قیمتی میان بازارهای شرق و غرب را بر عهده گیرد. وابستگی اروپا به گاز روسیه و مشکلات سیاسی که اخیرا کشورهای اتحادیه اروپا با این کشور داشتهاند، این کشورها را به سوی بازارهای جایگزین برای نقل و انتقال گاز و امنیت انرژی خود سوق میدهد. در گذشته، روسیه کمتر به این اجلاس بها میداد و برای جلوگیری از اتخاذ سیاستهای یاد شده توسط اروپا و انحصار خود بر این منطقه، سیاستهایی از جمله جداسازی خط لوله اروپای غربی از اوکراین و لهستان و در دست گرفتن خط لوله گاز ایران- ارمنستان را اتخاذ کرده بود. تلاش کشورهای اروپایی از یکسو و تلاش دیگر کشورهای صادرکننده گاز منطقه خزر مانند ترکمنستان، قزاقستان، ازبکستان و در صدر آنان ایران به بازار اروپا میتواند نگرانیهایی برای روسیه ایجاد کند.
اهمیت اوپک گازی برای ایران
گاز یکی از پرکاربردترین انرژیهای عصر حاضر است. آمارها نشاندهنده توجه روزافزون به بهرهگیری از این انرژی است. با اهمیت یافتن گاز در سبد انرژی جهان و کاهش میزان نفت در دهههای آینده، احتمال میرود گاز جایگزین نفت شود. در مناسبات ژئوپلیتیک قدرتهای جهانی، قدرتی توان تاثیرگذاری عمیقتر در مناسبات بینالمللی را دارد که بر کانونهای تولید و مسیر عرضه آنها چیرگی داشته باشد. خلیج فارس از جمله اساسیترین کانونهای تامین انرژی پس از اکتشاف نفت است که به همین دلیل نیز مورد توجه قدرتهای جهانی قرار داشته است. ایران که یکی از بزرگترین کشورهای دارای ذخایر گازی است، در مناسبات امنیتی مربوط به حوزه انرژی موقعیت بیهمتایی دارد. با توجه به نیاز کشورهای جنوبغرب آسیا، به ویژه هند به گاز، ایران میتواند جایگاه راهبردی در تامین انرژی این کشورها داشته باشد. اوپک گازی، اثرگذاری ایران را در مناسبات استراتژیک جهانی در حوزه انرژی بالا میبرد. بهطور کلی، سازمان کشورهای تولید و صادرکننده گاز برای ایران هزینهها و فرصتهای زیادی به همراه دارد. ایران با توجه به منابع عظیم نفت و گاز خود، از اهرمهای دوگانه نفت و گاز برخوردار است. یکی از نگرانیهایی که در حوزه نفت و گاز وجود دارد و در سالهای اخیر حداقل به صورت نظری تشدید شده این است که انرژیهای نوین و منابع جدید جای این محصولات را نزد مصرفکنندگان بگیرند.
با این وجود ممکن است بین اعضای این کشورها و اهدافی که با توجه به تفاوتهای موجود در حجم ذخایر گازی، تواناییهای تولیدی و وضعیتهای اقتصادی خود اتخاذ کردهاند، تضاد منافعی وجود داشته باشد. یکی از اهداف مشترک بین اعضای این سازمان را میتوان به حداکثر رساندن درآمد دانست؛ هرچند احتمال بروز اختلاف بین تولیدکنندگان بزرگی همچون روسیه و تولیدکنندگان کوچکتر وجود دارد. کشورهایی که ذخایر بزرگتری دارند، عموما تمایل کمتری برای کاهش حجم تولید خود برای بالابردن قیمت گاز دارند. اما منافع تولیدکنندگان کوچک بر اساس قیمت است و این خود میتواند موجب تضاد آرا در بین این کشورها شود. از طرف دیگر وجود کشورهایی همچون روسیه در این سازمان، میتواند موجب قدرتمند شدن این سازمان شود. همچنین حجم ذخایر گاز ایران قدرت چانهزنی بیشتری به آن داده و موقعیت جغرافیایی ایران نیز به گونهای است که قدرت مانور بالایی برای کشور فراهم میکند تا بازار بهطور کامل تابع روسها نباشد.
کسب امتیازات اقتصادی با استفاده از اهرم گاز
یکی از مزایای دیگر تشکیل اوپک گازی این است که کشورهای فعال در این عرصه با هم هماهنگ شده و از زیان ناشی از ناهماهنگی بین این کشورها که در نهایت منجر به زیان منافع ملی آنها میشود، جلوگیری کنند. اعضای مسلمان کشورهای اوپک گازی و از جمله ایران با توجه به دارا بودن ذخایر عظیم خود میتوانند با قیمتگذاری مناسب و افزایش صادرات گاز از طریق اوپک گازی، اقتصاد خود را رونق ببخشند و در راه رشد اقتصادی گام بردارند. افزایش میزان ذخایر گازی کشورهای اسلامی در برابر کاهش و تحلیل رفتن ذخایر سایر مناطق جهان به این کشورها فرصت میدهد تا با استفاده از این فرصت اهداف سیاسی و ژئوپلیتیک خود را تعقیب کنند. پیوستن سایر کشورهای اسلامی که ذخایر گازی غنی دارند، نیز میتواند برای این کشورها و ایران در قدرتمندتر شدن این سازمان موثر باشد.
در این راستا، این کشورها میتوانند از اهرم گاز برای گرفتن امتیازات اقتصادی استفاده کنند. به این ترتیب نوعی موازنه قوا بین کشورها و مناطق مختلف به وجود میآورند و در تعدیل روابط بین کشورهای قدرتمندتر و ضعیفتر موثر عمل میکنند. برای مثال میتوان الجزایر را نام برد. چند سال قبل کشور الجزایر که نقش مهمی در تامین گاز مصرفی ارزان قیمت برای مصرف کشورهای بزرگ و صنعتی اروپایی دارد، تداوم انتقال گاز خود را به اروپا منوط به ارایه تسهیلاتی برای ورود کارگران و شهروندان الجزایری به کشورهای عضو اتحادیه اروپا کرده بود. سهم جهان اسلام از مجموع ذخایر گازی جهان حدود ۶۴ درصد برآورد میشود. از سوی دیگر، روسیه نیز همچون ایران علاقهمند است که اهرم ژئوپلیتیکی گاز را در مقابل رقبایغربی در مناطقی که با انرژی، کار زیادی را میتوان پیش برد، به کار گیرد. رویکرد روسیه در این مسیر تدریجی است. روسیه بهعنوان بزرگترین عرضهکننده گاز در دنیا اکنون به خوبی راه ترساندن غربیها را فراگرفته است و با توجه به سیاستهایش در قبال آمریکا و برتری مسکو نسبت به واشنگتن از لحاظ دارا بودن ذخایر انرژی، به نظر میرسد این کشور در تلاش است تا با حمایت از اوپک گازی، به نوعی این برتری را به رخ آمریکا بکشد و به منافع و اهداف خود جامه عمل بپوشاند. همچنین اوپک گازی میتواند این امکان را برای روسیه فراهم آورد که هر شرایطی را در امر صدور و قیمتگذاری گاز صادراتیاش، به اروپاییها دیکته کند؛ امری که وابستگی اقتصادی اتحادیه اروپا را به اراده سیاسی مسکو تا حد زیادی افزایش خواهد داد. بر اساس آنچه گفته شد، هر گونه تصمیمگیری روسیه در این سازمان، بهطور مستقیم بر وضعیت ژئوپلیتیکی نیروها در جهان تاثیر میگذارد.
علاوه بر مسایل فوق، اوپک گازی زمینه و بستر مناسبی را برای همکاریهای بیشتر در زمینههای مختلف استخراج، تولید، انتقال و فروش گاز طبیعی، احداث خطوط لوله بینمرزی و گسترش روابط اقتصادی بین کشورهای اسلامی فراهم میکند. این سازمان همچنین فرصتهای تجاری جدیدی را برای کشورهای مسلمان تولیدکننده، فراهم آورده و در توسعه اقتصادی آنان موثر خواهد بود. در این صورت، کشورهای ذکر شده میتوانند به جای رقابت با یکدیگر همکاری داشته باشند. برای مثال ایران و قطر که به تنهایی حدود ۳۱ درصد از ذخایر گازی کل دنیا را در اختیار دارند و هماکنون در زمینه برداشت گاز از میادین مشترک بین این دو کشور با یکدیگر در حال رقابت هستند، قادر خواهند بود با بهرهگیری از فرصتهای ایجاد شده در اوپک گازی تغییر رویه داده و با در نظر گرفتن منافع مشترک به همکاری و مشارکت با یکدیگر بپردازند. تداوم این همکاریها در آینده میتواند زمینه را برای تشکیل یک قطب اقتصادی- سیاسی منطقهای با محوریت کشورهای اسلامی و از جمله ایران فراهم کند.موقعیت ترانزیتی ایران نیز برای نقل و انتقال گاز مزیت خوبی نسبت به سایر کشورها دارد. کسب مقامهایی همچون ریاست این سازمان، خواهد توانست موجب بهبود وضعیت ایران از نظر سیاسی و اقتصادی در جهان شود و این کشور را بهعنوان سرزمینی خوش آتیه به سرمایهگذاران و سایر ذی نفعان و کشورهای دیگر معرفی کند. پراکندگی جغرافیایی مناسب اعضای مسلمان از جنوبغربی آسیا و شمال آفریقا گرفته تا برخی اعضای ناظر در آسیای مرکزی این قابلیت را دارد که نیازهای انرژی کشورهای صنعتی و بزرگ جهان را در نقاط مختلف جهان تامین نماید.
با توجه به اینکه کشورهای اسلامی در شمار برترین صادرکنندگان گاز مایع جهان قرار دارند، تدوین استراتژیهای مشخص برای بهرهبرداری از قابلیتهای مختلف انرژی گاز، بهخصوص محصولات نوین و استراتژیک آن توسط کشورهای عضو، نقش مهمی در ارتقای جایگاه اقتصادی آنان خواهد داشت. کشور قطر در این زمینه مثال خوبی است. این کشور پیشرفت خود را در زمینه صادرات گاز مدیون اتخاذ تصمیمی استراتژیک مبنی بر تجاری کردن ذخایر گاز طبیعی با توسعه بخش گاز مایع است. بر این اساس در سال ۲۰۰۶، قطر به بزرگترین صادرکننده گاز مایع در جهان تبدیل شد و اکنون از موقعیت مهمی در بازار جهانی گاز برخوردار است. در پی این تلاشها، هماکنون اقتصاد ملی قطر بسیار توانمند و توسعهیافته است.
در صورت استفاده مناسب کشورهای اسلامی از ظرفیتهای سازمان اوپک گازی، وزن ژئوپلیتیک و در نتیجه قدرت چانهزنی آنها در برابر غرب بالا خواهد رفت. در این پیمان، وجود کشورهایی مانند ونزوئلا، روسیه و ایران که با سیاستهای ایالات متحده آمریکا همخوانی ندارند و حجم ذخایر گاز آنها نیز بسیار عظیم است، میتواند بر نقشه استراتژیک جهان اثر بگذارد. از سوی دیگر، مشتقات گاز طبیعی کاربرد وسیعی در تولید محصولات مربوط به صنایع دفاعی دارند و قدرتمند شدن این سازمان و اثر گذاشتن بر صدور گاز به غرب، بر پایههای صنایع دفاعی غرب اثر خواهد گذاشت.
ایران و پتانسیلتبدیلشدن به هابگازی
آن گونه که از گفتههای وزیر نفت در دیدار با الکساندر نواک وزیر انرژی روسیه در اجلاس کشورهای صادرکننده گاز برمیآید، ایران درصدد است تا به هاب گازی منطقه بدل شود. وی میگوید که امکان شکلگیری هاب گازی در ایران بهعنوان مرجعی برای قیمتگذاری گاز در منطقه وجود دارد، اما این کار علاوه بر آن که به زمان زیادی نیاز دارد، مقدمات نرمافزاری و مغزافزاری بسیاری را نیز میطلبد.به گفته زنگنه، شرط اصلی شکلگیری چنین هابی، حرکت ساختار بازار گاز به سمت قراردادهای کوتاهمدت و تکمحمولهای است زیرا در قراردادهای بلندمدت با توجه به فرمول تعیین شده در قرارداد، امکان تغییر مستمر قیمت وجود ندارد. زنگنه در ادامه به نشستهای دوجانبه و چندجانبه و صحبتهای انجام شده در این خصوص اشاره و اعلام کرد که در صورت ایجاد هاب گازی، تشکیل بورس گازی نیز معنا پیدا میکند.
در ادامه صحبتهایی از حضور روسها در همایش تهران و ابراز علاقه آنان به قراردادها و پروژههای نفت و گاز ایران و احتمال تبدیل شدن روسیه بهعنوان شریک بلندمدت و راهبردی ایران به میان آمده است. زنگنه با تاکید بر اجتناب از سیاسی کردن بازار گاز، به پیشنویس بیانیهای که برای این اجلاس تدوین شده اشاره کرده و بر محکومیت تحریمهای فرامرزی و یکجانبه علیه صنعت نفت و گاز کشورهای صادرکننده گاز تاکید کرده است. ممانعت در دسترسی کشوری به فناوری و همکاری با بازار با استناد به دلایل سیاسی یا اراده شخصی نیز از دیگر مواردی است که زنگنه به آن پرداخته است. سخنان زنگنه نشان میدهد ایران با استفاده از این اجلاس قصد دارد تا بار دیگر صنعت نفت و گاز خود را که به دلیل تحریمها و عدم دسترسی به فناوریهای نوین آسیبدیده و تولید آن کاهش یافته بود به روزهای خوبی برساند.
نتایج و آینده اوپک گازی
در نهایت میتوان گفت که ایجاد اوپک گازی، دو قدرت ایران و روسیه را به دو بازیگر اصلی در سطح بینالمللی تبدیل خواهد کرد که این وضعیت، نادیده انگاشتن نقش تهران و مسکو را در حل مسائل سیاسی و استراتژیک جهانی از سوی غرب ناممکن خواهد ساخت. اراده سیاسی اعضای احتمالی، مهمترین ابزار برای تحقق ایده اوپک گازی است. از این منظر، واضح است که روسیه امروزه ناگزیر است تا بخشی از انحصار خود و احتمالا مقداری از سودش را با متحدان آینده خود در اوپک گازی شریک شود تا طبق یک تحلیل واقعگرایانه از سیاست بینالملل، بعضی چیزها را از دست داده باشد تا همه چیز را از دست ندهد. تحریم مسکو از سوی غرب و مساله اوکراین، نیز به تلاشهای روسیه در جهت گسترش ارتباطات خود با همپیمانانی همچون ایران و نیز در دست گرفتن شریانهای حیاتی انرژی افزوده است و مسکو را به قدرتنمایی در برابر غرب ترغیب میکند که در این راه ممکن است ایران نیز از مزایایی بهرهمند شود. در نهایت اینکه، اوپک گازی نیز همچون اوپک نفتی، یک انحصار واقعی نخواهد بود، بنابراین، حتی در صورت عدم همراهی سایر قدرتهای گازی همسو با غرب، روسیه قادر است تا با حضور ایران و برخی از اعضای اوپک گازی و جمهوریهای واقع در آسیای مرکزی، سازمان کشورهای صادرکننده گاز را همچون اوپک به وضعیتی برساند که بیشترین میزان ذخایر، تولید و صادرات را طی دهههای آینده در دست داشته باشد.
گاز طبیعی؛ از گذشته تا آینده
تولید گاز طبیعی نیز همچون وضعیت ذخایر آن، از آغاز دهه ۱۹۷۰ میلادی تاکنون روندی افزایشی را طی نموده است؛ به گونهای که تولید تجاری آن از حدود یک تریلیون متر مکعب در سال ۱۹۷۰ به ۴۲/ ۲ تریلیون متر مکعب در سال ۲۰۰۰ رسید. رقم تولید گاز طبیعی در سال ۲۰۰۷ نیز بیش از ۲۸۶۵ میلیاردمترمکعب بوده که ۳/ ۲۱ درصد آن به روسیه اختصاص داشت و به این ترتیب، این کشور همچون وضعیت ذخایر، بیشترین تولید گاز طبیعی جهان را نیز در آن زمان داشته است و تا امروز نیز این موقعیت را حفظ کرده است. هفت کشور حوزه خلیج فارس و دریای خزر شامل روسیه، ایران، قطر، عربستان، امارات، ترکمنستان و قزاقستان با تولید یک تریلیون متر مکعب گاز طبیعی در سال ۲۰۰۷ (بیش از یک سوم تولید گاز جهان)، قابلیت ۹۰ سال استخراج گاز با نرخ تولید آن زمان را در اختیار داشتند، در حالی که این میزان برای نروژ بهعنوان مهمترین نماینده کشورهای غربی در میان بیست کشور بزرگ گاز خیز جهان، ۳۳ سال خواهد بود. هر چند این آمار امروز تا اندازهای متفاوت شده است اما به روشنی گویای پتانسیل و ظرفیتهای مهم و عمده کشورهای آسیای غربی و مسلمان در این حوزه است.
بر اساس برآوردهای مؤسسه اطلاعات انرژی، تولید گاز طبیعی در سراسر جهان به ۴۶۲۴ میلیاردمترمکعب در سال ۲۰۳۰ خواهد رسید که نرخ رشد میانگین سالانه آن ۹/ ۱ درصد است. در این میان، افزایش تولید در کشورهای صنعتی و عضو سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD) تنها ۱۰ درصد از رشد تولید جهانی این محصول خواهد بود و ۹۰ درصد از رشد جهانی تولید گاز را کشورهای در حال توسعه و غیر عضو OECD در کنترل خواهد داشت. با توجه به تمرکز ذخایر مهم گاز جهان در چند کشور خاص، صادرات این محصول به بازارهای عمده مصرف انرژی از اهمیت ویژهای برخوردار است. از سوی دیگر پیشتر پیشبینی میشد که مصرف گاز طبیعی در جهان از ۲۸۵۰ میلیاردمترمکعب در سال ۲۰۰۷ به ۵۲۱۵ میلیاردمترمکعب در سال ۲۰۳۰ برسد که بر این اساس، نرخ رشد سالانه ۲ درصد خواهد بود که از هر منبع دیگر انرژی بیشتر است. به این ترتیب، سهم گاز طبیعی در سبد مصرف انرژی جهان از ۲۰ درصد در سال ۲۰۰۷ به ۲۵ درصد در سال ۲۰۳۰ خواهد رسید. حتی برخی از پیشبینیها حاکی از این است که از سال ۲۰۳۰ به بعد، گاز طبیعی به انرژی نخست جهان تبدیل خواهد شد. برآوردهای آژانس بینالمللی انرژی نشان میدهد در این سال، سهم گاز طبیعی در سبد انرژی جهان به ۲/ ۲۷ درصد خواهد رسید و به این ترتیب از سهم ۰۲/ ۲۶ درصدی نفت، فزونی خواهد یافت و این فاصله تا سال ۲۰۵۰ بیشتر نیز خواهد شد. پیشبینی کارشناسان این آژانس بیانگر آن است که رشد مصرف گاز در کشورهای عضو OECD طی این مدت بیش از دو برابر کشورهای غیر عضو است. بر این اساس، OECD مصرفکننده ۴۳ درصد این محصول در سال ۲۰۳۰ خواهد بود؛ در حالی که تنها ۲۷ درصد از تولیدات گاز جهانی را در این سال به خود اختصاص میدهد. بنابراین طی دو دهه آینده، OECD در کنار کشورهایی چون چین و هند، نیازمند افزایش تصاعدی واردات گاز طبیعی خواهد بود.
پیشینه
ایده تشکیل اوپک گازی از زمان آغاز مناقشات مسکو و اوکراین و قطع جریان گاز به اروپا مطرح شده بود، اما به دلیل روبهرو شدن با مخالفتهای بسیار آنچنان که باید مورد توجه قرار نگرفت. در این میان روسیه که بزرگترین ذخایر گاز جهان را دارد، همواره تشکیل؛ چنین سازمانی مخالفت میکرد. ایران در سال ۱۳۷۹ پیشنهاد تشکیل «سازمان کشورهای صادرکننده گاز» را مطرح کرد. این مجمع در ماه مه سال ۲۰۰۱ نخستین نشست خود را با هدف تبادلنظر و همکاری میان تولیدکنندگان گاز و در سطح وزیران در تهران برگزار کرد. در این اجلاس وزرای انرژی الجزایر، برونئی، ایران، اندونزی، مالزی، نیجر، عمان، قطر، روسیه، نروژ و ترکمنستان شرکت داشتند. دومین اجلاس رسمی این مجمع نیز با حضور ۱۳ کشور از جمله بولیوی، مصر، لیبی و ونزوئلا که در اجلاس قبلی شرکت نداشتند، در الجزایر برگزار شد. در سال ۲۰۰۳ نیز سومین نشست با شرکت ۱۴ کشور تشکیل شد و در سالهای بعد نیز این اجلاسها ادامه یافت. طی این سالها همه کشورها اتفاق نظر مثبتی در مورد تشکیل سازمان مشترکی مانند «اوپک» ابراز نمیکردند.
در سال ۲۰۰۸ سازمان کشورهای صادرکننده گاز به اوپک گازی معروف شد و با عضویت ۱۱ کشور در شهر دوحه قطر رسما آغاز به کار کرد. این سازمان به رغم اینکه دارای ماهیتی اقتصادی و تجاری است، اما بسیاری از صاحبنظران شکلگیری اوپک گازی را سرآغازی در تحول در ساختار ژئوپلیتیکی کشورها میدانستند و کشورهایی که بزرگترین مصرفکنندگان گاز در جهان بودند، این سازمان را به مثابه تهدیدی برای دستیابی به گاز ارزان تلقی کرده و با آن چندان موافق نبودند. نکته جالب این است که بسیاری از کشورهای عضو این سازمان مسلمان هستند. در حال حاضر کشورهای ایران، قطر، الجزایر، لیبی، مصر، بولیوی، گینه استوایی، نیجریه، روسیه، ترینیداد و توباگو، امارات متحده عربی و ونزوئلا اعضای سازمان بوده و عراق، قزاقستان، هلند، نروژ، عمان و پرو نیز بهعنوان عضو ناظر در این سازمان حضور دارند.
تفاوتهای سازمانی نفت و گاز
گاز و نفت به دلایل ماهیت و ساختاری که بهطور طبیعی دارند، از ویژگیهای متفاوتی بهرهمند هستند. نفت در مقایسه با حجم مشابهی از گاز متراکمتر بوده و حملونقل آن آسانتر است، گاز طبیعی در مقایسه با حجم یکسانی از نفت انرژی کمتری تولید کرده و ذخیرهسازی دشوارتری دارد. همچنین پیش از حفر تمام چاههای گاز و نصب تاسیسات و خطوط لوله، باید مشتری یا مشتریانی پیدا کرد و با آنها قرارداد فروشی در مورد قیمت یا فرمول قیمتی، حجم عرضه و دوره فروش گاز (معمولا بیش از ۲۰ سال) منعقد کرد. پروژههای گاز بیش از پروژههای نفتی سرمایهبر بوده و حمل آن برای مسافتهای طولانی باید به صورت مایع انجام شود. از نظر تجارت نیز گاز معمولا مبتنی بر قراردادهای طولانیمدت بین تولیدکننده و مشتری یا مشتریان است، در حالی که نفت را میتوان به صورت تکمحمولهای، قراردادهای چند ماهه و یا حدودا یکساله فروخت. از اینرو میتوان گفت در مورد نفت انعطافپذیری بیشتری در قیمتگذاری و تجارت نسبت به گاز وجود دارد. بنابر آنچه گفته شد، نقش سازمانی برای گاز بسیار متفاوتتر از اوپک برای نفت است.
نکات مثبت و محدودیتهای اوپک گازی
با توجه به مباحثی که در بخش قبل ارائه شد، ماهیت طولانیمدت قراردادهای فروش گاز، تدارک منابع مالی قابل ملاحظه و عدم انعطافپذیری برای تغییر مفاد قرارداد یا تغییر مشتری تا حدودی ایفای نقش موثر توسط تولیدکنندگان را محدود کرده است. از سوی دیگر دیدار، تبادل و مشورت کشورهای صادرکننده گاز میتواند برای این کشورها مفید و سودمند باشد. از سوی دیگر، مرکزی برای کنترل، تحقیق صحیح و مطالعه بازار بینالمللی گاز برای صادرکنندگان گاز فراهم میآورد. بحث و ملاقات بین کارشناسان فنی، مدیران یا وزیران این کشورها در مورد بازار گاز، روند کنونی و آینده، سیاستها و بسیاری موضوعات مرتبط امکانپذیر میشود. این بحثهای فنی، دانش و آگاهی شرکتکنندگان را در رابطه با پیچیدگی بازار گاز افزایش خواهد داد و حتی منجر به برخی همکاریها و هماهنگی سیاستها بین این کشورها میشود. همانند سازمان اوپک نفت، ایجاد سازمان اوپک برای گاز نیز با مقاومتها و مخالفتهای بسیاری همراه بوده است. همانند اوپک نفتی، اوپک گازی نیز ممکن نیست که بدون بروز هیچ مشکلی توسعه یابد. علاوه بر این، بازار جهانی گاز به صورتهای مختلف قابل توسعه خواهد بود.
مخالفان سازمان کشورهای صادرکننده گاز یا همان اوپک گازی نیز به دو دسته تقسیم میشوند. این دو دسته شامل تولیدکنندگان و مصرفکنندگان عمده گاز هستند. پیش از این روسیه و اندونزی از مخالفان عمده این سازمان بودند و علت عمده مخالفت آنها متاثر شدن سطح تولید آنان بود. تولیدکنندگان وابسته به کشورهای غربی نیز، کشورهایی هستند که عمدتا وابستگی شدیدی به غرب دارند و مطابق خواست این کشورها- که مصرفکنندگان بزرگ گاز طبیعی هستند- رفتار میکنند و هرچند شکلگیری چنین سازمانی را خواست خود میدانند، اما در عمل، مطابق با نظر غرب جلو میروند. غرب بر این باور است که در شرایط نوین جهانی، گاز در سیاست خارجی روسیه همان نقشی را ایفا میکند که ایدئولوژی در زمان اتحاد جماهیر شوروی سابق برعهده داشت. بنابراین، از نظر سیاستمداران غربی، یک بازار گاز تجزیه شده، بسیار بهتر از یک سازمان برای کشورهای صادرکننده گاز بوده است.
در حالی که بخش بزرگی از منابع انرژی جهان، از جمله نفت و گاز در انحصار و تسلط واشنگتن است، روسیه قصد دارد تا با تعقیب ایده اوپک گازی و گسترش همگرایی حاصل از آن در میان اعضای این سازمان، این سازمان را به یک جریان قوی در برابر غرب و آمریکا تبدیل نماید. تفکری که جمهوری اسلامی ایران نیز به شدت از آن استقبال کرده و آن را دنبال مینماید. هدف کلی روسیه از همکاری با کشورهای کوچک و متوسط و قدرتهای منطقهای، همچون ایران در تاسیس اوپک گازی این است که وزن ژئوپلیتیکی خود را در تعامل با قدرتهای فرا منطقهای افزایش دهد. هدف ایران نیز از طرح و پیگیری جدی موضوع اوپک گازی و همکاری استراتژیک با قدرتی همچون روسیه در این مسیر، افزایش وابستگی ژئوپلیتیکی غرب به این کشور و خروج از انزوای ژئوپلیتیکی ناخواستهای است که بدان دچار شده است. تلاش روسیه برای تشکیل اوپک گازی، بخشی از استراتژی کلان و اعلام نشده مسکو علیه واشنگتن است. از طرفی، غرب، از اتحاد استراتژیک ایران و روسیه طی یک کارتل گازی که میتواند پیوند ژئوپلیتیک و نیز ژئواکونومیک مستحکمی را میان دو منطقه حساس و استراتژیک خاورمیانه و اوراسیای مرکزی ایجاد کند، در هراس است، چراکه این دو منطقه علاوه بر دارا بودن بخش بزرگی از ذخایر انرژی جهان، نقطه حساسی از سیستم جهانی را تشکیل میدهند؛ به گونهای که تسلط بر آن، از سوی هر قدرتی یا ائتلافی از قدرتها، کنترل سیستم آینده جهانی از سوی آن قدرت را درپی خواهد داشت.
بنابراین، واشنگتن و اتحادیه اروپا همه تلاش خود را برای تضعیف قدرت و کارآیی اوپک گازی به کار خواهند بست تا چنین فرصتی را برای این رقیبان هر چه بیشتر کمرنگ کنند. ایالات متحده بیشک همچون گذشته با برقراری ارتباط و نفوذ سیاسی بیشتر بر روی اعضای اوپک گازی که روابط نزدیکی با غرب دارند و تحریک آنها علیه یک سلطه روسی- ایرانی بر این سازمان، بر آن خواهد بود تا از شکلگیری یک اوپک گازی قدرتمند جلوگیری کند؛ چراکه هژمونی ایالات متحده در سطح جهانی بسته به این است که از شکلگیری هر قدرت رقیبی که توانایی به چالش کشیدن ثبات دلخواه این کشور را داشته باشد، جلوگیری کند. در این مسیر، واشنگتن احتمالا پکن و دهلینو را نیز که از واردکنندگان عمده گاز طی دهههای آتی خواهند بود، به کمک اعضای OECD خواهد طلبید، اما از آنجاکه سران هند و چین نیز به واقعیت رقابتهای سیاسی موجود در جریان ایجاد اوپک گازی پی برده و به منافع خود بیش از سیاستهای ایالات متحده توجه دارند، کمک چندانی برای غرب نخواهند بود.
منافع سیاسی اوپک گازی
با شروع هزاره سوم کشورهای دنیا به منظور تامین اهداف و منافع ملی خود به دنبال همگرایی و ایجاد تشکلها و نهادهای مشترک هستند و قاعدتا سعی میکنند از تکروی اجتناب کنند. بهطور کلی تشکیل چنین تشکلهایی تهدیدی در روابط بینالمللی حوزههای اقتصاد تلقی نمیشوند زیرا بسیاری از کشورها عمدتا دارای کالاهای استراتژیک (تولیدی یا منابع) مشابهی هستند که میتوانند تشکلی برای آن نوع کالا یا منبع ایجاد کنند. در سازمان کشورهای صادرکننده گاز، روسیه میتواند نقشی حیاتی داشته باشد و با داشتن قدرت بالقوه در کسب منافع ناشی از موقعیت برجستهاش در بازار، واسطهگری قیمتی میان بازارهای شرق و غرب را بر عهده گیرد. وابستگی اروپا به گاز روسیه و مشکلات سیاسی که اخیرا کشورهای اتحادیه اروپا با این کشور داشتهاند، این کشورها را به سوی بازارهای جایگزین برای نقل و انتقال گاز و امنیت انرژی خود سوق میدهد. در گذشته، روسیه کمتر به این اجلاس بها میداد و برای جلوگیری از اتخاذ سیاستهای یاد شده توسط اروپا و انحصار خود بر این منطقه، سیاستهایی از جمله جداسازی خط لوله اروپای غربی از اوکراین و لهستان و در دست گرفتن خط لوله گاز ایران- ارمنستان را اتخاذ کرده بود. تلاش کشورهای اروپایی از یکسو و تلاش دیگر کشورهای صادرکننده گاز منطقه خزر مانند ترکمنستان، قزاقستان، ازبکستان و در صدر آنان ایران به بازار اروپا میتواند نگرانیهایی برای روسیه ایجاد کند.
اهمیت اوپک گازی برای ایران
گاز یکی از پرکاربردترین انرژیهای عصر حاضر است. آمارها نشاندهنده توجه روزافزون به بهرهگیری از این انرژی است. با اهمیت یافتن گاز در سبد انرژی جهان و کاهش میزان نفت در دهههای آینده، احتمال میرود گاز جایگزین نفت شود. در مناسبات ژئوپلیتیک قدرتهای جهانی، قدرتی توان تاثیرگذاری عمیقتر در مناسبات بینالمللی را دارد که بر کانونهای تولید و مسیر عرضه آنها چیرگی داشته باشد. خلیج فارس از جمله اساسیترین کانونهای تامین انرژی پس از اکتشاف نفت است که به همین دلیل نیز مورد توجه قدرتهای جهانی قرار داشته است. ایران که یکی از بزرگترین کشورهای دارای ذخایر گازی است، در مناسبات امنیتی مربوط به حوزه انرژی موقعیت بیهمتایی دارد. با توجه به نیاز کشورهای جنوبغرب آسیا، به ویژه هند به گاز، ایران میتواند جایگاه راهبردی در تامین انرژی این کشورها داشته باشد. اوپک گازی، اثرگذاری ایران را در مناسبات استراتژیک جهانی در حوزه انرژی بالا میبرد. بهطور کلی، سازمان کشورهای تولید و صادرکننده گاز برای ایران هزینهها و فرصتهای زیادی به همراه دارد. ایران با توجه به منابع عظیم نفت و گاز خود، از اهرمهای دوگانه نفت و گاز برخوردار است. یکی از نگرانیهایی که در حوزه نفت و گاز وجود دارد و در سالهای اخیر حداقل به صورت نظری تشدید شده این است که انرژیهای نوین و منابع جدید جای این محصولات را نزد مصرفکنندگان بگیرند.
با این وجود ممکن است بین اعضای این کشورها و اهدافی که با توجه به تفاوتهای موجود در حجم ذخایر گازی، تواناییهای تولیدی و وضعیتهای اقتصادی خود اتخاذ کردهاند، تضاد منافعی وجود داشته باشد. یکی از اهداف مشترک بین اعضای این سازمان را میتوان به حداکثر رساندن درآمد دانست؛ هرچند احتمال بروز اختلاف بین تولیدکنندگان بزرگی همچون روسیه و تولیدکنندگان کوچکتر وجود دارد. کشورهایی که ذخایر بزرگتری دارند، عموما تمایل کمتری برای کاهش حجم تولید خود برای بالابردن قیمت گاز دارند. اما منافع تولیدکنندگان کوچک بر اساس قیمت است و این خود میتواند موجب تضاد آرا در بین این کشورها شود. از طرف دیگر وجود کشورهایی همچون روسیه در این سازمان، میتواند موجب قدرتمند شدن این سازمان شود. همچنین حجم ذخایر گاز ایران قدرت چانهزنی بیشتری به آن داده و موقعیت جغرافیایی ایران نیز به گونهای است که قدرت مانور بالایی برای کشور فراهم میکند تا بازار بهطور کامل تابع روسها نباشد.
کسب امتیازات اقتصادی با استفاده از اهرم گاز
یکی از مزایای دیگر تشکیل اوپک گازی این است که کشورهای فعال در این عرصه با هم هماهنگ شده و از زیان ناشی از ناهماهنگی بین این کشورها که در نهایت منجر به زیان منافع ملی آنها میشود، جلوگیری کنند. اعضای مسلمان کشورهای اوپک گازی و از جمله ایران با توجه به دارا بودن ذخایر عظیم خود میتوانند با قیمتگذاری مناسب و افزایش صادرات گاز از طریق اوپک گازی، اقتصاد خود را رونق ببخشند و در راه رشد اقتصادی گام بردارند. افزایش میزان ذخایر گازی کشورهای اسلامی در برابر کاهش و تحلیل رفتن ذخایر سایر مناطق جهان به این کشورها فرصت میدهد تا با استفاده از این فرصت اهداف سیاسی و ژئوپلیتیک خود را تعقیب کنند. پیوستن سایر کشورهای اسلامی که ذخایر گازی غنی دارند، نیز میتواند برای این کشورها و ایران در قدرتمندتر شدن این سازمان موثر باشد.
در این راستا، این کشورها میتوانند از اهرم گاز برای گرفتن امتیازات اقتصادی استفاده کنند. به این ترتیب نوعی موازنه قوا بین کشورها و مناطق مختلف به وجود میآورند و در تعدیل روابط بین کشورهای قدرتمندتر و ضعیفتر موثر عمل میکنند. برای مثال میتوان الجزایر را نام برد. چند سال قبل کشور الجزایر که نقش مهمی در تامین گاز مصرفی ارزان قیمت برای مصرف کشورهای بزرگ و صنعتی اروپایی دارد، تداوم انتقال گاز خود را به اروپا منوط به ارایه تسهیلاتی برای ورود کارگران و شهروندان الجزایری به کشورهای عضو اتحادیه اروپا کرده بود. سهم جهان اسلام از مجموع ذخایر گازی جهان حدود ۶۴ درصد برآورد میشود. از سوی دیگر، روسیه نیز همچون ایران علاقهمند است که اهرم ژئوپلیتیکی گاز را در مقابل رقبایغربی در مناطقی که با انرژی، کار زیادی را میتوان پیش برد، به کار گیرد. رویکرد روسیه در این مسیر تدریجی است. روسیه بهعنوان بزرگترین عرضهکننده گاز در دنیا اکنون به خوبی راه ترساندن غربیها را فراگرفته است و با توجه به سیاستهایش در قبال آمریکا و برتری مسکو نسبت به واشنگتن از لحاظ دارا بودن ذخایر انرژی، به نظر میرسد این کشور در تلاش است تا با حمایت از اوپک گازی، به نوعی این برتری را به رخ آمریکا بکشد و به منافع و اهداف خود جامه عمل بپوشاند. همچنین اوپک گازی میتواند این امکان را برای روسیه فراهم آورد که هر شرایطی را در امر صدور و قیمتگذاری گاز صادراتیاش، به اروپاییها دیکته کند؛ امری که وابستگی اقتصادی اتحادیه اروپا را به اراده سیاسی مسکو تا حد زیادی افزایش خواهد داد. بر اساس آنچه گفته شد، هر گونه تصمیمگیری روسیه در این سازمان، بهطور مستقیم بر وضعیت ژئوپلیتیکی نیروها در جهان تاثیر میگذارد.
علاوه بر مسایل فوق، اوپک گازی زمینه و بستر مناسبی را برای همکاریهای بیشتر در زمینههای مختلف استخراج، تولید، انتقال و فروش گاز طبیعی، احداث خطوط لوله بینمرزی و گسترش روابط اقتصادی بین کشورهای اسلامی فراهم میکند. این سازمان همچنین فرصتهای تجاری جدیدی را برای کشورهای مسلمان تولیدکننده، فراهم آورده و در توسعه اقتصادی آنان موثر خواهد بود. در این صورت، کشورهای ذکر شده میتوانند به جای رقابت با یکدیگر همکاری داشته باشند. برای مثال ایران و قطر که به تنهایی حدود ۳۱ درصد از ذخایر گازی کل دنیا را در اختیار دارند و هماکنون در زمینه برداشت گاز از میادین مشترک بین این دو کشور با یکدیگر در حال رقابت هستند، قادر خواهند بود با بهرهگیری از فرصتهای ایجاد شده در اوپک گازی تغییر رویه داده و با در نظر گرفتن منافع مشترک به همکاری و مشارکت با یکدیگر بپردازند. تداوم این همکاریها در آینده میتواند زمینه را برای تشکیل یک قطب اقتصادی- سیاسی منطقهای با محوریت کشورهای اسلامی و از جمله ایران فراهم کند.موقعیت ترانزیتی ایران نیز برای نقل و انتقال گاز مزیت خوبی نسبت به سایر کشورها دارد. کسب مقامهایی همچون ریاست این سازمان، خواهد توانست موجب بهبود وضعیت ایران از نظر سیاسی و اقتصادی در جهان شود و این کشور را بهعنوان سرزمینی خوش آتیه به سرمایهگذاران و سایر ذی نفعان و کشورهای دیگر معرفی کند. پراکندگی جغرافیایی مناسب اعضای مسلمان از جنوبغربی آسیا و شمال آفریقا گرفته تا برخی اعضای ناظر در آسیای مرکزی این قابلیت را دارد که نیازهای انرژی کشورهای صنعتی و بزرگ جهان را در نقاط مختلف جهان تامین نماید.
با توجه به اینکه کشورهای اسلامی در شمار برترین صادرکنندگان گاز مایع جهان قرار دارند، تدوین استراتژیهای مشخص برای بهرهبرداری از قابلیتهای مختلف انرژی گاز، بهخصوص محصولات نوین و استراتژیک آن توسط کشورهای عضو، نقش مهمی در ارتقای جایگاه اقتصادی آنان خواهد داشت. کشور قطر در این زمینه مثال خوبی است. این کشور پیشرفت خود را در زمینه صادرات گاز مدیون اتخاذ تصمیمی استراتژیک مبنی بر تجاری کردن ذخایر گاز طبیعی با توسعه بخش گاز مایع است. بر این اساس در سال ۲۰۰۶، قطر به بزرگترین صادرکننده گاز مایع در جهان تبدیل شد و اکنون از موقعیت مهمی در بازار جهانی گاز برخوردار است. در پی این تلاشها، هماکنون اقتصاد ملی قطر بسیار توانمند و توسعهیافته است.
در صورت استفاده مناسب کشورهای اسلامی از ظرفیتهای سازمان اوپک گازی، وزن ژئوپلیتیک و در نتیجه قدرت چانهزنی آنها در برابر غرب بالا خواهد رفت. در این پیمان، وجود کشورهایی مانند ونزوئلا، روسیه و ایران که با سیاستهای ایالات متحده آمریکا همخوانی ندارند و حجم ذخایر گاز آنها نیز بسیار عظیم است، میتواند بر نقشه استراتژیک جهان اثر بگذارد. از سوی دیگر، مشتقات گاز طبیعی کاربرد وسیعی در تولید محصولات مربوط به صنایع دفاعی دارند و قدرتمند شدن این سازمان و اثر گذاشتن بر صدور گاز به غرب، بر پایههای صنایع دفاعی غرب اثر خواهد گذاشت.
ایران و پتانسیلتبدیلشدن به هابگازی
آن گونه که از گفتههای وزیر نفت در دیدار با الکساندر نواک وزیر انرژی روسیه در اجلاس کشورهای صادرکننده گاز برمیآید، ایران درصدد است تا به هاب گازی منطقه بدل شود. وی میگوید که امکان شکلگیری هاب گازی در ایران بهعنوان مرجعی برای قیمتگذاری گاز در منطقه وجود دارد، اما این کار علاوه بر آن که به زمان زیادی نیاز دارد، مقدمات نرمافزاری و مغزافزاری بسیاری را نیز میطلبد.به گفته زنگنه، شرط اصلی شکلگیری چنین هابی، حرکت ساختار بازار گاز به سمت قراردادهای کوتاهمدت و تکمحمولهای است زیرا در قراردادهای بلندمدت با توجه به فرمول تعیین شده در قرارداد، امکان تغییر مستمر قیمت وجود ندارد. زنگنه در ادامه به نشستهای دوجانبه و چندجانبه و صحبتهای انجام شده در این خصوص اشاره و اعلام کرد که در صورت ایجاد هاب گازی، تشکیل بورس گازی نیز معنا پیدا میکند.
در ادامه صحبتهایی از حضور روسها در همایش تهران و ابراز علاقه آنان به قراردادها و پروژههای نفت و گاز ایران و احتمال تبدیل شدن روسیه بهعنوان شریک بلندمدت و راهبردی ایران به میان آمده است. زنگنه با تاکید بر اجتناب از سیاسی کردن بازار گاز، به پیشنویس بیانیهای که برای این اجلاس تدوین شده اشاره کرده و بر محکومیت تحریمهای فرامرزی و یکجانبه علیه صنعت نفت و گاز کشورهای صادرکننده گاز تاکید کرده است. ممانعت در دسترسی کشوری به فناوری و همکاری با بازار با استناد به دلایل سیاسی یا اراده شخصی نیز از دیگر مواردی است که زنگنه به آن پرداخته است. سخنان زنگنه نشان میدهد ایران با استفاده از این اجلاس قصد دارد تا بار دیگر صنعت نفت و گاز خود را که به دلیل تحریمها و عدم دسترسی به فناوریهای نوین آسیبدیده و تولید آن کاهش یافته بود به روزهای خوبی برساند.
نتایج و آینده اوپک گازی
در نهایت میتوان گفت که ایجاد اوپک گازی، دو قدرت ایران و روسیه را به دو بازیگر اصلی در سطح بینالمللی تبدیل خواهد کرد که این وضعیت، نادیده انگاشتن نقش تهران و مسکو را در حل مسائل سیاسی و استراتژیک جهانی از سوی غرب ناممکن خواهد ساخت. اراده سیاسی اعضای احتمالی، مهمترین ابزار برای تحقق ایده اوپک گازی است. از این منظر، واضح است که روسیه امروزه ناگزیر است تا بخشی از انحصار خود و احتمالا مقداری از سودش را با متحدان آینده خود در اوپک گازی شریک شود تا طبق یک تحلیل واقعگرایانه از سیاست بینالملل، بعضی چیزها را از دست داده باشد تا همه چیز را از دست ندهد. تحریم مسکو از سوی غرب و مساله اوکراین، نیز به تلاشهای روسیه در جهت گسترش ارتباطات خود با همپیمانانی همچون ایران و نیز در دست گرفتن شریانهای حیاتی انرژی افزوده است و مسکو را به قدرتنمایی در برابر غرب ترغیب میکند که در این راه ممکن است ایران نیز از مزایایی بهرهمند شود. در نهایت اینکه، اوپک گازی نیز همچون اوپک نفتی، یک انحصار واقعی نخواهد بود، بنابراین، حتی در صورت عدم همراهی سایر قدرتهای گازی همسو با غرب، روسیه قادر است تا با حضور ایران و برخی از اعضای اوپک گازی و جمهوریهای واقع در آسیای مرکزی، سازمان کشورهای صادرکننده گاز را همچون اوپک به وضعیتی برساند که بیشترین میزان ذخایر، تولید و صادرات را طی دهههای آینده در دست داشته باشد.
ارسال نظر