پرستو رازقی «بررسی‌های جامعه‌شناختی نشان می‌دهد که مردم غرب امروز نسبت به 50 سال پیش ناشادترند در حالی که نسبت به آن زمان پول بیشتری در اختیار دارند و درآمد آنها 2 برابر شده است.» ریچارد لایارد، اقتصاددان و پژوهشگر مرکز مطالعات اقتصادی «مدرسه اقتصاد لندن» در کتابی که با عنوان «خوشبختی» نوشته این پرسش را مطرح می‌کند که چرا مردم غرب در چند دهه اخیر به‌رغم برخورداری بیشتر از رفاه اجتماعی، افسرده‌تر و ناامیدتر شده‌اند؟ او علاوه‌بر بررسی زمینه‌های اقتصادی به‌دنبال جنبه‌های روان‌شناختی و اجتماعی این موضوع هم می‌رود. لایارد درواقع دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا خوشبختی با پول رابطه متقابل دارد؟ و کسب درآمد بیشتر به معنای دستیابی به رفاه و در نتیجه شادمانی و خوشبختی است؟
واقعیت اما چیز دیگری می‌گوید. به نظر لایارد یک تناقض در قلب زندگی ما وجود دارد و آن اینکه؛ همه ما می‌خواهیم پول بیشتری به‌دست بیاوریم، اما حقیقت این است که جوامع به همان نسبتی که ثروتمندتر می‌شوند، خوشبخت‌تر به‌نظر نمی‌رسند. حتی با وجود اینکه متوسط طول عمر و امید به زندگی طی ۵۰ سال گذشته بیشتر شده، باز مردم جهان احساس خوشبختی بیشتری ندارند. این حدس و گمان نیست؛ بلکه حاصل بررسی‌های جامعه‌شناختی و تحقیقات گسترده مردم شناختی است.
در واقع شاخص‌های اندازه‌گیری رفاه همه دقیق و علمی هستند؛ مانند: آموزش و پرورش؛ بهداشت عمومی و تندرستی، کارآفرینی و فرصت شغلی، شیوه حکومتداری، تندرستی؛ آزادی‌های فردی، امنیت و آسایش و ... اما لایارد استدلال می‌کند که اینها «شاخص‌های اقتصادی و اجتماعی» اند در حالی که خوشبختی یک مقوله ذهنی و روانی است. آیا می‌توان گفت بیل گیتس اگر با بیماری سرطان رو به رو شود، همچنان خود را به‌عنوان ثروتمندترین مرد دنیا خوشبخت احساس خواهد کرد؟ مساله بر سر نسبی بودن و حد تقریبی خوشبختی هم نیست. لایارد می‌گوید، خوشبختی همواره یک اتفاق فردی/ اجتماعی است؛ یعنی ما «فرد خوشحال» نداریم. بلکه همواره «فرد / جامعه» خوشحال داریم
یا بر عکس.
واحد جمعیت سازمان ملل متحد هر سال آمار مرتبط با شاخص‌های رفاه اجتماعی را منتشر می‌کند. تازه‌ترین اعداد و ارقام کارشناسان سازمان ملل، نشانگر رشد شاخص امید به زندگی (life expectancy ) در میان کشورهای جهان به خصوص در آسیا و آفریقا است. لایارد این رشد را «رشد کمی آمار»‌ها می‌نامد. در حالی که زندگی سعادتمندانه با «رشد کیفی ارزش»‌ها رابطه دارد. با آنچه آلن‌بدیو، فیلسوف فرانسوی؛ «شکل‌گیری سوژه حقیقت» می‌نامد. به تعریف دیگر خوشبختی هم همچون عشق «کالا» نیست که بتوان آن را خریداری کرد؛ بلکه یک فرآیند درونی و مرتبط با حقیقت است.
در اینجا نگاهی می‌اندازیم به آمار اداره جمعیت سازمان ملل متحد که تغییر شاخص امید به زندگی را از سال ۱۹۵۰ تاکنون نشان می‌دهد.