دیدهبان میانکاله در گفتوگو با دنیای اقتصاد مطرح کرد
اقتصاد و محیط زیست با مدیریت مشارکتی
فاطمه باباخانی آشوراده با وسعت نه چندان زیاد و جمعیتی اندک این روزها به مشهورترین جزیره ایران تبدیل شده و دو معاونت ریاستجمهوری را با چالش دشواری مواجه کرده است. معاونتهایی که هر دو بر اساس دستورالعمل خود باید حفاظت از آن را در صدر فعالیتهای در نظر گرفته شده قرار دهند. اما آیا طرحی برای توسعه گردشگری این جزیره مطرح شده است، اصول حفاظت را در خود دارد یا قرار است الگوی توسعهای مشابه سایر جزیرهها در آن پیاده شود؟ جایگاه مردم بومی و محلی در این طرح کجاست؟ و مدیریت پایدار آشوراده چگونه محقق خواهد شد؟ در گفتوگو با حر منصوری از فعالان محیطزیست و گردشگری که سابقه طولانی فعالیت در میانکاله را دارد و با عنوان دیدهبان میانکاله نیز در میان فعالان حفظمحیطزیست شناخته شده است به گفتوگو نشستیم و از او درباره شیوه پایدار گردشگری و ارتقای معیشت محلی پرسیدیم.
فاطمه باباخانی آشوراده با وسعت نه چندان زیاد و جمعیتی اندک این روزها به مشهورترین جزیره ایران تبدیل شده و دو معاونت ریاستجمهوری را با چالش دشواری مواجه کرده است. معاونتهایی که هر دو بر اساس دستورالعمل خود باید حفاظت از آن را در صدر فعالیتهای در نظر گرفته شده قرار دهند. اما آیا طرحی برای توسعه گردشگری این جزیره مطرح شده است، اصول حفاظت را در خود دارد یا قرار است الگوی توسعهای مشابه سایر جزیرهها در آن پیاده شود؟ جایگاه مردم بومی و محلی در این طرح کجاست؟ و مدیریت پایدار آشوراده چگونه محقق خواهد شد؟ در گفتوگو با حر منصوری از فعالان محیطزیست و گردشگری که سابقه طولانی فعالیت در میانکاله را دارد و با عنوان دیدهبان میانکاله نیز در میان فعالان حفظمحیطزیست شناخته شده است به گفتوگو نشستیم و از او درباره شیوه پایدار گردشگری و ارتقای معیشت محلی پرسیدیم.
آشوراده چه جایگاهی به لحاظ رتبهبندیهای زیست محیطی داردو شیوه حفاظت آن تاکنون چگونه بوده است؟
از نظر حقوقی تعریفی که برای این منطقه ارائه شده عنوان پناهگاه حیات وحش است و استناد دوستداران محیطزیست برای دفاع از این جزیره نیز بر همین مبنا صورت میگیرد؛ بنابراین از این جهت تفاوتی میان میانکاله و آشوراده وجود ندارد من در گفتههای خود بیشتر از اصطلاح میانکاله استفاده میکنم. گروهی از مردم از ۱۲۰ تا ۱۴۰ سال پیش در میانکاله ساکن هستند و مستحدثاتی را در آنجا ایجاد کردهاند؛ محدودهای که شامل حدود یک درصد از کل مساحت میانکاله بالغ بر ۶۸۰ هکتار میشود. به واسطه وجود این مستحدثات سازمان محیط زیست از گذشته تاکنون تلاش کرده است با استفاده از مسوولیتها و اختیارات خود، سطح رفاهی را در حداقلیترین شکل نگه دارد تا سیمای منطقه حالت طبیعی خود را حفظ کند؛ به این ترتیب اجازه ساختوساز در این جزیره به دامداران و کسانی که صاحب سند در این محدوده بودند داده نمیشد. این رویکرد تاکنون با استقبال و حمایت دوستداران و حامیان محیط زیست مواجه بوده است و ما حتی در مواردی که شرکت تعاونی واقع در نوار شمالی میانکاله برای بردن سنگ سرویس بهداشتی هم مشکل داشت، حامی سازمان محیط زیست برای وضع این قوانین سختگیرانه بودیم.
به این ترتیب ورود یک شخص که از نگاه مردم بومی، بیگانه با منطقه تلقی میشود از نظر مردم بومی چگونه خواهد بود؟
بله. به نظر ما انصاف نیست یک شخص حقیقی و حقوقی جدید بخواهد وارد میانکاله شود و تاسیساتی را در هر اندازهای ایجاد کند. کسانی که در این جزیره حق آب و گل دارند و سالها است داخل منطقه بوده و مالک هستند با استدلال درست حفاظت در کمترین وضعیت رفاهی نگه داشته میشدند. بنابراین نباید با توجیه ایجاد تاسیسات گردشگری به اشخاص خارجی نیز اجازه ورود داده شود. به نظر میرسد اگر این اقدام صورت بگیرد توضیح به مردم بومی منطقه چه زمینداران، دامداران یا صیادان قانونی (شرکت تعاونی دارند و از طرف شیلات به رسمیت شناخته شدهاند) دشوار همراه خواهد بود.
توجیهی که برای ورود سرمایهگذاران مطرح شده است، بهرهگیری از گردشگری برای دستیابی به توسعه و اشتغالزایی در منطقه است. با توجه به اینکه شما نمیتوانید در درازمدت همچنان دیدگاه حفاظتی بدون بهرهبرداری را مدنظر قرار دهید، آیا راه حل جایگزینی در مقابل گزینههای دولتی دارید؟
مدیریت پناهگاههای حیات وحش عمر ۵۰ ساله در دنیا دارند و روشهای متعددی هم درباره آن امتحان شده است؛ اعم از حفاظت فیزیکی صرف که در حال حاضر در ایران وجود دارد و روشهای مشارکتی. یکی از ایرادات شیوه محافظتی صرف یا حفاظت سیم خارداری یکسویهنگری است. در این مدل با در اختیار گرفتن منابع طبیعی توسط دولت، مردم منطقه بهعنوان ذینفعان علاقهای به حفاظت از خود نشان نمیدهند. آنها احساس میکنند تملکشان را نسبت به منطقهشان از دست داده و گروه دیگری که نسبت به آن آشنایی ندارد مدیریت را بر عهده گرفتهاست با مقاومت مردم، حلقه حفاظت تنگتر میشود اما همزمان بهرهبرداری نیز به واسطه آشنایی مردم محلی با منطقه افزایش پیدا میکند. نقصهای چنین مدلی موجب شد کارشناسان شیوههای دیگر را برای حفاظت پیشنهاد دهند. سردمدار این مدل آلمانیها و گروههای زیست محیطی این کشور هستند.- این امر به سابقه فعالیت گروههای سبز در آلمان برمیگردد که حتی توانستند قدرت سیاسی را نیز در اختیار بگیرند- براساس مدل ارائه شده بهویژه برای ذخیرهگاه زیستکره که آشوراده نیز جزو آنهاست تمام گروهها ذینفع تلقی میشوند، منتها در مناطقی که حساسیت بسیار بالاست تنها بهرهبرداری به صورت علمی انجام میشود.
آیا در این مدل فعالیتهای انسانی مخرب نیست؟ چگونه میتوان ورود جمعیت انسانی به یک منطقه را همزمان با حفاظت در پیش گرفت؟
در مدل مشارکتی انسان بهعنوان جزئی از چرخه قلمداد و به این ترتیب جوامع انسانی نیز بهعنوان گروههای ذینفع در نظر گرفته میشوند. از آنجا که دولت نمیتواند کنترل کامل را بر منابع اعمال کند، مردم محلی بهعنوان حافظان منطقه نگریسته میشوند. بهعنوان مثال آنها بهعنوان راهنمایان محلی عمل کرده و مسیرهای گردشگری که کمترین تخریب را به همراه دارد مشخص میکنند. بهرهگیری از مدلهای کشاورزی و دامداری پایدار و منطبق با استانداردهای ذخیرهگاه زیست کره از دیگر مسائلی است که تنها با همراهی مردم محلی همراه خواهد شد و نتیجه آن فروش محصولات با قیمت بالاتر در فروشگاههاست. این شیوه موجب میشود نوع خاصی از زندگی همراه با طبیعت در این مناطق ایجاد شده و در نهایت ضمن حفاظت و پایداری، اقتصاد محلی را نیز ارتقا بخشد.
تاکنون حرفهای زیادی درباره مدیریت مشارکتی و ارتقای معیشت محلی از سوی مسوولان و فعالان محیط زیست درباره مناطق مختلف مطرح شده است، به نظر شما این مدل قابلیت اجرا در میانکاله را دارد؟
این مدل راهی است که در دنیا مورد آزمون قرار گرفته و نتیجه مثبت داشته است. آموزش مردم محلی در راس این مدل قرار دارد تا با بهرهگیری از آن بتوانند درآمد بیشتر را در کنار کمترین تخریب داشته باشند. به این ترتیب کسانی که آموزش بهتری دیده و اطلاعات جامعتری دارند درآمد بیشتری را هم کسب میکنند. بهعنوان مثال ما در میانکاله انار وحشی، تمشک، محصولات باغی و حتی در فصلهای خاصی صید ماهی را داریم که اگر آنها در قالب ذخیرهگاه زیستکره و طبیعتگردی منطبق با آن باشد میتواند صرفه اقتصادی برای مردم محلی به بار آورد. اما این مدل که گروهی در پایتخت برای این ذخیرهگاه تصمیم بگیرند و مدیریت عمودی داشته باشند نه تنها با موفقیت همراه نیست بلکه با مقابله نیز همراه خواهد شد.
شما بهعنوان یکی از شناختهشدهترین حامیان طبیعت و حیات وحش میانکاله، آیا گامهای عملی را هم برای تحقق شعارهایتان برداشتهاید؟
ما بحث ورود میانکاله به مدیریت مشارکتی را در دانشگاه مازندران مطرح کردیم و در حال رایزنی با دانشگاههای آلمان برای انجام یک کار مشترک در این منطقه هستیم. ما باید اطلاعات مرتبط با میانکاله (و آشوراده بهعنوان جزئی از آن) را جمعآوری و براساس تجربههای جهانی برای آن برنامهریزی کنیم. در حال حاضر نمیدانیم که از دل این برنامهریزی چه در میآید زیرا راه حل با گفت و گو با مردم محلی مشخص میشود. بهعنوان مثال محیط زیست سالها است که از ماشین برای حفاظت از منطقه استفاده میکند، درحالیکه شکارچیها از ابزار بسیار سادهتر و کارآمدتر بهره میگیرند و توانستهاند وارد منطقه شوند. حال اگر طبیعتگردی با همراهی اهالی برای مشاهده حیات وحش و به جای ماشین رفت و آمد با اسبهای بومی باشد، مشاهده میکنید به جذابیت گردشگری در آشوراده بسیار افزوده میشود. در عین حال الگوهای دیگری نیز وجود دارد که از دل این جلسات بیرون خواهد آمد.
شما از اقامتگاههای بدون امکانات در این جزیره صحبت کردید، آیا این اقامتگاهها با چنین استانداردهایی برای گردشگری مناسب هستند؟
ما در آشوراده مجموعهای از خانههای محلی داریم که شامل کلبه دامدارها یا کلبه صیادها میشود. این خانهها در اندازه ۲۰تا ۳۰ خانه سازگار با طبیعت منطقه و ساخته شده از نی و چوب در شمال شبه جزیره میانکاله واقع شدهاند. اگر این اقامتگاه هادر اندازه محدود استانداردسازی شوند از فشار بر اکوسیستم نیز کاسته خواهد شد. زیرا صیادان منطقه اگر رونق کسب و کار خود را در جذب گردشگر و مشاهده پرندگان به جای صید ببینند، خواهیم دید گردشگری جایگزین شکار میشود. اما اگر رویه سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ادامه پیدا کند آنها به صورت معارض عمل کرده و دست به اقدامات تخریبی میزنند. بهعنوان مثال خالی کردن سم در داخل تالاب که در گذشته موجب تلف شدن تعداد زیادی از پرندهها و ماهیهای منطقه شده است.
با توجه به اینکه آشوراده ساکنان دائمی ندارد و همه آنها پس از وقوع سیلی که چند سال پیش رخ داد جزیره را ترک کردند، چقدر اصطلاح مردم بومی و صحبت کردن از حق و حقوق آنها درباره مدیریت گردشگری صحیح است؟
درست است روستاهای خالی از سکنه در این منطقه داریم اما خانههای آنها وجود دارد و اهالی برای شکار و صید به کلبه هایشان مراجعه میکنند. بنابراین شیوه غیرپایدار معیشت با خروج جمعیت انسانی همچنان ادامه دارد. ما باید بتوانیم با بهرهگیری از اکوتوریسم و ظرفیتهای آن، مردم محلی را وارد این صنعت کرده و شکار و صید را در حداقلیترین اندازه نگه داریم.
آشوراده چه جایگاهی به لحاظ رتبهبندیهای زیست محیطی داردو شیوه حفاظت آن تاکنون چگونه بوده است؟
از نظر حقوقی تعریفی که برای این منطقه ارائه شده عنوان پناهگاه حیات وحش است و استناد دوستداران محیطزیست برای دفاع از این جزیره نیز بر همین مبنا صورت میگیرد؛ بنابراین از این جهت تفاوتی میان میانکاله و آشوراده وجود ندارد من در گفتههای خود بیشتر از اصطلاح میانکاله استفاده میکنم. گروهی از مردم از ۱۲۰ تا ۱۴۰ سال پیش در میانکاله ساکن هستند و مستحدثاتی را در آنجا ایجاد کردهاند؛ محدودهای که شامل حدود یک درصد از کل مساحت میانکاله بالغ بر ۶۸۰ هکتار میشود. به واسطه وجود این مستحدثات سازمان محیط زیست از گذشته تاکنون تلاش کرده است با استفاده از مسوولیتها و اختیارات خود، سطح رفاهی را در حداقلیترین شکل نگه دارد تا سیمای منطقه حالت طبیعی خود را حفظ کند؛ به این ترتیب اجازه ساختوساز در این جزیره به دامداران و کسانی که صاحب سند در این محدوده بودند داده نمیشد. این رویکرد تاکنون با استقبال و حمایت دوستداران و حامیان محیط زیست مواجه بوده است و ما حتی در مواردی که شرکت تعاونی واقع در نوار شمالی میانکاله برای بردن سنگ سرویس بهداشتی هم مشکل داشت، حامی سازمان محیط زیست برای وضع این قوانین سختگیرانه بودیم.
به این ترتیب ورود یک شخص که از نگاه مردم بومی، بیگانه با منطقه تلقی میشود از نظر مردم بومی چگونه خواهد بود؟
بله. به نظر ما انصاف نیست یک شخص حقیقی و حقوقی جدید بخواهد وارد میانکاله شود و تاسیساتی را در هر اندازهای ایجاد کند. کسانی که در این جزیره حق آب و گل دارند و سالها است داخل منطقه بوده و مالک هستند با استدلال درست حفاظت در کمترین وضعیت رفاهی نگه داشته میشدند. بنابراین نباید با توجیه ایجاد تاسیسات گردشگری به اشخاص خارجی نیز اجازه ورود داده شود. به نظر میرسد اگر این اقدام صورت بگیرد توضیح به مردم بومی منطقه چه زمینداران، دامداران یا صیادان قانونی (شرکت تعاونی دارند و از طرف شیلات به رسمیت شناخته شدهاند) دشوار همراه خواهد بود.
توجیهی که برای ورود سرمایهگذاران مطرح شده است، بهرهگیری از گردشگری برای دستیابی به توسعه و اشتغالزایی در منطقه است. با توجه به اینکه شما نمیتوانید در درازمدت همچنان دیدگاه حفاظتی بدون بهرهبرداری را مدنظر قرار دهید، آیا راه حل جایگزینی در مقابل گزینههای دولتی دارید؟
مدیریت پناهگاههای حیات وحش عمر ۵۰ ساله در دنیا دارند و روشهای متعددی هم درباره آن امتحان شده است؛ اعم از حفاظت فیزیکی صرف که در حال حاضر در ایران وجود دارد و روشهای مشارکتی. یکی از ایرادات شیوه محافظتی صرف یا حفاظت سیم خارداری یکسویهنگری است. در این مدل با در اختیار گرفتن منابع طبیعی توسط دولت، مردم منطقه بهعنوان ذینفعان علاقهای به حفاظت از خود نشان نمیدهند. آنها احساس میکنند تملکشان را نسبت به منطقهشان از دست داده و گروه دیگری که نسبت به آن آشنایی ندارد مدیریت را بر عهده گرفتهاست با مقاومت مردم، حلقه حفاظت تنگتر میشود اما همزمان بهرهبرداری نیز به واسطه آشنایی مردم محلی با منطقه افزایش پیدا میکند. نقصهای چنین مدلی موجب شد کارشناسان شیوههای دیگر را برای حفاظت پیشنهاد دهند. سردمدار این مدل آلمانیها و گروههای زیست محیطی این کشور هستند.- این امر به سابقه فعالیت گروههای سبز در آلمان برمیگردد که حتی توانستند قدرت سیاسی را نیز در اختیار بگیرند- براساس مدل ارائه شده بهویژه برای ذخیرهگاه زیستکره که آشوراده نیز جزو آنهاست تمام گروهها ذینفع تلقی میشوند، منتها در مناطقی که حساسیت بسیار بالاست تنها بهرهبرداری به صورت علمی انجام میشود.
آیا در این مدل فعالیتهای انسانی مخرب نیست؟ چگونه میتوان ورود جمعیت انسانی به یک منطقه را همزمان با حفاظت در پیش گرفت؟
در مدل مشارکتی انسان بهعنوان جزئی از چرخه قلمداد و به این ترتیب جوامع انسانی نیز بهعنوان گروههای ذینفع در نظر گرفته میشوند. از آنجا که دولت نمیتواند کنترل کامل را بر منابع اعمال کند، مردم محلی بهعنوان حافظان منطقه نگریسته میشوند. بهعنوان مثال آنها بهعنوان راهنمایان محلی عمل کرده و مسیرهای گردشگری که کمترین تخریب را به همراه دارد مشخص میکنند. بهرهگیری از مدلهای کشاورزی و دامداری پایدار و منطبق با استانداردهای ذخیرهگاه زیست کره از دیگر مسائلی است که تنها با همراهی مردم محلی همراه خواهد شد و نتیجه آن فروش محصولات با قیمت بالاتر در فروشگاههاست. این شیوه موجب میشود نوع خاصی از زندگی همراه با طبیعت در این مناطق ایجاد شده و در نهایت ضمن حفاظت و پایداری، اقتصاد محلی را نیز ارتقا بخشد.
تاکنون حرفهای زیادی درباره مدیریت مشارکتی و ارتقای معیشت محلی از سوی مسوولان و فعالان محیط زیست درباره مناطق مختلف مطرح شده است، به نظر شما این مدل قابلیت اجرا در میانکاله را دارد؟
این مدل راهی است که در دنیا مورد آزمون قرار گرفته و نتیجه مثبت داشته است. آموزش مردم محلی در راس این مدل قرار دارد تا با بهرهگیری از آن بتوانند درآمد بیشتر را در کنار کمترین تخریب داشته باشند. به این ترتیب کسانی که آموزش بهتری دیده و اطلاعات جامعتری دارند درآمد بیشتری را هم کسب میکنند. بهعنوان مثال ما در میانکاله انار وحشی، تمشک، محصولات باغی و حتی در فصلهای خاصی صید ماهی را داریم که اگر آنها در قالب ذخیرهگاه زیستکره و طبیعتگردی منطبق با آن باشد میتواند صرفه اقتصادی برای مردم محلی به بار آورد. اما این مدل که گروهی در پایتخت برای این ذخیرهگاه تصمیم بگیرند و مدیریت عمودی داشته باشند نه تنها با موفقیت همراه نیست بلکه با مقابله نیز همراه خواهد شد.
شما بهعنوان یکی از شناختهشدهترین حامیان طبیعت و حیات وحش میانکاله، آیا گامهای عملی را هم برای تحقق شعارهایتان برداشتهاید؟
ما بحث ورود میانکاله به مدیریت مشارکتی را در دانشگاه مازندران مطرح کردیم و در حال رایزنی با دانشگاههای آلمان برای انجام یک کار مشترک در این منطقه هستیم. ما باید اطلاعات مرتبط با میانکاله (و آشوراده بهعنوان جزئی از آن) را جمعآوری و براساس تجربههای جهانی برای آن برنامهریزی کنیم. در حال حاضر نمیدانیم که از دل این برنامهریزی چه در میآید زیرا راه حل با گفت و گو با مردم محلی مشخص میشود. بهعنوان مثال محیط زیست سالها است که از ماشین برای حفاظت از منطقه استفاده میکند، درحالیکه شکارچیها از ابزار بسیار سادهتر و کارآمدتر بهره میگیرند و توانستهاند وارد منطقه شوند. حال اگر طبیعتگردی با همراهی اهالی برای مشاهده حیات وحش و به جای ماشین رفت و آمد با اسبهای بومی باشد، مشاهده میکنید به جذابیت گردشگری در آشوراده بسیار افزوده میشود. در عین حال الگوهای دیگری نیز وجود دارد که از دل این جلسات بیرون خواهد آمد.
شما از اقامتگاههای بدون امکانات در این جزیره صحبت کردید، آیا این اقامتگاهها با چنین استانداردهایی برای گردشگری مناسب هستند؟
ما در آشوراده مجموعهای از خانههای محلی داریم که شامل کلبه دامدارها یا کلبه صیادها میشود. این خانهها در اندازه ۲۰تا ۳۰ خانه سازگار با طبیعت منطقه و ساخته شده از نی و چوب در شمال شبه جزیره میانکاله واقع شدهاند. اگر این اقامتگاه هادر اندازه محدود استانداردسازی شوند از فشار بر اکوسیستم نیز کاسته خواهد شد. زیرا صیادان منطقه اگر رونق کسب و کار خود را در جذب گردشگر و مشاهده پرندگان به جای صید ببینند، خواهیم دید گردشگری جایگزین شکار میشود. اما اگر رویه سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ادامه پیدا کند آنها به صورت معارض عمل کرده و دست به اقدامات تخریبی میزنند. بهعنوان مثال خالی کردن سم در داخل تالاب که در گذشته موجب تلف شدن تعداد زیادی از پرندهها و ماهیهای منطقه شده است.
با توجه به اینکه آشوراده ساکنان دائمی ندارد و همه آنها پس از وقوع سیلی که چند سال پیش رخ داد جزیره را ترک کردند، چقدر اصطلاح مردم بومی و صحبت کردن از حق و حقوق آنها درباره مدیریت گردشگری صحیح است؟
درست است روستاهای خالی از سکنه در این منطقه داریم اما خانههای آنها وجود دارد و اهالی برای شکار و صید به کلبه هایشان مراجعه میکنند. بنابراین شیوه غیرپایدار معیشت با خروج جمعیت انسانی همچنان ادامه دارد. ما باید بتوانیم با بهرهگیری از اکوتوریسم و ظرفیتهای آن، مردم محلی را وارد این صنعت کرده و شکار و صید را در حداقلیترین اندازه نگه داریم.
ارسال نظر