درآمد کنسرت خیلی بیشتر است
محمد غلامی‌پور «سعید مدرس» مجموعه‌ای از شاخه‌های هنری همچون آهنگسازی، خوانندگی، میکس و مسترینگ، ساخت کلیپ، نقاشی و... را در سال‌های گذشته تجربه کرده است. در ابتدا خیلی‌ها او را به واسطه انتشار ویدئوکلیپ‌هایش شناختند. بعد از آن، با قطعه «دنیای وارونه» که در آلبوم دومش «یه اتفاق خوب» منتشر شده بود، نامش را به‌عنوان خواننده‌ای مشهور مطرح کرد. اخیرا تازه‌ترین آلبوم این خواننده با عنوان «ساحل چمخاله» روانه بازار شده است. او غیر از سرودن ترانه تمام کارهای این آلبوم را به تنهایی انجام داده است. با این خواننده به بهانه آلبوم جدیدیش حرف زده‌ایم. جرقه خوانندگی چه زمانی در شما زده شد و چطور تصمیم گرفتید در کنار آهنگسازی و نوازندگی وارد دنیای خوانندگی هم بشوید؟
قبل از اینکه وارد دنیای خوانندگی بشوم، علاقه و هدفم آهنگسازی و تنظیم بود. در حدود ۱۳-۱۲ سال پیش تعدادی آهنگ برای یکی از دوستان هم دانشگاهی‌ام ساخته بودم که این آهنگ‌ها را به‌صورت یک آلبوم جمع کردیم، اما متاسفانه این دوست خواننده نتوانست آلبوم را به شکل درست ارائه بدهد. زیرا تا حدودی هم سبک و سیاقش نسبت به آن دوره جدید بود و هم اینکه ابزارهای تبلیغاتی درستی در دست نداشت. به همین جهت آلبوم موفق از آب درنیامد و نتوانست جایش را در بین مخاطب باز کند. بعد از آن بود که به این نتیجه رسیدم، برای اینکه بتوانم آثارم را درست ارائه دهم و در کارم پیشرفت داشته باشم، بهتر است خودم بخوانم. زیرا برای خواننده‌هایی که در آن زمان مطرح بودند، مشکل بود به یک آهنگساز جوان تازه کار که کارنامه درخشانی نداشت، اعتماد کنند. از این رو خودم دست به‌کار شدم و خوانندگی را آغاز کردم.
نام آلبوم جدیدتان شاید برای خیلی‌ها دارای ابهام باشد؛ «ساحل چمخاله» کجا است؟
ساحل چمخاله منطقه‌ای در شهرستان لنگرود در استان گیلان است. اکثر مردم ما برای مسافرت مازندران را انتخاب می‌کنند و گیلان کمتر مورد توجه قرار گرفته است، اما به نظر من چمخاله ساحلی بسیار زیبا و حسی غریب دارد که آن را از مناطق دیگر متمایز می‌کند.
ظاهرا در ساحل چمخاله خاطرات زیادی دارید؟ در کل با چه هدفی «ساحل چمخاله» را برای نام آلبوم انتخاب کردید؟
پدر من در ساحل چمخاله ویلا دارد و در ایام تعطیلات اکثرا ما را به چمخاله می‌برد واین مکان در دوران کودکی من مقصد اکثر سفرهای ما بود. از این‌رو چمخاله برای من یک مکان نوستالژیک و خاطره‌ساز است و در کل علاقه زیادی به گیلان به‌خصوص چمخاله دارم. به همین خاطر به خانم «رویا شکیب» سفارش دادم، برای ساحل چمخاله یک ترانه بنویسد. اما چون ایشان شناختی از چمخاله نداشتند در ابتدا به سمت فضایی رفتند که می‌شود از یک ساحل تصور کرد؛ یعنی یک ساحل آفتابی با محیط مفرح و شاد که با ذهنیت من نسبت به ساحل چمخاله فاصله داشت. درحالی‌که به نظر من چمخاله یک فضای عاشقانه و مرموز دارد. برای همین از ایشان خواستم یک ساحل بارانی متصور شوند و فضایی عاشقانه در ترانه ایجاد کنند. با وجود اینکه ایشان چمخاله را از نزدیک ندیده بود، ترانه‌ای نوشتند که به ذهنیت من نزدیک بود. در نهایت وقتی این آهنگ را ساختم به دلم نشست و تصمیم گرفتم، نام آلبوم را از همین قطعه انتخاب کنم.
ملودی این کار را نوشته بودید یا از ترانه شروع شد؟ و اینکه در کار شما معمولا ترانه روی ملودی می‌آید، یا ملودی را روی ترانه می‌نویسید؟
نه این کار روی ترانه نوشته شد. اما ظاهرا از قبل خانم «شکیب» ترانه‌ای نوشته بودند که کلمه ساحل چمخاله هم وزن یکی از قافیه‌های این ترانه بود. و خیلی راحت جایگزین یک مصرع شد و من هم روی این ترانه کار کردم، اما در مورد روند کارم باید بگویم که معمولا ملودی را روی ترانه می‌سازم و فقط یکبار در آلبوم «زندگی» روی ملودی، ترانه نوشته شد. درحالی‌که خیلی‌ها در مورد کارهای من فکر می‌کنند، این اتفاق برعکس می‌افتد. چون ساختار ملودی‌های من جوری است که وزن ترانه را می‌شکند و آن را تابع وزن ملودی می‌کند برای همین تصور می‌شود، ترانه روی ملودی من نوشته می‌شود.
از شکل‌گیری آلبوم «ساحل چمخاله» بگویید و اینکه چه مدت روی آن کار کردید؟
آن زمان به‌خاطر ویدئوهایی که ساخته بودم، ممنوع‌الفعالیت بودم. در حدود پنج سال پیش که به ایران برگشتم، متعهد شدم، کار تصویر انجام ندهم و در آن مدت تنها توانستم چند تک آهنگ منتشر کنم. بعد از آن بود که با یک شرکت به نام «اکسیر نوین» آشنا شدم و با این شرکت یک قرارداد همکاری مبنی بر ضبط آلبوم و اجرای کنسرت منعقد کردم. تقریبا ساحل چمخاله از سه سال پیش آغاز شد و پروسه جمع‌آوری ترانه، ساخت ملودی، تنظیم و مجوز در حدود سه سال طول کشید.
تا پیش از این آلبوم، قطعه «دنیای وارونه» شناسنامه کار شما بود، فکر می‌کنید قطعه «ساحل چمخاله» بتواند ذهنیت مردم را نسبت به شما تغییر بدهد؟
من فکر می‌کنم این اتفاق برای این آلبوم می‌افتد. البته دنیای وارونه یک استثنا محسوب می‌شود، زیرا کاری که ویدئو شود و آن ویدئو از یک رسانه منتشر شود مطمئنا سریع‌تر دیده می‌شود و مخاطبش را پیدا می‌کند، اما برای کار صوتی زمان نیاز است تا راهش را پیدا کند و جا بیفتد و من پیش از «ساحل چمخاله» این تجربه را نسبت به کارهای صوتی دیگرم داشتم. کلا پروسه پخش یک اثر صوتی دو بخش است: بخش اول همان ابتدای ماجرا است که با چه کیفیتی پخش و با چه تبلیغاتی، چقدر و چطور در معرض عموم قرار بگیرد، و قسمت دوم ماجرا همان تبلیغات شفاهی است که در بین مردم اتفاق می‌افتد و مردم یک محصول را به یکدیگر توصیه می‌کنند. به نظرم این مرحله مهم‌ترین مرحله است و در مورد این آلبوم باید گفت که هنوز در این فاز پخش نرفته است.
در این آلبوم قطعه «پایان دنیا» براساس تم «دنیای وارونه» است. با چه هدفی این کار صورت گرفت؟
دنیای وارونه بازتاب‌های خوبی به همراه داشت. هدفم از این کار یادآوری قطعه دنیای وارونه بود و فکر کردم، یادآوری تم اصلی دنیای وارونه، برای مردم جالب و خاطره‌ساز است. و «پایان دنیا» را به خاطر اسمش آخر آلبوم قرار دادم تا به نحوی پایان آلبوم هم باشد.
برخی از منتقدان معتقدند که آلبوم «ساحل چمخاله» تکرار مکررات و در فضای آلبوم‌های قبلی شما است و از این لحاظ تنوع زیادی در کار شما وجود ندارد. نظر خودتان چیست؟
به‌عقیده من آلبوم ساحل چمخاله تکرار کارهای گذشته من نیست. اگر کسی با دقت به این آلبوم گوش کند، می‌فهمد که از لحاظ تنظیم، از لحاظ میکس و مسترینگ پیشرفت زیادی داشته است. طبیعتا ملودی‌هایی که برای خودم می‌سازم ملودی‌هایی هستند که با صدا و استایل خواندنم سازگارند. به‌خاطر همین دامنه تغییراتش محدود است. من اگر بخواهم سبک و سیاقم را تغییر بدهم و وارد سبک‌های متداول امروز به عنوان نمونه وارد فواصل ربع پرده بشوم و گرایش‌های شرقی عربی، ترکی وارد کارم کنم، مطمئنا با ریزش مخاطب مواجه می‌شوم. زیرا آنها که دارند سبک کار مرا دنبال می‌کنند مرا با این استایل می‌پسندند و فکر می‌کنم هر هنرمندی باید در مسیر خود کمی متعادل حرکت کند. به همین خاطر است که خیلی‌ها معتقدند من یک فرم خاص و بدیع را در کارهایم ارائه داده‌ام که به‌عقیده من نکته‌ای مثبت است.
هر کدام از آلبوم‌های شما موفق شد جایگاه خوبی در بین مخاطبان پیدا کند. به نظر شما چه عواملی در موفقیت یک آلبوم دخیل است و چقدر به شناخت شما از جامعه و آشنایی شما با ذائقه مخاطب مربوط می‌شود؟
به عقیده شخصی بنده مردم ما رابطه صمیمانه و نزدیکی با شعر دارند. شعر در لایه‌های مختلف زندگی مردم ما نقش دارد، خیلی از شوخی‌هایشان به زبان شعر است، شعارهایشان شاعرانه است، حتی گاه حرف زدنشان با قافیه است و در کل شعر را خوب می‌فهمند و با این مقوله آشنا هستند. همین امر در مورد تصویر هم صدق می‌کند. در مورد کار تصویری باید گفت مردم ما چشمشان بسیار حرفه‌ای‌تر است نسبت به موسیقی و گوششان. فرهنگ جامعه ما قرابت بیشتری با مقوله مسائل تصویری و همچنین شعر دارد. اگر فرهنگ عمومی را مورد ارزیابی قرار دهیم، می‌بینیم که گوش ما با موسیقی چند صدایی زیاد آشنا نیست. یکی از دلایلش هم تیپ موسیقی سنتی ما است. در موسیقی سنتی می‌بینیم که اگر ۱۰ ساز با هم می‌نوازنند، هر ۱۰ ساز یک ملودی را می‌زنند. ذات موسیقی تک‌صدایی ما طبیعتا این فرهنگ شنیداری را به همراه دارد. به همین خاطر من معتقدم که جنس موسیقی من طوری نیست که جا انداختنش برای عموم مردم راحت باشد؛ اما من در گذشته این شانس را داشتم که با ساختن ویدئوهای خوش فرم و خوش ساخت یک عده از مردم را با نوع موسیقی خودم آشنا کنم و وقتی یک عده با این کالا آشنا می‌شوند، این نیاز در جامعه وجود خواهد داشت، حتی اگر شما کاری تولید نکنید. بنابراین می‌توانید کارهای تازه ارائه دهید و خیالتان راحت باشد که مخاطبتان را پیدا کرده‌اید؛ اما در کل باید بگویم که شناخت از جامعه و مخاطب برای هر هنرمندی نیاز است. هنرمند باید بداند مخاطبش کیست، سلیقه‌اش چطور است و به چه خوراکی نیاز دارد. موفقیت یک اثر امری اتفاقی نیست و نمی‌شود انتظار داشت بدون این شناخت، موفقیت حاصل شود.
شما از مقوله شعر و نقش آن در جامعه صحبت کردید. می‌خواستم بدانم معیار شما برای انتخاب یک ترانه چیست؟
من خودم شاعر نیستم، اما می‌توانم این ادعا را داشته باشم که مخاطب خوبی برای شعر هستم و قدرت تشخیصم برای انتخاب یک شعر خوب است. در ترانه‌هایی که انتخاب می‌کنم دنبال یک لحظه ناب و یک اتفاق خوب می‌گردم و معمولا آن را به عنوان ترجیع بند کارهایم انتخاب می‌کنم. پیچیده گویی را دوست ندارم و فکر می‌کنم جنس موسیقی من با کلمات قصار و پیچیده گویی جور نیست، از این رو ساده گفتن اما در عین حال شاعرانگی و تصاویر شاعرانه را در ترانه می‌پسندم. در این آلبوم سعی کردم کلام مثبت و امیدوارکننده‌ای انتخاب کنم.
ضبط چنین آلبومی برای یک خواننده چقدر هزینه در بر دارد؟ با توجه به اینکه آلبوم شما در فضای مجازی پخش شده است و برای دانلود در دسترس عموم قرار دارد، چه تبعاتی برای شما داشت؟
از آنجا که خودم تولیدکننده آثارم هستم و به‌جز ترانه اکثر کارهای ضبط آلبوم را خودم انجام می‌دهم، برای شخص من به مراتب ارزان‌تر تمام می‌شود؛ اما در حال حاضر اگر بخواهید یک آلبوم خوب ضبط کنید، حداقل ۷۰-۶۰ میلیون تومان هزینه دارد. متاسفانه، در مورد دانلود در فضای مجازی باید گفت که در حال حاضر چه بخواهیم چه نخواهیم این مساله وجود دارد و یک عده از مردم ما این آثار را دانلود می‌کنند، یک عده کپی غیرمجاز می‌کنند و این مساله باعث می‌شود درآمد حاصله از یک آلبوم خیلی پایین‌تر از رقم واقعی آن بشود. اگر این اتفاق نیفتد، شاید یک آلبوم خوب به‌راحتی ۲-۳ میلیون نسخه بفروشد، که این مطمئنا تاثیر بسزایی در موفقیت یک خواننده دارد.
بحث اقتصاد در موسیقی ما را چطور ارزیابی می‌کنید؛ به نظر شما در مارکت ایرانی چرخه اقتصادی وجود دارد؟
به نظر من اگر این موضوع صرفا به تولید آلبوم محدود می‌شد، این بازار برای هیچ سرمایه‌گذاری جالب نبود. ولی با توجه به درآمدی که در اجراهای زنده وجود دارد، این انگیزه را برای سرمایه‌گذاران فراهم می‌آورد.
نقش کمپانی‌های داخلی در معرفی و حمایت از یک خواننده چطور است؟ با توجه به اینکه شما تجربه زندگی در خارج از کشور را دارید، عمده تفاوت کمپانی‌های داخل و خارج از کشور چیست؟
چند سالی است که فرم و حال و هوای کمپانی‌های سرمایه‌گذار بر موسیقی داخل متفاوت شده است. پیشترها موزیک خیلی مربوط به «لاله زار» بود و آن بخش هم همچنان داشت با همان فرمت فرسوده قبل از انقلاب کارش را انجام می‌داد؛ اما در حال حاضر آدم‌ها و شرکت‌های خیلی باانگیزه و مدرن وارد این ماجرا شده‌اند و دارند سرمایه‌گذاری می‌کنند. تقریبا می‌شود گفت لاله زار تعطیل شده است. کیفیت کنسرت‌های داخل ایران خیلی تغییر کرده است و به نظر من نسبت به خوانندگان ایرانی خارج از کشور خیلی بهتر است. در رابطه با موزیک ایرانی تولید شده در خارج از کشور (لس‌آنجلسی) هم باید گفت که بخش عمده‌ای از این افراد دارند از امکانات بچه‌های داخل ایران استفاده می‌کنند. آن دسته هم که از گذشته فعال بودند به نظر من در همان سبکی که سالها پیش ارائه دادند، دارند درجا می‌زنند.
از برنامه‌های آینده خود بگویید؛آیا درخصوص اجرای زنده برنامه مشخصی دارید؟
به امید خدا ۲۲ خرداد اولین کنسرتم را در تهران به روی صحنه می‌برم و متعاقب آن یک سری اجرا در شهرستان‌ها خواهم داشت.
خودتان به موسیقی دیگران گوش می‌دهید؟
معمولا سعی می‌کنم تمام آثاری را که تولید می‌شود یک بار گوش کنم و در کل پیگیر جریان موسیقی روز
هستم.