آمریکا بر سر دوراهی تهران- ریاض
استفان کینزر
عضو موسسه مطالعات بینالمللی دانشگاه براون
در خاورمیانه، دو قدرت مسلمان باقی مانده است، دو قدرتی که ناگهان در آستانه جنگ قرار گرفتند. متحد سنتی آمریکا، چندی پیش گروهی را اعدام کرد، در میان قربانیان، نام شیخنمر، روحانی برجسته شیعه جنجالبرانگیز شد. اعدام این روحانی شیعه، صدای ایران، رقیب قدرتمند ریاض را درآورد، به عقیده برخی کارشناسان آمریکا باید برای جلوگیری از تشدید اختلافات میان دو قدرت شیعه و سنی از تمام اهرمهای خود استفاده کند و بهواسطه رابطه دیرین با ریاض باید جانب عربستان را بگیرد، اما با کمی دوراندیشی متوجه میشویم که ایران شریک منطقیتری برای آمریکا خواهد بود.
عضو موسسه مطالعات بینالمللی دانشگاه براون
در خاورمیانه، دو قدرت مسلمان باقی مانده است، دو قدرتی که ناگهان در آستانه جنگ قرار گرفتند. متحد سنتی آمریکا، چندی پیش گروهی را اعدام کرد، در میان قربانیان، نام شیخنمر، روحانی برجسته شیعه جنجالبرانگیز شد. اعدام این روحانی شیعه، صدای ایران، رقیب قدرتمند ریاض را درآورد، به عقیده برخی کارشناسان آمریکا باید برای جلوگیری از تشدید اختلافات میان دو قدرت شیعه و سنی از تمام اهرمهای خود استفاده کند و بهواسطه رابطه دیرین با ریاض باید جانب عربستان را بگیرد، اما با کمی دوراندیشی متوجه میشویم که ایران شریک منطقیتری برای آمریکا خواهد بود.
استفان کینزر
عضو موسسه مطالعات بینالمللی دانشگاه براون
در خاورمیانه، دو قدرت مسلمان باقی مانده است، دو قدرتی که ناگهان در آستانه جنگ قرار گرفتند. متحد سنتی آمریکا، چندی پیش گروهی را اعدام کرد، در میان قربانیان، نام شیخنمر، روحانی برجسته شیعه جنجالبرانگیز شد. اعدام این روحانی شیعه، صدای ایران، رقیب قدرتمند ریاض را درآورد، به عقیده برخی کارشناسان آمریکا باید برای جلوگیری از تشدید اختلافات میان دو قدرت شیعه و سنی از تمام اهرمهای خود استفاده کند و بهواسطه رابطه دیرین با ریاض باید جانب عربستان را بگیرد، اما با کمی دوراندیشی متوجه میشویم که ایران شریک منطقیتری برای آمریکا خواهد بود. دلیلش ساده است، در مقایسه با ریاض، منافع امنیتی تهران به آمریکا نزدیکتر است. هرج و مرج، بزرگترین مشکل این روزهای خاورمیانه است، گسترش اختلافها در عراق، سوریه، فلسطین و لیبی صرفا بهدلیل نبود دولتی متمرکز است.
اما تنش میان ایران و عربستان از جنس دیگری است، چالش، میان دو دولت با ثبات است. عربستان شاید نمیداند که تحریک ایران، بازی با آتش است، ریاض بهواسطه خرید تجهیزات پیشرفته نظامی، یکی از مهمترین کشورهای مسلح جهان است، با این حال مردمش به راحتی تن به جنگ زمینی نمیدهند، در حال حاضر ریاض برای نبرد با مخالفانش در یمن و بحرین از مزدوران کلمبیایی استفاده میکند، در مقابل ایران، بهواسطه تحریمها شاید به اندازه عربستان از تجهیزات پیشرفته نظامی برخوردار نباشد، اما احساسات میهنپرستانه در این کشور بسیار قوی است و اگر ایرانیان احساس کنند، منافعشان به خطر افتاده، حاضرند دست خالی در میدانهای نبرد حاضر شوند. به همین دلیل است که حمایت آمریکا از ریاض، آن هم در شرایط کنونی، سیاستی فاجعهآمیز خواهد بود و میتواند منافع آمریکا در منطقه را تحتتاثیر قرار دهد. حال، سوالی که مطرح میشود این است، چرا ایران در قیاس با ریاض، شریک مطمئنتری برای آمریکا است؟ در پاسخ به این سوال باید گفت منافع دو کشورتقریبا یکسان است.
بهعبارتی دیگر، ورای اختلافهای ایدئولوژی، هر دو کشور در حال مقابله با گروههای تروریستیاند. علاوهبر این ایران در میان شیعیان منطقه دارای نفوذ زیادی است و این مولفه برای ایالاتمتحده اهمیت دارد؛ چراکه میتواند زمینه را برای برقراری ثبات نسبی در منطقه فراهم کند. اگر قرار بر محاسبه باشد، جامعه ایرانی در مقایسه با جامعه سعودی برای کشوری چون آمریکا جذابتر است، به عنوان نمونه در ایران آزادی مذهبی وجود دارد یا زنان ایرانی موقعیت خوبی دارند، برخلاف زنان سعودی که حتی اجازه رانندگی ندارند، زنان ایران در جامعه پویا هستند. علاوهبر این میزان رشد آگاهی ایرانیها قابل قیاس با سعودیها نیست، هیچگاه نباید فراموش کرد که پس از حملات تروریستی یازده سپتامبر، ایرانیها، تنها مردمی بودند که برای همدردی با قربانیان این حادثه گردهم آمدند و شمع روشن کردند. در این میان، توافق هستهای میان غرب و ایران در اواخر سال گذشته، نه تنها بدبینی آمریکاییها نسبت به سیاستهای دولتمردان ایران را تا حدود زیادی کاهش داده است، بلکه زمینه را برای همکاری بیشتر دو کشور نیز فراهم کرده است، دقت کنید، به همکاری میان دو کشور اشاره کردم، نه به برقراری روابط دیپلماتیک میان تهران و واشنگتن، احیای رابطه دیپلماتیک میان آنها شاید محقق نشود یا به زمان زیادی نیاز داشته باشد. حال میتوان از زاویهای دیگر به روابط سه کشور نگاه کرد، پس از وقوع انقلاب اسلامی، ایران علنا یکی از مخالفان سرسخت سیاستهای آمریکا بود، برعکس تهران، عربستان در طول این سالها خصومتش با واشنگتن را پنهان میکرد.
در شرایط کنونی رهبران آمریکا باید برای اتخاذ هر سیاستی این حقیقت را لحاظ کنند، ایران علنا دشمن آمریکا بود اما عربستان از پشت خنجر میزد. در طول این سالها ریاض با ارائه کمکهای مالی به گروههای رادیکال چون القاعده و طالبان منافع آمریکا در منطقه را تضعیف کرد و زمینه را برای گسترش نفوذ رادیکالیسم در خاورمیانه فراهم کرد. شاید به همین دلیل برخی از تحلیلگران بر این باورند که همکاری با سعودیها تنها راه برقراری ثبات در خاورمیانه است، اما به عقیده من این تحلیل منطقی نیست. هر کشوری که اندکی به ارزشهای دوران روشنگری باور داشته باشد از سیاست رهبران عربستان نفرت دارد، همه بهخوبی میدانند، ریاض هر از گاهی با ریختن بنزین، آتش جنگ در خاورمیانه را شعلهورتر میکند. دیپلماسی، یعنی توافق براساس منافع مشترک، نه اعمال فشار برای توافقی اجباری، آن هم با کشوری که ثابت کرده، شریک و متحد قابل اطمینانی نیست. در همین راستا بر این باورم که اگر قرار است آمریکا میان تهران و ریاض دست به انتخاب بزند، باید تهران را انتخاب کند، کشوری که همچون آمریکا، مهمترین هدفش نابودی گروههای رادیکال و ایجاد اتحاد است. اما در عمل، انتخاب تهران و پشت کردن به ریاض میتواند عواقب بدی را برای آمریکا به دنبال داشته باشد، واقعیت این است که عربستان نیز همچون ایران یکی از قدرتهای منطقه است، هر دو کشور میتوانند وقایع خاورمیانه را بر اساس منافع خویش هدایت کنند، ریاض ثابت کرده که برای حفظ اتحادش با آمریکا و دور کردن متحد دیرینهاش از ایران حاضر است به هر اقدامی دست بزند؛ بنابراین پشت کردن به این کشور خطرناک است. هرچند حقیقت این است که ایران نسبت به عربستان متحد بهتری برای آمریکا است، اما در عمل و بر مبنای اصول دیپلماسی و منافع ملی، آمریکا نباید در این میان دست به انتخاب بزند، چراکه با این اقدام تنشها را بیشتر کرده و آتش جنگ فرقهای برافروختهتر میکند.
عضو موسسه مطالعات بینالمللی دانشگاه براون
در خاورمیانه، دو قدرت مسلمان باقی مانده است، دو قدرتی که ناگهان در آستانه جنگ قرار گرفتند. متحد سنتی آمریکا، چندی پیش گروهی را اعدام کرد، در میان قربانیان، نام شیخنمر، روحانی برجسته شیعه جنجالبرانگیز شد. اعدام این روحانی شیعه، صدای ایران، رقیب قدرتمند ریاض را درآورد، به عقیده برخی کارشناسان آمریکا باید برای جلوگیری از تشدید اختلافات میان دو قدرت شیعه و سنی از تمام اهرمهای خود استفاده کند و بهواسطه رابطه دیرین با ریاض باید جانب عربستان را بگیرد، اما با کمی دوراندیشی متوجه میشویم که ایران شریک منطقیتری برای آمریکا خواهد بود. دلیلش ساده است، در مقایسه با ریاض، منافع امنیتی تهران به آمریکا نزدیکتر است. هرج و مرج، بزرگترین مشکل این روزهای خاورمیانه است، گسترش اختلافها در عراق، سوریه، فلسطین و لیبی صرفا بهدلیل نبود دولتی متمرکز است.
اما تنش میان ایران و عربستان از جنس دیگری است، چالش، میان دو دولت با ثبات است. عربستان شاید نمیداند که تحریک ایران، بازی با آتش است، ریاض بهواسطه خرید تجهیزات پیشرفته نظامی، یکی از مهمترین کشورهای مسلح جهان است، با این حال مردمش به راحتی تن به جنگ زمینی نمیدهند، در حال حاضر ریاض برای نبرد با مخالفانش در یمن و بحرین از مزدوران کلمبیایی استفاده میکند، در مقابل ایران، بهواسطه تحریمها شاید به اندازه عربستان از تجهیزات پیشرفته نظامی برخوردار نباشد، اما احساسات میهنپرستانه در این کشور بسیار قوی است و اگر ایرانیان احساس کنند، منافعشان به خطر افتاده، حاضرند دست خالی در میدانهای نبرد حاضر شوند. به همین دلیل است که حمایت آمریکا از ریاض، آن هم در شرایط کنونی، سیاستی فاجعهآمیز خواهد بود و میتواند منافع آمریکا در منطقه را تحتتاثیر قرار دهد. حال، سوالی که مطرح میشود این است، چرا ایران در قیاس با ریاض، شریک مطمئنتری برای آمریکا است؟ در پاسخ به این سوال باید گفت منافع دو کشورتقریبا یکسان است.
بهعبارتی دیگر، ورای اختلافهای ایدئولوژی، هر دو کشور در حال مقابله با گروههای تروریستیاند. علاوهبر این ایران در میان شیعیان منطقه دارای نفوذ زیادی است و این مولفه برای ایالاتمتحده اهمیت دارد؛ چراکه میتواند زمینه را برای برقراری ثبات نسبی در منطقه فراهم کند. اگر قرار بر محاسبه باشد، جامعه ایرانی در مقایسه با جامعه سعودی برای کشوری چون آمریکا جذابتر است، به عنوان نمونه در ایران آزادی مذهبی وجود دارد یا زنان ایرانی موقعیت خوبی دارند، برخلاف زنان سعودی که حتی اجازه رانندگی ندارند، زنان ایران در جامعه پویا هستند. علاوهبر این میزان رشد آگاهی ایرانیها قابل قیاس با سعودیها نیست، هیچگاه نباید فراموش کرد که پس از حملات تروریستی یازده سپتامبر، ایرانیها، تنها مردمی بودند که برای همدردی با قربانیان این حادثه گردهم آمدند و شمع روشن کردند. در این میان، توافق هستهای میان غرب و ایران در اواخر سال گذشته، نه تنها بدبینی آمریکاییها نسبت به سیاستهای دولتمردان ایران را تا حدود زیادی کاهش داده است، بلکه زمینه را برای همکاری بیشتر دو کشور نیز فراهم کرده است، دقت کنید، به همکاری میان دو کشور اشاره کردم، نه به برقراری روابط دیپلماتیک میان تهران و واشنگتن، احیای رابطه دیپلماتیک میان آنها شاید محقق نشود یا به زمان زیادی نیاز داشته باشد. حال میتوان از زاویهای دیگر به روابط سه کشور نگاه کرد، پس از وقوع انقلاب اسلامی، ایران علنا یکی از مخالفان سرسخت سیاستهای آمریکا بود، برعکس تهران، عربستان در طول این سالها خصومتش با واشنگتن را پنهان میکرد.
در شرایط کنونی رهبران آمریکا باید برای اتخاذ هر سیاستی این حقیقت را لحاظ کنند، ایران علنا دشمن آمریکا بود اما عربستان از پشت خنجر میزد. در طول این سالها ریاض با ارائه کمکهای مالی به گروههای رادیکال چون القاعده و طالبان منافع آمریکا در منطقه را تضعیف کرد و زمینه را برای گسترش نفوذ رادیکالیسم در خاورمیانه فراهم کرد. شاید به همین دلیل برخی از تحلیلگران بر این باورند که همکاری با سعودیها تنها راه برقراری ثبات در خاورمیانه است، اما به عقیده من این تحلیل منطقی نیست. هر کشوری که اندکی به ارزشهای دوران روشنگری باور داشته باشد از سیاست رهبران عربستان نفرت دارد، همه بهخوبی میدانند، ریاض هر از گاهی با ریختن بنزین، آتش جنگ در خاورمیانه را شعلهورتر میکند. دیپلماسی، یعنی توافق براساس منافع مشترک، نه اعمال فشار برای توافقی اجباری، آن هم با کشوری که ثابت کرده، شریک و متحد قابل اطمینانی نیست. در همین راستا بر این باورم که اگر قرار است آمریکا میان تهران و ریاض دست به انتخاب بزند، باید تهران را انتخاب کند، کشوری که همچون آمریکا، مهمترین هدفش نابودی گروههای رادیکال و ایجاد اتحاد است. اما در عمل، انتخاب تهران و پشت کردن به ریاض میتواند عواقب بدی را برای آمریکا به دنبال داشته باشد، واقعیت این است که عربستان نیز همچون ایران یکی از قدرتهای منطقه است، هر دو کشور میتوانند وقایع خاورمیانه را بر اساس منافع خویش هدایت کنند، ریاض ثابت کرده که برای حفظ اتحادش با آمریکا و دور کردن متحد دیرینهاش از ایران حاضر است به هر اقدامی دست بزند؛ بنابراین پشت کردن به این کشور خطرناک است. هرچند حقیقت این است که ایران نسبت به عربستان متحد بهتری برای آمریکا است، اما در عمل و بر مبنای اصول دیپلماسی و منافع ملی، آمریکا نباید در این میان دست به انتخاب بزند، چراکه با این اقدام تنشها را بیشتر کرده و آتش جنگ فرقهای برافروختهتر میکند.
منبع:پلوتیکو
ارسال نظر