پدیده سالمندی را جدی بگیریم و از آن استقبال کنیم
دکتر فریده فرهادی دکترایمدیریتسلامت -طبسالمندی سالمندی پدیدهای است که خواه ناخواه مثل دوران کودکی، نوجوانی و جوانی جامعه با آن روبهرو خواهد شد. ماهم در کشور خودمان با این پدیده روبهرو شدهایم و در آینده موج آن شدیدتر و جدیتر خواهد بود. عدهای معتقدند که ما در آیندهای نزدیک با سونامی سالمندی روبهرو خواهیم شد؛ بنابراین برای این اتفاق باید آمادگی داشت کشور ایران که روزی به دلیل انفجار جمعیت سالهای ۶۰ تا ۶۷ کشور جوانی بود در زمانی نه چندان دور تبدیل به خیل عظیم سالمندان میشود.
آیا به راستی برای این تغییر اندیشیدهایم؟ آیا تمهیدات لازم برایشان فراهم کردهایم؟ مگر قرار نیست که سالمندها باعزت و حرمت زندگی کنند؟ اگرچه عدهای معتقدند که سالمندان دیگر در اقتصاد جامعه و خانواده نقشی ندارند و مصرفکننده هستند.
آیا به راستی برای این تغییر اندیشیدهایم؟ آیا تمهیدات لازم برایشان فراهم کردهایم؟ مگر قرار نیست که سالمندها باعزت و حرمت زندگی کنند؟ اگرچه عدهای معتقدند که سالمندان دیگر در اقتصاد جامعه و خانواده نقشی ندارند و مصرفکننده هستند.
دکتر فریده فرهادی دکترایمدیریتسلامت -طبسالمندی سالمندی پدیدهای است که خواه ناخواه مثل دوران کودکی، نوجوانی و جوانی جامعه با آن روبهرو خواهد شد. ماهم در کشور خودمان با این پدیده روبهرو شدهایم و در آینده موج آن شدیدتر و جدیتر خواهد بود. عدهای معتقدند که ما در آیندهای نزدیک با سونامی سالمندی روبهرو خواهیم شد؛ بنابراین برای این اتفاق باید آمادگی داشت کشور ایران که روزی به دلیل انفجار جمعیت سالهای 60 تا 67 کشور جوانی بود در زمانی نه چندان دور تبدیل به خیل عظیم سالمندان میشود.
آیا به راستی برای این تغییر اندیشیدهایم؟ آیا تمهیدات لازم برایشان فراهم کردهایم؟ مگر قرار نیست که سالمندها باعزت و حرمت زندگی کنند؟ اگرچه عدهای معتقدند که سالمندان دیگر در اقتصاد جامعه و خانواده نقشی ندارند و مصرفکننده هستند. بهرغم آن هنوز سالمندان زیادی داریم که در فعالیتهای اجتماعی نقش پررنگی دارند و بهتر است بگوییم هنوز نانآور خانواده هستند؛ ولی حتی اگر این چنین هم نباشد باید بپذیریم که اینان همان نیروهای زایا و خلاق چند دهه اخیر بودند که چرخه زندگی و جامعه بهدست آنها چرخیده مادران سالمند همان مادران جوانی هستند که زمانی در سن باروری جوانان غیوری را تربیت کردند هرکدام سرمنشأ تولید و برکت برای جامعه بودهاند. در هرصورت در حال حاضر طبق آمار تعداد سالمندان موجود در کشور حدود ۶ میلیون نفر میباشد.
مبحث کیفیت زندگی سالمندان بسیار مهم است و این یک مساله فردی است زیرا با توجه به روحیه فرد تفاوت دارد گاهی دیده شده که سالمندی با زندگی و امکانات خوب و رسیدگی همه جانبه از طرف فرزندان و اطرافیان، افسرده است و راضی بهنظر نمیرسد در حالی که فرد دیگری در شرایط سنی مشابه ایشان با زندگی نه چندان راحت ابراز رضایت از زندگی دارد. این عدم همخوانی احساس فرد با امکانات زندگی ابتدا فردی است و سپس در تعریف کیفیت زندگی سالمند باید گفت رضایتی که فرد از زندگی دارد یک بحث شخصیتی است و در ارزیابی کیفیت زندگی نقش مهمی دارد، اما باید گفت که برقراری تسهیلات زندگی برای آنها در کیفیت و احساس رضایتشان از زندگی نقش مهمی دارد. چقدر خوب است قبل از اینکه این روند بهصورت بحران خود را به جامعه نشان دهد با آهنگی تندتر خود را مهیای خدمت به ایشان کنیم ناگفته نماند که هنوز حتی خیابانها و معابر، وسایل حملونقل شهری مترو و سایر امکانات برای استفاده سالمندان عزیز مناسبسازی نشده است.
هنوز حقوق سالمند بهخوبی تعریف نشده در حالی که به کرات سالمندآزاری گزارش میشود. مراکز درمانی یا درمانگاههای مخصوص سالمند در نظر گرفته نشده تا بتوان از تسریع ناتوانی سالمند جلوگیری کرد.
هنوز امکاناتی برای سالمندانی که تنها زندگی میکنند تدارک دیده نشده است تا اگر لامپ خانهاش سوخته است دست به دامن همسایه و رهگذران نشود.
امکانات تفریحی که سالمند بتواند مطابق با خواستهاش تفریح کند و لذت ببرد، نداریم و فقط بسنده کرده ایم به چند سرای سالمندی که آن هم همه با خاطره خوبی از آن حرف نمیزنند، درحالیکه باید فکری کرد نه فردا که همین امروز دیر است.
هنگامی که فردی به سن 70سالگی میرسد به عقب بازمیگردد، به دهههایی که پشت سر گذاشته و به اینکه چه کار مفیدی برای خود، خانواده، دوستان و کشورش انجام داده، اگرچه فراموش کردن رنجها و غصهها بس دشوار است، اما باید تلاش کرد تا لحظات شاد و لذتبخش گذشته همیشه در یاد سالمندان باقی بماند و آنها را تقویت کرد، افرادی که پس از عمری تلاش و تکاپو اکنون باز نشسته شدهاند، قوای بدنیشان تحلیل رفته در حالیکه سردی و گرمی زیادی را در طول عمرشان حس کردهاند، با نگرانی به آینده جسمانی خود میاندیشند که چگونه توان تامین زندگی خود را دارند؛ بنابراین برای این گروه وسیع از جامعه باید اندیشید تا بتوان یک چشمانداز روشن در دیدگاه زندگی فیزیکی آنان ایجاد کرد و بدانند که در فقدان بیماریهای عضوی و کنترل آن میتوانند پس از بازنشستگی فعالیت خود را ادامه دهند و آرامش لازم را داشته باشند.
خوشبختانه با پیشرفت علم پزشکی، تکنولوژی و رفاه اجتماعی توانسته است امید به زندگی را از ۵۹ سال در سال ۱۳۶۵ به ۶۹ در سال ۱۳۷۵و به ۷۲ در سالهای اخیر افزایش دهد و بر همین اساس کشور ما نیز با پدیده سالمندی نه تنها روبهرو است ( ۷ درصد جمعیت کشور) بلکه در سالهای نه چندان دورجمعیت بیشتری از کشورسالمند خواهند بود و چقدر خوب است که خود را برای روبهرو شدن با این پدیده آماده کنیم و تمهیدات لازم را بیندیشیم، که نه تنها این یک تهدید نخواهد بود؛ بلکه آن را به یک فرصت تبدیل کنیم تا جامعه بتواند از یک عمر تجربیات با ارزش ایشان به خوبی بهره ببرد.
باتوجه به اینکه جمعیت جهان به سمت سالمندی میرود و هرم سنی تغییر کرده؛ بهطوریکه معتقدند که جمعیت جهانی به سمت خاکستری شدن پیش میرود از قرن 19 طب سالمندی وارد علوم پزشکی شده و به ابعاد سه گانه سالمندی؛ یعنی نظام ارزشی، تمایز و ارتباط با مرگ توجه خاص کرده است.
جمعیت یک کشور چگونه به سمت سالمندی میرود؟ بهبود وضعیت بهداشتی جامعه و کنترل بیماریها از جمله استفاده از آب آشامیدنی سالم، کاهش مرگ ومیر و کاهش موالید از شاخصهای مهم پیرشناسی است.
سالمندان و کودکان گروهی هستند که بیش از سایر افراد در معرض آسیبهای اجتماعی، جسمی و محیطی قرار دارند. این گروه در تولید نقش چندانی ندارند و بیشتر مصرفکننده هستند ضمن اینکه احتمال بروز و وقوع اتفاق و حوادث برای آنان بیشتر است.در بسیاری از کشورهای توسعه یافته با اجرای طرحهای توانمندسازی برای سالمندان و نیز تامین حقوق مکفی بازنشستگی و حمایتهای بهداشتی و روانی موفق شدهاند معضلات مرتبط با پدیده غیرقابل اجتناب سالخوردگی را تا حد بسیاری کاهش دهند. در ژاپن با گذشت سالهای مدید از سن بازنشستگی از نیرو و مهارت تجربه افراد کهنسال استفاده بهینه میشود. در این کشور روز 27 سپتامبر را روز احترام به سالمند نام نهادهاند و تعطیل ملی است. در این روز سالمندان بالاتر از 100 سال از نخست وزیر ژاپن جامی از نقره دریافت میکنند و واحدهای مرتبط با سلامت جامعه موظف به کنترل دائم و رایگان سالمندان هستند؛ بنابراین در این کشور به ندرت سالمندان درگیر فقر و مشکلات معیشتی هستند. پس باید به برخورد با پدیده سالمندی نحوی باشدکه سالمند این باور را داشته باشد که در هر سنی میتوان با امید زندگی کرد و حتی آموزش دید، ارتقای فکری پیدا کرد و در دوران بعد از بازنشستگی باید با آگاهی، کمالگرایی ونگاه مثبت به گذشته زندگی کرد و نباید با منفیگرایی به زندگی حال و گذشته خود، افکار منفی و نامطلوب را در خود بپرورانند.
آیا به راستی برای این تغییر اندیشیدهایم؟ آیا تمهیدات لازم برایشان فراهم کردهایم؟ مگر قرار نیست که سالمندها باعزت و حرمت زندگی کنند؟ اگرچه عدهای معتقدند که سالمندان دیگر در اقتصاد جامعه و خانواده نقشی ندارند و مصرفکننده هستند. بهرغم آن هنوز سالمندان زیادی داریم که در فعالیتهای اجتماعی نقش پررنگی دارند و بهتر است بگوییم هنوز نانآور خانواده هستند؛ ولی حتی اگر این چنین هم نباشد باید بپذیریم که اینان همان نیروهای زایا و خلاق چند دهه اخیر بودند که چرخه زندگی و جامعه بهدست آنها چرخیده مادران سالمند همان مادران جوانی هستند که زمانی در سن باروری جوانان غیوری را تربیت کردند هرکدام سرمنشأ تولید و برکت برای جامعه بودهاند. در هرصورت در حال حاضر طبق آمار تعداد سالمندان موجود در کشور حدود ۶ میلیون نفر میباشد.
مبحث کیفیت زندگی سالمندان بسیار مهم است و این یک مساله فردی است زیرا با توجه به روحیه فرد تفاوت دارد گاهی دیده شده که سالمندی با زندگی و امکانات خوب و رسیدگی همه جانبه از طرف فرزندان و اطرافیان، افسرده است و راضی بهنظر نمیرسد در حالی که فرد دیگری در شرایط سنی مشابه ایشان با زندگی نه چندان راحت ابراز رضایت از زندگی دارد. این عدم همخوانی احساس فرد با امکانات زندگی ابتدا فردی است و سپس در تعریف کیفیت زندگی سالمند باید گفت رضایتی که فرد از زندگی دارد یک بحث شخصیتی است و در ارزیابی کیفیت زندگی نقش مهمی دارد، اما باید گفت که برقراری تسهیلات زندگی برای آنها در کیفیت و احساس رضایتشان از زندگی نقش مهمی دارد. چقدر خوب است قبل از اینکه این روند بهصورت بحران خود را به جامعه نشان دهد با آهنگی تندتر خود را مهیای خدمت به ایشان کنیم ناگفته نماند که هنوز حتی خیابانها و معابر، وسایل حملونقل شهری مترو و سایر امکانات برای استفاده سالمندان عزیز مناسبسازی نشده است.
هنوز حقوق سالمند بهخوبی تعریف نشده در حالی که به کرات سالمندآزاری گزارش میشود. مراکز درمانی یا درمانگاههای مخصوص سالمند در نظر گرفته نشده تا بتوان از تسریع ناتوانی سالمند جلوگیری کرد.
هنوز امکاناتی برای سالمندانی که تنها زندگی میکنند تدارک دیده نشده است تا اگر لامپ خانهاش سوخته است دست به دامن همسایه و رهگذران نشود.
امکانات تفریحی که سالمند بتواند مطابق با خواستهاش تفریح کند و لذت ببرد، نداریم و فقط بسنده کرده ایم به چند سرای سالمندی که آن هم همه با خاطره خوبی از آن حرف نمیزنند، درحالیکه باید فکری کرد نه فردا که همین امروز دیر است.
هنگامی که فردی به سن 70سالگی میرسد به عقب بازمیگردد، به دهههایی که پشت سر گذاشته و به اینکه چه کار مفیدی برای خود، خانواده، دوستان و کشورش انجام داده، اگرچه فراموش کردن رنجها و غصهها بس دشوار است، اما باید تلاش کرد تا لحظات شاد و لذتبخش گذشته همیشه در یاد سالمندان باقی بماند و آنها را تقویت کرد، افرادی که پس از عمری تلاش و تکاپو اکنون باز نشسته شدهاند، قوای بدنیشان تحلیل رفته در حالیکه سردی و گرمی زیادی را در طول عمرشان حس کردهاند، با نگرانی به آینده جسمانی خود میاندیشند که چگونه توان تامین زندگی خود را دارند؛ بنابراین برای این گروه وسیع از جامعه باید اندیشید تا بتوان یک چشمانداز روشن در دیدگاه زندگی فیزیکی آنان ایجاد کرد و بدانند که در فقدان بیماریهای عضوی و کنترل آن میتوانند پس از بازنشستگی فعالیت خود را ادامه دهند و آرامش لازم را داشته باشند.
خوشبختانه با پیشرفت علم پزشکی، تکنولوژی و رفاه اجتماعی توانسته است امید به زندگی را از ۵۹ سال در سال ۱۳۶۵ به ۶۹ در سال ۱۳۷۵و به ۷۲ در سالهای اخیر افزایش دهد و بر همین اساس کشور ما نیز با پدیده سالمندی نه تنها روبهرو است ( ۷ درصد جمعیت کشور) بلکه در سالهای نه چندان دورجمعیت بیشتری از کشورسالمند خواهند بود و چقدر خوب است که خود را برای روبهرو شدن با این پدیده آماده کنیم و تمهیدات لازم را بیندیشیم، که نه تنها این یک تهدید نخواهد بود؛ بلکه آن را به یک فرصت تبدیل کنیم تا جامعه بتواند از یک عمر تجربیات با ارزش ایشان به خوبی بهره ببرد.
باتوجه به اینکه جمعیت جهان به سمت سالمندی میرود و هرم سنی تغییر کرده؛ بهطوریکه معتقدند که جمعیت جهانی به سمت خاکستری شدن پیش میرود از قرن 19 طب سالمندی وارد علوم پزشکی شده و به ابعاد سه گانه سالمندی؛ یعنی نظام ارزشی، تمایز و ارتباط با مرگ توجه خاص کرده است.
جمعیت یک کشور چگونه به سمت سالمندی میرود؟ بهبود وضعیت بهداشتی جامعه و کنترل بیماریها از جمله استفاده از آب آشامیدنی سالم، کاهش مرگ ومیر و کاهش موالید از شاخصهای مهم پیرشناسی است.
سالمندان و کودکان گروهی هستند که بیش از سایر افراد در معرض آسیبهای اجتماعی، جسمی و محیطی قرار دارند. این گروه در تولید نقش چندانی ندارند و بیشتر مصرفکننده هستند ضمن اینکه احتمال بروز و وقوع اتفاق و حوادث برای آنان بیشتر است.در بسیاری از کشورهای توسعه یافته با اجرای طرحهای توانمندسازی برای سالمندان و نیز تامین حقوق مکفی بازنشستگی و حمایتهای بهداشتی و روانی موفق شدهاند معضلات مرتبط با پدیده غیرقابل اجتناب سالخوردگی را تا حد بسیاری کاهش دهند. در ژاپن با گذشت سالهای مدید از سن بازنشستگی از نیرو و مهارت تجربه افراد کهنسال استفاده بهینه میشود. در این کشور روز 27 سپتامبر را روز احترام به سالمند نام نهادهاند و تعطیل ملی است. در این روز سالمندان بالاتر از 100 سال از نخست وزیر ژاپن جامی از نقره دریافت میکنند و واحدهای مرتبط با سلامت جامعه موظف به کنترل دائم و رایگان سالمندان هستند؛ بنابراین در این کشور به ندرت سالمندان درگیر فقر و مشکلات معیشتی هستند. پس باید به برخورد با پدیده سالمندی نحوی باشدکه سالمند این باور را داشته باشد که در هر سنی میتوان با امید زندگی کرد و حتی آموزش دید، ارتقای فکری پیدا کرد و در دوران بعد از بازنشستگی باید با آگاهی، کمالگرایی ونگاه مثبت به گذشته زندگی کرد و نباید با منفیگرایی به زندگی حال و گذشته خود، افکار منفی و نامطلوب را در خود بپرورانند.
ارسال نظر