تلویزیون، رقابت و فلسفه اخلاق
سینا مشایخی
ربط رسانه‌ای مانند تلویزیون و مخاطبانش به شکل‌های متفاوتی می‌تواند باشد و کنترل‌‌شده‌ترین آنها رابطه‌ای است که مخاطبان می‌توانند با انتخاب گزینه‌هایی که رسانه آنها را معین می‌کند، نظرات خود را اعلام کنند.

این شکل ارتباطی مخاطبان با تلویزیون در برنامه‌های متفاوتی تمرین شده است و نشان داده که تلویزیون می‌تواند جدایی خودش از نظرات مخاطبان و پیوند آنها را با رسانه از این طریق بهبود بخشد؛ هرچند از طریق کانالی کنترل شده و برنامه‌ریزی شده. در این میان اما گاه‌به‌گاه اتفاقاتی در ارائه نظرات مخاطبان شکل گرفته که توانسته این سنت قالبی در جهت‌دهی نظرات را به بیان اموری فراتر از آنچه مدنظر مسوولان برنامه‌ها بوده سوق دهد. مثال‌هایی در این زمینه را می‌توان در تمرین مخاطبان در نظردهی برنامه نود دید. سر قضیه مرحوم حجازی که علاوه بر اضافه کردن تعداد آرا در گزینه‌ها، معنای دیگری نیز یافت.

نکته یا مقدمه‌‌ای که برای ادامه دادن این بحث به نظرم باید به آن توجه شود این است که اصولا در شناخت نقطه‌نظرهای اجتماع، درباره مواضع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بیان نظرات از طریق مجاری قانونی همچون رسانه‌های قانونی بسیار حائز اهمیت است. اما به این دلیل که بیان این نظرات از مجاری رسانه‌هایی که تنها به بیان عقاید و نظرات خاصی می‌پردازند سخت است، بنابراین معناهای ضمنی بیان عقاید در این نظردهی‌ها از سوی مخاطبان بسیار دارای اهمیت است. از طرفی این موضوع از رسانه‌ای قانونی بیان می‌شود و کارکرد باورپذیر می‌یابد و از طرف دیگر مخاطب بازخورد صدا و نظرات خود را در کنشی اجتماعی تجربه می‌کند.

در برنامه خندوانه که یکی از پرمخاطب‌ترین برنامه‌های تلویزیون در سال‌های اخیر است نیز از شیوه جواب داده شده برنامه نود در سهیم کردن مخاطبان در برنامه‌ها استفاده شده است و در آن سعی شده تا علاوه بر استفاده از مخاطب در نظرسنجی‌ها آنها را درگیر کنش‌های اجتماعی از قبیل مبارزه با کم‌آبی و تلاش برای تغییر کاربری زمین‌های کشاورزی از آبیاری سنتی به آبیاری قطره‌ای با کمک‌های مالی مخاطبان کند.

اما مساله‌ای که اینجا بنا است تا به آن پرداخته شود مربوط به آرائی است که مخاطبان برای شناخت خنداننده برتر از طریق پیامک به برنامه می‌فرستند. نمونه مورد بررسی نیز مربوط به رقابت میان امیر مهدی ژوله و امین حیایی است. در این رقابت چیزی بیش از بررسی مخاطبان درباره شکل و محتوای اجرای این دو شرکت‌کننده در دادن رأی به آنها نقش داشت. عقبه فکری و آثارپدید آورده شده توسط آنها بهانه‌ای بود برای منحرف شدن مخاطبان از آرائی که باید به کیفیت اجرای این دو رقیب می‌دادند. در نگاه اول شاید این موضوع بی‌عدالتی‌ای بود که توسط مخاطبان نسبت به یکی از شرکت‌کنندگان صورت گرفت زیرا موضوع نظرسنجی درباره اجراهای ایشان بود، نه تفاوت نظرات ایشان. اما در نگاه‌های بعدی در مورد این گزینش می‌توان از امور دیگری که مسبب این کنش مخاطبان بود، پرده برداشت و موضوع بی‌عدالتی رفتار مخاطبان را با تفاسیری دیگر مورد بررسی قرار داد.اما توجه داشته باشیم که در نگاه اولیه ما با گزاره‌ای مواجهیم که می‌گوید: در آرای مخاطبان درگیر کردن آن ها در مسائلی غیر از آنچه مربوط به موضوع اجرای این دو رقیب در کیفیت استندآپ‌هایشان است، بی‌عدالتی نسبت به شرکت‌کنندگان است.

این گزاره قاطع است؛ یعنی به مخاطبان در گزینه‌های داده شده توسط برنامه گفته نشده که نظر خود را در مورد عقبه فکری و آثار گذشته شرکت‌کنندگان بگویند. بلکه ایشان باید به استندآپ و کیفیت اجرای آنها رأی بدهند. آرا، نماینده کیفیت اجرای این دو شرکت‌کننده در برنامه است نه تایید یا رد کردن عقاید سیاسی و اجتماعی آنها. پس نادیده گرفتن این موضوع و دادن نظراتی در راستایی که در گزینه‌ها و اهداف برنامه نیامده است، بی‌عدالتی است.اما چرا کنشی اجتماعی به سوی ایجاد و ترویج بی‌عدالتی می‌رود؟ بهتر است بازگردیم به اول این نوشته، جایی که بیان شد به نظر تلویزیون کنترل‌شده‌ترین شیوه ارتباط مخاطب با برنامه‌های تلویزیونی از طریق انتخاب گزینه‌های از پیش تعیین شده توسط مخاطبان است.من فکر نمی‌کنم در تعریف عدالت بتوان این شکل از اجبار را سراغ گرفت و مطمئنا بر اساس تجربیات و کنش‌های اجتماعی که توسط افراد و میدان‌های اجتماعی صورت می‌گیرد، راه‌هایی آزموده می‌شود که مطابق با آن مخاطبان می‌توانند آرا و نظرات خود را بروز دهند. بیایید به گزاره زیر توجه کنیم:

انتخابی که بر اساس گزینه‌های از پیش تعیین شده انجام شود، عادلانه نیست.
این گزاره کمی فراتر از موضوع مورد بحث ما در مورد برنامه مربوط به رقابت ژوله و حیایی می‌رود؛ اما پایه‌گذار شبهه‌ای است که بر اساس آن گزاره قاطع اول که مبتنی بر رفتار ناعادلانه مخاطبان در مورد استندآپ حیایی بود، شکل گرفت.

و گزاره بالا نیز نتیجه بسیاری از تصمیمات رسانه‌ای مانند صداوسیما است که تنها به آزادی مخاطبان در بیان نظرات کنترل شده می‌پردازد. بنابراین باید توجه داشت که آرای مخاطبان در بیان رقابت ژوله و حیایی، نوعی ابراز عقیده در مورد بی‌عدالتی است. هرچند اگر آرا به گونه‌ای بود که سبب تغییر در آینده شغلی و معیشتی خانواده او می‌شد؛ تحلیل این نوشته به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد. اما بحمدالله با این انتخاب رونق بیشتری به کارهای حیایی خواهد آمد.