سه محور تغییر و تحول در بانکداری الکترونیک
نیما نامداری از زوایای پیدا و پنهان بانکداری الکترونیک در ایران میگوید: «قانونگذاری و نظارت بانکداری الکترونیک نیاز به ایجاد تحولات اساسی دارد تا شاهد ارائه خدمات متنوعتر و جذابتر در این عرصه باشیم. » این جملهای است که نیما نامداری معاون طرح و برنامه شرکت تجارت الکترونیکی ارتباط فردا پیرامون وضعیت بانکداری الکترونیک ایران میگوید. این فعال حوزه بانکداری معتقد است: «متناسب با تغییر شرایط تغییر چندانی در حوزه تدوین ضوابط و رگولاتوری بانک مرکزی متناسب با تحولات حوزه بانکداری الکترونیک رخ نداده است.
نیما نامداری از زوایای پیدا و پنهان بانکداری الکترونیک در ایران میگوید: «قانونگذاری و نظارت بانکداری الکترونیک نیاز به ایجاد تحولات اساسی دارد تا شاهد ارائه خدمات متنوعتر و جذابتر در این عرصه باشیم.» این جملهای است که نیما نامداری معاون طرح و برنامه شرکت تجارت الکترونیکی ارتباط فردا پیرامون وضعیت بانکداری الکترونیک ایران میگوید. این فعال حوزه بانکداری معتقد است: «متناسب با تغییر شرایط تغییر چندانی در حوزه تدوین ضوابط و رگولاتوری بانک مرکزی متناسب با تحولات حوزه بانکداری الکترونیک رخ نداده است. به طور خلاصه باید در سه محور تغییر و تحول در نظارت و قانونگذاری بانکداری الکترونیک در بانک مرکزی ایجاد شود.» در ادامه شرح این گفتوگو را میخوانید.
قوانین و مقررات در نظام بانکداری الکترونیک چگونه تعیین میشود؟
طبعاً قوانین و مقررات بانکداری الکترونیک در ایران توسط بانک مرکزی تعیین میشود. شرکتها و نهادهای مرتبط با بانک مرکزی هم در تدوین این ضوابط اثرگذاری دارند و سعی میکنند این قوانین پاسخگوی نیازها در این عرصه باشد. با این حال نقایص و خلاهایی در قوانین و مقررات در عرصه بانکداری الکترونیک کشور وجود دارد، چرا که سازوکار درونی بانک مرکزی برای تعیین ضوابط و قوانین حوزه بانکداری الکترونیک تقریباً همان سازوکاری است که در دهههای گذشته برای تدوین ضوابط بانکداری سنتی استفاده میشده است. به نظر میرسد متناسب با تغییر شرایط تغییر چندانی در حوزه تدوین ضوابط و رگولاتوری بانک مرکزی متناسب با تحولات حوزه بانکداری الکترونیک رخ نداده است. به طور خلاصه باید در سه محور تغییر و تحول در نظارت و قانونگذاری بانکداری الکترونیک در بانک مرکزی ایجاد شود.
محور اول؛ تحول در نیروی انسانی است. در این عرصه نیاز مبرمی داریم تا افراد توانمند در زمینه بانکداری دیجیتال در بانک مرکزی جذب شوند. درست است؛ در سالهای اخیر وضعیت بهتر از گذشته شده اما همچنان ضعف نبود نیروی انسانی با دانش در حوزه بانکداری دیجیتال و فینتک در عرصه سیاستگذاری بانک مرکزی مشهود است. محور دوم؛ تعیین ضوابط و سازوکارهای اجرای قوانین است. زمانی که قوانین و مقررات تعیین میشوند باید سازوکاری برای نظارت بر اعمال آن قوانین پیشبینی شود و حتی ضوابطی باید برای گرفتن بازخورد از اجرای ضوابط در نظر گرفته شود تا به بهبود رویهها در این عرصه کمک کند. به نظر من هماکنون بانک مرکزی سازماندهی مناسبی برای اعمال نظارت اثربخش در این حوزه ندارد. یعنی روالهای نظارتی خیلی بوروکراتیک و غیرمنعطف انجام میشوند. محور سوم؛ مشارکتی کردن روالهای تدوین ضوابط است. لازم است بین سیاستگذار و ناظر و دیگر بازیگران صنعت پرداخت کشور تعامل جدی وجود داشته باشد. الان ممکن است در این زمینه نقشهای غیررسمی وجود داشته باشد اما به طور کلی این سازوکار نهادینه و ساختیافته نیست و عمدتاً شخصی و محفلی انجام میشود. در مجموع باید گفت در حوزه قانونگذاری و نظارت بانکداری الکترونیک نیاز به ایجاد تحولات اساسی داریم تا شاهد ارائه خدمات متنوعتر و جذابتر در این عرصه باشیم.
راهکار کوتاهمدتی برای اجرای این تحولات وجود دارد؟
میشود در کوتاهمدت کارهایی کرد که پیشنیاز اقدامات بلندمدت است. به نظر من مهمترین پیشنیاز ایجاد نهادی با نقش رگولاتوری در نظام پرداخت است. این نهاد طبیعتاً باید در هماهنگی با بانک مرکزی یا شاید حتی زیرمجموعه بانک مرکزی باشد. اما باید نهادی با هویت مستقل از ساختار فعلی بانک مرکزی و شرکتهای تابعه آن باشد تا از بوروکراسی و ساختار جاری بانک مرکزی فاصله بگیرد. این رگولاتور باید توان فکر، تحقیق، توسعه، پژوهش و پایش روندها در دنیا را داشته باشد، همچنین باید توان حقوقی برای تدوین ضوابط و توان اجرایی برای نظارت بر اجرای ضوابط را داشته باشد. به نظر میرسد این روال لازم است، اما متاسفانه هنوز در ایران شکل نگرفته، اگرچه خبرهایی در رابطه با اینکه چنین نهادی به عنوان رگولاتور برای نظام پرداخت الکترونیکی و بانکداری الکترونیک شنیده میشود اما هنوز عملاً این اتفاق رخ نداده است.
آیا در این زمینه به الگوها و روندهای بینالمللی نزدیک هستیم؟
اینکه ضوابط و قوانین ما تا چه حد به معیارهای جهانی نزدیک است را باید در یک زمینه وسیعتر بررسی کرد. اساساً ما در کلیت حوزه بانکداری تا چه حد به سطوح جهانی نزدیک هستیم که بانکداری الکترونیک ما بخواهد باشد؟ به نظرم، اتفاقاً بانکداری الکترونیک در استفاده از تجربیات دنیا بسیار قویتر از بقیه اجزای نظام بانکی ما عمل کرده است. به هر حال تکنولوژیهای کنونی مورد استفاده در ایران، تکنولوژیهای بهروزی هستند. برخی سرویسهای ارائه شده در حوزه بانکداری الکترونیک در ایران، جلوتر از بسیاری نقاط جهان است. اما به لحاظ سازوکار حاکم بر آنها و اینکه چقدر این سرویسها و فناوریهای ارائه شده بر اساس مدلهای اقتصادی پایدار ایجاد شدهاند، جای بحث است.
یعنی تحریمها تاثیری بر شرایط این صنعت نداشته است؟
به نظر میرسد ما در ایران به صورت جزیرهای عمل کرده و با اتفاقاتی که در دنیا میافتد وضعیت متفاوتی داریم. بخشی از این زیست جزیرهای به خاطر فقدان رابطه نهادی با دنیا است که عمدتاً از تحریمها ناشی شده است، به واسطه تحریم ما عملاً نتوانستهایم که در حوزه بانکداری الکترونیک با دنیا ارتباط داشته باشیم. مثلاً مشارکت ما در همایشها و رویدادهایی که در این صنعت وجود دارد ضعیف است. یا ما در بسیاری از نمایشگاههای خارجی شرکت نداشتهایم، خارجیها نیز در ایران حضور چندانی نداشتهاند. اخیراً قرار بود یک رویداد بسیار سادهای در کشور برگزار شود که با عنوان «پرداخت ایران» معروف شده بود و اتفاقاً برگزارکننده و بسیاری از شرکتکنندگان آن افراد معتبر خارجی بودند، متاسفانه به دلایل عجیبی در دقیقه نود لغو شد. وقتی ما با دنیا ارتباط نداریم چرا باید انتظار این را داشته باشیم که به معیارهای جهانی نزدیک شویم؟ نکته دومی که وجود دارد این است که به واسطه تحریم، ارتباط فیزیکی سیستمهای نرمافزاری ما با سیستمهای بانکهای دیگر دنیا از بین رفت.
اتصال ما با شبکههایی همچون سوئیفت از بین رفت. همچنین امکان ارتباط با موسساتی مثل مسترکارت و ویزا کارت که موسسات تامینکننده سرویسهای اعتباری و انواع کارتهای پرداخت در دنیا هستند از بین رفت، و طبیعتاً چون نمیتوانستیم متوقف بمانیم، در داخل کشور شبکههای ملی همچون شتاب، شاپرک، ساتنا، چکاوک و... راهاندازی کردیم. این اقدامات در آن شرایط کارهای بسیار پسندیدهای بوده ولی عملاً ما را به زندگی درون جزیره خود عادت داده است. زمانی که در داخل جزیره خود کار کرده و زیرساخت بانکداری الکترونیک خود را با فرض جدایی و عدم ارتباط با دنیا توسعه دادهایم طبعاً وقتی که امکان ارتباط ایجاد میشود، زمینهای برای اجرایی شدن این ارتباط وجود ندارد. مثل انسانی که از کودکی در یک فضای بسته رشد کرده است و یاد گرفته که در همان فضای بسته زندگی خود را پیش ببرد حالا همین آدم را شما به فضای باز ببرید تا مدت قابل توجهی در استفاده از منافع فضای باز ناتوان است.
برای مثال ما چگونه میخواهیم سیستمهای شتاب و شاپرک که مهمترین سیستمهای پرداخت الکترونیک در ایران هستند را به سوئیچهای بینالمللی وصل کنیم، وقتی این سیستمها اساساً با فرض جزیرهای طراحی و اجرا شدهاند؟ هر چند این کار غیرممکن نیست ولی اجرای آن سخت خواهد بود. ضمن اینکه مدل کسبوکار و معماری سیستمهای پرداخت داخل کشور هم با روندهای جهانی متفاوت است. وقتی شرایط بدین شکل است، انتظار نباید داشت که در قوانین و ضوابط به دنیا شبیه باشیم. در حال حاضر سیستم موجود در حوزه بانکداری کشور واقعاً منحصربهفرد است. البته این چیز بدی نیست و به خودیخود اشکال ایجاد نمیکند اما اگر ارتباطات بینالمللی هدف باشد آنوقت مشکلات به چشم میآید. خلاصه اینکه مهمترین آسیب ناشی از تحریم این بود که ما مجبور شدیم سیستمهای جزیرهای اختصاصی خودمان را ایجاد کنیم. سیستمهایی که اگر چه برای آن شرایط سیستمهای خوبی بودند و خیلی از مشکلات ما را حل کردند ولی در حال حاضر که ما میخواهیم با جهان ارتباط برقرار کنیم این سیستمها مناسب ارتباطات بینالمللی نیستند. به هر حال هزینه زیادی روی این سیستمها شده است و به راحتی نمیتوان از کنار آنها گذشت، آنها را تغییر داد یا سیستمهای جدیدی جایگزین آنها کرد. ضمناً یک استثنا وجود دارد و آن هم حوزه امنیت است، در این حوزه ما خیلی از روندهای جهانی عقب نیستیم. حتی گاهی نسبت به قوانین جهانی سختگیرانهتر عمل کرده و در واقع محدودیتهای بیشتری نسبت به آنها وضع کردهایم.
آیا تنها اشکال این سیستمها ناتوانی در برقراری ارتباط با سیستمهای بینالمللی است؟
خیر، وقتی که ما در داخل کشور یک سیستم بانکداری الکترونیک خاص با تمرکز بر سیستمهای پرداختی چون شتاب و شاپرک ایجاد کردیم (که همگی در اختیار بانک مرکزی هستند) یک نظام خاص اقتصادی نیز بر آنها حاکم شد. این نظام اقتصادی و کارمزدهایی که باید گرفته شود تا منافع اقتصادی که باید درآمدزایی این سیستمها را تضمین کند چندان با تحلیلها و امکانسنجی درستی انجام نشده است و بیشتر با دیدگاههای حاکمیتی و سیاستگذاریهای از بالا انجام شده است. اگر روزی قرار باشد این سیستمها خصوصی شوند و حاکمیت یا بانکها هزینه آنها را متقبل نشده و خود سیستمها درآمدزا باشند یعنی استفادهکنندگان از سیستمها متناسب با سرویسی که میگیرند این هزینه را بدهند قطعاً نظام کارمزدی فعلی شاپرک و شتاب یک مانع بزرگ خواهد بود. در حال حاضر ما در پایانههای فروش یا همان دستگاههای POS کارمزد را از بانکی که دستگاه مربوط به اوست میگیریم. اما در حالت منطقی باید این کارمزد را از فروشگاه یا کسبوکاری بگیریم که از آن دستگاه استفاده میکند، یعنی الان به جای اینکه سرویسگیرنده کارمزد را بدهد، این کارمزد را بانکی میدهد که سرویس را فراهم کرده است. این کار غیرمنطقی است.
سرویسگیرنده باید هزینه یک خدمت را بدهد نه سرویسدهنده. یا به عنوان یک مثال دیگر، شرکتهایی که سرویس پرداخت الکترونیک در کشور ارائه میدهند باید از بانک مرکزی مجوز بگیرند. سالهاست که به ۱۲ شرکت فعال در این عرصه، شرکتی اضافه نمیشود. هر چند نگرانی بانک مرکزی در خصوص صلاحیت شرکتهایی که میخواهند به این بازار وارد شوند قابل درک است ولی زمانی که شما برای این ۱۲ شرکت انحصار ایجاد کنید، و این شرکتها از اضافه نشدن رقیب جدید تقریباً مطمئن باشند، رقابت از بین رفته و شرکتهای دیگر نیز انگیزه نوآوری و تلاش برای سرویسهای جدید را از دست میدهند. به نظر من اینها چالشهایی است که ناشی از سیستم بسته و به شدت کنترل شدهای است که بر صنعت پرداخت و بانکداری الکترونیک ایران حاکم است. متاسفانه مدل اقتصادی حاکم بر این صنعت محصول رقابت و تعادل پایدار میان عرضه و تقاضا نیست بلکه ناشی از طراحی گلخانهای از بالای بانک مرکزی است و به همین دلیل تعادل پایدار وجود ندارد. به هر حال حجم کارمزدهای بانکداری الکترونیک بسیار بالاست و متاسفانه وظیفه پرداخت این کارمزدها نیز بر دوش خود بانکها افتاده و در سالهای اخیر که بانکها با کاهش نرخ سود بانکی متناسب با نرخ تورم، دچار افت درآمد شده و مجبور به کاهش هزینهها شدهاند این کارمزدها به یک مانع جدی در توسعه بانکداری الکترونیک در ایران تبدیل شده است.
مهمترین چالش بانکداری الکترونیک در ایران چیست؟
به غیر از بحث مدل اقتصادی حاکم بر این حوزه که اشاره کردم، مهمترین چالش دیگر بانکداری الکترونیک در ایران دغدغه حفظ اطلاعات شخصی، حریم خصوصی مشتریان و امنیت است. البته وضعیت ما از این لحاظ خوب است و کمترین حجم تخلفات و جرائم در حوزه آیتی در صنعت بانکی بوده اما به هر حال از منظر مشتریان کماکان این چالش مهمی است. گزارشها و مطالعات مختلف نشان میدهد که امنیت در حوزه بانکداری، تقریباً اولویت اول مشتریان در همه دنیاست. البته از حق نگذریم بانکداری الکترونیک یکی از موفقترین جنبههای بانکداری در ایران است. همچنین اگر با حوزههای دیگر صنعت IT هم مقایسه کنیم، یکی از موفقترینها در این عرصه در ایران به شمار میرود. از این جهت طبیعتاً زیرساخت مناسبی ایجاد شده و نیروی انسانی خوبی شکل گرفته شده و قطعاً ظرفیت نوسازی هم وجود دارد. اما یکی از اشکالات موجود این است که ساختار این صنعت مناسب استفاده مطلوب از این زیرساخت نیست.
یکی از جنبههای بهبود این ساختار تفکیک وظایف بانکها و شرکتهای پرداخت است. هماکنون عملاً شرکتهای پرداخت در کنترل بانکها هستند. معتقدم تا زمانی که بازیگران صنعت پرداخت و بازیگران صنعت بانکداری از یکدیگر تفکیک نشوند و این دو بازیگر که نقشهای متفاوت، اما مرتبط با یکدیگر دارند بر اساس منافع متفاوت خود تصمیمات اقتصادی نگیرند، نمیتوان انتظار اتفاقی فراتر از روندهای کنونی را داشت. اگر قرار باشد تحولی در بانکداری الکترونیک ایجاد شود، مستلزم این است که چشمانداز ما از بانکداری الکترونیک به فناوری مالی (Financial Technology) تغییر یابد. در فناوری مالی، شرکتهای پرداخت تنها به بانکها سرویس نمیدهند، بلکه باید به صنعت بیمه و بازار سرمایه هم سرویس دهند. اما در وضعیت فعلی شرکتهای پرداخت عملاً به عنوان شرکتهای بانکداری الکترونیک کار میکنند و تنها یک بخش از صنعت مالی را میبینند. به نظر من ما چارهای جز تفکیک این نقشها نداریم تا کل صنعت مالی از این بازیگرها استفاده کنند و این بازیگران یاد بگیرند روی پای خود بایستند و دستشان را در جیب بانکها نکنند و با درآمدی که به صورت مستقیم از طریق سرویسدهی به مشتریان به دست میآورند بقای خود را تضمین کنند.
شما چشمانداز رشد بانکداری الکترونیک در ایران را چگونه میبینید؟
به گمان من در بلندمدت مسیر بهبود و تحول در بانکداری الکترونیک از مسیر «بانکداری باز» میگذرد. مهمترین مولفه بانکداری در گذشته شعب بودند که از طریق آن به مردم خدمات میدادند. اما در چارچوب «بانکداری باز» بانکها به یک پلتفورم یا زیرساخت تبدیل میشوند و از چاردیواری بسته خود خارج میشوند. قرار نیست همه محصولات درون بانکها تولید شود. بستر باید فراهم شود تا دیگران روی آن بستر سرویس بدهند. PayPal در دنیا دقیقاً با همین بستر شکل گرفت. در ایران هم بازیگران جدید نظیر استارتآپهای حوزه فینتک یا سرویسدهندگان مالی غیربانکی در حال ظهور هستند. البته بانکها کماکان خدمات پایهای بانکداری نظیر افتتاح حساب، تسهیلات و یکسری سرویسهای کلیدی را ارائه میدهند ولی سرویسهای ارزش افزوده را دیگران بهتر ارائه خواهند داد. بانکداری باز، چشمانداز آینده تحول نظام بانکی است که بانکداری الکترونیک مهمترین و کلیدیترین نقش را در تحققش دارد.
ارسال نظر