سازوکار سرکوب تولید در ایران چیست؟
خودزنی ارزی بیمار هلندی
میلاد محمدی
عضو گروه تحلیل
در حالی که اقتصادهای جهانی میکوشند با استفاده از دستکاری در قیمت ارزهای ملی خود و تضعیف ارزش پول داخلی با رکود اقتصادی مقابله کنند، معضل بیماری هلندی در ایران همچنان وجود دارد و تخریب ساختارهای اقتصادی از ناحیه این مساله همچنان ادامه دارد. امری که موجب میشود رقابتپذیری تولید و صادرات ایرانی، از دو ناحیه خارج و داخل و با دو مکانیزم متفاوت، بیش از پیش تضعیف شود.
تقویت مصنوعی ارزش ریال
اقتصاد ایران سالهاست که به دلیل وجود مازاد ارزی ناشی از فروش نفت خام، به عارضهای تحت عنوان بیماری هلندی مبتلاست.
عضو گروه تحلیل
در حالی که اقتصادهای جهانی میکوشند با استفاده از دستکاری در قیمت ارزهای ملی خود و تضعیف ارزش پول داخلی با رکود اقتصادی مقابله کنند، معضل بیماری هلندی در ایران همچنان وجود دارد و تخریب ساختارهای اقتصادی از ناحیه این مساله همچنان ادامه دارد. امری که موجب میشود رقابتپذیری تولید و صادرات ایرانی، از دو ناحیه خارج و داخل و با دو مکانیزم متفاوت، بیش از پیش تضعیف شود.
تقویت مصنوعی ارزش ریال
اقتصاد ایران سالهاست که به دلیل وجود مازاد ارزی ناشی از فروش نفت خام، به عارضهای تحت عنوان بیماری هلندی مبتلاست.
میلاد محمدی
عضو گروه تحلیل
در حالی که اقتصادهای جهانی میکوشند با استفاده از دستکاری در قیمت ارزهای ملی خود و تضعیف ارزش پول داخلی با رکود اقتصادی مقابله کنند، معضل بیماری هلندی در ایران همچنان وجود دارد و تخریب ساختارهای اقتصادی از ناحیه این مساله همچنان ادامه دارد. امری که موجب میشود رقابتپذیری تولید و صادرات ایرانی، از دو ناحیه خارج و داخل و با دو مکانیزم متفاوت، بیش از پیش تضعیف شود.
تقویت مصنوعی ارزش ریال
اقتصاد ایران سالهاست که به دلیل وجود مازاد ارزی ناشی از فروش نفت خام، به عارضهای تحت عنوان بیماری هلندی مبتلاست. در ادبیات اقتصادی، بیماری هلندی را در سرفصل «نفرین منابع» یا «شومی منابع» دستهبندی میکنند و مورد بررسی قرار میدهند. برای توضیح این پدیده ابتدا باید به مکانیزم تعیین قیمت ارز در اقتصاد اشاره کرد که تحت تاثیر جریانهای عرضه و تقاضای ارزی صورت میگیرد.
مثل هر کالای دیگر، انتظار میرود با ظهور مازاد ارزی ناشی از افزایش خالص صادرات، قیمت در بازار ارز کاهش پیدا کند. به همین شیوه، تعادل عرضه و تقاضا در بازار ارز منجر به این میشود که وجود مازاد تقاضای ارزی، فشاری به قیمت برای افزایش ایجاد کند. این مکانیزمها منجر به این میشود که قیمت ارز کشورهای مختلف نسبت به یکدیگر در تعادل قرار گیرد و هیچ اقتصادی نتواند به شکل معمول در بلندمدت با مازاد تجاری (بیشتر بودن صادرات نسبت به واردات) یا کسری تجاری (بیشتر بودن واردات نسبت به صادرات) مواجه باشد. در نتیجه، در بازار ارز نیز قیمت به مثابه یک عامل تعادلبخش وارد عمل میشود و رقابتپذیری تولیدات کشورهای مختلف در مقابل هم را هم حفظ میکند. با این حال، این قضیه در شکل ساده اقتصاد برقرار است و در اقتصادهای واقعی، وجود جریانهای ارزی غیر از صادرات و واردات و همچنین، مانعسازی مصنوعی از سوی دولتها برای جریان ارزی (مانند مکانیزمهای مورد استفاده در جنگ ارزی فعلی)، به تغییراتی در این فرآیند منجر میشود.
بیماری هلندی و تضعیف رقابتپذیری
یک حالت ویژه، در اقتصادهایی ایجاد میشود که «صادرکننده منابع» طبیعی هستند؛ چنان که «درآمد حاصل از فروش منابع» در این کشورها در مقایسه با کل تولید اقتصاد قابل توجه باشد و نیز، قیمت این منابع با هزینه استخراج آنها، فاصله قابل توجهی داشته باشد. این امر منجر به این میشود که تعادل قیمتی در بازار ارز این کشورها، به زیان تولید داخلی و به نفع واردات تغییر کند. مشابه این قضیه، در سالهای مربوط به نیمه دوم دهه ۸۰، در اقتصاد ایران به وقوع پیوست و افزایش صادرات نفتی با جهش قیمت نفت، به افزایش قابل توجه درآمدهای ارزی، کاهش قیمت واقعی ارز و در نتیجه، سیطره واردات بر ساختارهای اقتصادی ایران منجر شد. در حال حاضر نیز با وجود اینکه این اثر تا حد زیادی کمرنگ شده است و درآمد ارزی قابل انتظار ناشی از صادرات نفتی در سال جاری با مقدار این درآمدها در سالهای پایانی دهه ۸۰ اصلا قابل مقایسه نیست، ولی این مکانیزم تضعیف تقویت پول ملی، همچنان وجود دارد و بهعنوان یک عامل مالیاتی برای تولید و صادرات داخلی و یک یارانه برای واردات عمل میکند.
راهحلی که برای این موضوع در تجارب جهانی مورد استفاده قرار گرفته، استفاده از مکانیزمهایی مثل صندوقهای ثروت ملی (SWF) به منظور جلوگیری از تبدیل درآمدهای ارزی به پول داخلی و اثرات زیانبار ورود این درآمدهاست. در این صندوقها، ثروت ارزی کشورها صرف سرمایهگذاریهای ارزی در خارج از مرزها میشود و سود ناشی از این سرمایهگذاری نیز، به داراییهای ملی کشور اضافه میشود. در کنار این اهداف، استفاده از این صندوقها دستاوردهای دیگری نیز برای اقتصاد کشورهای درگیر «معمای فراوانی (منابع)» به همراه دارد. بهعنوان مثال، از اثرگذاری نوسانهای قیمتی بازارهای جهانی مثل نفت بر اقتصاد داخل (از طریق مکانیزم بودجه و نرخ ارز) جلوگیری میکند و مهمتر از این، یک دغدغه اخلاقی یعنی جلوگیری از مصرف ثروتهای بین نسلی برای نیازهای جاری و کوتاهمدت را برطرف میکند.
جنگ ارزی برای مقابله با رکود
با وجود این که اقتصاد ایران دهههاست از معضل استفاده ناکارا از درآمدهای نفتی رنج میبرد، نه تنها راهحل موثری برای این مساله اندیشیده نشده و ابزارهایی مثل «حساب ذخیره ارزی» و «صندوق توسعه ملی» نیز به گونهای موثر نتوانستند جلوی تبعات نامطلوب بیماری هلندی را بگیرند، بلکه استراتژی ارزی کشور در مقابل موضوعاتی مثل جنگ ارزی نیز کاملا ناآماده و حتی بعضا، بیاطلاع ظاهر شده است. این موضوع ایران را به یکی از بازارهای مصرفی جذاب برای تولیدکنندگان خارجی تبدیل کرده و جلوی رشد اغلب محصولات و برندهای داخلی را نیز گرفته است.
یعنی در شرایطی که به دلیل وجود ارزش افزوده بالای نفت خام و بیربطی این ارزش افزوده با توان تولید داخلی، اقتصاد ایران از یک جریان ارزی چشمگیر به «ظاهر» نفع میبرد و این جریان، با تقویت ارزش ریال، تولید محصولات دیگر را دشوار میکند؛ رقبای ایران برای تحریک بیشتر توان تولید داخلی، به ایزوله کردن مازاد ارزی و در نتیجه، تضعیف پول داخلی برای کسب توان رقابتپذیری قیمتی بیشتر دست میزنند. امری که میتواند یکی از دلایل ناکامی تولید در ایران را آشکار کند.
عضو گروه تحلیل
در حالی که اقتصادهای جهانی میکوشند با استفاده از دستکاری در قیمت ارزهای ملی خود و تضعیف ارزش پول داخلی با رکود اقتصادی مقابله کنند، معضل بیماری هلندی در ایران همچنان وجود دارد و تخریب ساختارهای اقتصادی از ناحیه این مساله همچنان ادامه دارد. امری که موجب میشود رقابتپذیری تولید و صادرات ایرانی، از دو ناحیه خارج و داخل و با دو مکانیزم متفاوت، بیش از پیش تضعیف شود.
تقویت مصنوعی ارزش ریال
اقتصاد ایران سالهاست که به دلیل وجود مازاد ارزی ناشی از فروش نفت خام، به عارضهای تحت عنوان بیماری هلندی مبتلاست. در ادبیات اقتصادی، بیماری هلندی را در سرفصل «نفرین منابع» یا «شومی منابع» دستهبندی میکنند و مورد بررسی قرار میدهند. برای توضیح این پدیده ابتدا باید به مکانیزم تعیین قیمت ارز در اقتصاد اشاره کرد که تحت تاثیر جریانهای عرضه و تقاضای ارزی صورت میگیرد.
مثل هر کالای دیگر، انتظار میرود با ظهور مازاد ارزی ناشی از افزایش خالص صادرات، قیمت در بازار ارز کاهش پیدا کند. به همین شیوه، تعادل عرضه و تقاضا در بازار ارز منجر به این میشود که وجود مازاد تقاضای ارزی، فشاری به قیمت برای افزایش ایجاد کند. این مکانیزمها منجر به این میشود که قیمت ارز کشورهای مختلف نسبت به یکدیگر در تعادل قرار گیرد و هیچ اقتصادی نتواند به شکل معمول در بلندمدت با مازاد تجاری (بیشتر بودن صادرات نسبت به واردات) یا کسری تجاری (بیشتر بودن واردات نسبت به صادرات) مواجه باشد. در نتیجه، در بازار ارز نیز قیمت به مثابه یک عامل تعادلبخش وارد عمل میشود و رقابتپذیری تولیدات کشورهای مختلف در مقابل هم را هم حفظ میکند. با این حال، این قضیه در شکل ساده اقتصاد برقرار است و در اقتصادهای واقعی، وجود جریانهای ارزی غیر از صادرات و واردات و همچنین، مانعسازی مصنوعی از سوی دولتها برای جریان ارزی (مانند مکانیزمهای مورد استفاده در جنگ ارزی فعلی)، به تغییراتی در این فرآیند منجر میشود.
بیماری هلندی و تضعیف رقابتپذیری
یک حالت ویژه، در اقتصادهایی ایجاد میشود که «صادرکننده منابع» طبیعی هستند؛ چنان که «درآمد حاصل از فروش منابع» در این کشورها در مقایسه با کل تولید اقتصاد قابل توجه باشد و نیز، قیمت این منابع با هزینه استخراج آنها، فاصله قابل توجهی داشته باشد. این امر منجر به این میشود که تعادل قیمتی در بازار ارز این کشورها، به زیان تولید داخلی و به نفع واردات تغییر کند. مشابه این قضیه، در سالهای مربوط به نیمه دوم دهه ۸۰، در اقتصاد ایران به وقوع پیوست و افزایش صادرات نفتی با جهش قیمت نفت، به افزایش قابل توجه درآمدهای ارزی، کاهش قیمت واقعی ارز و در نتیجه، سیطره واردات بر ساختارهای اقتصادی ایران منجر شد. در حال حاضر نیز با وجود اینکه این اثر تا حد زیادی کمرنگ شده است و درآمد ارزی قابل انتظار ناشی از صادرات نفتی در سال جاری با مقدار این درآمدها در سالهای پایانی دهه ۸۰ اصلا قابل مقایسه نیست، ولی این مکانیزم تضعیف تقویت پول ملی، همچنان وجود دارد و بهعنوان یک عامل مالیاتی برای تولید و صادرات داخلی و یک یارانه برای واردات عمل میکند.
راهحلی که برای این موضوع در تجارب جهانی مورد استفاده قرار گرفته، استفاده از مکانیزمهایی مثل صندوقهای ثروت ملی (SWF) به منظور جلوگیری از تبدیل درآمدهای ارزی به پول داخلی و اثرات زیانبار ورود این درآمدهاست. در این صندوقها، ثروت ارزی کشورها صرف سرمایهگذاریهای ارزی در خارج از مرزها میشود و سود ناشی از این سرمایهگذاری نیز، به داراییهای ملی کشور اضافه میشود. در کنار این اهداف، استفاده از این صندوقها دستاوردهای دیگری نیز برای اقتصاد کشورهای درگیر «معمای فراوانی (منابع)» به همراه دارد. بهعنوان مثال، از اثرگذاری نوسانهای قیمتی بازارهای جهانی مثل نفت بر اقتصاد داخل (از طریق مکانیزم بودجه و نرخ ارز) جلوگیری میکند و مهمتر از این، یک دغدغه اخلاقی یعنی جلوگیری از مصرف ثروتهای بین نسلی برای نیازهای جاری و کوتاهمدت را برطرف میکند.
جنگ ارزی برای مقابله با رکود
با وجود این که اقتصاد ایران دهههاست از معضل استفاده ناکارا از درآمدهای نفتی رنج میبرد، نه تنها راهحل موثری برای این مساله اندیشیده نشده و ابزارهایی مثل «حساب ذخیره ارزی» و «صندوق توسعه ملی» نیز به گونهای موثر نتوانستند جلوی تبعات نامطلوب بیماری هلندی را بگیرند، بلکه استراتژی ارزی کشور در مقابل موضوعاتی مثل جنگ ارزی نیز کاملا ناآماده و حتی بعضا، بیاطلاع ظاهر شده است. این موضوع ایران را به یکی از بازارهای مصرفی جذاب برای تولیدکنندگان خارجی تبدیل کرده و جلوی رشد اغلب محصولات و برندهای داخلی را نیز گرفته است.
یعنی در شرایطی که به دلیل وجود ارزش افزوده بالای نفت خام و بیربطی این ارزش افزوده با توان تولید داخلی، اقتصاد ایران از یک جریان ارزی چشمگیر به «ظاهر» نفع میبرد و این جریان، با تقویت ارزش ریال، تولید محصولات دیگر را دشوار میکند؛ رقبای ایران برای تحریک بیشتر توان تولید داخلی، به ایزوله کردن مازاد ارزی و در نتیجه، تضعیف پول داخلی برای کسب توان رقابتپذیری قیمتی بیشتر دست میزنند. امری که میتواند یکی از دلایل ناکامی تولید در ایران را آشکار کند.
ارسال نظر