تیغ«لغو» برحنجره موسیقی فاخر
میگویند بر صفحه مسی ای که به همراه کاوشگر «وویجر یک» در سال ۱۹۷۷ به فضا فرستاده شده علاوهبر صدای قلب انسان، امواج ساحل و رعد و برق و دیگر صداهای طبیعی و آثاری از موسیقی فولکلوریک و مدرن ملل گوناگون روی زمین نیز گنجانده شده است. این صفحه مسی حامل پیامی از طرف زمینیان به موجودات احتمالی واجد درک و فرهنگ و دانش در سماوات است تا از طریق موسیقی با انسان تماس بگیرند؛ این زبان مشترک آدمی، فراسوی نژاد و قومیت و ملیت است؛ به سخن دیگر انسان هیچ جایگزین موثر دیگری برای ارتباط با موجودات سماوی غیراز ادای صوت و زبان موسیقی ندارد.
میگویند بر صفحه مسی ای که به همراه کاوشگر «وویجر یک» در سال 1977 به فضا فرستاده شده علاوهبر صدای قلب انسان، امواج ساحل و رعد و برق و دیگر صداهای طبیعی و آثاری از موسیقی فولکلوریک و مدرن ملل گوناگون روی زمین نیز گنجانده شده است. این صفحه مسی حامل پیامی از طرف زمینیان به موجودات احتمالی واجد درک و فرهنگ و دانش در سماوات است تا از طریق موسیقی با انسان تماس بگیرند؛ این زبان مشترک آدمی، فراسوی نژاد و قومیت و ملیت است؛ به سخن دیگر انسان هیچ جایگزین موثر دیگری برای ارتباط با موجودات سماوی غیراز ادای صوت و زبان موسیقی ندارد.
طی هفتههای اخیر لغو پیاپی کنسرتهای موسیقی در ایران این پرسش را بهوجود آورده که چه چیزی جایگزین این کنسرتها میشود؛ کنسرتهایی که در چارچوب سیاستهای فرهنگی نظام برنامهریزی و اجرا میشود و مجوزهای قانونی را نیز پس از طی مراحل پیچیده اداری دریافت کردهاند. آیا لغو موسیقی فاخر و آبرومند کیهان کلهر یا گروه «جیپسی کینگ» به معنای اجازه ورود به موسیقیهای مبتذل نیست که با وجود امکانات و شگلگیری رسانههای مدرن به صورت روزافزون تولید شده و رواج مییابد؟ اهالی و استادان موسیقی از طریق همین کنسرتها است که میتوانند با مخاطبان خود تماس گرفته و افزون بر تاثیرگذاری و تاثیرپذیری، معیشت خود را تامین کنند. در واقع برگزاری کنسرت یک اتفاق فرهنگی و اقتصادی است که لغو آن موجب خسران توامان در این بخشها میشود. چندی پیش محمد رضا درویشی، پژوهشگر برجسته، در آیین اختتامیه فستیوال موسیقی نواحی سخنی گفت که سخت تاملبرانگیز است. او به صراحت یادآوری کرد که بنیانهای موسیقی نواحی و فولکلوریک ایران به دلیل بیتوجهی و غفلت از بین رفته و این نوع موسیقی که دستاورد چند هزاره فرهنگ و تمدن ایرانی است، دچار بحران جدی شده است.
ابونصر فارابی که ابن سینا او را استاد خود دانسته است در کتاب «موسیقی کبیر» انواع موسیقی را به طرز تاملبرانگیزی به سه قسم تقسیمبندی کرده است؛ قسم اول: موسیقی نشاط انگیز است که برای انسان دلنشین و آرامشافزا است و برای رفع خستگی به کار میرود.قسم دوم برای انسان دلنشین است و علاوهبر آن با ایجاد احساسهای مختلف قوهء تخیل و تصویر ما را برمی انگیزد و تصاویری از اشیا در ذهن ایجاد میکند. میتوان این نوع موسیقی را احساس انگیز نامید. قسم سوم دربرگیرنده نوعی از موسیقی است که حالات روحی انسان را نشان میدهد و میتوان آن را مخیل و خیالانگیز نامید.
دیدگاه فارابی راجع به موسیقی هنوز نیز کماکان به قوت خود باقی است؛ دیدگاهی که موسیقی را در مقام یک ضرورت انسانی مینشاند و آن را از الزامات اندیشیدن و زیست بشر میداند. دکتر داوری اردکانی در یک سخنرانی با اشاره به همین دیدگاه و تحلیل فارابی گفته است: «نظر فارابی نظر فیلسوف است. او موسیقی را در نسبت با ریاضی و ریاضی را در نسبت با علوم دیگر میبیند.»
چنین است که موسیقی جدی هرگز به معنایی «لهو و لعب» نیست، بلکه «مولد احساس» و زبان مشترک انسان و طبیعت است.
طی هفتههای اخیر لغو پیاپی کنسرتهای موسیقی در ایران این پرسش را بهوجود آورده که چه چیزی جایگزین این کنسرتها میشود؛ کنسرتهایی که در چارچوب سیاستهای فرهنگی نظام برنامهریزی و اجرا میشود و مجوزهای قانونی را نیز پس از طی مراحل پیچیده اداری دریافت کردهاند. آیا لغو موسیقی فاخر و آبرومند کیهان کلهر یا گروه «جیپسی کینگ» به معنای اجازه ورود به موسیقیهای مبتذل نیست که با وجود امکانات و شگلگیری رسانههای مدرن به صورت روزافزون تولید شده و رواج مییابد؟ اهالی و استادان موسیقی از طریق همین کنسرتها است که میتوانند با مخاطبان خود تماس گرفته و افزون بر تاثیرگذاری و تاثیرپذیری، معیشت خود را تامین کنند. در واقع برگزاری کنسرت یک اتفاق فرهنگی و اقتصادی است که لغو آن موجب خسران توامان در این بخشها میشود. چندی پیش محمد رضا درویشی، پژوهشگر برجسته، در آیین اختتامیه فستیوال موسیقی نواحی سخنی گفت که سخت تاملبرانگیز است. او به صراحت یادآوری کرد که بنیانهای موسیقی نواحی و فولکلوریک ایران به دلیل بیتوجهی و غفلت از بین رفته و این نوع موسیقی که دستاورد چند هزاره فرهنگ و تمدن ایرانی است، دچار بحران جدی شده است.
ابونصر فارابی که ابن سینا او را استاد خود دانسته است در کتاب «موسیقی کبیر» انواع موسیقی را به طرز تاملبرانگیزی به سه قسم تقسیمبندی کرده است؛ قسم اول: موسیقی نشاط انگیز است که برای انسان دلنشین و آرامشافزا است و برای رفع خستگی به کار میرود.قسم دوم برای انسان دلنشین است و علاوهبر آن با ایجاد احساسهای مختلف قوهء تخیل و تصویر ما را برمی انگیزد و تصاویری از اشیا در ذهن ایجاد میکند. میتوان این نوع موسیقی را احساس انگیز نامید. قسم سوم دربرگیرنده نوعی از موسیقی است که حالات روحی انسان را نشان میدهد و میتوان آن را مخیل و خیالانگیز نامید.
دیدگاه فارابی راجع به موسیقی هنوز نیز کماکان به قوت خود باقی است؛ دیدگاهی که موسیقی را در مقام یک ضرورت انسانی مینشاند و آن را از الزامات اندیشیدن و زیست بشر میداند. دکتر داوری اردکانی در یک سخنرانی با اشاره به همین دیدگاه و تحلیل فارابی گفته است: «نظر فارابی نظر فیلسوف است. او موسیقی را در نسبت با ریاضی و ریاضی را در نسبت با علوم دیگر میبیند.»
چنین است که موسیقی جدی هرگز به معنایی «لهو و لعب» نیست، بلکه «مولد احساس» و زبان مشترک انسان و طبیعت است.
ارسال نظر