حادثه «کریزی موس» شهربازی ارم هنوز به توقف این مجموعه منجر نشده است
تفریحی که به قیمت سلامتی سه دختر تمام شد
«متاسفانه در برخی از اخبار حتی محل وقوع این حادثه شهربازی لونای یک اعلام شده بود درحالیکه حادثه در لونای دو رخ داده است. دیروز فاضلاب باغ وحش پارک ارم افتتاح شد و من فکر میکنم باید به این خبر نیز پرداخته میشد. از سوی دیگر در برخی رسانهها گفته شده بود که وسایل شهربازی استاندارد نیستند؛ درحالیکه تمامی تجهیزات پارک ارم استاندارد دارند. » آنچه خواندید نخستین واکنش جهانگیر مدیر عامل پارک ارم است. گویی او خبر ندارد که یکی از سه دختری که در پی سانحه وسیله مستقر در مجموعه تحت مدیریت او حادثه دیده قطع نخاع شده است و دو دختر دیگر از ناحیه گردن و کمر آسیب جدی دیدهاند.
«متاسفانه در برخی از اخبار حتی محل وقوع این حادثه شهربازی لونای یک اعلام شده بود درحالیکه حادثه در لونای دو رخ داده است. دیروز فاضلاب باغ وحش پارک ارم افتتاح شد و من فکر میکنم باید به این خبر نیز پرداخته میشد. از سوی دیگر در برخی رسانهها گفته شده بود که وسایل شهربازی استاندارد نیستند؛ درحالیکه تمامی تجهیزات پارک ارم استاندارد دارند.» آنچه خواندید نخستین واکنش جهانگیر مدیر عامل پارک ارم است. گویی او خبر ندارد که یکی از سه دختری که در پی سانحه وسیله مستقر در مجموعه تحت مدیریت او حادثه دیده قطع نخاع شده است و دو دختر دیگر از ناحیه گردن و کمر آسیب جدی دیدهاند. pic1
۴۸ ساعت قبل از این اظهارنظر آن سه دختر جوان هم گمان نمیبردند چه سرنوشتی در تهران در کمینشان نشسته است. «رکسانا»، «نگار» و «مانیا» با هم دوست بودند. پسرخاله «رکسانا» با «نگار» نامزد کرده بودند. «رکسانا» در آلمان زبان آلمانی میخواند و با توجه به قواعد دانشگاهش امتحانات را در این کشور میداد. «نگار» تازه چند روز بود که از پایان نامهاش در رشته طراحی پارچه دفاع کرده بود و حالا خوشحال از فارغ التحصیلی او دوستان جمع شدند و قرار گذاستند برای دمی دور از شدن از برنامه روزانه به تفریح بروند. مقصدشان شد پارک ارم. با خود گفتند میرویم و سوار وسایل بازی میشویم، هیجان بازی حالمان را عوض میکند، جیغ میزنیم و فریاد میکشیم بیآنکه کسی بگوید هیس... هیس... صدایتان بلند است. مقصد شد پارک ارم؛ جایی که فضایی عمومی محسوب میشود و اشکال و ایرادی برای حضور در آن نیست. جایی که میشد تا پاسی از شب در آن امنیت داشته باشند؛ اما هنوز دو عقربه بزرگ و کوچک ساعت در آن شامگاه به هم نرسیده بودند که صدای جیغها و فریادهای ناشی از هیجان زنگ دیگری در خود گرفت. جیغها همه از ترس بود، فریادها حکایت از طلب کمک داشت. صدایی عجیب از آن وسیله هیولاگونه درآمد. یکی از کابینهای «کریزی موس» از بقیه جدا شد، یک بار افتاد روی بخشی از مسیر و بعد دوباره روی آن دوام نیاورد و به زمین سقوط کرد. همان کابینی که «رکسانا»، «مانیا» و «نگار» در آن نشسته بودند. همه صداها خاموش شد؛ همه نگاهها به یک سو برگشت. جایی که کابین این سه دختر جوان افتاده بود. هنوز میشد نالهشان را شنید. پس زندهاند؛ اما خبری از تیمهای امدادی نبود؛ از آتشنشانی و اورژانس هم همینطور.«۲۵ ساله، زن، سقوط از ارتفاع ۶ متری در شهربازی ارم. آسیبدیدگی از ناحیه سر، کمر و گردن. پنج مهره کمرش مو برداشته و گردنش نیاز به جراحی دارد، نقاط مختلفی از سرش هم ضرب دیده و در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان تحت نظر است»؛ این وضعیت جسمانی «رکسانا فرهی» است وقتی تکنیسین اورژانس میخواست گزارش موقعیت او را به بیمارستانی که میخواستند تحویلش بگیرند بدهد. pic۲
شرایطش بهتر از «مانیا یوسفی» و «نگارقربانی» بود و حداقل امکان صحبت برایش وجود دارد. نگار و مانیا که 24 و 28 ساله هستند شرایط جسمی وخیمتری نسبت به رکسانا 25 ساله دارند و بیهوشند. نگار، مهرههای کمرش شکسته و به نخاعش آسیب جدی وارد شده، طوری که نمیتواند پاهایش را تکان بدهد. «مانیا» اما وضعش خیلی خوب نبود، دندههایش شکسته و باعث خونریزی ریهاش شده، دست چپش هم از چند نقطه شکسته است.
آنها را ابتدا به بیمارستان رسول اکرم منتقل کردند؛ اما بعد بیمارستان نورافشار در نیاوران پذیرای یکی از آنها شد و بیمارستان آسیا در خیابان بخارست تهران میزبان دیگری.
«سینا فرهی»، پدر رکسانا فرهی درباره این حادثه و کیفیت آن میگوید: «در نوشهر بودم که حدود ساعت 10:30 شب با من تماس گرفتند و از وقوع حادثه برای رکسانا خبر دادند، متوجه هیچ چیز نشدم و سریعا آماده حرکت به تهران شدم و یادم هست تنها جملهای که به زبان آوردم این بود که رکسانا را تکان ندهید. متاسفانه شرایط رسیدگی در این بیمارستان مناسب نبود و حتی در آیسییو این بیمارستان جایی برای پذیرش این سه نفر وجود نداشت.»
پدر رکسانا درباره پیگیریهای این حادثه و برخورد مسوولان پارک ارم نیز توضیح میدهد: «هنگام وقوع حادثه هیچ یک از مسوولان پارک در محل حضور نداشتند، اما حوالی ساعت دو ظهر شنبه فردی که خود را نماینده بنیاد مستضعفان معرفی کرد به همراه یکی از مدیران پارک ارم به بیمارستان آمد و پیگیر حال فرزندان ما شدند و قول دادند که تمامی هزینههای بیمارستان را پرداخت کنند.»
« چند واحد بیشتر تا پایان تحصیلات رکسانا در آلمان باقی نمانده بود او برای امتحاناتش به این کشور سفر میکرد و منتظر بودیم تا پس از پایان تحصیلاتش در شهریور ماه با پیمان ازدواج کند که این حادثه رخ داد و امیدواریم تا آن زمان مشکلش حل شده باشد.»
پیمان، نامزد رکسانا نیز درباره این حادثه میگوید: «زمان حضور نیروهای امدادی به قدری طول کشید که من در ارتفاع حدود هشت متری از ریلها و داربستهای دستگاه خودم را به پایین رساندم، متاسفانه درحالیکه این حادثه حوالی ساعت ۱۰:۳۰ شب رخ داد اما نیروهای امدادی اعم از آتش نشانی و اورژانس دیررسیدند که من نمیدانم موضوع دیر به آنها اطلاع داده شده بود یا آنها دیر به محل رسیدند.»pic۳
«مانیا یوسفی» در بیمارستان نور افشار فرمانیه بستری شده و تحت مراقبت است، یکی از پرستاران نورافشار در همان روز بعد از حادثه درباره وضعیتش میگوید: «خون ریهاش تخلیه شده و از خونریزی آن جلوگیری شده است، اما نیازمند چند عمل جراحی است و از ناحیه دست و گردن نیز آسیبهای جدی دیده است.»
مانیای ۲۹ ساله مهندس کشاورزی است و به گفته پدرش «محمد یوسفی»، حدود ۱۸ نقطه از بدنش دچار شکستگی شده و یک روز پس از حادثه پزشکان به ترکخوردگی سه نقطه از استخوان لگنش پی بردهاند. پدر مانیا میگوید: «چند عمل جراحی روی دخترم انجام شده و متاسفانه وضعیت مناسبی ندارد، بیش از نیمی از مهرههای کمرش شکسته و ساعد دست چپش کاملا از بین رفته است، در سه مرحله دچار خونریزی مغزی شده بود که خوشبختانه رفع شد اما شکستگی دنده چپش باعث پارگی و له شدن ریهاش شده و همین اتفاق شرایطش را وخیمتر کرده است»خانوادهها شکایت از عاملان این حادثه را در دادسرای ناحیه پنج پایتخت طرح کردهاند. عصر یکشنبه ۲۱ اردیبهشت رئیس دادسرای ناحیه پنج با حضور در محل بیمارستان آسیا در جریان روند درمان نگار و رکسانا قرار گرفت. پلیس فقط توانسته از «رکسانا» که در زمان انتقال به بیمارستان به هوش بوده تحقیقی به عمل آورد.
به قول احمدحکیمی پور، عضو شورای شهر تهران، «متاسفانه باید خدایی نکرده اتفاقی بیفتد تا در این زمینه ورود کنیم؛ بنابراین باید در این زمینه شهرداری و دستگاههای مربوطه بهصورت جدی به مساله ورود کنند.» او روز بعد از حادثه به «ایسنا» توضیح داده است: «امنیت مردم از دغدغههای اصلی شورای شهر تهران است و به همین دلیل میتوانیم در حادثه رخ دادهشده ورود کنیم. مسوول مستقیم پارک ارم باید در این زمینه پاسخگو باشد و نسبت به مساله ورود کند.»
پارک ارم از جمله مجموعههایی است که تحت مدیریت بنیاد مستضعفان و جانبازان اداره میشود و زیر نظر شهرداری نیست. برای همین این بار شهرداری نفس راحتی کشید تا مبادا نظیر مساله واژگونی اتوبوس مسیر آزادگان - شریعتی یا حریق خیابان جمهوری که در آن ۲ زن کشته شدند، زیر ذره بین مردم و شوراییها قرار بگیرد.
با این حال معصومه آباد، رئیس کمیته ایمنی و مدیریت بحران شورای اسلامی شهر تهران در نخستین واکنش خود اینگونه توضیح داد که شهربازی ارم تنها شهربازی پایتخت است، تجهیزات فرسودهای دارد و با توجه به حوادثی که دراین پارک رخ میدهد، شورا میتواند درخواست متوقف شدن فعالیت این شهربازی را بکند. مسوولیت شهربازی ارم با شهرداری تهران نیست؛ اما این موضوع باعث نمیشود ما نسبت به حادثهای که جان سه تن از شهروندان دختر تهران را به خطر انداخته و سبب ضایعه نخاعی آنها شده است، بیتفاوت باشیم. متاسفانه کنترل و نظارت درستی نیز بر این تجهیزات وجود ندارد. باید نظام پاسخگویی مسوولان به یک رویه تبدیل شود تا بتوان از بروز حوادث بعدی پیشگیری کرد.»
اما یک روز بعد از همین اظهارنظر او تاکید کرد که این حادثه در شرایطی رخ داده که همه چیز استاندارد بوده است.
فاطمه دانشور و محسن پیرهادی، عضو کمیسیون حقوقی و نظارت شورای شهرتهران دیگر اعضای شورای شهر بودند که در این زمینه به اظهارنظر پرداختند. فاطمه دانشور، عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران تاکید کرده بود:« باید امنیت جانی شهروندان بسیار مهمتر از آن چیزی باشد که هماکنون است. اگر نیروی متخصص و متعدد داشته باشیم نباید چنین اتفاقاتی رخ دهد؛ بنابراین علت وجود چنین حوادثی نبود نیروی متخصص و متعهد است.»pic4
همچنین پیرهادی نیز گفته بود: «برخی در مسائلی که با جان مردم مرتبط است، بیدقت و بیتعهد رفتار میکنند، و سبب بروز اتفاقات بزرگ که خسارت جانی نیز در پی دارد، میشوند. این بیدقتیها میتواند یک پروژه را زیر سوال ببرد.»واقعیت این است که حوادث شهربازی نخستین بار نیست که در کشورما روی داده است و در دنیا نیز روی میدهد. درست چند روز قبل از حادثه پارک ارم در ورثینگ انگلستان نیز حادثهای روی داد. حدود یک ماه پیش دختر ۱۸ سالهای از ارتفاع ۵/۴ متری چرخ فلک بر زمین سقوط کرد. در اندک زمان نیروهای آتش نشانی به همراه پلیس در صحنه حضور یافتند و این دختر به بیمارستان منتقل شد. خوشبختانه دختر زنده ماند و آسیب زیادی ندید، اما این شهربازی تا اطلاع ثانوی بسته شد تا سازمان HSE یا «بهداشت، ایمنی و محیط» دستور بازگشایی آن را از لحاظ ایمنی بدهد. اما موضوع اینجا است که هنوز پارک و شهربازی ارم فعال است و هیچ دستوری مبنی بر تحقیق و بررسی این شهربازی و ورود سیستمهای نظارتی و ارزیاب استاندارد به آن صورت نگرفته است. درحالیکه انتظار میرفت این شهربازی تا حصول اطمینان از سیستمهایش پلمپ شود. چند هفته پیش دو پسربچه بر اثر ترکیدن قلعه بادی در یکی از شهربازیهای خراسان رضوی کشته شدند.حالا که شما این مطلب را میخوانید حدود ۶ روز از این حادثه سپری شده است؛ اما ۴۰ سال از زمان راهاندازی پارک ارم گذشته است و به قول رئیس کمیته ایمنی شورای اسلامی شهر تهران «۴۰ سال از عمر شهر بازی ارم میگذرد و ما تنها ۳ سال است که شاخصههای استاندارد و ایمنی را در این مجموعه احصا میکنیم. سالها بدون اینکه شاخص ایمنی و استانداردی برای چنین مجموعههایی تعریف کنیم، شهروندان میآمدند از آنها استفاده میکردند.»
ایرج جهانگیرمدیرعامل مجموعه ارم نیز در همین باره به خبرگزاری مهر میگوید: در گام اول باید بگویم ما بدون مجوز سازمان استاندارد مجاز به استفاده از دستگاهها نیستیم. سازمان استاندارد خود بازدیدهای ادواری از دستگاهها دارد که برای برخی قطعات سه ماه یکبار است و برخی که قطعات داخلی هستند، بهطور سالانه این کار انجام میشود. علاوهبر آن دستگاهها سه مرتبه در روز توسط اپراتور، کارشناس فنی و مسوول ذیربط در داخل مجموعه مورد بازبینی قرار میگیرند؛ البته قطعاتی که قابلیت کنترل چشمی را دارند.وی میافزاید: در حادثه فوق کمربند ایمنی سرنشینان باز نشده که نشان میدهد بازبینی دستگاه از سوی ما به درستی انجام شده است.
جهانگیر همچنین توضیح میدهد: اما در خصوص قطعه آسیب دیده، باید گفت کابین این دستگاه از دو بخش تشکیل شده که یک محور در راستای حرکت طولی آن است و یک بخش در راستای حرکت چرخشی، یک شفت فولادی به قطر ۸۵ میلیمتر نیز وظیفه اتصال این دو محور را دارد. باید توجه داشت، ضریب ایمنی این شفت فولادی ۸/۵ بوده که در استانداردهای جهانی برای این دستگاهها حداقل ۵/۲ است، این به آن معنا است که این شفت قادر به تحمل ۸/۵ وزن کابین را میتواند تحمل کند.
اما سوال اینجا است که اگر ما استانداردهایمان چنان است که بیش از 2 برابر توان تحمل آسیب را دارد پس چرا شاهد چنین حوادثی هستیم.این در حالی است که مسلم بیات، مدیرکل استاندارد استان تهران نیز گفته است: نتیجه آزمایشهای این سازمان بهزودی اعلام خواهد شد و شفت آسیب دیده و یک نمونه از شفت سالم دستگاه را باز کرده و برای بررسی به آزمایشگاه فرستادهایم. باید تمام مواردی را که احتمال میرود در بروز این حادثه نقش داشته است، بررسی کنیم. بنابراین بهتر است تا زمان اعلام نتایج بررسیها و آزمایشها صبر و پس از آن با مدرک درباره علت قطعی وقوع این حادثه صحبت کنیم.»
میتوان منتظر نتیجه آزمایشها شد. میتوان حرفهای مدیرعامل پارک ارم را شنید. میتوان حرفهای اعضای شورای شهر تهران که اتفاقا قصد دارند به خوبی این موضوع را پیگیری کنند، هم شنید. اما هیچ کدام از این موارد نه برای «رکسانا» سلامتیاش میشوند و نه برای «نگار» و «مانیا». وقتی دو سال قبل در شورابیل اردبیل حادثهای رخ داد، وقتی در اهواز حادثهای مشابه روی داد و وقتی بسیاری از حوادث مشابه را کنار هم بگذاریم، این سوال پیش میآید که آیا وضعیت ایمنی شهربازیهای ما هم نظیر ایمنی خودروها، اتوبوسها و هواپیماهایمان است؟
۴۸ ساعت قبل از این اظهارنظر آن سه دختر جوان هم گمان نمیبردند چه سرنوشتی در تهران در کمینشان نشسته است. «رکسانا»، «نگار» و «مانیا» با هم دوست بودند. پسرخاله «رکسانا» با «نگار» نامزد کرده بودند. «رکسانا» در آلمان زبان آلمانی میخواند و با توجه به قواعد دانشگاهش امتحانات را در این کشور میداد. «نگار» تازه چند روز بود که از پایان نامهاش در رشته طراحی پارچه دفاع کرده بود و حالا خوشحال از فارغ التحصیلی او دوستان جمع شدند و قرار گذاستند برای دمی دور از شدن از برنامه روزانه به تفریح بروند. مقصدشان شد پارک ارم. با خود گفتند میرویم و سوار وسایل بازی میشویم، هیجان بازی حالمان را عوض میکند، جیغ میزنیم و فریاد میکشیم بیآنکه کسی بگوید هیس... هیس... صدایتان بلند است. مقصد شد پارک ارم؛ جایی که فضایی عمومی محسوب میشود و اشکال و ایرادی برای حضور در آن نیست. جایی که میشد تا پاسی از شب در آن امنیت داشته باشند؛ اما هنوز دو عقربه بزرگ و کوچک ساعت در آن شامگاه به هم نرسیده بودند که صدای جیغها و فریادهای ناشی از هیجان زنگ دیگری در خود گرفت. جیغها همه از ترس بود، فریادها حکایت از طلب کمک داشت. صدایی عجیب از آن وسیله هیولاگونه درآمد. یکی از کابینهای «کریزی موس» از بقیه جدا شد، یک بار افتاد روی بخشی از مسیر و بعد دوباره روی آن دوام نیاورد و به زمین سقوط کرد. همان کابینی که «رکسانا»، «مانیا» و «نگار» در آن نشسته بودند. همه صداها خاموش شد؛ همه نگاهها به یک سو برگشت. جایی که کابین این سه دختر جوان افتاده بود. هنوز میشد نالهشان را شنید. پس زندهاند؛ اما خبری از تیمهای امدادی نبود؛ از آتشنشانی و اورژانس هم همینطور.«۲۵ ساله، زن، سقوط از ارتفاع ۶ متری در شهربازی ارم. آسیبدیدگی از ناحیه سر، کمر و گردن. پنج مهره کمرش مو برداشته و گردنش نیاز به جراحی دارد، نقاط مختلفی از سرش هم ضرب دیده و در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان تحت نظر است»؛ این وضعیت جسمانی «رکسانا فرهی» است وقتی تکنیسین اورژانس میخواست گزارش موقعیت او را به بیمارستانی که میخواستند تحویلش بگیرند بدهد. pic۲
شرایطش بهتر از «مانیا یوسفی» و «نگارقربانی» بود و حداقل امکان صحبت برایش وجود دارد. نگار و مانیا که 24 و 28 ساله هستند شرایط جسمی وخیمتری نسبت به رکسانا 25 ساله دارند و بیهوشند. نگار، مهرههای کمرش شکسته و به نخاعش آسیب جدی وارد شده، طوری که نمیتواند پاهایش را تکان بدهد. «مانیا» اما وضعش خیلی خوب نبود، دندههایش شکسته و باعث خونریزی ریهاش شده، دست چپش هم از چند نقطه شکسته است.
آنها را ابتدا به بیمارستان رسول اکرم منتقل کردند؛ اما بعد بیمارستان نورافشار در نیاوران پذیرای یکی از آنها شد و بیمارستان آسیا در خیابان بخارست تهران میزبان دیگری.
«سینا فرهی»، پدر رکسانا فرهی درباره این حادثه و کیفیت آن میگوید: «در نوشهر بودم که حدود ساعت 10:30 شب با من تماس گرفتند و از وقوع حادثه برای رکسانا خبر دادند، متوجه هیچ چیز نشدم و سریعا آماده حرکت به تهران شدم و یادم هست تنها جملهای که به زبان آوردم این بود که رکسانا را تکان ندهید. متاسفانه شرایط رسیدگی در این بیمارستان مناسب نبود و حتی در آیسییو این بیمارستان جایی برای پذیرش این سه نفر وجود نداشت.»
پدر رکسانا درباره پیگیریهای این حادثه و برخورد مسوولان پارک ارم نیز توضیح میدهد: «هنگام وقوع حادثه هیچ یک از مسوولان پارک در محل حضور نداشتند، اما حوالی ساعت دو ظهر شنبه فردی که خود را نماینده بنیاد مستضعفان معرفی کرد به همراه یکی از مدیران پارک ارم به بیمارستان آمد و پیگیر حال فرزندان ما شدند و قول دادند که تمامی هزینههای بیمارستان را پرداخت کنند.»
« چند واحد بیشتر تا پایان تحصیلات رکسانا در آلمان باقی نمانده بود او برای امتحاناتش به این کشور سفر میکرد و منتظر بودیم تا پس از پایان تحصیلاتش در شهریور ماه با پیمان ازدواج کند که این حادثه رخ داد و امیدواریم تا آن زمان مشکلش حل شده باشد.»
پیمان، نامزد رکسانا نیز درباره این حادثه میگوید: «زمان حضور نیروهای امدادی به قدری طول کشید که من در ارتفاع حدود هشت متری از ریلها و داربستهای دستگاه خودم را به پایین رساندم، متاسفانه درحالیکه این حادثه حوالی ساعت ۱۰:۳۰ شب رخ داد اما نیروهای امدادی اعم از آتش نشانی و اورژانس دیررسیدند که من نمیدانم موضوع دیر به آنها اطلاع داده شده بود یا آنها دیر به محل رسیدند.»pic۳
«مانیا یوسفی» در بیمارستان نور افشار فرمانیه بستری شده و تحت مراقبت است، یکی از پرستاران نورافشار در همان روز بعد از حادثه درباره وضعیتش میگوید: «خون ریهاش تخلیه شده و از خونریزی آن جلوگیری شده است، اما نیازمند چند عمل جراحی است و از ناحیه دست و گردن نیز آسیبهای جدی دیده است.»
مانیای ۲۹ ساله مهندس کشاورزی است و به گفته پدرش «محمد یوسفی»، حدود ۱۸ نقطه از بدنش دچار شکستگی شده و یک روز پس از حادثه پزشکان به ترکخوردگی سه نقطه از استخوان لگنش پی بردهاند. پدر مانیا میگوید: «چند عمل جراحی روی دخترم انجام شده و متاسفانه وضعیت مناسبی ندارد، بیش از نیمی از مهرههای کمرش شکسته و ساعد دست چپش کاملا از بین رفته است، در سه مرحله دچار خونریزی مغزی شده بود که خوشبختانه رفع شد اما شکستگی دنده چپش باعث پارگی و له شدن ریهاش شده و همین اتفاق شرایطش را وخیمتر کرده است»خانوادهها شکایت از عاملان این حادثه را در دادسرای ناحیه پنج پایتخت طرح کردهاند. عصر یکشنبه ۲۱ اردیبهشت رئیس دادسرای ناحیه پنج با حضور در محل بیمارستان آسیا در جریان روند درمان نگار و رکسانا قرار گرفت. پلیس فقط توانسته از «رکسانا» که در زمان انتقال به بیمارستان به هوش بوده تحقیقی به عمل آورد.
به قول احمدحکیمی پور، عضو شورای شهر تهران، «متاسفانه باید خدایی نکرده اتفاقی بیفتد تا در این زمینه ورود کنیم؛ بنابراین باید در این زمینه شهرداری و دستگاههای مربوطه بهصورت جدی به مساله ورود کنند.» او روز بعد از حادثه به «ایسنا» توضیح داده است: «امنیت مردم از دغدغههای اصلی شورای شهر تهران است و به همین دلیل میتوانیم در حادثه رخ دادهشده ورود کنیم. مسوول مستقیم پارک ارم باید در این زمینه پاسخگو باشد و نسبت به مساله ورود کند.»
پارک ارم از جمله مجموعههایی است که تحت مدیریت بنیاد مستضعفان و جانبازان اداره میشود و زیر نظر شهرداری نیست. برای همین این بار شهرداری نفس راحتی کشید تا مبادا نظیر مساله واژگونی اتوبوس مسیر آزادگان - شریعتی یا حریق خیابان جمهوری که در آن ۲ زن کشته شدند، زیر ذره بین مردم و شوراییها قرار بگیرد.
با این حال معصومه آباد، رئیس کمیته ایمنی و مدیریت بحران شورای اسلامی شهر تهران در نخستین واکنش خود اینگونه توضیح داد که شهربازی ارم تنها شهربازی پایتخت است، تجهیزات فرسودهای دارد و با توجه به حوادثی که دراین پارک رخ میدهد، شورا میتواند درخواست متوقف شدن فعالیت این شهربازی را بکند. مسوولیت شهربازی ارم با شهرداری تهران نیست؛ اما این موضوع باعث نمیشود ما نسبت به حادثهای که جان سه تن از شهروندان دختر تهران را به خطر انداخته و سبب ضایعه نخاعی آنها شده است، بیتفاوت باشیم. متاسفانه کنترل و نظارت درستی نیز بر این تجهیزات وجود ندارد. باید نظام پاسخگویی مسوولان به یک رویه تبدیل شود تا بتوان از بروز حوادث بعدی پیشگیری کرد.»
اما یک روز بعد از همین اظهارنظر او تاکید کرد که این حادثه در شرایطی رخ داده که همه چیز استاندارد بوده است.
فاطمه دانشور و محسن پیرهادی، عضو کمیسیون حقوقی و نظارت شورای شهرتهران دیگر اعضای شورای شهر بودند که در این زمینه به اظهارنظر پرداختند. فاطمه دانشور، عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران تاکید کرده بود:« باید امنیت جانی شهروندان بسیار مهمتر از آن چیزی باشد که هماکنون است. اگر نیروی متخصص و متعدد داشته باشیم نباید چنین اتفاقاتی رخ دهد؛ بنابراین علت وجود چنین حوادثی نبود نیروی متخصص و متعهد است.»pic4
همچنین پیرهادی نیز گفته بود: «برخی در مسائلی که با جان مردم مرتبط است، بیدقت و بیتعهد رفتار میکنند، و سبب بروز اتفاقات بزرگ که خسارت جانی نیز در پی دارد، میشوند. این بیدقتیها میتواند یک پروژه را زیر سوال ببرد.»واقعیت این است که حوادث شهربازی نخستین بار نیست که در کشورما روی داده است و در دنیا نیز روی میدهد. درست چند روز قبل از حادثه پارک ارم در ورثینگ انگلستان نیز حادثهای روی داد. حدود یک ماه پیش دختر ۱۸ سالهای از ارتفاع ۵/۴ متری چرخ فلک بر زمین سقوط کرد. در اندک زمان نیروهای آتش نشانی به همراه پلیس در صحنه حضور یافتند و این دختر به بیمارستان منتقل شد. خوشبختانه دختر زنده ماند و آسیب زیادی ندید، اما این شهربازی تا اطلاع ثانوی بسته شد تا سازمان HSE یا «بهداشت، ایمنی و محیط» دستور بازگشایی آن را از لحاظ ایمنی بدهد. اما موضوع اینجا است که هنوز پارک و شهربازی ارم فعال است و هیچ دستوری مبنی بر تحقیق و بررسی این شهربازی و ورود سیستمهای نظارتی و ارزیاب استاندارد به آن صورت نگرفته است. درحالیکه انتظار میرفت این شهربازی تا حصول اطمینان از سیستمهایش پلمپ شود. چند هفته پیش دو پسربچه بر اثر ترکیدن قلعه بادی در یکی از شهربازیهای خراسان رضوی کشته شدند.حالا که شما این مطلب را میخوانید حدود ۶ روز از این حادثه سپری شده است؛ اما ۴۰ سال از زمان راهاندازی پارک ارم گذشته است و به قول رئیس کمیته ایمنی شورای اسلامی شهر تهران «۴۰ سال از عمر شهر بازی ارم میگذرد و ما تنها ۳ سال است که شاخصههای استاندارد و ایمنی را در این مجموعه احصا میکنیم. سالها بدون اینکه شاخص ایمنی و استانداردی برای چنین مجموعههایی تعریف کنیم، شهروندان میآمدند از آنها استفاده میکردند.»
ایرج جهانگیرمدیرعامل مجموعه ارم نیز در همین باره به خبرگزاری مهر میگوید: در گام اول باید بگویم ما بدون مجوز سازمان استاندارد مجاز به استفاده از دستگاهها نیستیم. سازمان استاندارد خود بازدیدهای ادواری از دستگاهها دارد که برای برخی قطعات سه ماه یکبار است و برخی که قطعات داخلی هستند، بهطور سالانه این کار انجام میشود. علاوهبر آن دستگاهها سه مرتبه در روز توسط اپراتور، کارشناس فنی و مسوول ذیربط در داخل مجموعه مورد بازبینی قرار میگیرند؛ البته قطعاتی که قابلیت کنترل چشمی را دارند.وی میافزاید: در حادثه فوق کمربند ایمنی سرنشینان باز نشده که نشان میدهد بازبینی دستگاه از سوی ما به درستی انجام شده است.
جهانگیر همچنین توضیح میدهد: اما در خصوص قطعه آسیب دیده، باید گفت کابین این دستگاه از دو بخش تشکیل شده که یک محور در راستای حرکت طولی آن است و یک بخش در راستای حرکت چرخشی، یک شفت فولادی به قطر ۸۵ میلیمتر نیز وظیفه اتصال این دو محور را دارد. باید توجه داشت، ضریب ایمنی این شفت فولادی ۸/۵ بوده که در استانداردهای جهانی برای این دستگاهها حداقل ۵/۲ است، این به آن معنا است که این شفت قادر به تحمل ۸/۵ وزن کابین را میتواند تحمل کند.
اما سوال اینجا است که اگر ما استانداردهایمان چنان است که بیش از 2 برابر توان تحمل آسیب را دارد پس چرا شاهد چنین حوادثی هستیم.این در حالی است که مسلم بیات، مدیرکل استاندارد استان تهران نیز گفته است: نتیجه آزمایشهای این سازمان بهزودی اعلام خواهد شد و شفت آسیب دیده و یک نمونه از شفت سالم دستگاه را باز کرده و برای بررسی به آزمایشگاه فرستادهایم. باید تمام مواردی را که احتمال میرود در بروز این حادثه نقش داشته است، بررسی کنیم. بنابراین بهتر است تا زمان اعلام نتایج بررسیها و آزمایشها صبر و پس از آن با مدرک درباره علت قطعی وقوع این حادثه صحبت کنیم.»
میتوان منتظر نتیجه آزمایشها شد. میتوان حرفهای مدیرعامل پارک ارم را شنید. میتوان حرفهای اعضای شورای شهر تهران که اتفاقا قصد دارند به خوبی این موضوع را پیگیری کنند، هم شنید. اما هیچ کدام از این موارد نه برای «رکسانا» سلامتیاش میشوند و نه برای «نگار» و «مانیا». وقتی دو سال قبل در شورابیل اردبیل حادثهای رخ داد، وقتی در اهواز حادثهای مشابه روی داد و وقتی بسیاری از حوادث مشابه را کنار هم بگذاریم، این سوال پیش میآید که آیا وضعیت ایمنی شهربازیهای ما هم نظیر ایمنی خودروها، اتوبوسها و هواپیماهایمان است؟
ارسال نظر